#دفاع_از_حرم_جمهوری_اسلامی_ایران
هرچند که یاران، بهروی خاک فتادند
خیلِ رفقای شهدا، اهل جهادند
آنانکه علمدارِ شهیدند زیادند
پرچم نَه زمین است، که دست همه دادند
این حربه، از این دست بدست دگر افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
حکمیست ز رهبر، پیِ ارسال پیامی
هرگز نهراسیم ز دشمن به کلامی
ما را ز علی تا به ظهور است دوامی
مائیم همه باقری و فخر و سلامی
اینجاست که صهیونِ شقی در خطر افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
تا پیرو و همپای امام و شهداییم
همسنگر طهرانی و حاجیزادهاییم
مانند سلیمانی علمدار ولاییم
ای مسجدالاقصی به صف کرب و بلاییم
تا مژده رسد، کار به فتح و ظفر افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
ای دشمن مغضوب، وطن جان و تنِ ماست
پیراهنِ خونینِ زیارت، کفنِ ماست
ایران، حرمِ آل حسین و حسنِ ماست
هر گوشه قدمگاهِ شهِ بی کفنِ ماست
این شورِ حسینی است، که اینجا به سر افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
تا یاورِ ما، لایَتَناهیست بدانید
ایران حرمِ امنِ الهیست بدانید
این مملکتِ شیعه گواهیست بدانید
ارتش، چو بسیجی و سپاهیست بدانید
این خاک مپندار، که در دامِ شر افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
اینجا همه نسلِ پسرِ فاطمه هستند
این نسل، سپاهِ قدَرِ فاطمه هستند
واللهِ جوانان، سپرِ فاطمه هستند
خوبان و شهیدان، ثمرِ فاطمه هستند
خصمِ علی و فاطمه در درد سر افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
ما سینه زنانِ حرمِ خونِ خدائیم
دلسوخته ی تشنه لبِ کرب و بلائیم
جان بر کفِ آن بی کفنِ راس جدائیم
همناله ی زهرا و علی، چون شهدائیم
آهِ دلِ زهرا، به گلوی سحر افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد ور افتاد
عالَم، ز نوای سحرِ فاطمه گِریید
هر کشته، ز داغِ پسرِ فاطمه گِریید
هر دیده، ز سوزِ جگرِ فاطمه گِریید
مهدی، شبِ جمعه به برِ فاطمه گِریید
هنگامه ی تعجیلِ فرج زودتر افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
#دفاع_از_حرم_جمهوری_اسلامی_ایران
@hajmahmoodzholideh
#روضه_حضرت_عبدالله_بن_الحسن_علیه_السلام
قطعاً امروز عدو را به عدم میریزم
با شِگِردم، سپهِ کفر بهم میریزم
آنچنان از کفِشان، تیغ و علَم میریزم
که فلَک را به سرِ اهل ستم میریزم
لحظاتی ز عمو، دفعِ بلا خواهم کرد
تا ابد قامتِ خود، قدِّ رسا خواهم کرد
منکه آزادهای از نسلِ امیرِ جمَلَم
نه فقط دودهای از شاهِ غدیرِ جمَلَم
در صفِ کرب و بلا نیز سفیر جمَلَم
سربلندم که پسربچهی شیرِ جمَلَم
اینک از حملهی جنگی که به کف میآرم
ذکرِ تحسین، به لبِ شاهِ نجف میآرم
سرِ تعظیم فرود آورم، ای عمه ببخش
عجله دارم اگر، مضطرم، ای عمه ببخش
مانده تنها بخدا رهبرم، ای عمه ببخش
فکرِ یاریست فقط در سرم، ای عمه ببخش
آسمان را به زمین دوزم از این طوفانم
بر عمویم سپری سازم از این دستانم
آی شیطان صفتان، تیر به سویم بزنید
به عمویم نه، که نیزه به گلویم بزنید
هرچه تیغ است و سنان، بر سر و رویم بزنید
این لگدها، به لبِ فاطمه گویم بزنید
ای زنازاده مزن پنجه به گیسوی عمو
دست بردار، ز سیلی زدنِ روی عمو
ای یهودی صفت، این نیزه به پهلوش نزن
دشنه و چوب و عصا را به سر و روش نزن
خنجرِ تیز به پیشانی و ابروش نزن
با سنانت به سر و سینه و بازوش نزن
بارِشِ اینهمه شمشیر، خدا رحم کند
همه جا نیزه شد و تیر، خدا رحم کند
من یتیم حسنم، دست مرا قطع کنید
سر نخواهم، رگِ پیوست مرا قطع کنید
نعرهی این جگرِ مستِ مرا قطع کنید
تا من هستم، همهی هستِ مرا قطع کنید
عمویم از نفس افتاد، رهایش سازید
پسر فاطمه جان داد، رهایش سازید
آرزویم همه این بود، که بابا برسد
پدر آمد به برم، کاش که زهرا برسد
خونم ایکاش به امضای تو مولا برسد
ای جوانان، بخدا منتقمِ ما برسد
این شهادت طلبی شیوهی جنگیِ من است
آری این دست و سرم میوهی رنگیِ من است
#روضه_حضرت_عبدالله_بن_الحسن_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
ای قاسمم چه زود عمو! قد کشیده ای
بر خاک، با هجای تنت مَد کشیده ای
شیرینتر از عسل شده لعل لبان تو
گردد هنوز دور دهانت زبان تو
جان میدهی مقابل چشم عدوی من
سخت است دست و پا زدنت پیش روی من
این سینه بسکه ضربهی ناکار خورده است
حالا شبیهِ سینهی مسمار خورده است
پا میکشی به روی زمین، مردِ آسمان
پیش عمو بخاطر اهل حرم بمان
اینگونه رفتنِ علی اکبر مرا نکشت
آتشفشانِ داغِ برادر مرا نکشت
از بسکه تیر بر بدنت کارگر شده
شکلِ شهادتِ تو شبیهِ پدر شده
بابا تمامِ عمر، جگر پاره بود و حال
پاره جگر شدی و بنام تو خورده فال
از لابلای سینه شکسته، دلِ تو ریخت
از زخمهای تو، همه آب و گلِ تو ریخت
راحت نمیتوان، بدنت را به خیمه برد
باید کشان کشان، بدنت را به خیمه برد
سینه به سینه، میکِشَمَت پشت مرکبم
بر روی شانه، میبَرمَت پیش زینبم
ماندند کودکانِ گُلَم بیقرار تو
چشمانِ خیسِ اهلِ حرم انتظار تو
رفتی ولی توان مرا با خودت مبر
نیروی زانوانِ مرا با خودت مبر
این کوفیان که رحم ندارند بر حرم
بعد از شما دگر که نمانند محترم
بعد از تو و علی، فقط عباس مانده است
در خیمه چند، دسته گلِ یاس مانده است
قاسم، به اهلِ خیمه دعا کن که بعدِ ما
تا شام و کوفه هیچ ندارند آشنا
وقتی در انتظار جوانان شهادت است
در انتظار اهل خیامم اسارت است
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
#نوحه_حضرت_عبدالله_بن_الحسن_علیه_السلام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
ای قتلگاه من آغوشت
دل گشته واله و مدهوشت
با اینکه زاده ی مجتبایم
دلداده ی شه کربلایم
( عمو حسین یا ثارالله /۳ )۲
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
با اینکه تشنه و بی آبم
از عشقت ای عمو بی تابم
مست میِ لقاء اللهم من
فدایی تو عبداللهم من /۲
( عمو حسین یا ثارالله /۳ )۲
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
دستم سپر بر این دستانت
جانم شود بلاگردانت
جای حسن فدای تو گردم
قربانی منای تو گردم/۲
( عمو حسین یا ثارالله /۳ )۲
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#نوحه_حضرت_عبدالله_بن_الحسن_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
#نوحه_حضرت_قاسم_بن_الحسن_علیه_السلام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
زیر سم ستوران ماندم
ذکر عمو حسین جان خواندم
با سینه ی شکسته بگویم
احلی من العسل ای عمویم /۲
( یا ثارالله و بن ثاره / ۳ ) ۲
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
پهلو دگر نمانده آقا
گشتم شکسته پیکر آقا
گیسوی خون چکانم گواه است
چشمم سوی غرقِ نگاه است /۲
( یا ثارالله و بن ثاره / ۳ ) ۲
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
دیدم کنون جمال بابا
دیگر رمق نمانده مولا
با اینکه در برِ مجتبایم
مشتاقِ جد تو مصطفایم/۲
( یا ثارالله و بن ثاره / ۳ ) ۲
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#نوحه_حضرت_قاسم_بن_الحسن_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
از چه ای آب فرات از تو لبی تر نشده؟
قطره ای از تو، به کام علی اصغر نشده؟
از تو سیراب طیورند و وحوشند، ولی
ذره ای از لب عطشانِ حرم تر نشده
نالهی العطش از اهل خیام است بلند
دلت ای موجِ خروشان ز چه مضطر نشده؟
آب مهریه ی زهرا و از این دریا هیچ...
جرعهای سهمِ لبِ غنچهی کوثر نشده
رحمی ای قوم، که نوزادِ رباب عطشان است
تا کنون آهِ دلی مرهم مادر نشده
حرمله خنده مزن، بچهکُشی نیست هنر
کودکی تا به کنون، اینهمه پرپر نشده
مَردِ جنگی نشده طفکِ نورس، تا حال...
هدفِ تیر سهشعبه گُلِ حنجر نشده
غبغبِ کودکِ شش ماهه چقدر است مگر
قدِّ این تیرِ سهپر، قامت اصغر نشده
زادهی فاطمه حیران، وسطِ میدان ماند
هیچ فرمانده به جنگ، اینهمه مضطر نشده
سر به یک دست، بدن مانده روی دستِ دگر
قبری آمادهی این، یک ذره پیکر نشده
این همان ذبحِ عظیم است که قرآن فرمود
هیچ قربانی از این ذبح که برتر نشده
سری از کوچکی از ناحیهی صورتِ خود
بر سرِ نیزه به اندازهی این سر نشده
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
#یا_حسین_علیه_السلام_ادرکنی
از همان روز که احساسِ مقامت کردم
یاحسین گفتم و تمکین به کلامت کردم
علتِ بندگیام خطبهی مظلومیِ توست
بعد از آن واقعه من درکِ امامت کردم
بیخبر بودم از این معرفت و دینداری
با همین هیئتِ تو کسبِ کرامت کردم
تشنه بودم، تو مرا آبِ حیاتم دادی
با میِ روضهی تو کام، به جامت کردم
تو ز نزدیک جوابِ دلِ من را دادی
هر چه از فاصلهی دور سلامت کردم
علَمِ دسته، نمادی ز عزاداریِ توست
همهی عمر، توجه به علامت کردم
افتخارم همه این است که با تربت تو
کامِ فرزند خودم، باز به نامت کردم
روضهی خانهی مادر پدرم یادم هست
از همان کودکی عادت به مرامت کردم
مسجد و مدرسه را خانهی عشقت سازم
منکه عمری به حسینیه اقامت کردم
با همین گفتنِ، ایکاش کنارت بودم...
آری انگار که یاریِ قیامت کردم
هر زمان قصهی عابس به لبم جاری شد
پیِ یاریِ تو احساسِ شهامت کردم
جوون را الگوی رزمندگیام دانستم
با همین اصل، تاسّی به غلامت کردم
حر نَه، مختار نَه، عاشق وهب نصرانی است
پیشِ او چون همه، تعظیم به قامت کردم
زانکه داری گله، با حرمله فرقی نکند
جابرِ جعفی اگر هست ملامت کردم
تکیه بر نیزهی غربت زدنت کشت مرا
طرحِ لبیک، به فریاد و پیامت کردم
متوسل چو به این روضهی شش ماهه شدم
همه جا را به همین روضه قیامت کردم
#یا_حسین_علیه_السلام_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
رفتی و عقدهی مُثلِه شدنت مانده هنوز
بر لبِ لعل تو لفظِ سخنت مانده هنوز
تا صدای تو شنیدم، جگرم ریخت بهم
جای شُکر است، لبِ قلوه کَنَت مانده هنوز
جملهی یااَبَتایت، به حرم پیچیده
که خداحافظیِ پُرمحنت مانده هنوز
من ز پا، پیشِ تو افتاده و زانو زدهام
شادی و هلهلهی اَهرمنت مانده هنوز
این چه وضعی است که در صورتِ تو میبینم
که فقط بوسهگهی سَهمِ مَنَت مانده هنوز
اثرِ مُشت و لگد، بر سر و رویت پیداست
جای دستی، به رخِ یاسَمَنت مانده هنوز
آه، مَه پارهی من! شِبهِ رسول اللهم!
بر لبت، ناطقِ شِکّرشِکنت مانده هنوز
یوسفم! گرگ صفتها، چه دریدند ترا
اِرباً اِربا شدی و پیرهنت مانده هنوز
چیزی از این تنِ صدپاره نمانده، اِلّا
یک بیابان، چو عقیقِ یمنت مانده هنوز
جسمِ قسمت شدهاَت را به کجا باید جُست؟
خود بگو! پس چقدَر از بدنت مانده هنوز؟
چقدَر قطعهی جسمت سرِ نیزه ست علی
چقدَر تکهی نیزه به تنت مانده هنوز
جانِ بابا پسرم! یک نفَسِ دیگر باش
لَختی از خونِ جگر، در دهنت مانده هنوز
بسکه از نیزه تمامِ تنِ تو پوشاندست
نیزهها بر تو، بجای کفنت مانده هنوز
تا حرم با چه توانی ببرم نعشِ ترا
گرچه تشییع به سوی وطنت مانده هنوز
منتقم آید و یک روز تقاصَت گیرد
با خدا موسمِ عَهدِ کهنت مانده هنوز
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
#نوحه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
با اینکه مثل غنچه نازم
روز غریبیاَت سربازم
تا این گلو شود پاره پاره
تیر سهشعبهای راه چاره / ۲
(بابای مظلومم حسین / ۳ ) ۲
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
من با سلاحِ این لبخندم
بر دشمن تو ره میبندم
مشکلگشای تو باشد اصغر
ریزد بههم ز من قلب لشکر / ۲
(بابای مظلومم حسین / ۳ ) ۲
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
حالا ببر مرا از جبهه
با چشمِ تر به پشت خیمه
ای وای اگر رسد مادر من
بیند چه آمده بر سر من /۲
(بابای مظلومم حسین / ۳ ) ۲
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#نوحه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
#نوحه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
ای نازنین جوان بابا
پیش نگاهم ارباً اربا
ای چهرهی تو شبهِ پیمبر
صحرا پُر از تنت شد سراسر / ۲
(حیدر من علی اکبر / ۳ ) ۲
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
بار دگر لب از لب وا کن
رحمی به حالتِ بابا کن
آتش مزن بر این دل که مردم
در پیش پیکرت جان سپردم / ۲
(حیدر من علی اکبر / ۳ ) ۲
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
بشنو صدای عمه آید
ناموس من ز خیمه آید
حق دارد او از این بیقراری
خون گریه کن به ناقه سواری / ۲
(حیدر من علی اکبر / ۳ ) ۲
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#نوحه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
#روضه_حضرت_عباس_علیه_السلام
با صورت آمدم به زمین، تا وفا کنم
حقِ ترا، به پیکرِ بی جان اَدا کنم
این مردم احترام ترا، ترک گفته اند
من با ادب بپای تو، جان را فدا کنم
ای خاکِ پای تو شده، سُرمه به چشمِ من
پا بر سرم گذار، که خود را فنا کنم
جانی نمانده در بدنم، نیمه جانِ خویش
اهدا به خیرِ مقدمت، ای مقتدا کنم
گر بازوی بریدهی خود را تکان دهم
خواهم سلامِ آخرِ خود را اَدا کنم
از جا اگر نخیرم و بر پا نمیشوم
اما ادب، ز پیکرِ بی دست و پا کنم
حالا تویی که، بر سرِ بالینم آمدی
خاکم بسر، اگر تو بیافتی چهها کنم
آب از سرم گذشت، که رفت آبروی من
با مشکِ پاره، حاجتِ طفلان روا کنم؟
لب تشنگانِ خیمه، ز من آب خواستند
شرم از صدای العطشِ بچهها کنم
جانِ حسین، پیکرِ منرا حرم مبر
بگذار پیشِ علقمه، یک گوشه جا کنم
رویی نمانده، تا به حرم رو کنم اَخا
آخر ز روی اهلِ خیامت حیا کنم
چشمِ سکینه، قلبِ رقیه، دلِ رباب
شد آب و از خجالتشان، گریهها کنم
دریای اشک و جاریِ خونم گواهِ من
زهرا مگر، بیاید و گوید عطا کنم
آری بجای مادرِ من، مادرت رسید
فرمود: بی تو اهلِ حرم را دعا کنم
#روضه_حضرت_عباس_علیه_السلام
@hajmahmoodzholideh
#یا_حسین_علیه_السلام_ادرکنی
با مصیباتِ تو عمریست، که خو کرده دلم
زخمِ غمهای ترا، خوب رفو کرده دلم
غیرِ زخمی که به دل، داغِ جوان است ترا
همه را مرهمی از اشکِ نکو کرده دلم
در شب و روزِ عزاداریِ جانسوزِ شما
هرچه در چنتهی خود داشته رو کرده دلم
نه برای دگران، بلکه خدا میداند
مویه با زینب تو، موی به مو کرده دلم
بهترین یاریِ ما هست همین نوحه و دم
که به هر نغمه بیان، بغضِ گلو کرده دلم
گاه با روضهی اَسرار، گهی روضهی فاش
بارها از دلِ تو رازِ مگو کرده دلم
همه جا درد و غمِ روضهی تو در نظر است
رَدِّ این قافله را کوی به کو کرده دلم
زندگی میکند عاشق، بخدا با غمِ تو
از گُلِ روی تو عمریست که بو کرده دلم
راه را گم نکند، آنکه تو راهش بدهی
رو به تو، پشت به اردوی عدو کرده دلم
شستوشو میدهد این روضه، گنهکاران را
با همین، اشکِ عزای تو وضو کرده دلم
با میِ ساقیِ عطشان، دل ما مستِ تو شد
با عنایاتِ تو عادت، به سبو کرده دلم
روضهی خجلتِ عباس، بسوزد غم را
شاهدم، گریهی خونی که به او کرده دلم
#یا_حسین_علیه_السلام_ادرکنی
@hajmahmoodzholideh