eitaa logo
اشعار حاج محمود ژولیده
1.4هزار دنبال‌کننده
2 عکس
0 ویدیو
39 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
(توسل و گریز) یارسولَ الله ممنونم ز الطاف شما اینکه هستم روز و شب اطراف و اکناف شما نیستم از زمره‌ی اصحابِ ناب و راستین هستم اما از سرِ توفیق اطراف شما از خدا خواهم نگردم دور، یک آن از درت تا ندانم خویش را، پنهان ز اِشراف شما جمله ذرات جهان، هستند از اَحبابِتان کیست داند ذره‌ای از کوهِ اوصاف شما دردِ دل ناگفته دانی، یک توسل کافی است ای دلم آئینه‌ی رخسارِ شفاف شما در عمل هستم غدیری، با اِطاعت از علی نیستم هنگامه‌ی لبیک، حراف شما نیستم اهل فرار از تنگه‌ی سختِ اُحد رهسپارم با علی تا قله‌ی قاف شما تو اَبالزهرائی و من عبد کویش از ازل حبّ زهرا دارم از اَخلاف و اَسلاف شما ای علی را برترین محبوب، محبوبِ دلم ای خدایت با خبر از آن دلِ صاف شما بینِ مردم، از همه کسبِ حلالیَّت کنی جان بقریان صفا و عدل و انصاف شما قاتلَت با حیله زَهرت داد، صد لعنت به او ای شهادت جامه‌ی زیبا و زرباف شما لحظه‌ی آخر هم از یاریِ حیدر دم زدی دشمنت مانع شد از تثبیتِ اهداف شما دوزخِ اهلِ نفاق از اهلِ عصیان بدتر است در قیامت می‌شود روشن ز اَعراف شما تشنه لب را جای آب از نیزه سیرابش کنند شد گریز روضه‌ی من، سوره‌ی کاف شما از دَمِ شمشیرشان، سبطِ پیمبر کشته شد از غلافِ تیغشان، زهرای اطهر کشته شد @hajmahmoodzholideh
دل زنده می‌شوم ز وجود تو یا حسن ما را تو برده‌ای نجف و کربلا حسن دست تمام اهل سماوات سوی توست خوانده کریمِ آل عبایت، خدا حسن هرگز کسی ز کوی تو نالان نمی‌رود حتی کسی که کرده جسارت ترا حسن سوزِ دلِ تو، نغمه‌ی قرآنی خداست دل می‌برد قرائتت از مرتضا حسن اول کسی که شِبهِ پیمبر شده تویی آئینه‌ی تمام رخِ مصطفا حسن بالِ فرشته فرش قدم‌های فاطمیت ای خاکِ پات، سرمه‌ی چشمانِ ما حسن با این وجود، کاش بمیرم برای تو وقتی قَدَت، به مادرتان شد عصا حسن آن صحنه‌ی بلا که تو در کوچه دیده‌ای حق داشتی، که عمر تو شد در عزا حسن سیلی چنان مقابل چشمت به یاس خود کز ضربِ آن، نشست به دیوار جا حسن از بس که اعظم است مصیباتِ حضرتت والله کربلاست به تو مبتلا حسن وقتی به خانه، همسرِ تو قاتلِ تو شد گفتی برو، حسین نبیند ترا حسن آهِ رباب هم ز غمِ تو شنیدنی است وقتی کند ز جاریِ خود شِکوه‌ها حسن شد خانه‌ات ز پاره جگر، قتلگاهِ تو گودال هم برای تو دارد نوا حسن آماجِ تیر شد بدنت، از روی کفن گریانِ توست، بی کفنِ کربلا حسن @hajmahmoodzholideh
سؤال از خودمان، از چه یک زمان نکنیم که اعتماد، چرا بر اماممان نکنیم توسلاتِ درونی، اگر زیاد شود توقعاتِ زیادی از این و آن نکنیم چقدر حقِ ولیِ خدا، اَدا کردیم چرا عنایتِ او را کمی عیان نکنیم همیشه اوست که باشد، ز جان مراقبِ ما چرا تشکری از صاحب الزمان نکنیم دلِ امام زمان، از گناهِ ما خون است بس است، گفتگویی از گناهمان نکنیم □ □ □ کسی که داغِ پیمبر به سینه‌اش دارد رواست صحبتی امروز، غیرِ آن نکنیم کسی که جدِ غریبش حسن، جگر پاره ست به غیرِ سوزِ جگر، مطلبی بیان نکنیم کسی که مادرِ او را به کوچه‌ها زده‌اند چرا توجهی اصلاً به اصلِ آن نکنیم کسی که عترتِ او را به خارجی خواندند چرا به یاریِ او، یادِ کاروان نکنیم حسین کشته شد و عترتش اسیر شدند که ما به جهل، اِطاعت ز گمرهان نکنیم خدا گواه که امروز، مثلِ آنروز است اگر مسیرِ ولیِ خدا، نشان نکنیم شهیدِ امنیتِ ما، شهید کرب و بلاست چرا تسلّیِ از داغدیدگان نکنیم قسم به فاطمه، اینجا حریمِ فاطمه است چرا دفاع ز مرزِ حریممان نکنیم اگر شود خبری؛ پرچمی نمی‌ماند! تهاجمِ حرمِ خویش، بی اَمان نکنیم بِمان بپای ولایت، قوی و مستحکم وگرنَه در رهِ قلّه، نثارِ جان نکنیم قسم به صبحِ فرج، انتقام نزدیک است اگر که غفلت از این راهِ جاودان نکنیم @hajmahmoodzholideh
رو بسوی توام ای قبله هفتم مددی کلب کوی توام ای حجت هشتم مددی بی سر و پایم و در کوی شما دربدرم راه گم کرده‌ام و عشقِ ترا مفتخرم اربعینی‌ام و با آه، ز راه آمده‌ام با غم و داغِ حسین، بعدِ دو ماه آمده‌ام بی عنایاتِ تو هرگز نرسد امدادی گریه و اشکِ روان را، تو به چشمم دادی من اگر بر لبِ خود، نوحه‌ی جدّت دارم ناله‌ی یابنِ شبیبِ تو کند غمبارم این تو هستی ‌که شدی، غرقِ مصیباتِ حسین پِلکِ چشمانِ تو مجروحِ جراحاتِ حسین عاقبت تشنه چنان جدّ خودت جان دادی گوشه‌ی حجره‌ی دربسته‌ی خود افتادی دست و پا می‌زدی و یادِ حسین می‌کردی با همان زمزمه امدادِ حسین می‌کردی @hajmahmoodzholideh
پاره جگر منم، که به مرگم رضا شدم آخر ز فرطِ غصه، چنان مجتبا شدم گاهی ز داغِ مادرِ مظلومه‌ی جوان راضی به مرگِ خویش، به دست دعا شدم مظلومیِ علی، که مرا کشت بارها اصلاً فدائیِ علیِ مرتضا شدم احکام، زیرِ پا شد و دین منحرف ز راه عمری قرینِ دردِ دلِ مصطفا شدم هجرِ پدر، چنان همه عمرِ مرا گرفت گوئی که خویش، حبس به سجنِ بلا شد از غصه‌های سخت و گلوگیرِ جدّ خویش صاحب عزای خامسِ آل عبا شدم آنقدر روز و شب به غمِ او گریستم تا عاقبت شهید رهِ کربلا شدم در حجره دست و پا زدنم چون حسین شد نیزه نخورده، بر غمِ او مبتلا شدم وقتی جواد، بر سرِ بالینِ من رسید جان دادم و ز غصه و غم‌ها رها شدم اما حسین، در برِ جسمِ علی چه گفت؟ برخیز، پیشِ نعشِ تو من‌هم فدا شدم زینب فقط برادرِ خود را نجات داد گفتا اگر به خیمه نیایی، فنا شدم عباس کودکانِ حرم را نگاه داشت گفتا چو روح از بدنِ خود جدا شدم حالا برای امر فرج می‌کنم دعا با مرگ خویش، یاورِ صاحب لوا شدم @hajmahmoodzholideh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ای آسمان شهر مدینه خون گریه کن ز سوز سینه رفته ز دار دنیا پیمبر آه از نوای زهرا و حیدر / ۲ (سرت سلامت یازهرا / ۳ )۲ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ بعد از تو ای رسول خاتم بیت الولا نشیند بر غم آتش رود از این خانه بالا خانه‌نشین شود بی‌تو مولا / ۲ (سرت سلامت یازهرا / ۳ )۲ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ دست علی که گردد بسته زهرا شود بخون نشسته غصب فدک امان وامصیبت یاس و کتک امان وامصیبت / ۲ (سرت سلامت یازهرا / ۳ )۲ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @hajmahmoodzholideh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ای اولین عزیز زهرا تنهاترین امام دنیا ای حضرت غریب مدینه عالَم فدایت ای بی‌قرینه / ۲ (یابن الزهرا یا مجتبی / ۳ )۲ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ شد کار مجتبی، گریه هِق هِق شد یاس نیلی آیینه‌ی دق عمری غم دلش را نهان کرد تا بر شهیده تقدیمِ جان کرد / ۲ (یابن الزهرا یا مجتبی / ۳ )۲ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ الله اکبر از صبر تو سنگ صبور تو قبر تو ایکه نهان به خاک بقیعی تو صاحب بهشت رفیعی / ۲ (یابن الزهرا یا مجتبی / ۳ )۲ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @hajmahmoodzholideh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ای کوثر جلال زهرا آئینه‌ی کمال زهرا تو پاره‌ی تن مصطفایی تو میوۀ دل مرتضایی / ۲ (علی‌ِ بنِ موسی الرضا / ۳ )۲ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ در حجره دست و پا می‌زدی جوادِ خود صدا می‌زدی یاد غریبیِ جدّ عطشان جان دادی عاقبت دیده گریان / ۲ (علی‌ِ بنِ موسی الرضا / ۳ )۲ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ در کوچه نام زهرا خواندی خیل فرشته را گریاندی روی کبود مادر که دیدی ندای یا رضا را شنیدی / ۲ (علی‌ِ بنِ موسی الرضا / ۳ )۲ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @hajmahmoodzholideh
به سبک : حسین سرباز ره دین بود حجت حق، یوسف زهرا حسن سبط نبی، سید و مولا حسن جان پیمبر وصی حیدر الله اکبر الله اکبر فرمانده‌ی تمامیِ پیروان شیرِ جمل، صف شکنِ نهروان حسن امیر است تا صبح محشر الله اکبر الله اکبر رهبرِ نهضتِ حسین است حسن امام و حجتِ حسین است حسن استادِ جنگِ عباس و اکبر الله اکبر الله اکبر حقیقت قرآن و عترت حسن کریمِ اهل بیتِ عصمت حسن بر همه عالم سرور و سلطان جانم حسن‌جان جانم حسن‌جان @hajmahmoodzholideh
به سبک : حسین سرباز ره دین بود سَرورِ ما، شاهِ خراسان رضاست نور دلِ فاطمه و مرتضاست در سایه‌ی اوست تمامِ کشور الله اکبر الله اکبر قدرتِ ما، ولایتِ آن مَه است او که به هر دیار، شاهَنشَه است سلطنتِ اوست از لطفِ داور الله اکبر الله اکبر آنکه شفا دهد، دل افسرده را حیاتِ تازه می‌دهد، مُرده را طبیبِ دَوّار هم‌چون پیمبر الله اکبر الله اکبر شیشه‌ی عمرش، ز جفا شکسته پنجاه مرتبه زمین نشسته خورده زمین چون زهرای اطهر الله اکبر الله اکبر @hajmahmoodzholideh
هدایت شده از هیئت غریب مدینه، محبان المرتضی(ع) و عصر عاشورا
ز دردهای امامی، که شمعِ انجمن است که هشمین، گلِ گلزارِ شاهِ بی‌کفن است همین غریبیِ او بس، که دور از وطن است غریبِ آل حسین است و دومین حسن است وصیّ و وارثِ طاها، امام عسکری است غریب و بی‌کس و تنها، امام عسکری است اگرچه زاده‌ی زهرا و پور مصطفوی است وَگرچه حجتِ حق، وَز سلاله‌ی علوی است همان وصیِّ رسولی، که سیره‌اَش نبوی است همان ولیِّ خدا که، ز دوده‌ی رضوی است پیِ شدائد و زندان و سختی و غم و درد چه سال‌ها که به تبعید، ماند و شِکوه نکرد برای آنکه بسوزند، قلب محترمَش چقدر شد هدفِ تیرِ کینه‌ها حرمش چقدر در دلِ حصر آن رژیم، داده غمش شنید بسکه بد و ناسزا، به عمرِ کمَش خدا گواه که عمری به یادِ فاطمه زیست برای مادرِ مظلومه، هر سحر بگریست گذَشت از همه، با اینکه دیده خون شده، باز... بسوی مهدیِ موعود، رهنمون شده، باز... هزار مرحله طاغوت، سرگون شده، باز... امامِ مُفتَرَضُ الطّاعِه، لاله‌گون شده، باز... یگانه حجتِ غایب، که آمده‌ به برش گرفت بر سرِ زانو، بحالِ گریه سرش کمی به یوسفِ زهرا، که انتظار کشید چه خوب شد که پسر بر پدر دوباره رسید گریزِ روضه‌ی اکبر، به واپسین دَم دید گرفت کاسه‌ی آب، از چه جرعه‌ای نچشید بیادِ جدّ غریبش، به ناله گفت حسین سلام بر تو که دادی ز دست، نورِ دو عین فدای آن لبِ عطشان و خشکِ اکبر تو فدای لِه شدنِ قطعه قطعه پیکر تو فدای ناله‌ی جانسوز و اشکِ مادر تو فدای بی‌کسیِ کاروانِ خواهر تو اگرچه شاهدِ غمهای شام و کوفه شدند ولی دلیلِ هزاران، گُل و شکوفه شدند خوشا سعادتِ آنانکه، جامِ جان زده‌اند به جبهه، نعره‌ی وصلِ ترا فغان زده‌اند گذشت و لشکری از عشق، این نشان زده‌اند مدافعان، همه یا صاحب الزمان زده‌اند پس از تهاجم و تخریبِ چندباره، حرم بنا شد از سوی رهبر، به یک اشاره، حرم بیا امام زمان، امتی ترا طلبد به هر کران بنگر، ملّتی ترا طلبد امیر قافله، هر نهضتی ترا طلبد بیا که فاطمه، هر فرصتی ترا طلبد بیا که شیعه ز غفلت، بَد امتحان ندهد مباد چهره بما، نورِ حق نشان ندهد @hajmahmoodzholideh