#ولادت_با_سعادت_حضرت_ثامن_الحجج_علی_بن_موسی_الرضا_المرتضی_علیه_السلام
چه خوش به خدمتِ سلطان، سعادتی داریم
که نزدِ شاهِ خراسان، قرابتی داریم
هرآنچه هست در این اعتبارِ طولانی است
که ما ز عهدِ قدیمَش، ارادتی داریم
سلامِ ما به تو ای حضرتِ رئوفِ حرم
که در حریمِ تو رحلِ اقامتی داریم
چه دور از تو، چه نزدیک، هر کجا، هر دَم
به سینه دست، به قصدِ زیارتی داریم
ترا خدا ز کرامت، به ما عطا کرده
و ما به یُمنِ وجودَت، کرامتی داریم
نَه معرفت به تو، اَرزان به قلبِ ما دادند
که بینهایت از این لطف، قیمتی داریم
تو حاجتِ همهی نوکرانِ زهرائی
دگر ز درگهِ جودَت، چه حاجتی داریم
هرآنچه جود و کرم هست، از بَنِی الزهراست
ز نسلِ کوثرِ قرآن، چه عزتی داریم
هزار و یک مدد، از صبحِ لیلةُالقدری
هزار شکر، که ما چون تو حجتی داریم
برای دیدنِ روی تو، نذرِ جان باید
به آرزوی وصالت، شهادتی داریم
به لطفِ توست که ایران، سراسرَش حرم است
ز هیبتِ تو در آفاق، هِیبَتی داریم
طریقِ بندگیِ تو، حقیقتِ دین است
به سبکِ زندگیِ تو، هدایتی داریم
قسم به نصِّ صریحِ امام صادق، که
تنور عشقِ ترا، خوب طاقتی داریم
فقط محبِ شعاری که نیستیم آقا
به حکمِ تو، ز دل و جان اطاعتی داریم
□ □ □
به پاسداشتِ عشقِ تو، هیئتی داریم
ز مقدمِ تو، در این سینه بَهجتی داریم
به جامِ ساقیِ کوثر، هَماره تشنه لبیم
بیار باده، که جشنِ ولادتی داریم
سرودِ گل پسرِ نازِ نجمه خاتون شد...
به لب چو ذکرِ علی، خوش عبادتی داریم
به عشقِ زادهی موسَی بنِ جعفر، از این جشن
ز بارگاهِ الهی، بشارتی داریم
ملَک به دورِ سرت، ما به سایهی قدَمَت
خوشا بحال دلِ ما، چه قسمتی داریم
ز پرتوِ تو، نَه تنها مدینه روشن شد
شعاعِ نورِ ترا، هر جماعتی داریم
سفید و سرخ و سیاه از عنایتت خرسند
زَهی سعادت اگر، با تو صحبتی داریم
چه سفرهها که به عشقَت، صفای موکبهاست
قدومِ توست، که هر سو ضیافتی داریم
تو آمدی و قیامی سراسری برپاست
از این قیام، در عالم قیامتی داریم
تو آمدی سوی ایران و ما به برکتِ آن
در این دیارِ ولایی، حکومتی داریم
زمینهسازِ ظهور است، راهِ ایرانی
که در سراسرِ دنیا، صَلابتی داریم
ز عِلمِ عالمِ آل محمد است، که ما...
به اِعترافِ جهانی، چه قدرتی داریم
کدام پرسش از آن محضر است، بیپاسخ
که از مناظرههایت، حکایتی داریم
ز احتجاجِ تو سلطانِ دین، بِحَمدِالله
میانِ خانهی دلها، چه دولتی داریم
ولایتِ تو چنین، آبرو به ما داده
که بر تمامیِ عالم، ولایتی داریم
نَه مُلکِ ری، که جهان زیر پرچمت، کز قم
به لطفِ حضرتِ معصومه، نصرتی داریم
به ظالمانِ جهان، درسِ عبرتی دادیم
که تا قیامِ قیامت، مَهابَتی داریم
□ □ □
هرآنچه هست، از این خواهر برادر بود
که نورِ قافله، از آل عترتی داریم
به مقدمِ تو و خواهر، دیارِ ما گُل ریخت
ولی ز عمهی سادات، محنتی داریم
برای عمهی مظلومه، تا قیامت هم
برای خواندنِ روضه، مصیبتی داریم
نگاهِ کوفه و شام، از هجومِشان بدتر
از این گریز، به دلها خجالتی داریم
میانِ مجلسِ نامحرمان، جسارت شد
به دختری که از او، نورِ عصمتی داریم
کنیز خواندنِ معصومههای کرب و بلاست
همیشه قاتلِ جانها، که غیرتی داریم
به انتقامِ اِهانت، به دخترِ زهرا
به لب دعای فرج، هر اشارتی داریم
#ولادت_با_سعادت_حضرت_ثامن_الحجج_علی_بن_موسی_الرضا_المرتضی_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
#سالگرد_شهادت_آیت_الله_مظلوم_شهید_سید_ابراهیم_رئیسی_
#رئيس_جمهوری_اسلامی_ایران
آیةالله! چه زیباست تُرا، طرزِ نگاه...
به شهادت، لبِ مرزِ حرمِ آل الله
گفت: ایران حرم است و تو بر آن، تأکیدی
شرق تا غربِ حرم را، زَدی ای مرد، بِراه
ای طلوعِ تو ز مشرق وَ غروبت مغرب
دَرنوَردیدهای اِنگار، حرم را هرگاه
مرزبانیِ تو این بَس، که شدی بر سرِ مرز
کُشتهی خدمتِ این کشور اسلامی، آه
همه اَقوام تُرا، از خودشان دانستند
زانکه آغوشِ تو شد، بر همگان پشت و پناه
چون خیالت شد از آن وعدهی صادق، راحت
پَر زدی با دلی آرام، سوی روح الله
.
چند تابوت عوض کردی و چندین تشییع
شهر در شهر شدی، پرتوِ خورشیدِ پِگاه
دلِ رهبر ز غریبیِ تو میسوخت، که گفت:
تو شدی موردِ طَعن و ستمِ، قومِ تَباه
عالِمی بودی و خود را طلبه میخواندی
آری ای مردِ عمل، خوب زدی گام براه
□ □ □
زادهی آلِ خلیلی و تو ابراهیمی
رویِ نمرودِ زمان شد، ز قیامِ تو سیاه
بر سرِ دست گرفتی چو نبی، قرآن را
چون علی ناطقِ حق، در وسطِ قربانگاه
همه دیدند که اسلام، چه نوری دارد
یکتنه بینِ مِلَل شد نفَسَت، چند سپاه
اینچنین شد که ترا، حضرت ارباب خرید
که علمدارِ ولایت شدی از عمقِ نگاه
□ □ □
پرچم روضهی ارباب، چو بالا بردی...
در حرم پیکرِ تو، رفت به پابوسیِ شاه
اِرباً اِربا شدی و سوختی و پودر شدی
پسرِ فاطمه بودی، که غمت شد جانکاه
سوختی ای پسرِ فاطمه، چون مادرِ خویش
خنده بر شعله زدی یکسره، بی ناله و آه
نذرِ شاهِ شهدا شد، بدنِ بیسرِ تو
مختصر گشتی و آغوشِ حرم، بر تو پناه
قطعه قطعه شدنَت، عبرتِ دولتمردان
تا ببینند همه، خدمتِ بیمنّت و جاه
تولیَت را، وسطِ معرکه معنا کردی
کِسوت خادمیاَت، تا به اَبد شد همراه
باز، با یوسفِ زهرا، به حرم رجعت کن
سیصد و سیزدهَش باش، کمی مانده زِ راه
#سالگرد_شهادت_آیت_الله_مظلوم_شهید_سید_ابراهیم_رئیسی_
#رئيس_جمهوری_اسلامی_ایران
@hajmahmoodzholideh
اردیبهشت۱۴۰۴/ذیقعده۱۴۴۶
#روضه_شهادت_امام_رضا_علیه_السلام
تحت نظر بودم، ولیعهدی کجا بود؟!
در نقشهی قتلم عدو، از ابتدا بود
هر بار یک فتنه برایم دست و پا کرد
کی گفته اصلاً دشمنم بی دست و پا بود
سَیّاستر بود از معاویه، به مکرش
غافل از اینکه با علی، دست خدا بود
میخواست صدجا آبرویم را بریزد
گویا نمیدانست، عالَم با رضا بود
در بحث علمی خواست، منکوبم نماید
اما به لطف حق، ظفر از آنِ ما بود
هرچند خیلی تهمت از خویشان شنیدم
با صبر بر این دردها، کارم دعا بود
در خانهام دشمن نفوذی داشت حتی
هم در حضر، هم در سفر، درد و بلا بود
آخر ز جامِ زهر، زهرش را فرو ریخت
یک لحظه دنیا، پیشِ چشمم کربلا بود
در راه، تا پنجاه بار، از پا فتادم
حالم شبیهِ مادرم، در کوچهها بود
در حجرهی دربسته، چون مقتل خزیدم
تنها فراشم، قطعهای از بوریا بود
با یاد جسمی قطعه قطعه، گریه کردم
اینجا برای جسم من چندین عبا بود
خواهر به بالینم نبود، اما پسر بود
برعکس اما کربلا، بابا بجا بود
قاتل برایم گریهها میکرد، اما
در اصل همچون هلهله، در نینوا بود
با یادِ جسمِ اِرباً اِربا، جان سپردم
ذکر لبم، یالَیتَنا یالَیتَنا بود
#روضه_شهادت_امام_رضا_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
#السلام_علیک_یا_امام_الرئوف
از بس رئوف و عاطفی و باصفا تویی
دلها دهد گواه، که بابای ما تویی
بالاتر از تصور ما، مهربانیاَت
در همدلی، شبیهِ رسول خدا تویی
هم از خدای خویش رضا، هم ز بندگان
انصافاً از هزار و یک آیَت، رضا تویی
ای همنشینِ سائلِ درمانده، یا رضا
همسفرهی شکسته دلِ بینوا تویی
وقتی به کَلب و اُشتر و آهو نظر کنی
با نوکرانِ خویش، سراسر عطا تویی
آنکس که در مغازهی سلمانیِ فقیر
آن سنگ را، بَدَل بکند بر طلا تویی
در کارِ خلق، عِزّت و ذِلّت بدستِ توست
در اصل، در تُعِزّ و تُزِل، مَن تَشا تویی
سلطانی و به رعیتِ خود، فخر میکنی
من بیوفایم و به گدا، باوفا تویی
هرچند خواهم از کرَمَت، وصفی آوَرَم
لایُوصَفی و برتر از آن وَصفها تویی
امضای برگِ سبزِ برائت، زِ اهل نار
ویزای کعبه و نجف و کربلا تویی
تا زیرِ پرچمِ تو و موسَی بنِ جعفریم
مقصودِ کاظمینِ دل و سامرا تویی
□ □ □
خود صاحبِ دو عالمی، اما غریب وار
آنکه زنَد به حجرهی خود، دست و پا تویی
در حجره داشتی به برَت، قطعهای حصیر
آنکه ندید بر بدنَش، بوریا تویی
آنکه ندید نیزه و شمشیر، بر تنَش
آنکه نرفت زیرِ سُمِ اسبها تویی
آنکه نخورد چوب، به لعلِ لبانِ او
آنکه نگشت، قاریِ طشت طلا تویی
با تهمتِ کنیزیِ اهل و عیالِ خویش
آنکه نشد به بزمِ جفا، مبتلا تویی
#السلام_علیک_یا_امام_الرئوف
@hajmahmoodzholideh
#یادبود_فتح_خرمشهر
نشسته ام بنویسم برای خرمشهر
که صرف شد همه عمرم بپای خرمشهر
برادرم نه، ز دستم برادران رفتند
و هیچ گه نَسرودم، رَثای خرمشهر
اگر چه مرثیه ها،ماجرای ما دارد
ولی نگفته ام از کربلای خرمشهر
نشسته ام بنویسم، ز جنگِ خونین شهر
که کُنجِ گَنج نمانَد صدای خرمشهر
چه گُلشنی که در آن، شش هزار آلاله
شدند در ره قرآن، فدای خرمشهر
روایت است که صدها شهیده، جان دادند
برای حفظ حریم سَرای خرمشهر
عراق بود و ایالاتِ متحد، با او
عِیال شهر نشستند، پای خرمشهر
رژیمِ بعث و چهل کشورِ حمایتگر
بر آن شدند بمانند، جای خرمشهر
ولی تمامیِ ایران بسیج شد، یکبار
وپس گرفت زدشمن منای خرمشهر
دعای روح خدا بود و همّتِ مردم
که فتح کرد وطن را خدای خرمشهر
هزارها یَلِ میدان، چُنان جهان آرا
شدند فاتحِ این، نینوای خرمشهر
سقوط شهر دلیل سقوط ایمان نیست
چه مؤمنی که نخواهد بقای خرمشهر
من از شهادت فهمیده هاست، می فهمم
سقوطِ شهر نشد، انتهای خرمشهر
رسان به قدس و فلسطین،به شام و سوریّه
پیامِ مَرد ترین کشته های خرمشهر
أذانِ مسجد جامع، هنوز گلواژه ست
رسد ز مأذنه اَش رَبّنای خرمشهر
بگو که مأذنه ها را هنوز میسازیم
به هر کجا که شود، ماجرای خرمشهر
بگو دفاعِ مقدس... مقاومت...اینجاست
مدافع حرم است، جای جای خرمشهر
فدای زینبیه، عسگریّه، قاضریه
هر آنکه هست هماره، فدای خرمشهر
میان چاه، نگَردیم در پِیِ یوسف
که هست خیمۀ او مبتلای خرمشهر
#یادبود_فتح_خرمشهر
@hajmahmoodzholideh
#روضه_حضرت_جواد_الائمه_علیهم_السلام
بمیرم با لب تشنه، شبیهِ جد عطشانت
میان حجرهی دربسته میلرزید دستانت
بیادِ مقتلِ جدَّت، تنِ تو، دست و پا میزد
تو در حجره غمین، بیرون ز حجره، شاد عدوانت
نه خواهر داشتی تا لحظهای آید به بالینت
نه مادر بود تا گوید، بُنَیَّ! جان به قربانت
صدای غربتت میرفت، چون زهرا به هر خانه
صدای هلهله اَفزون برآن شد، قاتلِ جانت
جوابِ مهربانیهای یک عمرِ تو، شد زهری...
که سوزاند از جگر تا حنجرت، تا پلکِ چشمانت
بیاد کربلا، از آب هم صرف نظر کردی
سلامی از جگر دادی، به کامِ خشکِ جانانت
گریبان چاک میدادی، بیادِ بیکفن، هردَم
به آن مظلوم میگفتی: فدای جسمِ عریانت
ترا بردند تا بالای بامِ خانه، از پلّه
سرَت زخمی، تنَت مجروح، مَضروب است، دندانت
نه چوبِ خیزران خوردی، نه نیزه بر دهانت زد
نه زیرِ سمِ مرکب رفت، هرگز جسمِ بیجانت
بیادِ پهلوی مادر، به پلّه پهلویت، سائید
بیادِ نیزهی پهلو، بلند است آهِ سوزانت
هنوز آه و نوا، از سیلیِ زهرا به دل داری
هنوز از دردِ او میگویی و از طرزِ درمانت
برای انتقام مادرت، از کودکی گفتی:
خودم میگیرم از دشمن، تقاصِ چشمِ گریانت
نوای منتقم، در امتدادِ نالهاَت، برپاست:
که ای مادر! بگیرم انتقام از خصمِ دورانت
بگوش ایدل! ندای یالِثاراتُ الحسین آید
به صَف ای عاشقان، از کعبه ماهِ عالمین آید
#روضه_حضرت_جواد_الائمه_علیهم_السلام
@hajmahmoodzholideh
#ازدواج_امیر_المومنین_ع_و_حضرت_زهرا_س
شکر حق که مادرزاد بندگان یکتاییم
با ولایت مولا ، عبد کوی طاهاییم
افتخار ما این است ما اسیر مولاییم
از ازل گرفتار ساربان زهراییم
ما همه عنان دار ناقهی عروس او
با سرود "مَن مِثلی" جمله خاک بوس او
سرفراز هر قومیم سربزیر دلداریم
از عروس و دامادِ آسمان نشان داریم
در عروسیاَش دعوت با تمام حضّاریم
حُرمت عروسش را تا ابد نگهداریم
ما غلام زهراییم عبد حیدر کرار
جان ،به رسم تبریک است نذر احمد مختار
شرح حال این زوجین سورههای قرآنی
ذکر و وصفِ این هر دو آیههای رحمانی
حمد و مدح زیباشان خطبههای طولانی
جایگاهِ والاشان غرفههای رضوانی
حاصل همین تزویج یازده امام دین
مِهرشان کمال دین فِعلشان پیام دین
حجت خدا حیدر عصمت خدا زهرا
لنگر زمین حیدر لنگر سما زهرا
محور فلک حیدر محور کسا زهرا
صاحب جزا حیدر شافع جزا زهرا
هردو مظهر توحید هردو مظهر کوثر
هردو کفوِ هم، یعنی هردو محوِ یکدیگر
صوت خطبه خوانِ این عقد آسمانی را
بشنو با صدای هو، نغمهی نهانی را
خوش به غمزه میخواند بانوی جنانی را
این چنین روایت شد عقدِ جاودانی را
گفته حق: وکیلم من؟ گفت فاطمه بله
بر شما دلیلم من؟ گفت فاطمه بله
این عروس و این داماد عاشقند و دلداده
شد اَثاث این بانو یک جهیزیه، ساده
ظرف و چادر و معجر یک حصیر و سجاده
ذوالفقار مولا و یک غلاف آماده
بی سپر علی آمد چون سپر نمیخواهد
او مدافعی غیر از پشت در نمیخواهد
بهر نو عروسان است فعل فاطمه مصداق
عطر این خبر پیچید در تمامیِ آفاق
در شب عروسی هم فاطمه کند انفاق
داده بر محبانش درسِ برترین اخلاق
فاطمه به یک سائل داد بهترین رختش
با دو کهنه پیراهن رفت خانه بختش
حرفِ کهنه پیراهن گر چه ماجرا دارد
لا اقل به مقدار یک گریز جا دارد
ذکر کهنه پیراهن یاد کربلا دارد
دستبافِ مادر هم جای بوسهها دارد
نیزه کِی دهد بوی بوسههای مادر را
زخمه میکشد روی بوسههای خواهر را
#ازدواج_امیر_المومنین_ع_و_حضرت_زهرا_س
@hajmahmoodzholideh
#سرود_ازدواج_حضرت_زهرا_و_امیرالمؤمنین_علیهما_سلام
مژده مژده عروسیه
امشب جشن روبوسیه
عروس و داماد علی و زهرا
عاقدِ آنها خدای طاها
عاقدِ آنها خدای طاها
از روز ازل پیوند این دوگل مبارک شد
تا روز ابد شامل آیهی تبارک شد
یا علی علی یافاطمه علی علی زهرا
یا علی علی یافاطمه علی علی زهرا
¤ ¤ ¤
قلب احمد تپِش تپِش
میگه طعمِ شادی بچِش
هر کس که قلبِش با ایندو باشه
توی بهشتِ فاطمه جاشه
توی بهشتِ فاطمه جاشه
من ضامنشَم هر دلی با علی و زهرامه
از روز ازل تا به ابد همیشه باهامه
یا علی علی یافاطمه علی علی زهرا
یا علی علی یافاطمه علی علی زهرا
¤ ¤ ¤
وقتی زهرا بله میگه
چشم حسود میتّرکه
صد قل هوالله به شاخه شمشاد
عروس میخنده به آقا داماد
عروس میخنده به آقا داماد
شد حاصل این عروس دوماد حسن حسین زینب
هر فاطمی و هر علوی مُرید این مکتب
یا علی علی یافاطمه علی علی زهرا
یا علی علی یافاطمه علی علی زهرا
¤ ¤ ¤
هرکس خاکِش حیدریه
جسم و جانِش کوثریه
والله و بالله من حیدریاَم
من مادریاَم من کوثریاَم
من مادریاَم من کوثریاَم
من زینبیاَم حسینیاَم من حسنی هستم
من مهدویاَم حامیِ هر بت شکنی هستم
یا علی علی یافاطمه علی علی زهرا
یا علی علی یافاطمه علی علی زهرا
#سرود_ازدواج_حضرت_زهرا_و_امیرالمؤمنین_علیهما_سلام
@hajmahmoodzholideh
هدایت شده از محمود ژولیده
soorood_1.mp3
زمان:
حجم:
2.84M
سبک سرود
ازدواج حضرت زهرا و امیرالمومنین سلام الله علیهما
#روضه_جانسوز_امام_باقر_علیه_السلام
منکه هستم پیشوای عالمین
باقرُالعِلمم، شفیعِ نَشاتِین
یادگار کربلا، سبطُ الحسین
سیلِ اشکم، هست جاری از دو عین
کربلا را چون قیامت دیدهام
من خودم، ذِبحِ امامت دیدهام
بسکه سنگین است، غمهای دلم
سوختم چون شمع، در پای دلم
مانده از من ارث، غوغای دلم
روضهی جدم، مسیحای دلم
من وصیت کردهام تا در منا
سالهای سال شد، روضه بپا
من تمام ماجرا را دیدهام
جاریِ خونِ خدا را دیدهام
بر فرازِ سینه، پا را دیدهام
خود ذَبیحاًبِالقفا را دیدهام
دیدهام مظلوم، میزد دست و پا
سَروَرم، مغموم، میزد دست و پا
چونکه از دریای خون کردم عبور
جسمِ عریان دیدم و سمِّ ستور
دیدم آنجا، صحنهی شامِ نشور
اشکِ من جاریست، تا صبحِ ظهور
دیدهام آن دیدههای خسته را
دندههای از لگد بشکسته را
دیدهام در دستِ قاتل، ریش و مو
خطِّ خنجر را، به پهنای گلو
نیزههای در دهان، رفته فرو
ذبح میکردند، اما با وضو
عمههایم شاهدانِ ماجرا
بعدِ قتلِ صبرِ او، غارت چرا
آه از، گُلگونیِ شَیبُ الخَضیب
وای از، مظلومیِ خَدُّالتَّریب
گفت مادر: ای غریب اِبنُ الغریب
غارتِ پیراهنَت، داغی عجیب
خیمه را زین غم، خجالت دادهاند
خواهرت را هم، خجالت دادهاند
بعد از آن، بابِ اسارت باز شد
دستها هم بر جسارت باز شد
پای دژخیمان، به غارت باز شد
مَسحِ قرآن، بی طهارت باز شد
دستها، تا چادرِ عصمت رسید
چند معجر، دستِ بی غیرت رسید
بعد از آن شامِ غریبانِ غمین
کربلا، کرب و بلا شد اینچنین:
ماند آن اجسادِ عریان بر زمین
بیکفن، بیسر، همه اهلِ یقین
تا چهل منزل نهان شد، آهِ ما
راسها بر نیزهها، همراهِ ما
گریهها را گاه، پنهان دیدهام
عمههایم را، به زندان دیدهام
خنده بر اشکِ یتیمان دیدهام
درد را، در شامِ ویران دیدهام
درد ما، از تیرِ هیزی بود و بس
بدترین تهمت کنیزی بود و بس
انقلابِ اشک، اینجا شد شروع
خطبههای ناب، از ما شد شروع
راهِ ما، هر روز، هرجا شد شروع
کربلا را، کربلاها شد شروع
روضه و روشنگری، تا انتقام
همچو زینب، کارِ خوبان، والسلام
#روضه_جانسوز_امام_باقر_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
#روضه_حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
بر سرِ بام، جان دهم، تا به همه نشان شوم
پرچمِ راهِ کربلا، با تنِ خونفشان شوم
کشیده میشود تنِ بیسرِ من، روی زمین
تا که بجای تو در این، شهر کشان کشان شوم
تشنه شهید میشوم، تا نشوی تو تشنهلب
مسلمِ پیشمرگم و بهر تو جاودان شوم
مِهر تو در دلم عیان، مُهر تو بر سرم نشان
پیشقراولِ حسینیانِ هر زمان شوم
آتشِ عشق میخرم، زیر شکنجهی ستم
تا که خبر رسانِ بغضهای کوفیان شوم
تیزتَر از سنانِ کوفیان، ندیده دیدهای
قبلِ سَنان چشیدنَت، طعمهی صد سَنان شوم
پخش شده که میزنند، نیزه بر دهان تو
پس تو مخور غمِ مرا، که نیزه در دهان شوم
آنچه که دیدهام در این، دیارِ دین فروشها
بِه که، فدای دینِ تو، به دستِ دشمنان شوم
روضهی تو، غریبی و یتیمی و اسیری است
غصهی من همینکه، طعمهی حرامیان شوم
کوفه میا که اهلبیتِ تو، اسیر میشوند
میا که، من فقط اسیرِ دستِ شامیان شوم
صحبتِ غارت است و حرفِ حمله بر خیامِ تو
کاش که قبل از این پیامها، خبر رسان شوم
به خانههای خویش، قولِ نقره و طلا دهند
چگونه بر مخدَرات، بعد از این، امان شوم
عجیب دستهایشان، پر از هجومِ سیلی است
به گِریه، دست بر دعا، برای دختران شوم
به قاسم و به اکبرت، به پاسبان لشکرت
غمین برای طفلِ شیرخوارِ بیزبان شوم
از آن بِترسم ای دریغ، دختر سهسالهاَت
شود شهیده مثل مادرت، که در فغان شوم
شنیدهام که خاتَمت، به غارتِ کسی رود
و من ز دردِ غربتَت، به لعنِ ساربان شوم
#روضه_حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
#یا_مولا_ادرکنی
#گفتگو_با_امام_زمان_ارواحنا_فداه_در_روز_عرفه
یابنَ الحسن ای مهدیِ موعود، خدا را
سوگند که داریم به دل، مِیلِ شما را
عصر عرفه، با تو سِزد دستِ دعا را
تا اذن دهی باز، رفیقِ شهدا را
یک پِلک زدن، رؤیتِ آن روی دل آرا
حیف است که من، نوکرِ خوب تو نباشیم
همرازِ شب و صبح و غروب تو نباشیم
تا روز فرج یکسره، رو به تو نباشیم
محوِ تو و جذبِ تو و ذوب تو نباشیم
کِی دل بِسپارم، رخِ دلدارِ منا را
تو یوسف زهرایی و ما میلِ تو داریم
جز آرزوی یاریِ تو، هیچ نداریم
دنیای دَنی را به خودش، وابگذاریم
شاید که سرِ راهِ شما، جان بسپاریم
تا در تو بِبینیم، امیرالاُمرا را
آنروز که ما را ز گِلِ نور نوشتند
از باغِ نجف، تشنهی انگور نوشتند
در سینه ز عنوانِ علی، شور نوشتند
با طینت تان، هستیِ ما، جور نوشتند
ذکرِ علی و بادهی زهراست گوارا
ایکاش فِتَد گوشهی این میکده مِیلت
بر چهرهی مستانِ پریشان شده میلت
کو بر دلِ بریانِ بجان آمده میلت
کِی میکِشد ای یار، بر این غمزده میلت
مگذار که مَستی بِرود، اهلِ خطا را
ای وای از آنروز که ما، با تو نباشیم
تو باشی و ما هیچ کجا، با تو نباشیم
در رجعتِ خیلِ شهدا، با تو نباشیم
هنگامهی یاریِ شما، با تو نباشیم
یادم نرود بر سرِ عهد تو، وفا را
تا در دلِ ما عهد و وفائیست، نظر کن
از کعبه دگر وقتِ رهائیست، نظر کن
یک قافله در حال جدائیست، نظر کن
این قافلهی خون خدائیست، نظر کن
بازآ و بخوان، روضهای از خونِ خدا را
صاحب حرم از خانه برون شد، به دلِ شب
راهی شده از کعبه، همه هستیِ زینب
انگار شده کوفه، ز اَغیار لبالب
زیرا خبر از مسلم و هانیست، مرتب
برگرد، میا کوفه که دیدند جفا را
برگرد، که هر کوچه و بازار شلوغ است
بَد عهد شده، کوفه و بازار شلوغ است
یک شهر، شد آلوده و بازار شلوغ است
زینب شده مظلومه و بازار شلوغ است
گویی صدقه، باب شده آل عبا را
این است، تمامِ خبرِ منتشر تو
مسلم سرِ بازار شده منتظر تو
افتاد علَم از دستِ یلِ مقتدر تو
گودال شد از جور و جفا، منحصر تو
بیحربه زنَد پیر و جوان، مُشت و عصا را
#یا_مولا_ادرکنی
#گفتگو_با_امام_زمان_ارواحنا_فداه_در_روز_عرفه
@hajmahmoodzholideh