eitaa logo
اشعار حاج محمود ژولیده
1.4هزار دنبال‌کننده
6 عکس
0 ویدیو
39 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
#زمینه_حسینی شده نیَّتم از اون روزیکه جمعی از روی در رد شدن توی گودالم یه لشکر با اسباشون از پیکرم رد بشن آخه مادرم همه استخونِ تنش زیر در له شده باید که منم همه استخونام زیر دست و پا له بشه مادر جون بیین با خاک یکسانم کردن این مردم بی‌وفا که نقش زمین ببین زینت عرش حق شد زیر دست و پا تموم حرم دارن مبینن از قفا رأسمو می‌بُرن پیش خواهرم دارن کهنه‌پیراهنو از تنم می‌بَرن نه رحمی دارن به این ناله و شیون و گریه‌ی دخترم نه کاری دارن داره می‌رسه، یابُنَیَّ ز تو مادرم #زمینه_حسینی @hajmahmoodzholideh
یا ثارَالله وَبنَ ثارِه ای پیکرِ پاره پاره ای کشته‌ی بی‌سرِمن، ای بی‌کفن حسین‌من، حسین‌من، حسین‌من ای یادگار مادرم آیا تویی برادرم تاجِ سرم، ای امامِ پاره بدن حسین‌من، حسین‌من، حسین‌من جای سالم نمانده بر این گلوی خورده خنجر بر این حنجر، مانده جای پای دشمن حسین‌من، حسین‌من، حسین‌من @hajmahmoodzholideh
نیزه نیزه شد جای ثارُالله زینب زینب گشته اسیرُالله راسِ شاه عطشان شد قاری قرآن مظلوم ای حسین جان(۴) کوفه کوفه چون میدان جنگ است سرها سرها نشانه ی سنگ است آه از دل زینب شد جان او بر لب مظلوم ای حسین جان(۴) طفلت طفلت بر ناقه بی‌تاب است بنگر بنگر قلبش ز غم آب است بر او ترحم کن با او تکلم کن مظلوم ای حسین جان(۴) راهم راهم چون به اینجا افتاد کوفه کوفه بر ما تصدق داد آه از اهانت‌ها باران تهمت‌ها مظلوم ای حسین جان(۴) @hajmahmoodzholideh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ای یادگار زهرا حسین آهسته رو به صحرا حسین قدری دریغ از اين دشمنت کن این کهنه‌پیرهن بر تنت کن / ۲ ( مهلاً مهلا یا ثارالله /۳ )۲ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ بعد از تو بی‌کس و تنهاییم اسیر بغض دشمن هاییم حالا که تو علمدار نداری ما را بدست که میسپاری / ۲ ( مهلاً مهلا یا ثارالله /۳ )۲ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ صبری دوباره بینم رویت باید ببوسم این گلویت وای از تکاپوی حربه‌ی شمر ذبح از قفا کند ضربه‌ی شمر / ۲ ( مهلاً مهلا یا ثارالله /۳ )۲ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @hajmahmoodzholideh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ آتش به دل نشانده کوفه ما را کجا کشانده کوفه بین زنان و مردان بی‌عار ناموس مصطفی شد گرفتار / ۲ ( اخاالمظلوم یاثارالله / ۳ )۲ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ای رأس قاری قرآنم برلب رسیده اینجا جانم شعله مزن به قلب یتیمی کاش از لبت رسانی نسیمی / ۲ ( اخاالمظلوم یاثارالله / ۳ )۲ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ با صوت حیدری می‌گویم راه تو یا حسین می‌پویم تو روی نیزه من روی محمل خورشید من شو منزل به‌ منزل / ۲ ( اخاالمظلوم یاثارالله / ۳ )۲ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @hajmahmoodzholideh
ناباورانه میروم و میگذارمت با تازیانه میروم و میگذارمت با صد نشانه میروم و میگذارمت اشکی روانه میروم و میگذارمت چون چاره نیست، زخمِ تنت را رها کنم این جسمِ بی‌سر و کفنت را رها ‌کنم شد زخم‌های بر بدنت، خارِ چشم من این تیرِ خورده در دهنت، خارِ چشم من غارتگرانِ پیرهنت، خارِ چشم من نیزه شکسته‌های تنت خارِ چشم من ای نازنین برادر من، الوداع حسین ای سایه‌ی روی سر من، الوداع حسین هرگز نگویمت، که رها کرده‌ای مرا کیِ از نگاهِ خویش، جدا کرده‌ای مرا از زیر نیزه‌ها، تو صدا کرده‌ای مرا از حنجرِ بریده، دعا کرده‌ای مرا حالا که میروم، تو دعا کن برای من این ناقه را، خمیده بنا کن برای من اینجا هنوز، قدرتِ تو یاری ام دهد در این غبار، غیرتِ تو یاری ام دهد در بینِ لشکر، عزتِ تو یاری ام دهد غصه مخور، که مِحنتِ تو یاری ام دهد آری، میانِ این‌همه نامحرم ای شهید با لطفِ تو، دلم بشود محکم ای شهید کاری کنم حسین، که این چشم‌های هیز هرگز به عترتَت، نرساند نگاهِ تیز لازم به تیغ نیست، تو از جای برنخیز نفرینِ من کند سرِ بدخواه، ریز ریز مادر کنارِ ما، ز رَهی دور آمده بهرِ کمک، به هاله‌ای از نور آمده تنها غمی که بر دلِ ما شعله می‌زند دشمن بما ز حرفِ بدَش زخمه می‌زند آنکه به مویِ صورتِ تو پنجه می‌زند دارد به شَانِ آل علی خدشه می‌زند زخمِ زبان، ز نیزه و شمشیر بدتر است این ناسزا، ز بارشی از تیر بدتر است کوفی هنوز هم، سرِ جنگ است یاحسین بعد از تو، سهمِ قافله سنگ است یاحسین حالا که با تو، وقتِ درنگ یاحسین خیلی دلم برای تو تنگ است یاحسین لشکر هجوم بر سرِ ما می‌کند اَخا ما را به تازیانه، جدا می‌کند اَخا این پاره معجران، که روند از کنار تو تا شام بانوان، همه هستند یار تو بنگر که دختران، همگی بی‌قرار تو گِریند خواهران، به تنِ بی‌مزار تو قاتل به طعنه‌های خودش، می‌کُشد مرا با دفنِ کشته‌های خودش، می‌کُشد مرا @hajmahmoodzholideh
میروی اما بدان جان مرا هم می‌بری خیمه را با رفتنت در بُهت و ماتم می‌بری روبرو با لشکری بی‌رحم میگردی مرو خواهرت را در میان لشکر غم می‌بری تاقت بارانی از نیزه ندارد این زره کهنه پیراهن نپوشی احترامم می‌بری قلبم از حال وداعت در تپش افتاده است همره خود جانِ ما را نیز کم کم می‌بری هر قدم، دارد دل من نیز می‌ریزد بهم جاریِ چشمِ مرا با خویش نم نم می‌بری داغِ عالم سوز دارد ناله‌های دخترت تا کجا ما را پیِ غم‌های عالم می‌بری چهره‌ات زنگ غروب و میروی تنگ غروب آه خورشید حرم، بر نیزه جانم می‌بری نیزه ها آماده‌ی بوسیدنِ حلق تواند بوسه‌ی زیر گلو را تا به حلقم می‌بری سر نمی‌ماند برایت زیر این شمشیرها همرهِ راسِ بریده، تا کجایم می‌بری رشته‌ی دل دستِ تو، از کعبِ نِی خوردن چه باک تا بماند جاودان، این حبلِ محکم می‌بری می‌سپاری بر که ما را ای عزیز فاطمه بینِ این نامحرمان، بی یار و محرم می‌بری از حریمت بعدِ تو، بوی اسارت می‌رسد سوی شام کوفه با خود گفتگویم می‌بری دانم ای خون خدا، تبیینِ نهضت با من است بهرِ این فریاد، تا بزم شرابم می‌بری با یزیدِ پست خواهم گفت دستم بسته‌ای پس چرا با ناسزایت آبرویم می‌بری @hajmahmoodzholideh
در پناهِ حسین، یاالله برسانم تو بر لقاءالله برسانم به خیمه‌های حسین تا شوم یارِ بچه‌های حسین نانِ خشکی ز خیمه اش برسان نمکی را به نوکرش بِچِشان بده از اهل خیمه معرفتی تا بگیرم ز کربلا صفتی تشنه‌ام تشنه‌ام به احسانش دستِ من کی رسد به دامانش نامِ من در میانِ عشاقش هست آیا برای میثاقش؟ گرچه رویم سیاست، می‌دانم این گدا آشناست، می‌دانم من برای فنا شدن، زشتم با شهیدان فدا شدن، زشتم بوی عطرش نمی‌دهم حتماً سر بپایش که می‌نهم حتماً آنقدَر ناله سر دهم، با آه تا شود راضی از غلامِ سیاه آنقدَر او، مَرام دارد که... بر گدا، احترام دارد که... دانم آخر به کاسه لیسِ قدیم راه را باز می‌کند به حریم آن حریمی که کشته‌ها دارد لطف، بر دل نوشته‌ها دارد من به عشقِ امامِ بی‌سرِ خود خون بریزم، بپای دلبرِ خود □ □ □ بی‌سری که هنوز بر خاک است بدنش زیرِ نیزه، صد چاک است بی‌سری که نوای مادرِ او می‌رسد از کنار پیکرِ او یابُنَیَّ چه بَد ترا کشتند سخت، در خون و خاک آغشتند ای سرت با دوازده ضربه شد بریده، به بدترین حربه قَتَلوکَ بُنَیَّ، لب تشنه ذَبَحوکَ، به ضربتِ دشنه سرت از پشت، تا جدا کردند پیکرت را مگر رها کردند تا عبا و امامه‌ غارت شد ده سوار آمد و جسارت شد پیکرت رفت زیر سمِّ ستور قطعاتِ تنت ز هم شد دور السلام ای مقطع الاعضاء السلام ای مرمل بدماء @hajmahmoodzholideh
دروازه‌ی کوفه، جای ما نیست این شهر، دگر سرای ما نیست کوفه حرم علی است، اما افتاده کنون، به دست اعدا آنروز که کوفه چون حرم بود ناموسِ امام، محترم بود یک روز، عزیزِ دهر بودم بانوی زنانِ شهر بودم دیروز به کوفه، درس و تفسیر امروز، جسارت است و تحقیر از ما، به کنیز نام بردند! آیا نمکِ علی نخوردند؟ دادند لقب، به آلِ زهرا با نامِ کنیز و خارجی‌ها کوفه ست فقیر، دستِ پُر، ما بَر ماست حرام، نان و خرما ما عترتِ آلِ مصطفاییم فرزند علیِ مرتضاییم با اینکه معلمِ زنانم نشناخت کسی، در این میانم دلبندِ امیرِ مکتبم من ای اُمِّ حبیبه، زینبم من اینک بشتاب و خواهری کن یاری کن و فکرِ معجری کن جان و دلِ دختران، حزین است بنگر که حجاب، آستین است در خانه چو روسری نداری بشتاب، که پَرده‌ای بیاری ای وای، ز اِزدحامِ کفّار ناموسِ علی، میان اَنظار ما را چه به صدهزار، دیده اَلغَوث، امامِ سر بریده باید، وسطِ جنودِ شیطان من خطبه بخوانم و تو قرآن کارِ تو، تلاوتی خجسته تفسیرِ من، این سرِ شکسته تو رفتی و من، اسیرِ لشکر تو کشته و من ترا، پیمبر حقا که تویی، فدائیِ دین حقا که منم، سفیرِ تبیین تا هستم و هست، تا قیامت باید برسانم، این پیامت ای سوره‌ی کهف، از تو نازل بین خونِ سرم، به چوبِ محمل @hajmahmoodzholideh