eitaa logo
اشعار حاج محمود ژولیده
1.4هزار دنبال‌کننده
2 عکس
0 ویدیو
39 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر بیعت نکردم، با تو بیعت میکنم آقا که من تجدید میثاقم به هیئت میکنم آقا نه بیعت در رفاه و راحت و آسایش و اَمنَم که بیعت با تو در ایامِ شدت میکنم آقا من از اَستغفِرُاللهَم، پیِ اِن تنصُرُاللهَم که دینت را بِاِذنِ الله نصرت میکنم آقا به اربابم قسم، هرگز به ذلت تن نخواهم داد که زیر پرچمت احساس عزت میکنم آقا حسینی آمدم دنیا، حسینی میروم زینجا که با جدِ تو احساسِ قِرابت میکنم آقا نِدایم چون دهی از صحنِ کعبه، موسمِ فجرت... به محضِ یالِثاراتَت، اطاعت میکنم بخوان از جان و دل، دلهای مشتاق شهادت را که جان و سر، بقربان رکابت میکنم آقا تویی فرمانده ی دلها و ما فرمانبرِ مولا پِیِ اَمرت، حمایت از ولایت میکنم آقا قسم بر اربعینی ها و همراهان زینب که؛ ترا با اربعینی ها زیارت میکنم آقا نمازم، روزه اَم، حَجَّم، جهادم، با تو مقبول است وگرنَه از خود اِعلامِ برائت میکنم آقا تَولایم، تَبرایم، قدم بر جای پای توست خدا را اینچنین کسب رضایت میکنم آقا تو چون در غیبتت تکلیف را روشن نمودی، من... ز اَمر جانشینِ تو اطاعت میکنم آقا میان شیعه میخواهند بذرِ تفرقه پاشند به وحدت شیعه را اینگونه دعوت میکنم آقا همه امنیت ما هست زیر پرچم روضه به روضه یاریِ قرآن و عترت میکنم آقا رگ و خونِ حسینی ها ز یک حنجر بقا دارد همان حنجر، کزو ذکر مصیبت میکنم آقا چو زینب بوسه زد بر آن گلوی پاره غوغا شد برایت گوشه ای از آن، روایت میکنم آقا اَراذل، ریختند آنجا سرِ اهلِ حرم، ای وای اگر گویم، نپنداری جسارت میکنم آقا بزیرِ دست و پا گم شد گمانم عمه جانِ تو کِی از معجر دگر شرحِ حکایت میکنم آقا دلت آتش گرفت و ناله اَت تا عرش بالا رفت دهی رخصت، روایت از اسارت میکنم آقا میانِ لشکر نامحرمان، مظلومه گیر افتاد فقط یک جمله از مقتل روایت میکنم آقا یتیمِ جدِ مظلومت، به راسِ روی نِی گفتا: ز چشمِ هیزِ نامردان شکایت میکنم آقا @hajmahmoodzholideh
ز مکرِ سامری اَلغوث، ای امامِ زمان‌ها که ریخت یکسره بَر هم، همه زمان و مکان‌ها ز غصّه خون شده پائیز و تیره روی زمستان شود بدستِ بهاران، زُدودِه رنگِ خزان‌ها زمینه‌های ظهورت، یکی یکی شده پیدا بیا امامِ زمان‌ها، که ریخت خونِ جوان‌ها به هر تهاجمِ خونبار و وحشیانه‌ی ابلیس هزار کودک و نوزاد، کشته شد به عیان‌ها جنونِ نسل‌کُشی، گرچه بارها شده تکرار کس اِلتفاوت ندارد، به آه و اشک و فغان‌ها بِزیرِ کوهی از آوار، دسته دسته شهیدان بِروی تَلّی از آمار، گم شدند گمان‌ها بعید نیست زمین، ناگهان دهان بِگُشاید عیان به وادیِ بَیدا شوند، جمله نشان‌ها فضای صیحه‌ای از آسمانِیان، چه مهیّاست چقدر نفسِ زَکیّه، شدند کشته نهان‌ها نشانِ ز ارتشِ سفیانی است، هَتکِ حرم‌ها ز ابتکارِ اَجل شد یمن، یمانیِ آن‌ها برای یاریِ دینَت، چه خیزِشی است جهانی ز جور و ظلمِ زمانه، نفَس نمانده به جان‌ها به قدس، کعبه بِگریَد، به کعبه، قدس بِمویَد ببین که قبله به قبله، تویی سرودِ زبان‌ها ز کشته‌ها نِگران و به زنده‌ها نِگرانیم تو باخبرتری از هر کسی، به سود و زیان‌ها شکست هیبتِ فرعونِ قرن، با یَدِ بَیضا که ریخت، خشمِ جهاد و حماس بر سرِ آن‌ها رسید صحنه‌ی طوفان، به صحنِ مسجدُالاَقصی ز گردبادِ حوادث، شکست مُهرِ زبان‌ها شعارِ ما همه، کشته شدن براهِ ولایت که می‌رسد ز جهانی، طنینِ روح و روان‌ها برای کرب و بلایی شدن، زمان سپری شد مرا به عشقِ شهادت، رسان به قافله بان‌ها بیا که نورِ خدایی و رجعتِ شهدایی بیا که با تو کند رشد، عقل و هوش و توان‌ها اَذانِ عشق بخوان، ای طلوعِ کعبه‌ی هستی طنینِ نعره‌ی الله اکبرت، به لسان‌ها تمامِ راهِ نجات این دعا، برای ظهور است دعا برای امامِ زمان، به وقتِ اذان‌ها تویی که تاج ولای علی، ز فاطمه داری تویی که خطبه‌ی زهرایی و سروشِ بیان‌ها هماره پرچمِ تو، بر فرازِ عرش، بلند است بِزن علَم به زمین، تا بخوانی‌اَم به کران‌ها بخوان ز کعبه جهان را، بخوان حیاتِ جوان را بخوان بهارِ جنان را، به تَردِ فصلِ خَزان‌ها بخوان به صوتِ حزینَت، بخوان ز جدّ غریبَت ز تشنه‌کامِ غریبی، که داد جان و جوانان‌ها بخوان ز پیکرِ پامال و ذبح، در تَهِ گودال ز تیرهای سه‌شعبه، ز نیزه‌ها و دهان‌ها اَمان ز مجلسِ نامحرمان و تهمتِ بی‌حد کنیز خواندنِ آل علی، عیان و نهان‌ها بخوان ز خونِ شهیدان و انتقامِ اسیران که دستِ منتقمِ توست، پاسخی به اَمان‌ها @hajmahmoodzholideh
شنیدم ز نَقلی، که در صدرِ اخبار آمد ز پیوندِ دو زوجِ خوشبخت، با لطف ایزد میان تمامِ خبرها که بر ما رسیده چه زیبا حدیثی ز اوصافِ پیوند احمد سخن از دو عشقِ حقیقی است، بینِ دو عاشق که احمد کند خواستگاری، ز بِنتِ خُوَیلَد ابوطالب و حمزه با روی شادان و خندان بجای پدر لطف کردند، با میلِ بی‌حد تو گوئی که این وصل، در آسمان‌ها رقم خورد میانِ دوتا ماه پاره، دو نسلِ سرآمد چه فرخنده داماد و چه، شاهزاده عروسی خدیجه عروس است و داماد باشد محمد خجسته عروسی، که از حق سلامش رسیده خوش اقبال داماد، آنکه به او وحی آید عروسی که بینِ زنان عرب، تا ندارد و داماد فخر بشر، برترین عبدِ سرمد از این دو قرار است، عالم شود مهدِ جنت از این دو قرار است، زهرای اطهر بیاید از این دو قرار است پیدا شود، نور هستی و دامادشان با ولایت به مَسند نِشیند علی می‌شود، ماه دامادِ این خانواده و زهرا شود، مادرِ یازده تا محمد حسین و حسن، سبطِ این خاندانِ شریفند خدیجه بُوَد جدّه و جدّ آنهاست احمد □ □ □ برای خدای یگانه، که کاری ندارد که بانوی بطحا، کنار پیمبر بماند بماند که مادر، عروسیِ دختر ببیند ولی دستِ تقدیر، اینگونه غم را رقم زد پس از آنکه هستیِ خود را بپای نبی ریخت کفن هم برایش نمانده، که بر تن نماید سلامِ خدا را، که جبریل آورد بر او به چندین کفن، چشمِ او شد منور مجدد فقط یک نفر بی‌کفن ماند، آن‌هم حسینَش که باید بزیرِ سمِ اسب، عریان بماند به امید روزیکه زهرای اطهر دعایش اجابت شود، تا همه انتقامش بگیرد @hajmahmoodzholideh
تا فکر و ذکرِ ما، جلوات محمدی است بالاترین دعا، صلوات محمدی است در آیه آیه مُصحفِ سرمد، نِگر بِبین قرآن ز معرفت، صفحات محمدی است حَیِّ وَدود، خُلقِ عظمَش قرار داد خُلقِ نِکوی ما، حسنات محمدی است سرمَنشأِ معارفِ اسلام، یک کلام... آئین و دینِ ما، کلمات محمدی است با او مقامِ قُربِ الهی، شود درست ایمانِ کامل از درجات محمدی است جز در هوای اوست تنفُّس، حرامِ ما جان‌ها به هر نفَس، نفحات محمدی است با دشمنانِ او، سر سازش محالِ ماست الگوی این سخن، غزوات محمدی است مژده به عاشقانِ تولّای اهل‌بیت حب علی و آل، برات محمدی است میلاد باسعادت او آشنای ماست یعنی نبی ز روز ازل، مقتدای ماست ما از اَلَست، پای رکابِ پیمبریم زیرا که از ازل، ز محبانِ حیدریم خوش‌بختیِ محب، ز تولّای مرتضاست خوشبخت‌تر از آن، که ز اولادِ کوثریم گِلهای ما، اضافه‌ی گِلهای نوری است یعنی که ما، ز طینتِ زهرای اطهریم لطفی که کرده فاطمه، مادر بما نکرد واللهِ ما نظر شده‌، تا صبحِ محشریم بِینِ مَوالیانِ نبی، با علی خوشیم مِنّاترین مَوالیِ مِنّای جعفریم با سیره‌ی نبی و علی، جعفری شدیم یعنی که، شیعه‌ی پدر و جدّ مادریم مادر بزرگِ ما همه، بانو خدیجه است با روح و جان، به آلِ نبی آشناتریم از حبّ و بغض، در دلِ ما شک و شُبهه نیست وقتی که ما بزرگ شده، پای منبریم سِلمیم با هر آنکه به حُبِّ پیمبر است حَربیم با هر آنکه به حَربِ پیمبر است مائیم دوستدارِ تمام پیمبران شک نیست، در برائَتِمان از ستمگران از اصل و ریشه، دشمنِ اَدیان، یهود بود بَدخواهِ یوسف است یهودا، برادران! از ابتدا که سیره‌ی ابلیس داشتند قوم یهود بود، پِیِ حذفِ سَروَران می‌خواستند؛ ختم نبوّت نهان شود تا با ستم کنند، ز خود نَصبِ رهبران اینگونه از پیمبر اسلام تا به بعد..‌. يک يک خورانده‌اَند به آنان، زِ شوکران جای علی، که نَصبِ خلافت نموده‌اند شد نامِ رأی، توطئه‌ی کودِتاگران مجبور شد امام حسن، با معاویه امضای صلح‌نامه کند، نزدِ داوران در صلح و سازشِ حسنی، شَک نمی‌کنیم هرگز نمی‌دهیم گَزَک، دستِ دیگران آنکه به نامه، حکمِ معاویّه را نوشت با دستِ خویش، نقشه‌ی کرب و بلا نوشت باید حواسِ جمع بیاریم، پای کار تا بشنویم، صوتِ رسای طلایه‌دار با گوشِ دل نَه، بلکه همین گوشِ سر شنید رمزِ ظهور شد؛ گذر از فتنه و غبار از خود صلاح نیست، بگیریم موضعی تا دشمنان شَوند، روی موجِ آن سوار یک‌بار امتحان شده تاریخ، کافی است! مسلم قرار نیست، شود باز سَربدار باید به روزگار، نظر منصفانه کرد اینک به نفعِ شیعه بچرخد، همه مَدار امروز روز خَبط و خطا نیست، ای دریغ! از شُبهه‌ای که، فاصله اُفتد در انتظار خون‌های ریخته به حرم، خِفتِمان کند تاخیر اگر بکارِ فرج آید از نِقار وَرنَه اگر سُلاله‌ی حیدر، کند ظهور کِی کُند می‌شود، دو لبِ تیزِ ذوالفقار وقتی امام، می‌رسد از پرده‌ی نهان با یک اشاره کُن فَیَکون، می‌شود جهان وقتی امامِ کعبه کند، از حرم ظهور عالَم شود به صبحِ فرج، لَمعه‌ای ز نور با صوتِ خُوش، ندای لِثارات می‌دهد ما پاسخَش دهیم، به لبیک، با سُرور یارانِ خاص، گِردِ حرم جمع می‌شوند ما می‌شویم، در صفِ آن صبحدم، مُرور هر کس که بر امامِ خودش، می‌کند سلام پاسخ دهد امام، به لبخندِ یک عبور می‌بیند از جلال و شکوه محمدی انسان تمامِ عِصمت حق را، به یک حضور آنگاه شِکوِه می‌کند، از دشمنِ خدا بر آن دو بُت اشاره کند، تا خَدیوِ گور با یک شِگِرد، گردنِ طاغوت می‌زند آنگاه که دمیده شود، نَفخه‌های صور پای رکابِ یوسف زهرا، به انتقام آغاز می‌شود، عملیاتِ پُر غرور منصورِ امت از علی و فاطمه مدد گیرد پِیِ اقامه‌ی عدلش، تمام قد @hajmahmoodzholideh
مژده که سُرور آل احمد آمد تبریکِ فرشتگانِ سرمد آمد دست و صلوات را هماهنگ کنید چون جشن ولادت محمد آمد به‌به که سُرور عشق، دارد حسنات زیرا که شود بشر، پسندیده صفات مژده به جهان، خُلقِ عظیم آمده است "بفرست مدام بر محمد صلوات" ای شیعه‌ بشارتت ز ایزد آمد تبریک ز آسمان به احمد آمد میلاد امام جعفر صادقِ ما همراه ولادت محمد آمد بر حمد خدای حی سرمد صلوات بر حب علی و عشق احمد صلوات فرمود که شکر، نعمتت افزاید بر دوستیِ آل محمد صلوات @hajmahmoodzholideh
برخیز که روز سرخِ جندالله است این موسمِ اقتدا به ثارالله است هرچند شود، فضای لبنان گلگون پیروزِ تمامِ صحنه، حزب‌الله است لبنان که به کشته دادن عادت دارد سِبقت ز همه اهل شهادت دارد الطافِ خفیه‌ای است، در این فتنه یک فتح بزرگ، زین ولادت دارد هرچند شود به شیعه غمها تحمیل در راه خدا بلاست، عین تجلیل می‌اَرزد اگر براهِ عترت بشود ایمان و جهاد، با شهادت تکمیل هرچند که ذبح می‌شود اسماعیل در روزِ فرج، کند شهادت تعجیل بر هر که بدنبال برائت باشد فرض است شعارِ مرگ بر اسرائیل از کفر و نقاق و شرک، دوری زیباست اعلامِ برائت از ستمگر چه بجاست والله برائت از بتِ کفر و نقاق امروز شعار مرگ بر آمريکاست @hajmahmoodzholideh
با سلام و درود بر آنان که شده راه و رسمِشان پیروز از دفاعِ مقدسِ امروز تا دفاعِ مقدسِ دیروز پیرمان گفت: یادِ این یاران کمتر از نعمتِ شهادت نیست شهدا یادِ ما کنند ایکاش هر کسی را چنین سعادت نیست ما مهیّای کربلاهائیم هیچ از حادثه، هراسی نیست آبدیده شدیم و هرگز از فتنه و توطئه، هراسی نیست ما همه پای کار دینِ خدا همه رزمندگان اسلامیم همه سربند بستۀ زهرا عاشقِ لحظه‌های اقدامیم همه در انتظار فرمانیم با ولایت همیشه هم عهدیست ولیِ امرِ ماست، سید علی ولی الله و نایب مهدیست غفلت از راه رسمِ او هرگز با بصیرت هواسِمان جمع است وحدت و اتحادمان دیرین همه هستیم با علی همدست ما رکابیم و رهبری خاتم هرچه داریم از ولی داریم با برائت ز دشمنِ حیدر دمبدم بیعتِ علی داریم اقتدارِ نظام، یک جمله است: الگوی ما، قیامِ عاشوراست رهبر ما هم اینچنین فرمود: رهبر ما، امامِ عاشوراست علَمِ ما بدوشِ عباس است صبرِ ما صبرِ حضرت زینب راهِ ما راهِ کربلای حسین نهضتِ ماست، نهضتِ زینب هر چه تحریممان کند دشمن استقامت کنیم افزونتر هر چه خون خواهد این شجر، هستیم گر چه هر روز هست گلگونتر عالَم از شیعه درس می‌گیرد ضامنِ فتحِ قدس، الله است از حرم، سوی محوِ اسرائیل راهِ قبل از ظهور، این راه است رگ رگِ ما، فدای خونِ حسین ذکرِ ما، کلُّ یومٍ عاشورا کربلا شاه راهِ ایمان است حرف ما: کلِ ارضْ، کرب و بلا ما کجا لشکرِ حسین، آری همه عالم فدائیِ اصغر به جوانان هاشمی سوگند خونِ ما نذرِ گیسوی اکبر گیسویی که بخاک و خون آغشت قدِ سَروی که نذرِ مولا شد پس به زانو نشست، بابایش پیشِ جسمی که ارباً اربا شد @hajmahmoodzholideh
ای بانویی، که راه تو جز قم نمی‌شود قصدَت به غیرِ قبله‌ی هفتم نمی‌شود ایران ز نورِ تو، حرمِ اهل‌بیت شد در قلب ما، حریمِ شما گم نمی‌شود تو آمدی و دین خدا، انتشار یافت هر تربتی که کعبه‌ی مردم نمی‌شود اصلاً بهشتِ ما، حرم باصفای توست بی‌تو بهشت، غرق تنعم نمی‌شود از روزیِ وفورِ کریمه ست، سفره‌ای... بی خوشه‌ی طلائیِ گندم نمی‌شود بی‌ نورِ تو، که تیرگیِ شب نمی‌رود لب‌های فجر، وا به تبسم نمی‌شود بی صبحِ روشنِ تو، طلوعی ز مِهر نیست باغ و بهار، پُر ز ترنُّم نمی‌شود در علم و حلم و معرفت و جود و خُلق و خوی شهزاده ای، شبیهِ تو خانم نمی‌شود ایران که تا به فتحِ ثریا رسیده است بی‌تو مدارِ علم و تعلّم نمی‌شود بی‌تو، ز بعدِ فاطمه و عمه زینبت... معصومه ای دوباره‌، تجسم نمی‌شود □ □ □ هرچند روز آمدنت، سوی شهر قم راهت بدونِ درد و تألم نمی‌شود کوفه شبیهِ قم، به عزیزان فاطمه حتی به یک، سلام علیکم نمی‌شود گرچه مسیرِ خواهرِ آزاده‌ی رضا بی غصه و بلا و تهاجم نمی‌شود هرگز به پیشِ دیده‌ی بارانیِ شما جسمِ برادرت، هدف سُم نمی‌شود اصلاً شبیهِ عمه‌ی مظلومه‌ات، سَرت... با سنگِ شام و کوفه تصادم نمی‌شود نامحرمی ز معجرتان، دَم نمی‌زند غارت لباستان، به تلاطم نمی‌شود حرف از کنیزی و سخن از بی‌مروّتی با حضرتت، به اوجِ تخاصم نمی‌شود راس امامِ تو، پیِ رفعِ اهانتی در طشت زَر، بحال تکلم نمی‌شود @hajmahmoodzholideh
حزب الله لبنان اَعراب اسلامی مسلمین یک‌تُنی الاقصی حسن نصرالله اسرائیل آتشفشانی هست در لبنان، خروشان با نهضتِ فریاد بر، غیرت فروشان بی‌غیرتان، زین غصه بی‌تابند، آیا؟ اَعراب در این ماجرا، خوابند آیا؟ آنانکه هردَم، طعمه‌ی صد انفجارند از ترکِ فعلِ مسلمین، فریاد دارند پرسند: اقداماتِ همگامی کجایند؟ فریادِ دولت‌های اسلامی کجایند؟ ما در رهِ حق، کشته‌ها بسیار داریم سید حسن‌ها، در رهِ دلدار داریم از بمب و از موشک، نترسانید ما را هرگز؛ از این رَه، برنگردانید ما را با مؤمنان گویند: از چه سربزیرید یک لحظه از میدان، قَدم پا پس نگیرید ما پای، از راهِ کرامت برنداریم یک لحظه، دست از استقامت برنداریم با بمب‌های یک‌تُنی، ما در مصافیم با عزمِ خود حتی، زمین را می‌شکافیم موجِ تهاجم، مانعِ دریا نگردد سنگرشکن، هرگز حریفِ ما نگردد ما لشکرِ پیروزِ مولاییم، هشدار! فرمانده‌ی طوفانُ الاَقصائیم، هشدار! حتی اگر، تنهای تنها هم بمانیم پای رکابِ قائدِ اعظم، بمانیم کِی با حسینِ این زمانه، در جفاییم با حضرتِ سید علی، اهل وفاییم فرمانده‌ی بی‌باکِ حزب‌الله داریم صدها چنان سید حسن، والله داریم دستِ ستم را بر همه آفاق بستیم با حجةبن العسکری میثاق بستیم بر دین و بر قرآن و بر عترت بنازیم ما با ولایت، بر ستمگرها بتازیم ما کشته‌ها دادیم تا ایمان بماند جمهوری اسلامی ایران بماند ایمانِ ما، مانندِ تیغِ ذوالفقار است پهپاد و موشک، گوشه‌ای از اقتدار است رزمندگان جان به‌کف، در راهِ عشقیم یک جبهه از ایران و لبنان تا دمشقیم غزه، یمن، بغداد، یک جبهه است، آری این است، روحِ دین و اصلِ دین‌مَداری فرقی میانِ شیعه و سنّی نباشد در اصل، خطِّ اولِ ما، قدس باشد ما نسلِ باقی‌مانده‌ی کرب و بلائیم اهلِ شهادت، تشنه‌ی جامِ ولائیم با عشق می‌نوشیم، زان جامِ بلاها ای قدس، می‌آییم از کرب و بلاها فرمانِ پیرِ نهضتِ ما، هست بر جای تا محوِ اسرائیل، نَنشینیم از پای تا محوِ آمریکا، دلی خرسند داریم با نامِ یازهرا، به سر سربند داریم یا انتقامِ کشته‌های خود، بگیریم یا با شهادت، در رهِ مولا بمیریم مهر ۱۴۰۳/ربیع الاول ۱۴۴۶ @hajmahmoodzholideh
شاهی که امتدادِ شه عالمین شد قدرِ زیارتش، چو حریمِ حسین شد نورِ کریمِ آل علی در وجود اوست آن سیدالکریم، که نورِ دو عین شد عبدالعظیم را، حسنی خلق کرده‌اند یعنی تولدش، حَسن از والدین شد او دینِ خود به هادیِ دین، خوب عرضه کرد زین رو برای دین خدا، زیب و زین شد در راه کربلا چه شجاعت به خرج داد مانند یک سپاه، پر از شور و شین شد وقتی که شخم زد متوکل، به نینوا او یک‌تنه بجای همه، زیر دین شد مردِ مبارزات و علمدار شیعیان اینگونه شد، که الگوی پیر خمین شد جان‌ها فدای او که سپهدار کربلاست عبدالعظیم، عبدِ علمدار کربلاست در عصرِ او کسی به ولایش نمی‌رسید هیچ عاشقی ز عشق، بپایش نمی‌رسید زهد و عبادتش، نه فقط فوقِ شیعیان کس در اطاعتش، به وفایش نمی‌رسید شاخص‌ترین خَصیصه‌اَش، اِخلاص در عمل الحق کسی، به حال و هوایش نمی‌رسید او دستگیرِ جمله یتیمانِ شهر بود اِنفاقها، به دست عطایش نمی‌رسید بارزترین فضیلت او، علم و معرفت این وصفها و به مدح و ثنایش نمی‌رسید فریادِ او، سکوتِ زمان را شکسته بود صوتی چنین، به صوت رسایش نمی‌رسید تبیینِ دین، به ذکرِ احادیث می‌نمود این‌گونه کس، به امرِ هدایت نمی‌رسید او را عزیز فاطمه خوانده، ولی خویش مانند او کسی به دعایش نمی‌رسید یومُ الغدیر را، به احادیث زنده کرد ما را به کوی شاه نجف، خوب بنده کرد از بس امام هادیِ ما را مرید بود در زنده بودنَش هم، از اول شهید بود او با شهادتین خودش، انقلاب کرد بیخود نبود هادیِ دین را امید بود با اعتقادِ پاک، گواهی به حشر داد چون از موحدانِ خدای وحید بود حق را همیشه حاضر و ناظر قبول داشت آگاه او، به آیه‌ی حبلُ الورید بود بر چارده، حقیقتِ عصمت مطیعِ محض در محضرِ نبی و وصی، روسفید بود با رجعت و شفاعت و معراج در یقین با کفر و شرک و خیلِ منافق، شدید بود قبر و صراط و برزخ و میزان، عقیده‌اَش در امر و نهیِ عترت و قرآن، سَدید بود با عدل و دادِ مهدی موعود، هم مسیر بر ظلم و جور، ضربه‌ی او چون حدید بود امروز هم، چو بندگیِ سیدالکریم مائیم و سبکِ زندگی سیدالکریم این است، عینِ عَرضه‌ی دینم، امام را باید که ماند، پای ولایت، قیام را هر جا که هست ظالم و مظلوم در ستیز پس روشن است، موضعِ ما هر کلام را از غزه تا به ضاحیه فریاد می‌زنیم با جبهه‌ی مقاومتیم، انسجام را خیبر شکن، به پاسخِ سنگر شکن، رسد میگیرم عاقبت، ز یهود انتقام را ما نسل کوثریم و فدائیِ حیدریم این جمله خودبخود، برساند پیام را موشک نشانه‌ای ست، ز خشمِ مقدسم با جان و سر مدد بدهیم، این نظام را دیدند در صفوفِ فشرده، چگونه ما یاری کنیم، رهبرِ والامقام را فرمود: راه قدس، همانا ز کربلاست خواهیم دید، حکمتِ حکمِ امام را تا محوِ قدّه‌ی سرطانی، صَلا دهیم پاسخ، میانِ روضه‌ی کرب و بلا دهیم گودال، ازدحام شد و جای پا نبود حتی برای نیزه و شمشیر جا نبود با این وجود، آمد از آن دور، دَه سوار پامال شد، تنی که بر او جای پا نبود اصلاً ‌کفن که هیچ، تنِ پاره پاره را یک قطعه، فرشِ سالمی از بوریا نبود مادر نظاره داشت و خواهر اشاره داشت این رسمِ میهمانیِ کوفه، بما نبود "آتش به آشیانه‌ی مرغی نمی‌زنند گیرم که خیمه خیمه‌ی آل عبا نبود" غارت که شد حرم، به سر نیزه شد سری بر پیکرِ حسین، عبا و رِدا نبود می‌گشت دختری، تَهِ صندوقچه‌ی حرم ای دخترانِ فاطمه، معجر چرا نبود ای وای، گوشواره و به گوشی نمانده است طفلی ز ترس مرده و خلخالها نبود یا منتقم بجان اباالفضل انتقم یا منتقم بجان اباالفضل انتقم @hajmahmoodzholideh
رسیده حجتِ دینِ خدا، اباالمهدی امین‌ترین وصیِ مصطفا، اباالمهدی دعای روز و شب مرتضا، اباالمهدی عطای حضرتِ خیرالنسا، اباالمهدی کسی که چشم و چراغ تمامِ آل علی است امامِ یازدهم. جلوه‌ی جمالِ علی است به یُمنِ سوره‌ی کوثر، نِکو ثمر حسن است سلاله‌ی حسنین، عشق را اثر حسن است حسینِ فاطمه را هشمین پسر حسن است برای هادیِ دین، پاره‌ی جگر حسن است به شعرِ زندگی‌اَش بیت بیت می‌نازیم به دومین حسنِ اهل‌بیت می‌نازیم کسی که معدنِ اسرار، در کرانه‌ی اوست کسی که گل پسرِ فاطمه، جوانه‌ی اوست کسی که حجتِ ثانی عشر، نشانه‌ی اوست کسی که یاریِ دین، کارِ جاودانه‌ی اوست نگاهِ جملگیِ انبیاست، سوی حسن تمامِ زندگیِ اولیاست، روی حسن برای یاریِ دین، غصه‌های دوران دید ز نقشه‌ی خلفا، سال‌های هجران دید جفا و خدعه و تبعید و داغ و زندان دید چقدر طعن و اهانت، ز مکرِ عدوان دید برای آنکه نیاید، وصیِّ او به جهان هَماره تحتِ نظر بود آشکار و نهان چه خوب، امتِ خود را، رهِ سعادت داد به شیعه، سَطوَت و آقائی و سیادت داد پیام و نامه، به یارانِ با رشادت داد مُحبّ و پیروِ خود را، به هجر عادت داد تقیّه کرد و به کِتمانِ سِرّ، قیام نمود وظیفه را همه، تفهیمِ خاص و عام نمود برای فاطمه صبر و قرار، عسکری است حسن‌مدار و حسینی تبار ، عسکری است برای شیعه، همه اعتبار، عسکری است چراغِ روشنِ شب‌های تار، عسکری است به آن نشانه، که از اربعین به ما داده هزار قافله را، اِذنِ کربلا داده نشانه‌های خدا را، دقیق فرموده ز اِلتزامِ ولایت، عمیق فرموده برای شیعه سفارش، عقیق فرموده چه خوب، از برکاتِ رفیق فرموده رفیقِ خوب، بدیِ ترا برَد از یاد هزار بار کند، خوبیِ ترا فریاد بگو کدام رفیق، از اماممان بهتر چه نصرتی به رهَش، از دَوامِمان بهتر اِطاعتش، ز قعود و قیاممان بهتر به فعل، یاریِ مان، از کلاممان بهتر اگر امام شناسی، خوشا بر اَحوالت قبولِ لطف و کرم می‌شوند، اَعمالت هزار شکر به ما، مهدی‌اَش نظر دارد به اعتبارِ پدر، مرحمت پسر دارد اگرچه دوریِ او، سخت دردِ سر دارد ولی ز حالِ همه، دوستان خبر دارد به دردِ شیعه اگر لطف، آن طبیب کند خدا جمالِ دل‌آرای او نصیب کند محبِّ او همه‌جا درد و داغ می‌بیند گهی به غزه و گه، شاچراغ می‌بیند خرابه را به غمِ یار، باغ می‌بیند بدان امید، که وصل از فراق می‌بیند سری به حجره‌ی سردابِ سامرا بزنیم و با امام زمان، سر به کربلا بزنیم بخوان دعای فرج را به حالِ مضطر، آه بگو به درد و غمِ کودکان بی سر، آه به یادِ اشکِ رباب و لبانِ اصغر، آه که آب بسته به لب‌های طفل و مادر، آه به کامِ تشنه‌ی نوزادِ زیرِ آن آوار به پشتِ خیمه بِگِرییم، تا قیامت زار به پشتِ خیمه ببین، کودکی در آغوش است بغل گرفته پدر، طفلکی که مدهوش است گلوی پاره‌ی نوزاد، گوش تا گوش است جوابِ هِلهِله‌ی حرمله، چه خاموش است حسین گریه کند بی‌صدا، ولی لشکر گرفته جشن، برای شهادتِ اصغر @hajmahmoodzholideh
ای علمدارِ بزرگان در قیام حضرتِ بنتُ الامام، اُختُ الامام ایکه الگوی بزرگِ مکتبی اولین بانوی بعد از زینبی در ره مولا چنان زهرا شدی در وفا چون زینب کبرا شدی هم‌نوا با کشته‌های کربلا هم‌صدا با راسِ روی نیزه‌ها عشق را فریاد کردی هرطرف تا که قم را کرده‌ای اُختُ النَّجف با احادیث و روایاتِ وِلا خوب زهرا را شناساندی بما تو فقیه اهل‌بیتِ عصمتی تو ولایت را نشانِ عترتی در سخن حقاً دلیری کرده‌ای شیعیان را تو غدیری کرده‌ای در ره ایمان علَم برداشتی در صفِ علم و عمل گُل کاشتی در عمل گفتی بما غوغا کنید حوزه‌های علمیه برپا کنید از عداوتها نترسیدی همی هیچ کم نگذاشتی در دین دَمی درس‌ها از بندگی دادی بما خوب سبک زندگی دادی بما شیوه‌ی رزمندگی برپا ز توست پرچمِ روح خدا بالا ز توست هر دفاع از دین و قرآن می‌شود با تو در دنیا و ایران می‌شود ای حیاتت آبروی کربلا راهبردت بود سوی کربلا ای پیام‌آور به اهل عالمین یاد دادی بر همه، راه حسین پا نهادی جای پای فاطمه کشته‌ها دادی برای فاطمه سِیر در کوی تکامل کرده‌ای با حرامیها تقابل کرده‌ای کازاری نابرابر دیده‌ای کشته‌ی هجده برادر دیده‌ای دیده‌ای در خون شناور، یارها پیشِ چشمِ خون‌فشان، گلزارها خواهران را اشکباران یافتی خویش را مسموم و نالان یافتی چاره را در راه قم دیدی و بس راه زینب را پسندیدی و بس راه تو در امتداد زینب است قافله سالار، یادِ زینب است یاد کردی از اسیرانِ حرم بر زمین جسمِ دلیران حرم آه بانو، زانچه در پِی دیده‌ای... هیجده سر بر سرِ نی دیده‌ای؟ کِی چهل منزل اسارت رفته‌ای؟ منزلی را با جسارت رفته‌ای؟ شهرِ قم، کوتاهی از یاران نکرد سنگباران جای گلباران نکرد دیده‌ای دشنامِ خاص و عام را دیده‌ای بزمِ شرابِ شام را بسکه گرییدی ز چوبِ خیزران نشر دادی اشک را بر دیگران کرده‌ای دِق از حجابِ آستین گشت روحت طایرِ خلد برین لحظه‌ی جان دادنت گفتی رضا لحظه‌ای بر دیدن خواهر بیا @hajmahmoodzholideh