eitaa logo
اشعار حاج محمود ژولیده
1.4هزار دنبال‌کننده
2 عکس
0 ویدیو
39 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اطلاعیه شماره ۲ گروه جهاد درمانی کریم اهلبیت، حسینیه موج الحسن(علیهم السلام) باسمه تعالی السلام علیکم یا اهل بیت النبوه بحمدالله تعالی و به برکت لطف امام عصر (ارواحنافداه) و به همت شما عزیزان، ظرف دو روز گذشته مبلغی حدود ۱۵ میلیون تومان اعتبار مالی جهت خرید اقلام، برای بسته بهداشتی جذب شده که پس از کامل شدن هزینه های کافی، خرید و بسته بندی در حسینیه صورت خواهد پذیرفت اعلام همکاریها و همیاریهایی که تا قبل از بسته بندی انجام خواهد شد: • تهیه ارزانترِ ماسک استریل، محلول ضد عفونی کننده، سلفون بسته بندی، با همیاریِ هیئت گردان عمار سپاه محمد (صلی الله علیه و آله) • بسته بندی بسته های بهداشتی، با همکاریِ معلمین و دانش آموزان مدرسه پسرانه آزادگان محله ی فلسطین • ضد عفونی محیط داخلی و خارجی حسینیه و عفونت زدایی از محله، با حضور تیم بهداشتی بسیج ناحیه شهید مطهری لازم بذکر است طبق هماهنگی با خادمین فرهنگی نماز جمعه تهران، بسته های بهداشتی بلافاصله پس از آماده شدن، به خانه بهداشت روستای فرامرز کلای شهر سواد کوه ارسال خواهد شد عزیزانی که تمایل به پیوستن به این پویش جهادی -درماني را دارند، هر چه سریعتر کمک های نقدی خود را به شماره حساب مندرج در اطلاعیه شماره ۱ به آدرس @mojolhasan واريز نمایند گزارش های بعدی به اطلاع شما عزیزان خواهد رسید اِرْحَموا تُرْحَموا ، و اغفِروا يغْفِرِ اللهُ لكم پنجشنبه ۱۴ فروردین ۹۹ @hajmahmoodzholideh
با سلامی به شبه پیغمبر بنویسیم از علی اکبر گرچه ارباب برتر از توصیف نوکر اما اَدا کند تکلیف نه قلم میتواندَش وصفی نه زبان میتواندَش مدحی نه بیان میتوان کراماتش نه نشان دادنی است آیاتش آنکه آورد خَلقِ او به وجود بر صفات حمیده اش افزود آنکه ممسوسِ ذاتِ حق آمد خِلقتش قبل ِ ما خلَق آمد ظاهر و باطنش همه سرمد صورت و سیرتش همه احمد بی نظیر است خِلقتش، اما خود نظیری به حضرتِ طاها روح و روحیه ی علی اکبر حاکی از روحیات پیغمبر گفت در وصف او حسینِ نبی خَلقاً و خُلقاً است عین نبی و بجان خودش قسم، وَالله منطقاً نیز چون رسول الله □ □ □ مصطفایی نواده ی حیدر مرتضایی سلاله ی کوثر عالِمِ عاملِ اُولوالباب حضرت شیرزاده ی ارباب دُرِّ دریای حلم و علم و عمل صدفِ بحرِ بیکران به مثَل علم او در طرازِ علم لَدُن صاحب اقتدارِ کُن فَیَکُن در امامت بُنِ سرائر اوست(١) در اطاعت مدار دائر اوست دارد اصلاً مقام عصمت را قد و بالایی از امامت را عبد صالح به بارگاهِ جلیل بت شکن در مصاف، همچو خلیل گوهرِ شاهوارِ رشته ی طور تاجِ بیتُ السیادتِ وَالنّور او که از باغ نور چیده شده بهترین خَلق، آفریده شده برترینها بپای او نرسند انبیا بر ولای او نرسند □ □ □ حقِ ارباب ما همین هم بود پسری که نَه از نبی کم بود چون خدا طالب پیمبر شد ثبتِ او با سند برابر شد اوست آئینه ی اباالقاسم حجتِ عترتِ بنی هاشم اوست مجموعه ی صفات رسول قدمش میدهد خبر ز بتول آن علیه السلام، نور دو عین پای تا فرق مبتلای حسین پایِ شش گوشه است ماوایش جای او زیر پای بابایش در حرم چون رسی بگو به حریم السلام ای کریم اِبنِ کریم جودِ خود را نکرده هرگز حبس او مُسَمّاست بر کریمُ النَّفس لطف خود از کسی نکرد اِعراض بسکه فیضش رسید، شد فیاض ریزد از دست او دوصد حاتم سردرِ خانه اش زده پرچم سرِ خوانش فقیرها مهمان در پناهش اسیرها مهمان چه بخوانیم پورِ لیلا را چه بدانیم نجلِ مولا را هر چه گوییم برتر از آنها صاحبِ بس مراتبی والا □ □ □ عابدین را برادرِ اَرشد زاهدین را بحقِ حق اَزهَد همه تحت لوای عباسند عاشق و مبتلای عباسند هست تحت لوای او عباس عاشق و مبتلای او عباس حیدرِ کربلا اگر سقاست لیک پیغمبرش همین آقاست بسکه محبوبِ زینب کبراست هر طرف میرود حرم آنجاست در فضایل صفاتِ او ازلی در مناقب نمونه ای ز علی در جلالت یگانه ی دوران در اصالت خلاصه ی مردان در وِجاهت، به چهره ی خورشید روی او اعتبار می بخشید در شجاعت مثالِ بابایش در مَهابت نبود همتایش □ □ □ رزمِ او بی امان و بی پروا وسط معرکه کند ماوا در دل کارزار چون طوفان سرِ سجاده خاشع و گریان تیغِ تیزش حریفِ صد لشگر دستِ او در مُقاتله، بَرتر ضرباتش به کفر، وحشتناک صدماتش به خصم دِهشتناک شیوه ی جنگی اش، علی گونه ست خصمش از یک هجوم، وارونه ست رجزش وصفِ نابی از مولا نقشِ سربندِ اوست یازهرا ذکر حیدر مدد به لبهایش می شکافد صفوفِ اعدایش □ □ □ تا نقاب از جمالِ خود برداشت پرده از شور و حال خود برداشت از دلِ کفر نعره ای برخاست همه گفتند او رسول خداست این حسین است سوی ما آید؟ یا به پیکار مجتبا آید؟ من چگویم جوانِ مولا را چِشم کردند جانِ آقا را تا صدا زد: اَنا علی، ناگاه قلبِ لشگر شکست و وا شد راه کوچه وا کرد دشمنِ نامرد بی هوا لشگری هجوم آورد ضربه ها بی امان به او میخورد نیزه ی کوفیان به او میخورد سرِ اِبنُ الحسین دعوا شد اِرباً اِربای او همینجا شد گفت بالینِ نعشِ او مولا یاعلی بَعدَکَ العفا بابا غم مخور، آب اگر شده نایاب لحظه ای بعد میشوی سیراب در جنانی تو با حبیبُ الله القَریبُ اِلی رسول الله ١)بُنِ سَرائر امامت=راز پوشیده ی امامت @hajmahmoodzholideh
ای خوش آن جانی که جانانش گُلِ خاتم شود وقت آن آمد که دل با دلبرش همدم شود نیمه ی شعبان، سُرورَش بهترین اعمالِ ماست زین تمسک دستِ ما بر حبلِ حق محکم شود کرده از جنت وَزیدن، یک دمِ گرمِ حسین آن دمِ گرمی که عالم از همین یک دم شود یوسف زهراست در آغوش گرم عسکری زاده ی نرگس که جانِ عالم و آدم شود نور افشانید، گل ریزید، جان اهدا کنید هستیِ پیغمبر آمد هستیِ عالم شود از حرا تا طورِ موسی، ذکر یا مهدی بپاست گو مهیای ظهورش عیسیِ مریم شود سِرّ مستودع که میگویند، آمد آشکار یار میخواهد که با سِرّ خدا مَحرم شود سامرا طاووسِ جنت را به چشم خویش دید آخرین شاه ولایت را به چشم خویش دید مژده وجهُ الله شد از این عنایت جلوه گر وز جمال حضرتش نور ولایت جلوه گر اوست جلوه گاهِ "یَهدِی اللهُ نورِ مَن یشاء" با ظهور او شده نور هدایت جلوه گر روی احمد، خوی احمد، بوی احمد آمده نام زیبای محمد، زین روایت جلوه گر انبیا را همنشین و اولیا را جانشین اوصیا را آرزو در این حکایت جلوه گر شیعیانِ مرتضی را حاجتِ دیرین رسید مومنانِ ناب را دستِ حمایت جلوه گر وارثِ تیغ امیرالمومنین، نجلِ حسین عصمتِ زهرای اطهر را به غایت جلوه گر یادگارِ دو حسن، آئینه دارِ اهلبیت ذاتِ قرآن را به هر عنوان و آیت جلوه گر جشنِ میلادش، زمانِ بیعت و هم عهدی است صاحب فتحِ بزرگِ آفرینش، مهدی است آمد آن خاتم که عالم را گلستان میکند نامِ ختم الاوصیا را ذکرِ یاران میکند عقل کُل آمد که با او عقلها کامل شود با ولایش عزم و همت را نمایان میکند او همه ادیان عالم را کند مجذوب خود او مسیحی های عالم را مسلمان میکند کاخهای ظالمان را دستِ مظلومان دهد هم فقیران را به یُمنِ خویش سلطان میکند لشکر حق را سرازیر از نجف تا کربلا تا مدینه، بعد از آن هم عزم ایران میکند کوریِ چشم تمام دشمنانِ مسلمین در جهان اجرا سراسر حکم قرآن ميكند در مصافِ لشکرِ کفر و نفاق و شرک و بخل با هجومِ ذوالفقارِ خویش طوفان ميكند دستِ شیطانِ بزرگ از پُشت بَندد بر درخت میزند با سیلیِ محکم بر آن دو تیره بخت وای بر آنکس که با حضرت، دلِ او صاف نیست موضعِ وِی در غبارِ فتنه ها شفاف نيست آنکه دارد انحراف از اعتقاداتِ ظهور شک مکن یک ذرّه با ایمان و با انصاف نیست هر که فرمانش برَد بی شک هدایت میشود در صراط مستقیمش، ذرّه ای اِتلاف نيست دولتی خواهد کریمه تا کند خدمت به خلق دولتِ مستضعفین، همدست با اَشراف نیست دشمنان را هست شمشیرش، عذابی دردناک دوستان را از سوی آن مقتدا اِجحاف نيست انتقامِ خون مظلومانِ عالم دستِ اوست پس سرِ سازش به ظالم با چنین اوصاف نیست در قصاصِ خونِ سالار شهیدان بی گمان گر همه اهل زمین کشته شوند اِسراف نیست بهر جدش دائم الاوقات می گِرید هنوز صبح و شب بر عمه ی سادات می گِرید هنوز @hajmahmoodzholideh
بازخواني من گل گلشن زهرا هستم زینت دامن بابا هستم عصمة اللهم وهم عالمه ام بخدا فاطمه قافله ام نوه سید بطحایم من سرتر از مریم کبرایم من چه کسی گفته تنم بی رمق است نیمه شب مائده ام در طبق است مثل زهراست خم قامت من که پس از عمه شده نوبت من خوب تعبیر شده رؤیایم که شده همنفسم بابایم من به ویرانه مقیمم بابا چه کسی کرده یتیمم بابا چه کسی پنجه کشیده به رویت چه کسی نيزه زده بر گلویت پس ببین ای همه آبرویم جای دستان عدو بر گلویم چون تو من چهره نیلی دارم به رخم پنجه ز سیلی دارم گوش پاره سند گویایی ست سندم زینبی و زهرایی ست گاه برگیسوی من چنگ زدند گاه با خنده به من سنگ زدند سحری نیست که آسودم من شبرو از روز ازل بودم من با همین قامت خم روی کبود میزنم بر صف کفار و یهود آنچنان داد ستانم ز یزید که به ذلت برسد قوم پلید تا که پیغمبر گودال شدم نوحه خوان علی وآل شدم دامنم رحل و تویی قرآنم سوره حنجر تو میخوانم میکنم طی به خروش و ناله یک شبه راه هزاران ساله بعد تو هول قیامت دیدم در خطر نسل امامت دیدم چون علمدار هدایت گشتم برهه ای یار ولایت گشتم در شب شام به آوای جلی بار برداشتم از دوش علی نهضتم زمزمه و آه و خروش علمم زخم ولایت بر دوش شاهد حرب من و بیگانه ليلة القدر من و ویرانه با تو پیروزی من معنا شد قد خم باز قد رعنا شد من شدم رهبر فرزانه عشق ساکن غربت شبهای دمشق @hajmahmoodzholideh
به "بسم الله الرحمن الرحیم" ایزد فرستاد این ندا بر حضرت احمد که از اِبن ابیطالب گلی سر زد "کریمِ بنِ کریمِ بنِ کریم" آمد حسن آمد، به ختم المرسلین جانان حسن آمد، امیرالمومنین را جان سلام ای مجتبای حضرت داور سلام ای سبط اکبر بهرِ پیغمبر سلام ای اولین سرمایه ی کوثر سلام ای زاده ی آزاده ی حیدر تو گر چه تا قیامت سِرّ مستوری ولی "نورُ علی نورُ علی نوری" علی مشکل گشای انبیا، اما تویی مشکل گشای مادرت زهرا بنازم پنجه ی مشکل گشایت را گِره افتاده در کار جهان آقا کریمی و کرامت کن، به یک یارب گِره وا کن ز کارِ عالمی امشب تو شاهِ سفره دارانِ جهان هستی امیرِ میزبانانِ جنان هستی تمامِ بی پناهان را امان هستی امامِ حضرتِ صاحب زمان هستی همه هستی بدستانِ تو میچرخد فَلک با نازِ چشمانِ تو میچرخد اگر خواهی، بباری ابرِ رحمت را ببخشایی گناه خیلِ امت را تو رونق میدهی بازارِ هیئت را مساجد را، حرمها را، زیارت را تویی که ابرِ رحمت را کنی نازل بِکُم یَختِم، بِکُم یَکشِف، بِکُم یَنزِل ترا گفتیم بی زائر بقیع است و... کنون خالی حرمهای رفیع است و... خدا با تو بر این امت شفیع است و... غفور است و بصیر است و سمیع است و... به عشقِ یک نگاهت، محشری بخشد به دلها با تو نورِ کوثری بخشد تو زهرا را به اول بار فرزندی تو مولا را بِروی ماه دلبندی تو آقای جوانانِ برومندی تو عبدِ صالحی، تو آبرومندی چو دستی بر دعا سوی خدا آری خدا را از گنهکاران رضا آری خدا را شکر، ماهِ انجمن داده به بیتِ وحی، عطر یاسمن داده نبی فرمود: حق، خود را بمن داده حسن داده، حسن داده، حسن داده حسن مولا، حسن آقا، حسن سَرور حسن احمد، حسن زهرا، حسن حیدر حسن یعنی تمامِ "هَل اَتا" آمد حسن یعنی بقای "اِنَّما" آمد حسن یعنی دوای دردها آمد شفا آمد، صفا آمد، وفا آمد به لبخندی که زد جبریل احمد را خدا خندان شده سبطِ محمد را حسن،، رویش حسن، مویش حسن باشد چو ختمی مرتبت، خویش حسن باشد گلِ باغِ جنان، بویش حسن باشد همه رفتارِ دلجویش حسن باشد اگر چه خود امامِ عالمِینم شد حسن، اما گرفتار حسینم شد گرفتارِ حسین است و غمِ زینب تمامِ عمر دارد ماتم زینب ندید اما دگر قدّ خم زینب نشد در شامِ ویران همدم زینب ولی از ابتدا تا انتها داند تمام روضه های کربلا داند برای کربلا از ابتدا گِریَد برای آن امامِ سرجدا گرید برای مادر خود در خفا گرید برای خواهر اما هر کجا گرید بمیرم، سِرّ زهرا را نگفت، اما غمِ پاره جگر، ناگفته شد پیدا @hajmahmoodzholideh
حیدر که باز، رو به دعای شب آورَد مثل همیشه زمزمه ی یارب آورَد وقتِ سحر نه، از دمِ افطار تا اذان پیوسته نام فاطمه را بر لب آورَد خوشحال بود که مهمان زینب است اما بهانه ای پیِ این مطلب آورَد نان و نمک چشید، ولی شیر را نخورد یادِ گرسنگان به نظر، هر شب آورَد هر دم به آسمان نگرَد، گریه میکند اشکِ بصَر، ز دیدنِ هر کوکب آورَد آهنگِ رفتن است به "لاحول" گفتنش بد جور جانِ دخترِ خود بر لب آورَد دستِ خودش که نیست، به زهرا رسد علی آری لقاءِ فاطمه تاب و تب آورَد از بیت دخترش، سوی مسجد، به اشک و آه حالی عجیب، بهر خدا امشب آورَد در آخرین نمازِ علی، فرقِ او شکافت "فُزتُ وَ رَبِّ کعبه" علی، بر لب آورَد سبحانَ رَبّی اَش، به لبش نیمه کاره ماند نگذاشت در قنوتِ دگر، یارب آورَد محراب کوفه، فرقِ علی را شکسته دید بازار کوفه چه، بسر زینب آورَد بابا سرش شکست، که دختر سرش شکست راسِ شکسته، آبروی مکتب آورَد @hajmahmoodzholideh
سری که خسته، شکسته، به بستر افتاده چقدر زخم بر این سر، مکرر افتاده به جنگهای فراوان، بر این سرِ پر شور چقدر زخمه به راه پیمبر افتاده چه شد که حال، ز یک ضربه، سر ز هم پاشید مگر چه تیغِ جفایی بر این سر افتاده ز تیغِ زاده ی ملجم، که بود زهر آلود چنان شدَست، که از کار پیکر افتاده به کوچه مردم کوفی، به خنده میگویند: که هیچ باورمان نیست حیدر افتاده ز خونِ فرقِ پدر، زینبِ پرستارش بیادِ بسترِ خونینِ مادر افتاده ز حرفِ زیرِ لبش با حسین، معلوم است نگاهِ بی رمقِ او به کوثر افتاده کمی ز کاسه ی شیرِ یتیمها نوشید ولی دگر نفسِ او به آخر افتاده چه شد که شیر بدستان، شدند نیزه بدست!؟ یتیمِ کوفه رهَش سوی لشکر افتاده! به زیر پای همین قوم، دست و پا میزد ندید جسمِ حسینش، که بی سر افتاده چه خوب شد که ندید آن ذبیحِ عطشان را ندید خنجرِ کوفی، به حنجر افتاده چه خوب شد که نبود اشکِ دخترش بیند که چشمِ هرزه ی کوفی، به معجر افتاده @hajmahmoodzholideh
میریخت اشکِ شام غریبان به نیمه شب تشییع شد، امامِ امامان به نیمه شب ارثِ شب مدینه، به کوفه رسیده است تکرار شد، شبِ غمِ هجران به نیمه شب بعد از نبی که در دلِ شب دفن شد، چرا گردید دفنِ فاطمه پنهان به نیمه شب؟ گویا که خوفِ فاجعه ی نبشِ قبر بود! شد دفنِ آلِ عترت و قرآن به نیمه شب تنها حسن مشایعتش روز شد، ولی آخر کشاند فتنه ی عدوان به نیمه شب هفتاد تیر بر بدنِ مجتبی زدند تا در بقیع، خاک شد اینسان به نیمه شب □ □ □ از پنج تن، یکی تنَش از زیرِ آفتاب شد تا سه شب، به فاطمه مهمان به نیمه شب تاقت ز دستِ خیلِ ملائک ربوده شد از گریه ی وحوشِ بیابان به نیمه شب اما تمامِ غربتِ زینب، به یک طرف وای از نمازِ شامِ غریبان به نیمه شب با چادری که پاره و خاکی و سوخته است دارد عجب، قنوتِ درخشان به نیمه شب از داغِ نعشِ بی سرِ گودالِ قتلگاه زهرا هنوز مانده پریشان به نیمه شب مهدی بیا که گمشده، گلهای کاروان کِی میرسی بدادِ یتیمان به نیمه شب آتش گرفته خیمه ی اهل حرم، بیا غارت شدند زینتِ طفلان به نیمه شب یک سر، نهان به کیسه ی خورجین و مابقی بر نیزه رفت، راسِ شهیدان به نیمه شب @hajmahmoodzholideh