هدایت شده از کانال رسمی حاج حسین سازور
🔸﷽🔸
#اطلاع_رساني
🔻هيئت محبان المرتضي(ع)-جلسه هفتگي🔻
🔹یکشنبه ٢٨ بهمن ماه ٩٧ از ساعت ١٩:٣٠
🔹ايام وفات حضرت ام البنين (س)
🚩اتوبان بسيج جنوب به شمال ، خيابان شهيد رحيمي ، انتهاي ١٥ متري چهارم افسريه ، بلوار قائم ، كوچه نهم(شهيد سيدمحسن مبرقع رضوي)
حسينيه امام حسن مجتبي(ع)
🚩 يادبود شهيد محمد رضا باغبادي
☑️ @hajhoseinsazvar
#یا_ام_البنین_س_مدد
آن کنیزم که در سرای علی
همچو زهرا شدم فنای علی
ریختم عشق را بپای علی
شد همه هستی ام فدای علی
کودکانی که پرورانیدم
همه را بر حسین بخشیدم
چونکه طفلان من بزرگ شدند
با غم بی کفن بزرگ شدند
با هزاران محن بزرگ شدند
زیر دست حسن بزرگ شدند
دوره های دفاع را دیدند
راه و رسم جهاد فهمیدند
داشت مولا از این جهان میرفت
روح پاکش به لامکان میرفت
نم نمک سوی آسمان میرفت
اشک چشمش، چکان چکان میرفت
با اشاره گذاشت نورِ دو عین
دست عباس را بدست حسین
گفت ای نور دیده، عباسم
ای تمام امید و احساسم
وی چراغ حرم، گل یاسم
در صف رزم، اَشجع الناسم
همه جا پرتوِ دو عینم باش
کربلا همرهِ حسینم باش
شبِ هجران فرا رسید آخر
دلِ شب با برادرانِ دگر
رفت شیر دلاورم به سفر
شد علمدار و ساقی لشگر
در شب غربت و قرارِ حسین
یارِ زینب شد و وقار حسین
روز آخر بنا شد آب آرَد
آب بر کودک رباب آرد
از شریعه کمی جواب آرد
یا که تا خیمه درّ ناب آرد
چشمتان روز بَد نبیند وای
غرق خون شد امیر، سر تا پای
وای از هجمه ها به نخلستان
قطع شد دستها به نخلستان
فرق او شد دوتا به نخلستان
پاره شد مشکها به نخلستان
شد امیدش که ناامید عباس
یاس را دید و شد شهید عباس
همه دست بریده را دیدند
یارِ قامت خمیده را دیدند
رنگ و روی پریده را دیدند
گریه های ندیده را دیدند
کمرش خم شد از غمِ سقا
هلهله شد بپا در آن غوغا
چونکه ماه مدینه ام برگشت
زینب بی قرینه ام برگشت
همرهِ او سکینه ام برگشت
علت سوز سینه ام برگشت
دخترم بی برادر آمده بود
قد کمان پیش مادر آمده بود
همه موهای او پریشان بود
دلش آتش ز دست عدوان بود
ناله هایش عجیب سوزان بود
بین روضه صداش لرزان بود
از اسیری چو کرد شِکوه تمام
گفت از مجلسِ شرابِ شام
شرحِ چندین گزاره را میگفت
معجر پاره پاره را میگفت
قصۀ گوشواره را میگفت
بین مَردم نظاره را میگفت
شِکوه از ماجرای هیزی داشت
گریه از تهمت کنیزی داشت
#یا_ام_البنین_س_مدد
@hajmahmoodzholideh
#روضه_حضرت_ام_البنین_س
خون قلبم نه ز داغ پسرم ریخت حسین
آسمان از غم تو روی سرم ریخت حسین
زینب آن نیست که پیش از سفر از پیشم رفت
از غم موی سپیدش جگرم ریخت حسین
خواهرت گفت که از نیزه دهانت خون شد
ناگهان بند دل از این خبرم ریخت حسین
من شنیدم بدنت زیر سم اسبان رفت
تنت انگار که پیش نظرم ریخت حسین
گفت راوی که جگر گوشه اَت ارباً ارباست
از دلم سختیِ داغ پسرم ریخت حسین
در ره یاری ارباب پسر یعنی چه؟
شکر ، پیش قدمِ تو قمرم ریخت حسین
مادر آن است که یار غم زهرا بشود
پس چه بهتر که به پایت ثمرم ریخت حسین
پسرانم همه بودند سپرهای حسین
سپر من همه در حفظ حرم ریخت حسین
آب اگر ریخت ز مشک پسرم ، شرمنده...
آبرو بود که از چشم ترم ریخت حسین
مرغ باغ ملکوتِ تو شده عباسم
او به پرواز شد و بال و پرم ریخت حسین
مادرت آمد و دست پسرم را بوسید
عرق شرم ز روی پسرم ریخت حسین
#روضه_حضرت_ام_البنین_س
@hajmahmoodzholideh
🔸﷽🔸
#اطلاع_رساني
🔻هیئت غريب مدينه🔻
دوشنبه ٢٩ بهمن ماه ٩٧ از ساعت ١٩
شب وفات حضرت ام البنين(س)
با آموزش روانخوانی قرآن کریم
ميدان فلسطين ، تقاطع بزرگمهر
حسینیه موج الحسن(ع)
@hajmahmoodzholideh
هيئت عصر عاشورا با قرائت زيارت جامعه كبيره
جمعه ۳ اسفند (ايام وفات حضرت ام البنين (س))
از ساعت ۱۶:۳۰ تا مغرب
خيابان وليعصر(عج) ، خيابان بزرگمهر ، خيابان برادران شهيد مظفر/ساختمان ۹۱ بلوك ۲ طبقه ۳ واحد ۱۴
يادبود مرحوم عزيزالله قهرماني(ره) پدر بزرگوار آقاي دكتر رضا قهرماني
@hajmahmoodzholideh
#ولادت_حضرت_زهرا_س
حِسِّ غریبی نیست، این رسم قدیم است
زهرا شناسی سنّتِ ربِّ عظیم است
قدرت ندارد غیرِ هو زهرا بسازد
اینگونه خلقت، صنعت دست رحیم است
صدیقه را تصدیق کردن، کار ما نیست
این از کرامات شما آل کریم است
این نور اطهر را پیمبر می شناسد
او دستبوس یاس خود با هر شمیم است
وقت سحر خواهی بدانی فاطمه کیست
آهنگ یازهرا به کام هر نسیم است
هر دل که اینجا حبِّ زهرا برگزیند
در کوی آن بانو قیامت هم مقیم است
هر سینه ای که ظرف مِهر فاطمی نیست
هر کس که زهرائیست با قلب سلیم است
تا دشمنی با دشمنانش در دل ماست
هر فتنه ای آرند در ندفه عقیم است
کوثر کند کار خودش را تا قیامت
ابتر میان لشگر خود هم یتیم است
شعله به حَورا هیچ تأثیری ندارد
زیرا که آتش، جنسِ شیطان رجیم است
با آل او هر کس در افتد وَر می ٱفتد
فرعون ٱمت کیست؟ هیزم در جحیم است
تنها نه دیروز از عدویش راه بستیم
امروز هم اوضاع اعدایش وخیم است
امروز خاص الخاص، زهرایی بمانند
فردا به جنّت جود و احسانش عمیم است
زهرائیان دربست، یاران خدایند
زهرائیان بازوی شاه کربلایند
عقل است ماتِ فهم های نازل خود
باید که زهرا را شناسی با دل خود
بانوی زنهای دو عالم تا به محشر
خود می شناسانَد بما آب و گِل خود
او بر علی همتاست، اما اوست حَوراء
باشد فقط زهرا شبیهِ کامل خود
زهرا همان یار نبی در کارزار است
یار علی در آستان منزل خود
با چارده معصوم نه، تنها به زهرا
پیغمبرِ اکرم ببیند حاصل خود
حلّال مشگلها امیرالمومنین است
اما به زهرا میکند حل، مشگل خود
در روزِ طوفان بلا مَحضِ حضورش
کشتی چه آسان میرسد بر ساحل خود
حتی به بیماری برائت را کند حفظ
با غِیظ روگردان شود از قاتل خود
دستور کارِ اهلبیتِ او صحیفه ست
کرده نگاهِ وحی را هم مایل خود
فرزندهایی چون حسین و مجتبی را
او تربیت کرده به دین کامل خود
زینب، زبانِ دیگرِ توحیدِ زهراست
در کربلا افشا کند حرفِ دل خود
إنفاق از دستش بریزد همچو باران
رَختِ عروسی میدهد بر سائل خود
آری پیام او به مرد و زن عفاف است
حتی حجابش حفظ شد در محفل خود
بالاترین شأنِ عبادت حَبِّ زهراست
ما را هم از روز ولادت حُبِّ زهراست
با فاطمه آمد به دنیا فخر و عزت
او امتحان دادست، اصلاً قبلِ خلقت
کو دختری مانند او ٱم ابیها
دارد ولایت بر همه، حتی نبوت
شد حجةُ اللهُ الحُجَج، زهرای اطهر
یعنی که رهبر اوست، حتی بر امامت
یکدم نشد از پای بنشیند همه عمر
یکدم نشد کوتاه آید از ولایت
حقِّ ولایت را فقط زهرا ادا کرد
روزیکه میلرزید پای اهل نصرت
امروز مولا را کسی تنها نبیند
باشد فدائیِ علی، اهل بصیرت
لشگر به لشگر ما مهیّای جهادیم
ایران دوباره میکند تا حج عزیمت
ما دشمنی با آل استکبار داریم
آل سعود اصلاً چه می أرزد به منّت
ما ٱمت فتح المبین و خیبر استیم
از رهبر خود میکنیم از جان حمایت
ما انتقام سیلیِ زهرا بگیریم
مائیم و فرمان علی در استقامت
دستان پر مِهرش چو فرماید اشاره
آید به صحنه فوج فوج اهل اطاعت
گر قبر او مخفی است، خَضرا را بسازیم
صحن بقیع آماده گردد با چه هیبت
آن قبر مخفی تا قیامت کعبۀ ماست
ای اهل ایمان پیش تا روز شهادت
لبیک یا زهرا ندای ٱمت ماست
سربندِ یازهرا نشان قدرت ماست
#ولادت_حضرت_زهرا_س
@hajmahmoodzholideh
#مدح_و_مرثیه_حضرت_ام_کلثوم_س
از گُل یاس یاد باید کرد
یاد کوثر زیاد باید کرد
یاد کن اَختران مولا را
روضۀ دختران زهرا را
یاد اُخت الحسین یاد حسین
مونس زینب ، امتداد حسین
بانوی بانوان هر دو جهان
ام کلثوم ، تاجدارِ جنان
همه جا مثل سایه با زینب
بر لبش صبح و شام یا زینب
کیست این سایه ، شاخۀ طوبا
اولین روضه خوان عاشورا
یا حسینش همیشه بر لب بود
اولین نوحه خوان زینب بود
داشت بر لب میان اهل حرم
درد دل با پیمبر اکرم
ما که مهمان کربلا بودیم
ما گرفتار هر بلا بودیم
خون ز دلها چکید یا جداه
جان به لبها رسید یا جداه
ظلم و جورِ حرامیان دیدیم
سنگ باران ز کوفیان دیدیم
وای از کوفه و پذیرایی
دخترانت همه تماشایی
دید چشمان ما جنایت را
معجر زخم آل عصمت را
روز پَرده نشینی از ما رفت
آبرویی ز آل طاها رفت
ناقه ها بی جهاز و ما خسته
دستهامان به ریسمان بسته
بود چشمان مَردمان بر ما
پوستها سوخته شد از گرما
بهتر ای آشنا نبودی تو
وسط اشقیا نبودی تو
حَرمی را که هیچ مَحرم نیست
غیر نامَحرمش مجسّم نیست
بعد ظلم حرامیِ ملعون
همه غارت زده همه محزون
بود بی سایۀ برادرها
گریه ها گریه های دخترها
شاهد ظلم بی حساب شدیم
وارد مجلس شراب شدیم
لب و دندان ز چوب کینه شکست
مادرا حرمت سکینه شکست
نام او را چه زشت می بردند
پیش زینب شراب می خوردند
روز ما سخت روزگاری شد
که حسینت به طشت قاری شد
چشم تو در عزای او گرید
تا قیامت برای او گرید
دخترانت بلند می گِریند
نوحه سر می دهند می گریند
نام ما تا ابد به شام آید
منتقم روز انتقام آید
#مدح_و_مرثیه_حضرت_ام_کلثوم_س
@hajmahmoodzholideh
#نوحه_حضرت_ام_کلثوم_س
جان ام کلثوم بر لبش رسیده
عاقبت کنار زینبش رسیده
یاحسین شده وردش
زیر لب شده ذکرش
یااخا حسین جان یااخا حسین جان
در تمام عمرش بوده دل پریشان
یاد قتلگاه و خیمه گاه یاران
یاد گریه ی طفلان
کام کودک عطشان
العطش عموجان العطش عموجان
همنوای سوز نوحه ی سکینه
میرود ز دنیا با دل حزینه
یاد عصر عاشورا
میکند چنین آوا
الوداع سکینه الوداع سکینه
این شده نشانه وقت رفتن او
جای تازیانه مانده بر تن او
گرید از شب ویران
گوید از دل نالان
نازنین رقیه نازنین رقیه
#نوحه_حضرت_ام_کلثوم_س
@hajmahmoodzholideh
#رباعیات_ولادت_امام_محمد_باقر_ع
اسرار علوم حَیِّ سرمد آمد
آئینۀ جمع آل احمد آمد
جبریل ز عرش این خبر آورده
تبریک که دومین محمد آمد
انوار دوعین است امام باقر
سبط الحسنین است امام باقر
فرزند حسن ز مادر، اما ز پدر
دلبند حسین است امام باقر
ما ذاکرِ باقریم و هو هو زده ایم
در محضر علم و فضل زانو زده ایم
تا فاطمه ما را ز کرَم رد نکند
بر سبط حسین و حسنش رو زده ایم
#رباعیات_ولادت_امام_محمد_باقر_ع
@hajmahmoodzholideh
#ولادت_امام_محمد_باقر_ع
می نویسم که هدایت شده ام
باز مرهون عنایت شده ام
می نویسم به دعای سجاد
مادح نور امامت شده ام
می نویسم که در اطراف حسین
کاتب بیتِ ولایت شده ام
وحی آمد که ز فاطر بنویس
وصفی از حضرت باقر بنویس
وصف کن آن مه لا یوصَف را
آن ز مخلوقِ خدا اَشرف را
بنگار اینکه نگاری از دور
می رسد لشگر صف در صف را
با سطورِ کلماتی زیبا
مدح کن کعبۀ صد یوسف را
او که از نسلِ پیمبر، نبوی است
وانکه از دودۀ حیدر، علوی است
می سزد شام و سحر یاد از او
می تَراود نفَسِ باد از او
چون برَد دستِ تَولّا بالا
عالَمی می شود امداد از او
ماه از او، مهر از او، عرش از او
خِلقتِ عالمِ ایجاد از او
کهکشان هدیه ای از چشمانش
طینت شیعه گِلِ دستانش
رحمت واسعه لطف قدمش
دانش و زهد نشان عَلمش
ز سجایای پیمبر کم نیست
خلق و خوی و نفَسِ محترمش
خود فریضه است برای همگان
مجد و تکریمِ حریمِ حرمش
کیست او زادۀ سجاد و حسین
ثمر زینتِ عباد و حسین
گوهر ناب همه رفتارش
دُر نایاب همه گفتارش
برترین الگوی رفتاری را
می توان یافت ز هر کردارش
سفرۀ جود و کرم، سفرۀ اوست
فوق ایثار ببین ایثارش
مظهر نیکی و احسان و وفاست
صدف جان، دُر دریای صفاست
او که خود جلوه ای از اسرار است
صاحب سِرّ همه ابرار است
شیوۀ زندگی اش زهرایی
مظهر بندگیِ دادار است
دوستدار همۀ مظلومان
دشمن ظالم و استکبار است
در ره یاری اسلام شتافت
علم را در همه ابعاد شکافت
که کند وصف، عباداتش را
نتوان شرح، مناجاتش را
از ولادت به لبش ذکر خدای
تا خدا داد ملاقاتش را
هر سحر دست دعایش بالاست
بنگر سفرۀ حاجاتش را
ناله چون بر در سبحان ببرد
حاجت خیل محبان ببرد
تا که هم صحبت سائل بشود
همنشینش سخن دل بشود
هر سرایی که قدم بگذارد
نور وحی است که نازل بشود
اِن یَکادِ نظرش چون برسد
سِحرِ ساحر همه باطل بشود
وَه عجب نور دو عینی دارد
نفسِ گرم حسینی دارد
کعبه دنبال وصالش الحق
قبلۀ کعبه جمالش الحق
چهره اش جلوۀ رستاخیز است
مصطفائیست خصالش الحق
به طواف حرمش هر کس رفت
کرد تکریم به آلش الحق
کیست باقر، عَلمِ آل الله
یادگار حرم ثارالله
هر که از کرب و بلا یاد کند
بی گمان باقرش امداد کند
ای خوش آن بنده که شد عبد حسین
وای از آن بنده که آزاد کند
هر که از جدِّ غریبش گوید
دلِ او را به صِله شاد کند
او همه درد و بلا را دیده
مقتلِ کرب و بلا را دیده
او ز گودال گذرها کرده
بر تنِ پاره نظرها کرده
دست در دستِ سه ساله عمه
گذر از خوف و خطرها کرده
تنِ بی رأسِ پدرها دیده
گریه بر داغ پسرها کرده
دیده او عمۀ بی معجر را
دیده بر نیزه،، هجده سر را
کوفه و خندۀ شامی دیده
دیدۀ هیزِ حرامی دیده
بر سر و صورت طفلان یتیم
سیلیِ دستِ نظامی دیده
غارتِ آبروی آل علی
غارتِ خیمه تمامی دیده
غم زندان و خرابه ای وای
بارشِ چشم ربابه ای وای
#ولادت_امام_محمد_باقر_ع
@hajmahmoodzholideh
#مرثیه_امام_هادی_ع
دهمین اختر امامت و دین
بیست سال از مدینه دور افتاد
گاه گاهی فقط دل شیعه
بهر تبعید او به شور افتاد
با وجودی که شیعه چندین بار
تجربه کرد درد غیبت را
باز امت بخود نیامد و باز
برگزید انتخابِ راحت را
خَبط کردند انقلابی ها
غفلتِ بی حساب حاکم شد
بیست سال از امام خود ماندند
غیبتِ آفتاب لازم شد
پس امامان یکی پس از دگری
در محاقِ حصار جاماندند
یوسفان را به چاه افکندند
در گِل انتظار واماندند
یوسف فاطمه امام دهم
در تَهِ چاهِ بی وفایی ها
در غم هجر شیعیانِ خودش
شِکوه ها داشت از جدایی ها
دستِ تقدیر نَه که دستِ ستم
باز دستانِ یک علی را بست
این علیِ چهارمِ زهراست
که عدو دست این ولی را بست
قسمتِ این امام، در دوران
تهمت و شدّت و سعایت شد
مثل دوران غربت مولا
در نهان، پرچم هدایت شد
آن امام هُمام، آن مظلوم
اعتنایی نداشت بر دنیا
شیعیانش به زندگی مشغول
و خودش بود گوشه ای تنها
سقفِ او آسمان زندان و
حُجره ای گرم غیر ممکن بود
زیر پایش به خانۀ تبعید
یک حصیری که زیر آن شِن بود
جای پوشیدن لباس فخر
کهنه پیراهن عادت اینهاست
جامۀ سادۀ تنش انگار
یادگار شهید کرب و بلاست
دستِ خیرش همیشه ریزش داشت
همّ و غمّش هَماره مَردم بود
برکاتش مُدام با اُمت
گرچه از چشم اُمتش گُم بود
از خدا خواست در تمامیِ عمر
سبکی از زندگیِ زهرایی
زندگی کرد سادۀ ساده
که کند بندگیِ زهرایی
او در این غربتش چِها که ندید
نینوا را به عاشقان بستند
روزِ تخریب کربلا که رسید
قلب سلطان عشق را خَستند
گاه او را شکنجه می دادند
گاه بزم شراب می بردند
گاه با ناسزا و تحقیرش
با عِتاب و خطاب می بردند
گرچه دیدی جفا به بزم شراب
سرت اما ندید طشت طلا
هیچکس همچو عمه ات زینب
در اسیری ندید درد و بلا
تو ندیدی به مجلس اشرار
زن و بچه به ریسمان بسته
تو ندیدی میان بزم شراب
چشم شامی به دختران بسته
شعر خواندی و هدیه ات دادند
لب و دندان تو که چوب نخورد
و به دست یزیدِ دورانت
خیزران بر لبت چه خوب نخورد
#مرثیه_امام_هادی_ع
@hajmahmoodzholideh