#ولادت_با_سعادت_رسول_اکرم_و_امام_صادق_علیهما_السلام
میلاد تو آغازِ جمیعِ برکات است
رفتار تو الگوی وقار و سکنات است
لبخند ملیحِ تو نماد حسنات است
خال لب تو محور مجموع کرات است
ای حضرت محبوبِ خداوند، محمد!
ای بنده ی محجوبِ خداوند، محمد!
سر منشاءِ هر خوبی و احسان، قدم توست
محرابِ دلِ غمزده، ابروی خَم توست
هر ماذنه ای نام تو دارد، حرم توست
از روز ازل دستِ علی بر علَم توست
یعنی، تو و حیدر شجری واحده هستید
چون خار به چشمان بنی ساعده هستید
دارید اگر دشمنِ بد ذات، غمی نیست
تا هست علی با تو، تو با او اَلَمی نیست
در مکتبِ عشاق، بجز تو صنمی نیست
این عشقِ تو و حب علی، چیز کمی نیست
تا بود، خدا بود و علی بود و محمد
قبل از همه، انوارِ جلی بود و محمد
ای احمد مختار، تو قبل از همه بودی
با رخصتِ دادار، تو قبل از همه بودی
با حیدر کرار، تو قبل از همه بودی
با عترتِ اطهار، تو قبل از همه بودی
آنگه که مَلَک هم نرسیده به ولادت
بودید خدا را ز دل و جان به عبادت
روزیکه نه تسبیح و نه تهلیل بپا بود
اَذکارِ شما سنتِ رایج به سما بود
سر حلقه ی این ذکر، لب لعلِ شما بود
زهرای تو مَجذوبه ی در ذات خدا بود
تا نور دو عینِ تو هدایتگرِ ما شد
چشمانِ حسینِ تو هدایتگر ما شد
بودند ملائک همه دیوانه و مستت
بستند همه دیده به تسبیحِ دو دستت
چون یاد گرفتند صفا را ز نشستت
خود را بجز از ذکرِ خداوند گسستند
ما مستِ حسینِ تو شدیم از ازل ای یار
پابستِ حسینِ تو شدیم از ازل ای یار
با نورِ تو شد، نورِ حسینِ تو که لاحق
از او به وجود آمده نه حجتِ ناطق
مکشوف شد از نهضت او خیلِ حقایق
برخاسته از کرب و بلا مکتبِ صادق
میلاد تو زیباست به این طالعِ مسعود
از زهره ی زهرای تو تا مهدیِ موعود
گر منتظرِ مجلسِ میلادِ تو هستیم
ما چشم براهِ شب امداد تو هستیم
آماده ی ره توشه از این یاد تو هستیم
کشکول به دستیم و نمک زاد تو هستیم
دنبالِ بهانه، پیِ یک ذکرِ گریزیم
تا بهرِ قتیلُ العبَرات اشک بریزیم
گویند روایات که ممنونِ حسینی
او خونِ خدا باشد و تو خونِ حسینی
او محوِ اِله هست و تو مفتون حسینی
دلباخته و واله و مجنونِ حسینی
از عرصه ی منبر به سر آیی به سرایش
تا پیرهنِ او نکند گیر به پایش
این پیرهن از کودکی اَش مسئله دارد
زهرا هم از این قصه ی پر غم گله دارد
یک جامه ی پاره چقدَر مشغله دارد
غارتگرِ این جامه مگر حوصله دارد؟!
جسمی که به او ضربه، ز هر رهگذر آید
بی سر که شود، پیرهنش زود درآید
با اینکه به گودال، به لب داشت مناجات
اَعراب نکردند بر او هیچ مراعات
هر قوم به یک حربه نمودند مباهات
آن لحظه که با خالقِ خود کرد ملاقات
یک تن نَه،،، بریدند گروهی سرِ او را
بد جور شکستند دلِ مادر او را
میدید حرم پیکرِ او را شده غارت
هم کشتن و هم غارت و هم قصدِ جسارت
آغاز شد از بعدِ شهادت چو اسارت
بردند حرم را به چه سختی و حقارت
یارب سرِ بازار کجا و حرم یار
دیگر برسان، بر سرِ دیده قدم یار
#ولادت_با_سعادت_رسول_اکرم_و_امام_صادق_علیهما_السلام
@hajmahmoodzholideh
#ولادت_با_سعادت_پیامبر_اعظم_و_امام_صادق_صلوات_الله_علیهما
نَحسیِ ماهِ صفر رفت و خدا باب گشود
بابِ شیرین و مُصفای ربیعُ المولود
ماهِ احیای حیاتِ همه ی انسانها
ماهِ میلاد محمد، که بر او باد درود
ماهِ تثبیت تَشیع، به قدومِ صادق
ماهِ عظمای تولای امامُ الموعود
چه عطایی، چه هوایی، چه صفایی دارد
ماهِ سرشار ز شوق و شعف و شهد و شهود
خبرِ آمدنش، واسطه ی شوق و شعف
دلبری کرد اَباالفاطمه، در بَدوِ ورود
چه شکوهی، چه غروری، چه پیامِ سحری
که سرآغازِ طلوعش، بنَهد سر به سجود
مهدِ اخلاص و سراپرده ی رئفت، احمد
روحِ رحمت، ثمرِ بندگیِ حیِّ ودود
عبدِ صالح، اثرِ لطفِ خفی، نورِ جلی
که ذخیره ز ازل، در کنَفِ سبحان بود
این ظهوریست درخشان، ز عنایات خدا
این طلوعیست نمایان، ز نمادِ معبود
روشن از پرتوِ خورشیدِ رخش عالم شد
تا که بر اهلِ جهان، رخصتِ دیدار نمود
قدر باید بشناسیم، از این دُرّ گِران
ز چنین خلقتِ اعظم، به همه عمقِ وجود
عقل کل آمده، تا که بشود ختم رسل
همه اُرجوزه بخوانید، به آهنگ و سرود
قبل از آنکه بکِشَد، بارِ رسالت بر دوش
جبرئیل از خبرش، بر قدمش کرده فرود
کائنات از خبِرِ آمدنش در تسبیح
ممکنات از قدمش، یکسره در ذکر و درود
اوست سلطان، به همه سلطنتِ اَللهی
اوست پیغمبرِ وحی و شهِ دنیا و خلود
سینه ی اوست، که قرآنِ خدا را طلبد
او محمد شده و اوست خدا را محمود
آن پسندیده ی حق، گنجِ ولای علی است
ذاتِ او را به همین وجه، خداوند ستود
ساغرِ مِهر و تَولای علی آورده
باده ی ناب بنوشید، گوارای وجود
او ابالفاطمه و هست علی دامادش
اینچنین خیرِ کثیر است، در او نامحدود
دشمنی میکند از دیرزمانش، ابلیس
پیش از آمدنش، موردِ تهدیدِ یهود
نقشه ها بود، که دیده نگشاید به جهان
لطفِ حق بود، که در اَمن و اَمان، شد مولود
□ □ □
آنکه چون دُرّ یتیمی به جهان دیده گشود
تربیت یافته ی عالَمِ غیب است و شهود
مردِ ایثار و شهادت، بشری ظلم ستیز
یارِ مظلوم و پناهِ دلِ هر غم آلود
دشمنِ دشمنِ اسلام و محبِ هر دوست
از ولادت شده ویرانگرِ هر قومِ عنود
قصرها با خبرِ آمدنش ریخت فرو
لرزه افتاد به کاخِ ستمِ هر نمرود
ذکرِ توحید که فرمود، همه بتها ریخت
شِرک را با نفَسش، از سرِ اخلاص زدود
تا امیدِ همه ی خلق شد، آن باب نجات
بارشِ رحمتِ حق ریخت به پهنای وجود
نفسِ گرمِ محمد، دل مردم را برد
خلق و خویش، همه را عبدِ خدا میفرمود
حُسنِ رفتار و صفا بخشیِ گفتارِ خوشش
آن صِفاتیست، که سازند خدا را خشنود
خَلق میکرد به خُلقش، دلِ عاشق، دلِ شاد
با فقیران ز وفا داشت، بسی گفت و شنود
بَس به دلهای گرفتار، توجه میکرد
چقدَر بنده به درگاهِ خداوند فزود
با همه خوبیِ او باز بدی میکردند
همه آنانکه گرفتند، رهِ جهل و جمود
سیر شد از همه و پیر شد از کفر و نفاق
بسکه غصه به دلش داد، همین قومِ جهود
عاقبت دستِ نفاق، از جگرش زخم گرفت
جانِ شیرینِ نبی را ز تنِ خسته ربود
دلِ پیغمبر خود را ز جفا آزردند
بعدِ او یاسِ رخِ فاطمه اَش، گشت کبود
بیت وحی، آتشِ شورای سقیفه، ای داد
رفت از خانه او تا به فلک آتش و دود
جز تنی چند که ماندند ز اصحابِ نبی
همه گشتند ز بیعت به ولایت مردود
راه اسلام، ز میزانِ علی میگذرد
بی علی، هیچ طریقی نرسد بر مقصود
#ولادت_با_سعادت_پیامبر_اعظم_و_امام_صادق_صلوات_الله_علیهما
@hajmahmoodzholideh
#سالروز_ورود_حضرت_معصومه_س_به_شهر_مقدس_قم
ای ورودت به شهر قم برکت
وی قدومت برای دین نصرت
با شکوه آمدی به مُلکِ رضا
خواهرِ باوفا خدا قوت
نهضتِ او ز تو شکوفا شد
ای بنازم به اینچنین نهضت
این تو هستی که دین و قرآن را
داده ای با قیام خود قدرت
قم ز تو آشیانه ی قرآن
حرمت آستانه ی عترت
علم و دانش ز تو نمایان شد
عقل و عشق از تو یافته رفعت
بیشتر از نجف پرآوازه
حوزه قم به حرمتِ حرمت
طوس تا کربلا ز تو آباد
مکه شد تا مدینه در فَتحَت
همچو جدت رسول اکرم نیز
داشتی در رهِ خدا بعثت
همچو زهرای مرضیه بی کفو
ای فدای تو بانوی عصمت
زینتِ مرتضی علی، زینب
تو برای رضا شدی زینت
هست استادِ تو، دوتا زهرا
هست شاگردِ تو دوصد بهجت
حوزه ی علمیه به برکتِ توست
چقدَر کرده ای به دین خدمت
مرجعیت ز علم تو، پویا
فقهِ شیعه ست بر همه حجت
شجرِ فقه جعفری، پربار
یافت اسلام از تو این عظمت
شرق تا غرب محوِ دولتِ توست
طلبه پرور است این دولت
همه تحریمها ز تو بیرنگ
همه تهدیدها ز تو فرصت
پرچم شیعه از تو بالا رفت
ای بنازم به اوج این شوکت
راهِ روح خدا ز تو آغاز
انقلاب از تو یافت، حجیَت
درسِ عشق از برادرانِ تو بود
شهدا را قیام تو عبرت
هیجده لاله کرده ای، تقدیم
در مسیرِ ولی، چه با عزت
با وجودِ تمامِ سختی ها
روی نیزه ندیدی آقایت
نشدی لحظه ای اسیر ستم
نشدی دست بسته در غربت
ناسزا از کسی تو نشنیدی
زخمِ یک سنگ هم ندیده سرت
شهر قم کوچه کوچه استقبال
شام و کوفه کجا و این هیبت
نه به زندان، نه گوشه ی ویران
نه حقارت ترا شده قسمت
وای از حال عمه ات زینب
وای از ازدحام پر اذیت
وای از دستهای پر صدقه
وای از چشمهای بی غیرت
وای از خنده های بزم شراب
وای از گریه های پر محنت
وای از تهمت کنیزی، وای...
از لبِ خیزرانیِ جدت
وای از اشکهای صبح و مساء
از دو چشمِ امامِ در غیبت
#سالروز_ورود_حضرت_معصومه_س_به_شهر_مقدس_قم
@hajmahmoodzholideh
#به_بهانه_ی_پیروزی_ملت_فلسطین
آماده باش! ای لشگر صاحب زمان، بشنو
شیپورِ جنگ از لشگر قرآن بگوش آمد
وقت نجات ملت خوب فلسطین شد
هنگامۀ فریادها، وقت خروش آمد
یاران! دوباره رو بسوی قبلۀ اول
حالا دگر دین در خطر افتاد، برخیزید
هیهات استکبار سازد پایتخت آنجا
جانِ فلسطین در خطر افتاد، برخیزید
هنگامۀ پاتک زدن بر خط اسرائیل
آغاز شد، ره باز شد، تا جبهه های قدس
سر در بیاور ای مجاهد، ای سلیمانی
بعد از عراق و سوریه در کوچه های قدس
ما با توئیم ای مالک اشتر، قیامت کن
بار دگر در خطِّ خون، در شطِّ عاشورا
تنها رهِ آزادی قدس شریف این است
سردار! سر بگذار در، سر خطِّ عاشورا
هان ای بسیجِ انتفاضه اسلحه بردار
بیت المقدس روز و شب در انتظار ما
سرهابه کف، تنها به صف، اینک به پیش ای قوم
وقت نماز جمعه شد، پشت سرِ آقا
موسی دوبار میزند بر رود نیل اینک
تا غرقِ فرعونِ زمان، کوتاه دوران است
حرفِ علیِ ما به کرسی می نشیند باز
پس عمر اسرائیل دیگر رو به پایان است
#به_بهانه_ی_پیروزی_ملت_فلسطین
@hajmahmoodzholideh
عملیات_طوفان_الاقصی
السلام ای حماسِ جان برکف
ای فلسطین، بخوان به شور و شعف
نصرتی آمده ز شاهِ نجف
زدهای، ای مقاومت به هدف
طعم پیروزی از قیام آمد
مقطعِ وعدهی امام آمد
یاد کن لشکر پیمبر را
فاش کن ذوالفقار حیدر را
ختم کن آیههای کوثر را
شکر کن وعدههای رهبر را
مرحبا بر جهاد اسلامی
شد امام زمان ترا حامی
زخمِ غزه اگرچه سر واکرد
انتفاضه دوباره غوغا کرد
نهضت قدس را شکوفا کرد
فرصت سجده را مهیا کرد
گاهِ طوفانِ مسجدالاقصاست
راهِ قدسِ شریف، کرب و بلاست
رو بسوی فناست اسرائیل
قاتلش کربلاست اسرائیل
خانه اش بی بقاست اسرائیل
ظلمِ در انتهاست اسرائیل
نیروی هسته ای مقاومت است
موشکِ قاسم، عینِ مرحمت است
ما کمیل از نیاز میخوانیم
ندبه ای در حجاز میخوانیم
در فلسطین نماز میخوانیم
روضه با رمز و راز میخوانیم
ما که لب تشنهی اشاراتیم
منتظر بهرِ یا لثاراتیم
چون رسد صاحبِ پناه و امان
تکیه بر کعبه میزند به عیان
روضه خوان میشود امام زمان
روضهی اِنَّ جدّیَ العطشان
ندبه خوان بر همه خبر بدهد
وَ اَنابن الحسین، سر بدهد
آن حسینی که زیر پا مانده
نیزهها در تنش بجا مانده
سرش از پیکرش جدا مانده
اثرِ خنجر از قفا مانده
تا که پیراهنش به غارت رفت
خواهرش، دخترش، اسارت رفت
#عملیات_طوفان_الاقصی
@hajmahmoodzholideh
#پیامِ_مقاومتِ_غزّه_ی_مظلوم_و_مقتدر_در_محاصره_و_مخاطره_فاجعه_ی_انسانی
ما ز نسلِ طوفانیم، کارزار میخواهیم
زیرِ خیمهی آوار، اقتدار میخواهیم
آب و نان نمیخواهیم، جسم و جان نمیخواهیم
در محاصره حتی، ابتکار میخواهیم
درد و داغِ دهها سال، در حصارِ اُردوگاه
زندگی رها از این، اضطرار میخواهیم
غزه چون شود ویران، همچون مردمِ ایران
باز پرچمِ دین را، پایدار میخواهیم
جامهی شهادت را، بیکفن به تن کردیم
کِی در این جهادِ سرخ، انتحار میخواهیم
زیرِ بارشِ باروت، اَلاَمان نمیگوییم
مرگِ کودکان را با، افتخار میخواهیم
ما شهابِ ایمانیم، لشکر سلیمانیم
هان ز فاتحِ خیبر، ذوالفقار میخواهیم
فوجِ موشکِ سِجّیل، میزنیم بر صَهیون
با حرامیان جنگی، مرگبار میخواهیم
یکصدا و یک رنگیم، با ولی هماهنگیم
تابعیم و نزدِ حق، اعتبار میخواهیم
حکمِ سَیدُالقائد کی رها شود، هیهات
دست و پا و سر سهل است، لالهزار میخواهیم
ما نمازِ بیعت را، اقتدا به او کردیم
پرچمِ فلسطین را، برقرار میخواهیم
خطِّ سرخ و شطِّ خون، راهِ کربلائی هاست
خویش را به عاشورا، وامدار میخواهیم
دسته دسته میمیریم، قطعه قطعه میگردیم
جسم را پراکنده، بیمزار میخواهیم
سالهاست میدانیم، منتقم ز راه آید
انتقام میگیریم، انتظار میخواهیم
دستِ غیبِ آن دلدار، با مقاومت شد یار
قدس را به دیدارِ، آن نگار میخواهیم
صوتِ یالِثاراتش، میرسد بگوش از دور
بر ندای او لبیک، پای کار میخواهیم
نصرتِ دفاع از قدس، عَن قریب میآید
در بهارِ پیروزی، نوبهار میخواهیم
در بهارِ آزادی، جای شاهدان سبز است
مرکبِ شهیدان را، راهوار میخواهیم
#پیامِ_مقاومتِ_غزّه_ی_مظلوم_و_مقتدر_در_محاصره_و_مخاطره_فاجعه_ی_انسانی
@hajmahmoodzholideh
مناجات شب جمعه
هر گاه از نگاهِ تو، دلهای ما برید
نطقِ زبان، ز گفتنِ یا ربنا برید
از فیضِ رحمتت، نبَرَد بهره روسیاه
عصیانِ روز، از تو چه شبها مرا برید
چشمانِ هرز، چشمه ی جوشان نمیشوند
از خود بپرس، روزیِ من از کجا برید
ذکرِ علَیَ الدَّوام، به هر کس نمیدهند
ناشکرِ بد زبان، چه بسا از دعا برید
با اِدعا، دعا که بجایی نمیرسد
باید که دست، از طلبِ اِدعا برید
بلعم، اگرچه مدعیِ اسمِ اعظم است
مغرور شد، که آخرِ کار از خدا برید
□ □ □
حبِ علیست، مقصد و مقصود کبریا
لعنت برآنکه از علیِ مرتضا برید
ما را علی، دوباره فراخوانَد از نجف
بیچاره است، هر که ز ایوان طلا برید
روزیکه سفره دارِ ازل، سفره پهن کرد
نانِ مرا، بنامِ شهِ کربلا برید
اینگونه شد که هر شب جمعه، به قتلگاه...
انگار حنجرم، چو شهِ نینوا برید
□ □ □
میگفت مادرش به نوا، ای حسینِ من
جان داشتی هنوز، سرت را چرا برید
تو داشتی هنوز کمی حرف میزدی
سر را به پیشِ مادرِ تو، از قفا برید
خواهر ز دست و پا زدنت داد میزد و...
در زیر دست و پا، گلویت از جفا برید
رحمی نکرد شمر، به رگهای پاره اَت
میدید دخترت، ولی آن بی حیا برید
فریادِ یاحسین، ز اهلِ حرم رسید
وقتی که تشنه لب گلویت، بی هوا برید
#یا_صاحب_الزمان_عج_ادرکنی
#به_بهانه_ایام_آغاز_امامت_و_ولایت_حضرت_ولیعصر_ارواحنا_فداه
اگر بیعت نکردم، با تو بیعت میکنم آقا
که من تجدید میثاقم به هیئت میکنم آقا
نه بیعت در رفاه و راحت و آسایش و اَمنَم
که بیعت با تو در ایامِ شدت میکنم آقا
من از اَستغفِرُاللهَم، پیِ اِن تنصُرُاللهَم
که دینت را بِاِذنِ الله نصرت میکنم آقا
به اربابم قسم، هرگز به ذلت تن نخواهم داد
که زیر پرچمت احساس عزت میکنم آقا
حسینی آمدم دنیا، حسینی میروم زینجا
که با جدِ تو احساسِ قِرابت میکنم آقا
نِدایم چون دهی از صحنِ کعبه، موسمِ فجرت...
به محضِ یالِثاراتَت، اطاعت میکنم
بخوان از جان و دل، دلهای مشتاق شهادت را
که جان و سر، بقربان رکابت میکنم آقا
تویی فرمانده ی دلها و ما فرمانبرِ مولا
پِیِ اَمرت، حمایت از ولایت میکنم آقا
قسم بر اربعینی ها و همراهان زینب که؛
ترا با اربعینی ها زیارت میکنم آقا
نمازم، روزه اَم، حَجَّم، جهادم، با تو مقبول است
وگرنَه از خود اِعلامِ برائت میکنم آقا
تَولایم، تَبرایم، قدم بر جای پای توست
خدا را اینچنین کسب رضایت میکنم آقا
تو چون در غیبتت تکلیف را روشن نمودی، من...
ز اَمر جانشینِ تو اطاعت میکنم آقا
میان شیعه میخواهند بذرِ تفرقه پاشند
به وحدت شیعه را اینگونه دعوت میکنم آقا
همه امنیت ما هست زیر پرچم روضه
به روضه یاریِ قرآن و عترت میکنم آقا
رگ و خونِ حسینی ها ز یک حنجر بقا دارد
همان حنجر، کزو ذکر مصیبت میکنم آقا
چو زینب بوسه زد بر آن گلوی پاره غوغا شد
برایت گوشه ای از آن، روایت میکنم آقا
اَراذل، ریختند آنجا سرِ اهلِ حرم، ای وای
اگر گویم، نپنداری جسارت میکنم آقا
بزیرِ دست و پا گم شد گمانم عمه جانِ تو
کِی از معجر دگر شرحِ حکایت میکنم آقا
دلت آتش گرفت و ناله اَت تا عرش بالا رفت
دهی رخصت، روایت از اسارت میکنم آقا
میانِ لشکر نامحرمان، مظلومه گیر افتاد
فقط یک جمله از مقتل روایت میکنم آقا
یتیمِ جدِ مظلومت، به راسِ روی نِی گفتا:
ز چشمِ هیزِ نامردان شکایت میکنم آقا
#یا_صاحب_الزمان_عج_ادرکنی
#به_بهانه_ایام_آغاز_امامت_و_ولایت_حضرت_ولیعصر_ارواحنا_فداه
آدرس کانال اشعار حاج محمود ژولیده
تلگرام:
https://t.me/hajmahmoodzholideh
ایتا :
https://eitaa.com/hajmahmoodzholideh
سروش :
https://splus.ir/hajmahmoodzholideh
بله:
https://ble.ir/hajmahmoodzholideh
شعارهای ضد صهیونیستی
ای غزه مقاوم السلام السلام
فلسطین قهرمان انتقام انتقام
مقاومت السلام
نیروی قدس انتقام
سلام بر فلسطین درود بر حزبالله
آمادهی جهاد است اردوگاه جندالله
سراسر فلسطین آزاد باید گردد
یهودی اشغالگر اخراج باید گردد
رژیم صهیونیستی باید شود محاکمه
اشغالگرِ کودک کش رسید به خط به خاتمه
وای اگر خامنهای حکم جهادم دهد
ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد
لبیک یا خامنهای لبیک یا حسین است
پیروزِ این معرکه، حماسِ نور عین است
سربند یاز زهرا به سر میبندیم
بمب شهادت به کمر میبندیم
ما همه نسل کوثریم
فدائیان رهبریم
تا پای جان همسفریم با ولی
خمینی و خامنهای یاعلی
پیروان ولایت
آمادهی شهادت
شعار هر مسلمان
مرگر بر اسرائیل
فریاد هر آزاده
مرگ بر اسرائیل
شعار رهبر ما
مرگر بر اسرائیل
فریاد امت ما
مرگر بر اسرائیل
رجزهای فلسطین
مرگر بر اسرائیل
این فریاد حماس است
مرگر بر اسرائیل
هم جهاد اسلامی
مرگر بر اسرائیل
شعار حزبالله است
مرگر بر اسرائیل
فریاد جندالله است
مرگر بر اسرائیل
#رباعی_ولادت_سیدالکریم_حضرت_عبدالعظیم_الحسنی_علیه_السلام
یا عبدَالعظیمِ، ای همه نور و برکات
داری چقدر، صفا و لطف و حسنات
آخر تو که هستی که چنین، آل الله
نامِ تو بَرند، با سلام و صلوات
#مثنوی_ولادت_سیدالکریم_حضرت_عبدالعظیم_الحسنی_علیه_السلام
دوباره شهر مدینه، بوی جنان آمد
نویدِ روشنی از هفت آسمان آمد
فضای شهر که از عطرِ گل، معطر شد
ز نسلِ پاکِ حسن، عالَمی منور شد
به چند واسطه، اَنوارِ ظاهری تابید
ز سبطِ مُجتبَوی، نور باقری تابید
قدم به خاکِ جهان زد، گُلی خدایی بوی
محدثِ علوی، یارِ مصطفایی خوی
بنازم آنکه ز حکمت، رساند اِمدادش
به علم و حلم و صبوری، شبیهِ اَجدادش
کسی که نورِ ولایت، ز صورتش پیداست
کسی که در ره اهدافِ فاطمی، شیداست
کسی که از پَرِ قنداق، عاشقِ علی است
چه عاشقی، سه امامِ هُمام را ولی است
اگر چه خوبیِ آلِ کریم باید گفت
کنون مدیحه ی عبدالعظیم باید گفت
مدیحِ عبدالعظیم است، مدحِ پیغمبر
چنانکه مُلکِ ری اَش کربلاست، تا محشر
خدا وکیلی، از آندم که تازه مهمان شد
به لطفِ هادیِ دین، چلچراغِ ایران شد
چه ناب رهبرمان، وصف میکند او را
ری است، قبله ی تهران و اوست قبله نما
وجودِ اوست، که شد مُلکِ ری به قم پیوند
همانکه مکتب اسلام، زد به او لبخند
همانکه عرضه ی دینش رَهی مُجرب شد
به نزدِ چار امام، آیتی مُقرب شد
همانکه از شهِ دین، شیعه را پیام آورد
بما ز شاهِ خراسانِمان سلام آورد
همانکه درسِ امامِ جواد را خوانده
به نزدِ هادیِ دین، اعتقاد را خوانده
حدیثِ سلسله را، نقل کرده از معصوم
پیامِ کرب و بلا را، گرفته از مظلوم
□ □ □
شبیهِ هادی دین، درد و داغ و هجران دید
به دوره ی متوکل، هزار هِرمان دید
در آن زمان که حرم، شاهدِ تخاصم بود
به چشمِ خویش، نظاره گرِ تهاجم بود
حریم کرب و بلا، ردِّ پای عدوان شد
سه بار شخم زدند و بخاک، یکسان شد
به امرِ حاکمِ ظالم، حرم به آب افتاد
اگرچه سَرورِ ما، از عطش ز تاب افتاد
نبود عبدالعظیم، آنزمان که در گودال...
تنِ حسین به سُمِّ ستور، شد پامال
اگر چه شد حرمِ یار، بر سرش ویران
ولی ندید تنش را بزیرِ نیزه، نهان
ندید حنجره اَش را، یهود نیزه زدند
چه نیزه ها به دهانش، که جرعه جرعه زدند
ندید دختِ علی، راهِ چاره میگیرد
ندید بوسه، ز رگهای پاره میگیرد
ندید رختِ اسیری به جسمِ ناموسش
و ماند اینهمه روضه، همیشه کابوسش
به ذکر دائمِ یا منتقم که عادت کرد
ز غصه بر تنِ خود، جامه شهادت کرد
هنوز مجلسِ روضه بپاست در حرمش
دعا و ذکر و مناجات، فیضی از کرَمش
#مثنوی_ولادت_سیدالکریم_حضرت_عبدالعظیم_الحسنی_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
#ولادت_با_سعادت_حضرت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
ترا اهل کون و مکان می شناسند
جنان، کهکشان، آسمان می شناسند
جهان و زمین و زمان می شناسند
ملَک، نُه فلَک، انس و جان می شناسند
تو مولای دنیای بی انتهایی
تو آقای عقبای هر با خدایی
چه مومن، چه کافر، چه صالح، چه فاسق
چه دلهای صادق، چه قلبِ منافق
چه لاحق، چه زاهق، چه مارق، چه عاشق
ترا می شناسند، قرآن ناطق
جمالِ الهی! جلالِ الهی!
تو از قبلِ خلقت، خدا را گواهی
نه در وصف آید، ترا قد و قامت
چه قامت که باید بگویم قیامت
نه در مدح آید، ترا شرحِ نامت
چه نامی که زیبنده ی آن امامت
حسن رو، حسن خو، حسن مو، حسن بو
حسن در حسن، در حسن، در حسن، هو
تو خَلقاً و خُلقاً همان مجتبایی
جمالاً، جلالاً همان مرتضایی
به صورت، به سیرت، همان مصطفایی
تو اصلاً به قرآن، سراپا خدایی
تو با حیِ سرمد که فرقی نداری
یقین با محمد که فرقی نداری
سزاوارِ الله اکبر تویی تو
دل و روح و جانِ پیمبر تویی تو
به گفتار و رفتار، حیدر تویی تو
ره آوردِ زهرای اطهر تویی تو
بنازم، گلِ گلشنِ کوثری را
تقیَّ النقی، حضرتِ عسکری را
ز خیرُالنسا دودمانت مشخص
ز قبل از ولادت نشانت مشخص
ز روز ازل، امتحانت مشخص
حدیث و کلام و بیانت مشخص
به آیاتِ قرآن امامِ مبینی
اَباالمهدی و نورِ اهلِ یقینی
ز اخلاقِ زیبنده اَت، عقل حیران
ز نور فروزنده اَت، مات انسان
وفا و صفا بنده اَت، جانِ جانان
کرَم نیز شرمنده اَت، ای حسن جان
نگفته دهی، حاجتِ دوستان را
چه حاجت به گفتن دگر عاشقان را
هدایت نهفته به نغزِ کلامت
سیاست عیان در مسیر و مرامت
تواضع بریزد ز اوج مقامت
تو اَلحق، برازنده ای بر امامت
خدا را تویی عبدِ صالح به کِردار
نبیّ و علیّ و وصی را تو کَرّار
ستایش سزای تو حینِ عبادات
به وقتِ تهجد، به وقتِ مناجات
نکردی به سجده خودت را مراعات
که هر شب نمودی خدا را ملاقات
تو غرقِ خدای غفور و رحیمی
تو اِبنُ الرئوفی، تو اِبنُ الکریمی
غریب و یتیم و اسیر از تو خرسند
دلِ خونِ طفلِ صغیر از تو خرسند
غلام و گدا و فقیر از تو خرسند
و گم کرده رَه، در مسیر از تو خرسند
امیدِ دلِ هر چه گم کرده راهی
تو بر ناامیدان، خدا را گواهی
تو خود درد و داغِ یتیمان چشیدی
به تبعید، حالِ اسیران چشیدی
چه بسیار وضعِ غریبان چشیدی
غمِ غربتِ مستجیران چشیدی
تو با حصرِ مستضعفان آشنایی
تو با مکرِ مستکبران آشنایی
تو هتکِ حرم را به کَرّات دیدی
غمِ کربلا را بدوشَت کشیدی
مکرر اهانت ز دشمن شنیدی
تو کشته شدن را بجانت خریدی
چو جدِ غریبت شهیدِ غریبی
به تبعید جان داده، بس بی حبیبی
شهیدی ولی زیر شمشیرها، نه
به بارانی از نیزه و تیرها، نه
به ضربِ عصا خوردن از پیرها، نه
پس از ناسزاها و تحقیرها، نه
چگویم که با یار، بعد از وصالت
اسیری نرفتند اهل و عیالت
امان دلِ پر غمِ عمه جانت
ز رفتارِ زشت و بدِ دشمنانت
ز گوشه کنایه، ز دردِ اهانت
ز فریادِ اَلغوث و آن اَالاَمانت
اَمان از نظرهای پُر طعنِ هیزان
که خواندند آلِ ترا چون کنیزان
#ولادت_با_سعادت_حضرت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh