#دودمه_های_اربعین
زینبم ، نایبه الفاطمه ، ای خون خدا
السلام ای شهدا
فاتح کوفه و شام آمده در کرببلا
السلام ای شهدا
مرقد تو کعبه ی شش گوش خواهر گشته است
زینبت برگشته است
در میان قبر عباس و حسین سرگشته است
زینبت برگشته است
کوفه رفتم شام رفتم باز برگشتم حسین
ای فدای کربلات
من چهل منزل به طفلانت سپر گشتم حسین
ای فدای کربلات
خیز از جا یا حسین بهر تو مهمان آمده
با اسیران آمده
خواهر غم پرورت از شام ویران آمده
با اسیران آمده
زینب سوخته دل آمده از راه سفر
خیز و حالم بنگر
توشه ام گشته از این راه بلا خون جگر
خیز و حالم بنگر
کاروان سالار زینب خیز و زینب را ببین
آمده در اربعین
قد کمان و تازیانه خورده بشکسته جبین
آمده در اربعین
ای برادر خیز از راه اسارت آمدم
من زیارت آمدم
قد خمیده از چهل منزل جسارت آمدم
من زیارت آمدم
بازگشته خواهر تو از اسارت یا حسین
یا حبیبی یا حسین
اربعین شد کرده ام قصد زیارت یاحسین
یا حبیبی یا حسین
دسته ی زینب کبری به حرم آمده است
لک لبیک حسین
با دم وای حسینا به حرم آمده است
لک لبیک حسین
#دودمه_های_اربعین
@hajmahmoodzholideh
#روضه_حضرت_رسول_اکرم_صلی_الله_علیه_و_آله_و_سلم
هنوز ای پدرجان تنت بر زمین است
میان سقیفه سخن اینچنین است
که از قومِ ما رهبرِ مسلمین است
نه از خانه ی وحی رهبر گزینیم
که خود، جانشینِ پیمبر گزینیم
ببین چیست، بعد از تو مزد رسالت
ز خودکامگان منحرف شد خلافت
رها شد ولایت، رها شد امامت
ز خط نفاق اینچنین شیطنت شد
بجای عدالت، عیان سلطنت شد
پس از تو ز عصمت نمانده نشانی
ز قرآن و عترت نمانده نشانی
ز احکامِ دینت نمانده نشانی
به دلهای امت نمانده ترحم
به لبهای زهرا نمانده تبسم
نه در غم، خدا را توکل نمایند
نه فرمانِ ما را تحمل نمایند
به تخریب و آتش توسل نمایند
ببین چادر خاکی اَم را پدرجان
نگاهی، دلِ شاکی اَم را پدرجان
فراق تو از سینه آتش فشانده
غمی سخت بر جانِ زهرا نشانده
علی را به خانه نشینی کشانده
چه داغِ عظیمی به زهرا رسیده
چه ارثِ غریبی به مولا رسیده
نه تنها به کوچه بمن راه بستند
که حرمت ز ناموس حیدر شکستند
همه عهد و پیمان پس از تو گسستند
در خانهی تو به آتش کشیدید
به رخسار زهرای تو خش کشیدند
فدک را ز دستانِ زهرا ربودند
رهِ دشمنی را به سیلی گشودند
هجومِ بدی بر حریمت نمودند
ز روی تنِ خسته ام رد شدند و
تماشاچیان نیز مرتد شدند و
نه مانده سلامت دگر روی زهرا
نه دنده، نه سینه، نه پهلوی زهرا
نه در عافیت مانده بازوی زهرا
چگویم که بارم زمین ماند بابا
که ثلثی ز نسلم چنین ماند بابا
ترا خواندم آندم به قلب غمینی
علی را بخواندم به صوت حزینی
زدم ناله از درد، فضه خذینی
بیا محسنم را ز مسمار کشتند
ترا گوئی آنان، دگر بار کشتند
زدم دست و پا من اگر زیر این در
حسینم زنَد دست و پا زیر خنجر
ز سمِ ستوران شود لِه مکرر
سرِ او به نیزه، سوی شام عازم
اسیری رود زینبم بی محارم
#روضه_حضرت_رسول_اکرم_صلی_الله_علیه_و_آله_و_سلم
@hajmahmoodzholideh
#روضه_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
تنها نه اینکه زهر جفا قاتل من است
آری هزار درد و بلا قاتل من است
غربت تمام عمر، مرا در سکوت برد
بی یار بودنم بخدا قاتل من است
از یک سپاه، یک نفری هم بجا نماند
این بی کسی، به روزِ بلا قاتل من است
دشمن همه خواصِ سپاهِ مرا خرید
جهلِ خواص در همه جا قاتل من است
از بی بصیرتی، به دلم نیش میزدند
کج فهمیِ سرانِ سِپا قاتل من است
تنها نه خنجری که به رانم فرو نشست
زخم زبان، عیان و خفا قاتل من است
حتی خودی ترین قُرَبا طعنه اَم زدند
الفاظِ زشتی از صلحا قاتل من است
با اینهمه، گذشتم از این قومِ بی خِرد
در اصل داغِ مادرِ ما قاتل من است
عمریست مانده صحنه ی سیلی به چشمِ من
آنچه ز کوچه مانده مرا قاتل من است
با کس نگفتم از دو طرف ضربه خورده است
دیوارِ سخت و دستِ جفا قاتل من است
آن گوشوارِ پاره غرورِ مرا شکست
دستی که خورد ضربه ی پا قاتل من است
چون با هجوم، پهلوی مادر شکسته شد
فضه بیای خیرُ نسا قاتل من است
فریادهای بانوی پهلو شکسته، در...
مسجد میانِ قوم دغا قاتل من است
کِی انقلابِ مادرمان بی نتیجه ماند
صدیقه چون نشست ز پا قاتل من است
مادر بپای غربتِ مولا شهیده شد
پرواز مادرِ شهدا قاتل من است
#روضه_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
#روضه_حضرت_علی_بن_موسی_الرضا_علیه_السلام
درونِ سینه اَم، از داغ مادر بسکه غوغا بود
دل آشوبم از غصه، پیِ دیدارِ زهرا بود
زبانم روزهای آخرم میگفت یازهرا
دلم پیوسته یاد روزهای سخت مولا بود
نمی شد باورم، که مادرم در کوچه سیلی خورد
حقیقت داشت واللهِ که زیر دست اعدا بود
ز کوچه تا به مسجد را، خمیده مادرم طی کرد
خدا را شکر، آقایم حسن آنروز آنجا بود
به روی پوشیه پوشاند مادر، چادرِ خاکی
چرا که جای دستِ دشمنش از دور پیدا بود
چه شبها خواستم، رویم شبیهِ مادرم گردد
چه شبها خونِ دل جاری ز دیده، زین تمنا بود
مرا امروز زهر کین کبودم کرد، چون مادر
به سرعت چهره اَم تغییر کرد، از بس خطر زا بود
عبا بر سر کشیدم، تا نبیند هیچکس رویم
که از رنگ پریده، چهره ام را مرگ پیدا بود
قدمهایم به سختی، نیمه جان میرفت تا حجره
اجل تا خانه چندین بار با این درد همپا بود
زمین افتادنم هم شد، شبیهِ مادرم زهرا
به زانویم دگر قوت نبود، این قامتم تا بود
درونِ حجره افتادم زمین، گودال را دیدم
که زیرِ نیزه ها جدم، در آن گودال تنها بود
عطش آتش بجانم زد، درونم تا جگر میسوخت
چنان جدّ غریبم تشنه جان دادم، چه زیبا بود
#روضه_حضرت_علی_بن_موسی_الرضا_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
#پنجم_ربیع_الاول_سالروز_شهادت_پیام_آور_کربلا_حضرت_سکینه_بنت_الحسین_علیهماسلام
#مدح_و_مرثیه_حضرت_سکینه_بنت_الحسین_س
ای دل اگر ز مدحِ سکینه ست، گفتگو
کن در تَرازِ مادرِ سادات، جستجو
وقتی حسین میکند انشا مقامِ او
سیده ی نساءِ قریش است نامِ او
وقتی مقامِ قرب، کنارش دهد حسین
او را وصیِ خویش، قرارش دهد حسین
فرمود با سکینه: بگو یادمان کنند
یادِ لبانِ تشنه ی من، شیعیان کنند
فرمود: از برای من اصلاً مدینه است
آن خانه ای که بیتِ رباب و سکینه است
□ □ □
آن خواهری که با علی اصغر چو مادر است
بانو سکینه ، خواهرِ شهزاده اصغر است
گهواره دارِ کودکِ لب تشنه ی رباب
چون سایبان، به طفلِ حرم، زیر آفتاب
لالائی اَش برای علی، چشمه ی حیات
آرامشِ رباب، در آن حسرتِ فرات
همتای عمه اَش، جَبَلُ الصَّرِ خیمه گاه
پیغمبرِ شهادت و روایِ قتلگاه
نوحه گرِ مصائبِ جانسوزِ نینوا
یارِ امام و محرمِ اَسرار کربلا
آنچه که دیده، چشمِ ملک هم ندیده است
قبل از حسین، اهلِ فلک هم ندیده است
حلقومِ عشق دیده، که در خون شناور است
فریادِ "یابُنَیَّ" به حلقومِ مادر است
رگهای پاره پاره ی باباش دیده است
در زیر سمّ اسب، سراپاش دیده است
دیده شقاوتِ علَنی را، نه در نهان
دیده چگونه نیزه فرو رفت در دهان
دیده چگونه حرمت بابای او شکست
دیده چگونه شمر روی سینه اَش نشست
نورِ دو عین را ، که به هر سو کشیده اَند
راس الحسین را ، که چگونه بریده اند
دیده چگونه نیزه به پهلوی او زدند
چون فاطمه، غلاف به بازوی او زدند
دور از دو چشمِ غیرتیِ ماهِ علقمه
دیده اسیریِ حرمِ آل فاطمه
دور از نگاهِ نافذِ دشمن کُشِ عمو
دیده چگونه نیزه به کِتفش زده عدو
دیده در آن فرار، به خون گریه ی زنان
دنبالِ دخترانِ حرم، خولی و سنان
برخیز ای عمو که دگر حرمتی نماند
بعد از تو از برای حرم عزتی نماند
عباس! سایه ی تو که بر سر نداشتم
جز آستین پاره که معجر نداشتم
#مدح_و_مرثیه_حضرت_سکینه_بنت_الحسین_س
@hajmahmoodzholideh
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
اگرچه مهبطِ وحیِ ملائک هست درگاهم
تمام عمرِ خود، زندانیِ دژخیمِ گمراهم
اقامتگاهِ من، تبعیدگاه و قتلگاهم شد
نمیداند کسی از ظلمهای خصمِ بدخواهم
ز سختیهای گوناگون، مصیبتهای روزافزون
نمانده هیچ در تاریخ، غیر از عمرِ کوتاهم
مرا این عمر کوته، یادگار مادرم زهراست
هماره بود داغِ حضرتِ مظلومه همراهم
شبیهِ مجتبی تنهائیام شد، دردِ بیدرمان
که بود از کودکی، دردِ غریبی دردِِ جانکاهم
جوازِ گفتگو با شیعیان، هرگز نمیدادند
مگر یک گفتگویی بود، تنها در گذرگاهم
چو میبردند روز و شب مرا دژخیم، تحت الحفظ
اگر میشد، کسی را گاه میدیدم سرِ راهم
معارف را چنان، رمز و رموزی خاص میگفتم
پیامی میرساندم شیعه را، در هر بِزنگاهم
سکوتِ محض حاکم بود، در بینِ محبانم
نبود از شیعیانم، هیچ فریادی هواخواهم
نه مهدی پیشِ رویم بود، نَه فردی ز اصحابم
مرا پیوسته مونس بود، چشمِ مانده بر راهم
مرا کشتند اَعدا در جوانی، جرمِ من این بود
که من فرزندِ زهرایم، اَمینِ دینِ اَلّاهم
برای قتلِ فرزندم، مرا هم زهر نوشاندند
بیاید روزِ دلبندم، همانکه هست خونخواهم
چو آید، انتقامِ سیزده معصوم میگیرد
بزودی میکند خود، از ظهورِ خویش آگاهم
دهد تکیه به کعبه، تا بخوانَد اهلِ عالم را
شبانگاهی که باشد صبحِ آن، زیبا سحرگاهم
بگیرد انتقامِ ضربتِ شمشیر و سیلی را
دهد پاسخ به هر اشکم به هر سوزم به هر آهم
تنِ صد چاکِ جدّم، بی کفن، بی پیرهن مانده
بخونِ سرخِ او، تابَد شبی آن جلوهی ماهم
قسم بر آن سری که روی نیزه بود، قرآن خوان
صدای مهدیِ من، میرسد بر گوش ناگاهم
اَنابنُ المصطفای او به گوش خلق میآید
که من در انتظارِ آن قرارِ سبز، هرگاهم
بزودی بشنوی بانگِ لِثارات الحسینش را
به او لبیک میگوئید، از هر راه و بیراهم
دعا هر لحظه بر آن یاورِ مستضعفان باید
که آید با دعای منتظرها، يوسف از چاهم
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
#رباعیات_امامت_و_ولایت_امام_عصر_و_ظهور_منتقم_قائم_آل_محمد_عج
بر صاحبِ پرچم هدایت صلوات
بر آنکه بما کند عنایت صلوات
شد یوسفِ فاطمه امام دو جهان
بر تاجِ امامت و ولایت صلوات
شد ذکرِ زبان هر فرشته مهدی
بر تارُک اسلام نوشته مهدی
بر نور ولایتش دمادم صلوات
ما را ز گِلِ علی سرشته مهدی
ایکاش همیشه جمکرانی باشیم
آماده برای جانفشانی باشیم
خواهیم اگر زینتِ مهدی بشویم
از یوسف فاطمه نشانی باشیم
هر عاشق صادقی تولا دارد
از دشمنِ فاطمه تبرا دارد
قلبِ همه اهلبیت، با زمزمه ی
"یا منتقم اِنتقم" تسلا دارد
ما منتظر امامِ بر حق هستیم
تا خاتمه با قیامِ بر حق هستیم
تا سوختنِ ریشه ی جبت و طاغوت
با صاحبِ انتقامِ بر حق هستیم
ما منتظر امام عاشورائیم
جان باخته ی قیام عاشورائیم
تا حال اگر شهید نهضت نشدیم
پس کشته ی انتقام عاشورائیم
ما تکیه به کشتیِ حسینی داریم
سربازیِ نهضت خمینی داریم
با نایبِ صاحب الزمان، خامنهای
ما عزت و فخر عالمینی داریم
#رباعیات_امامت_و_ولایت_امام_عصر_و_ظهور_منتقم_قائم_آل_محمد_عج
@hajmahmoodzholideh
#یا_صاحب_الزمان_عج_ادرکنی
#به_بهانه_سالروز_آغاز_امامت_و_ولایت_حضرت_ولیعصر_ارواحنا_فداه
اگر بیعت نکردم، با تو بیعت میکنم آقا
که من تجدید میثاقم به هیئت میکنم آقا
نه بیعت در رفاه و راحت و آسایش و اَمنَم
که بیعت با تو در ایامِ شدت میکنم آقا
من از اَستغفِرُاللهَم، پیِ اِن تنصُرُاللهَم
که دینت را بِاِذنِ الله نصرت میکنم آقا
به اربابم قسم، هرگز به ذلت تن نخواهم داد
که زیر پرچمت احساس عزت میکنم آقا
حسینی آمدم دنیا، حسینی میروم زینجا
که با جدِ تو احساسِ قِرابت میکنم آقا
نِدایم چون دهی از صحنِ کعبه، موسمِ فجرت...
به محضِ یالِثاراتَت، اطاعت میکنم
بخوان از جان و دل، دلهای مشتاق شهادت را
که جان و سر، بقربان رکابت میکنم آقا
تویی فرمانده ی دلها و ما فرمانبرِ مولا
پِیِ اَمرت، حمایت از ولایت میکنم آقا
قسم بر اربعینی ها و همراهان زینب که؛
ترا با اربعینی ها زیارت میکنم آقا
نمازم، روزه اَم، حَجَّم، جهادم، با تو مقبول است
وگرنَه از خود اِعلامِ برائت میکنم آقا
تَولایم، تَبرایم، قدم بر جای پای توست
خدا را اینچنین کسب رضایت میکنم آقا
تو چون در غیبتت تکلیف را روشن نمودی، من...
ز اَمر جانشینِ تو اطاعت میکنم آقا
میان شیعه میخواهند بذرِ تفرقه پاشند
به وحدت شیعه را اینگونه دعوت میکنم آقا
همه امنیت ما هست زیر پرچم روضه
به روضه یاریِ قرآن و عترت میکنم آقا
رگ و خونِ حسینی ها ز یک حنجر بقا دارد
همان حنجر، کزو ذکر مصیبت میکنم آقا
چو زینب بوسه زد بر آن گلوی پاره غوغا شد
برایت گوشه ای از آن، روایت میکنم آقا
اَراذل، ریختند آنجا سرِ اهلِ حرم، ای وای
اگر گویم، نپنداری جسارت میکنم آقا
بزیرِ دست و پا گم شد گمانم عمه جانِ تو
کِی از معجر دگر شرحِ حکایت میکنم آقا
دلت آتش گرفت و ناله اَت تا عرش بالا رفت
دهی رخصت، روایت از اسارت میکنم آقا
میانِ لشکر نامحرمان، مظلومه گیر افتاد
فقط یک جمله از مقتل روایت میکنم آقا
یتیمِ جدِ مظلومت، به راسِ روی نِی گفتا:
ز چشمِ هیزِ نامردان شکایت میکنم آقا
#یا_صاحب_الزمان_عج_ادرکنی
#به_بهانه_سالروز_آغاز_امامت_و_ولایت_حضرت_ولیعصر_ارواحنا_فداه
@hajmahmoodzholideh
#به_بهانه_ی_سالروز_امامت_و_ولایت_امام_زمان_ارواحنا_فداه
#حوادث_فلسطین_و_غزّه
#تاج_امامت_و_ولایت
#ظهور_از_کعبه
#روضه_کربلا
#انتقام
ز مکرِ سامری اَلغوث، ای امامِ زمانها
که ریخت یکسره بَر هم، همه زمان و مکانها
ز غصّه خون شده پائیز و تیره روی زمستان
شود بدستِ بهاران، زُدودِه رنگِ خزانها
زمینههای ظهورت، یکی یکی شده پیدا
بیا امامِ زمانها، که ریخت خونِ جوانها
به هر تهاجمِ خونبار و وحشیانهی ابلیس
هزار کودک و نوزاد، کشته شد به عیانها
جنونِ نسلکُشی، گرچه بارها شده تکرار
کس اِلتفاوت ندارد، به آه و اشک و فغانها
بِزیرِ کوهی از آوار، دسته دسته شهیدان
بِروی تَلّی از آمار، گم شدند گمانها
بعید نیست زمین، ناگهان دهان بِگُشاید
عیان به وادیِ بَیدا شوند، جمله نشانها
فضای صیحهای از آسمانِیان، چه مهیّاست
چقدر نفسِ زَکیّه، شدند کشته نهانها
نشانِ ز ارتشِ سفیانی است، هَتکِ حرمها
ز ابتکارِ اَجل شد یمن، یمانیِ آنها
برای یاریِ دینَت، چه خیزِشی است جهانی
ز جور و ظلمِ زمانه، نفَس نمانده به جانها
به قدس، کعبه بِگریَد، به کعبه، قدس بِمویَد
ببین که قبله به قبله، تویی سرودِ زبانها
ز کشتهها نِگران و به زندهها نِگرانیم
تو باخبرتری از هر کسی، به سود و زیانها
شکست هیبتِ فرعونِ قرن، با یَدِ بَیضا
که ریخت، خشمِ جهاد و حماس بر سرِ آنها
رسید صحنهی طوفان، به صحنِ مسجدُالاَقصی
ز گردبادِ حوادث، شکست مُهرِ زبانها
شعارِ ما همه، کشته شدن براهِ ولایت
که میرسد ز جهانی، طنینِ روح و روانها
برای کرب و بلایی شدن، زمان سپری شد
مرا به عشقِ شهادت، رسان به قافله بانها
بیا که نورِ خدایی و رجعتِ شهدایی
بیا که با تو کند رشد، عقل و هوش و توانها
اَذانِ عشق بخوان، ای طلوعِ کعبهی هستی
طنینِ نعرهی الله اکبرت، به لسانها
تمامِ راهِ نجات این دعا، برای ظهور است
دعا برای امامِ زمان، به وقتِ اذانها
تویی که تاج ولای علی، ز فاطمه داری
تویی که خطبهی زهرایی و سروشِ بیانها
هماره پرچمِ تو، بر فرازِ عرش، بلند است
بِزن علَم به زمین، تا بخوانیاَم به کرانها
بخوان ز کعبه جهان را، بخوان حیاتِ جوان را
بخوان بهارِ جنان را، به تَردِ فصلِ خَزانها
بخوان به صوتِ حزینَت، بخوان ز جدّ غریبَت
ز تشنهکامِ غریبی، که داد جان و جوانانها
بخوان ز پیکرِ پامال و ذبح، در تَهِ گودال
ز تیرهای سهشعبه، ز نیزهها و دهانها
اَمان ز مجلسِ نامحرمان و تهمتِ بیحد
کنیز خواندنِ آل علی، عیان و نهانها
بخوان ز خونِ شهیدان و انتقامِ اسیران
که دستِ منتقمِ توست، پاسخی به اَمانها
#به_بهانه_ی_سالروز_امامت_و_ولایت_امام_زمان_ارواحنا_فداه
#حوادث_فلسطین_و_غزّه
#تاج_امامت_و_ولایت
#ظهور_از_کعبه
#روضه_کربلا
#انتقام
@hajmahmoodzholideh
#پیوند_آسمانی_حضرت_رسول_اکرم_و_حضرت_خدیجه_کبری_سلام_الله_علیهما
شنیدم ز نَقلی، که در صدرِ اخبار آمد
ز پیوندِ دو زوجِ خوشبخت، با لطف ایزد
میان تمامِ خبرها که بر ما رسیده
چه زیبا حدیثی ز اوصافِ پیوند احمد
سخن از دو عشقِ حقیقی است، بینِ دو عاشق
که احمد کند خواستگاری، ز بِنتِ خُوَیلَد
ابوطالب و حمزه با روی شادان و خندان
بجای پدر لطف کردند، با میلِ بیحد
تو گوئی که این وصل، در آسمانها رقم خورد
میانِ دوتا ماه پاره، دو نسلِ سرآمد
چه فرخنده داماد و چه، شاهزاده عروسی
خدیجه عروس است و داماد باشد محمد
خجسته عروسی، که از حق سلامش رسیده
خوش اقبال داماد، آنکه به او وحی آید
عروسی که بینِ زنان عرب، تا ندارد
و داماد فخر بشر، برترین عبدِ سرمد
از این دو قرار است، عالم شود مهدِ جنت
از این دو قرار است، زهرای اطهر بیاید
از این دو قرار است پیدا شود، نور هستی
و دامادشان با ولایت به مَسند نِشیند
علی میشود، ماه دامادِ این خانواده
و زهرا شود، مادرِ یازده تا محمد
حسین و حسن، سبطِ این خاندانِ شریفند
خدیجه بُوَد جدّه و جدّ آنهاست احمد
□ □ □
برای خدای یگانه، که کاری ندارد
که بانوی بطحا، کنار پیمبر بماند
بماند که مادر، عروسیِ دختر ببیند
ولی دستِ تقدیر، اینگونه غم را رقم زد
پس از آنکه هستیِ خود را بپای نبی ریخت
کفن هم برایش نمانده، که بر تن نماید
سلامِ خدا را، که جبریل آورد بر او
به چندین کفن، چشمِ او شد منور مجدد
فقط یک نفر بیکفن ماند، آنهم حسینَش
که باید بزیرِ سمِ اسب، عریان بماند
به امید روزیکه زهرای اطهر دعایش
اجابت شود، تا همه انتقامش بگیرد
#پیوند_آسمانی_حضرت_رسول_اکرم_و_حضرت_خدیجه_کبری_سلام_الله_علیهما
@hajmahmoodzholideh
#ولادت_با_سعادت_حضرت_رسول_اکرم_و_امام_صادق_صلوات_الله_علیهما
تا فکر و ذکرِ ما، جلوات محمدی است
بالاترین دعا، صلوات محمدی است
در آیه آیه مُصحفِ سرمد، نِگر بِبین
قرآن ز معرفت، صفحات محمدی است
حَیِّ وَدود، خُلقِ عظمَش قرار داد
خُلقِ نِکوی ما، حسنات محمدی است
سرمَنشأِ معارفِ اسلام، یک کلام...
آئین و دینِ ما، کلمات محمدی است
با او مقامِ قُربِ الهی، شود درست
ایمانِ کامل از درجات محمدی است
جز در هوای اوست تنفُّس، حرامِ ما
جانها به هر نفَس، نفحات محمدی است
با دشمنانِ او، سر سازش محالِ ماست
الگوی این سخن، غزوات محمدی است
مژده به عاشقانِ تولّای اهلبیت
حب علی و آل، برات محمدی است
میلاد باسعادت او آشنای ماست
یعنی نبی ز روز ازل، مقتدای ماست
ما از اَلَست، پای رکابِ پیمبریم
زیرا که از ازل، ز محبانِ حیدریم
خوشبختیِ محب، ز تولّای مرتضاست
خوشبختتر از آن، که ز اولادِ کوثریم
گِلهای ما، اضافهی گِلهای نوری است
یعنی که ما، ز طینتِ زهرای اطهریم
لطفی که کرده فاطمه، مادر بما نکرد
واللهِ ما نظر شده، تا صبحِ محشریم
بِینِ مَوالیانِ نبی، با علی خوشیم
مِنّاترین مَوالیِ مِنّای جعفریم
با سیرهی نبی و علی، جعفری شدیم
یعنی که، شیعهی پدر و جدّ مادریم
مادر بزرگِ ما همه، بانو خدیجه است
با روح و جان، به آلِ نبی آشناتریم
از حبّ و بغض، در دلِ ما شک و شُبهه نیست
وقتی که ما بزرگ شده، پای منبریم
سِلمیم با هر آنکه به حُبِّ پیمبر است
حَربیم با هر آنکه به حَربِ پیمبر است
مائیم دوستدارِ تمام پیمبران
شک نیست، در برائَتِمان از ستمگران
از اصل و ریشه، دشمنِ اَدیان، یهود بود
بَدخواهِ یوسف است یهودا، برادران!
از ابتدا که سیرهی ابلیس داشتند
قوم یهود بود، پِیِ حذفِ سَروَران
میخواستند؛ ختم نبوّت نهان شود
تا با ستم کنند، ز خود نَصبِ رهبران
اینگونه از پیمبر اسلام تا به بعد...
يک يک خوراندهاَند به آنان، زِ شوکران
جای علی، که نَصبِ خلافت نمودهاند
شد نامِ رأی، توطئهی کودِتاگران
مجبور شد امام حسن، با معاویه
امضای صلحنامه کند، نزدِ داوران
در صلح و سازشِ حسنی، شَک نمیکنیم
هرگز نمیدهیم گَزَک، دستِ دیگران
آنکه به نامه، حکمِ معاویّه را نوشت
با دستِ خویش، نقشهی کرب و بلا نوشت
باید حواسِ جمع بیاریم، پای کار
تا بشنویم، صوتِ رسای طلایهدار
با گوشِ دل نَه، بلکه همین گوشِ سر شنید
رمزِ ظهور شد؛ گذر از فتنه و غبار
از خود صلاح نیست، بگیریم موضعی
تا دشمنان شَوند، روی موجِ آن سوار
یکبار امتحان شده تاریخ، کافی است!
مسلم قرار نیست، شود باز سَربدار
باید به روزگار، نظر منصفانه کرد
اینک به نفعِ شیعه بچرخد، همه مَدار
امروز روز خَبط و خطا نیست، ای دریغ!
از شُبههای که، فاصله اُفتد در انتظار
خونهای ریخته به حرم، خِفتِمان کند
تاخیر اگر بکارِ فرج آید از نِقار
وَرنَه اگر سُلالهی حیدر، کند ظهور
کِی کُند میشود، دو لبِ تیزِ ذوالفقار
وقتی امام، میرسد از پردهی نهان
با یک اشاره کُن فَیَکون، میشود جهان
وقتی امامِ کعبه کند، از حرم ظهور
عالَم شود به صبحِ فرج، لَمعهای ز نور
با صوتِ خُوش، ندای لِثارات میدهد
ما پاسخَش دهیم، به لبیک، با سُرور
یارانِ خاص، گِردِ حرم جمع میشوند
ما میشویم، در صفِ آن صبحدم، مُرور
هر کس که بر امامِ خودش، میکند سلام
پاسخ دهد امام، به لبخندِ یک عبور
میبیند از جلال و شکوه محمدی
انسان تمامِ عِصمت حق را، به یک حضور
آنگاه شِکوِه میکند، از دشمنِ خدا
بر آن دو بُت اشاره کند، تا خَدیوِ گور
با یک شِگِرد، گردنِ طاغوت میزند
آنگاه که دمیده شود، نَفخههای صور
پای رکابِ یوسف زهرا، به انتقام
آغاز میشود، عملیاتِ پُر غرور
منصورِ امت از علی و فاطمه مدد
گیرد پِیِ اقامهی عدلش، تمام قد
#ولادت_با_سعادت_حضرت_رسول_اکرم_و_امام_صادق_صلوات_الله_علیهما
@hajmahmoodzholideh
#رباعیات_ولادت_رسول_اکرم_و_امام_صادق_علیهما_السلام
مژده که سُرور آل احمد آمد
تبریکِ فرشتگانِ سرمد آمد
دست و صلوات را هماهنگ کنید
چون جشن ولادت محمد آمد
بهبه که سُرور عشق، دارد حسنات
زیرا که شود بشر، پسندیده صفات
مژده به جهان، خُلقِ عظیم آمده است
"بفرست مدام بر محمد صلوات"
ای شیعه بشارتت ز ایزد آمد
تبریک ز آسمان به احمد آمد
میلاد امام جعفر صادقِ ما
همراه ولادت محمد آمد
بر حمد خدای حی سرمد صلوات
بر حب علی و عشق احمد صلوات
فرمود که شکر، نعمتت افزاید
بر دوستیِ آل محمد صلوات
#رباعیات_ولادت_رسول_اکرم_و_امام_صادق_علیهما_السلام
@hajmahmoodzholideh