#ولادت_امام_موسی_کاظم_ع
ای خوش آن عبدی که با او تا کند
با خدا هر نیمه شب نجوا کند
در مناجات است راه بندگی
رحمت حق نیمه شب غوغا کند
چون بکوبی در به هر لیل و نهار
دست رحمت عاقبت در وا کند
نیمه شب دربستِ موسای علیست
او که در خلوتسرا مأوا کند
کیست موسای علی، موسای ما
آن امامی که ز حق پروا کند
اوست خود سلطان، ولی عبد خداست
اوست سلطانی که یاد از ما کند
کس نشاید مدحِ این موسی توان
مدح موسی را مگر موسی کند
او که رود نیل را بشکافته
دیده بر موسای ما دریا کند
سائلِ موسای زهرا انبیاء
هر نبی خود را به او پیدا کند
عالمی بر پای او سر می دهند
هدیه بر موسی بن جعفر می دهند
روی کاظم جلوۀ روی خداست
زادۀ زهرا امام انبیاست
عشق کاظم ضامن عشق نبی
دشمن او دشمن دین خداست
گر چه ما غرقیم در حب الحسین
حب کاظم حب شاه کربلاست
در میان دوستیِ اهلبیت
محنت موسی بن جعفر کیمیاست
کاظم آل علی و فاطمه
نور چشم صادق آل عباست
بین فرزندان صادق سَرور است
جان فدای او که بابای رضاست
اعظمُ المولود در آل رسول
بی وفایی بر چنین مولا جفاست
کَظمِ غِیضَش از همه دل می برد
جود و احسانش شبیه مجتباست
با دلش آید دلِ زهرا بدست
ای خوش آن یاری که با او آشناست
گفت بابایش که قربانت شوم
من فدای لعل خندانت شوم
آیت اعظم امام کاظم است
هستیِ خاتم امام کاظم است
حافظ اسرار دین مصطفی
ضامن دینم امام کاظم است
خاضع و خاشع به درگاه خدا
با خدا مَحرم امام کاظم است
از نبوت چشمه ای جوشان دلش
کوثر و زمزم امام کاظم است
حضرتش آگاه از تُخفیِ الصدور
عالِم عالَم امام کاظم است
سینه اَش گنجینۀ علم لَدُن
وحی را همدم امام کاظم است
خوب بشناسیم حبلُ الله را
ریشۀ محکم امام کاظم است
عبد صالح پیشوای اهل خیر
مُکرِم و اَکرَم امام کاظم است
از بلایا و منایا با خبر
غیب را اَعلَم امام کاظم است
در اجابت هر که رایج میشود
بندۀ باب الحوائج میشود
صورتش تصویرِ جنت می دهد
سیرتش عطرِ امامت می دهد
میتوان با او به عصمت دست یافت
دوستی با اوست عصمت می دهد
پای درس بندگی با خَشیَتش
خوف از روز قیامت می دهد
چارده زندان محل حرب اوست
چارده درس عبادت می دهد
چون بلا را کرد بر خود اختیار
شیعیان را درس عبرت می دهد
با تحمل کُنج زندان بلا
بس پیام استقامت می دهد
شیوۀ او انقلابی پرور است
سیره اَش ما را بصیرت می دهد
او علیهِ دشمنانِ دین حق
حکمِ اعلامِ برائت می دهد
حضرت روح خدا شاگرد اوست
خود به او دستور نهضت می دهد
تا که حکم اهل تقوا دست اوست
بر فقیهانش ولایت می دهد
در تقابل با همه مستکبران
رهبر ما را درایت می دهد
بعدِ خود تا مهدیِ صاحب زمان
بر همه امرِ اطاعت می دهد
چون وفا بیند ز خیل دوستان
دوستان را فخر و عزت می دهد
هر که پا بگذاشت در راه جهاد
یا شهادت یا که نصرت می دهد
نسل او ایرانِ ما را فتخ کرد
او بما نور هدایت می دهد
هر طرف رو میکنی در شهرها
یک نشانی از زیارت می دهد
مُلک ری قم تا خراسانِ رضاست
مُلک ری را او حقیقت می دهد
مرقد اولادِ او بیتُ الولاست
آری آری کلِّ ایران کربلاست
کاظمینش جنتُ الاعلای ماست
کربلای دیگرِ مولای ماست
تربت پاکش پناه عاشقان
تا قیامت این حرم مأوای ماست
در دفاعِ از حرم جان میدهیم
کشته های این وطن گویای ماست
گر چه دوریم از حریمش ظاهراً
گوشۀ صحنش هماره جای ماست
اینهمه قدرت کجا و غربتش
غربتش بالاترین غمهای ماست
جای او در گوشۀ زندان نبود
جای او در خانۀ دلهای ماست
در غل و زنجیر با ذکر خدا
یاد عمه زینبِ کبرای ماست
دخترش معصومه میگفت ای رضا
از همه مظلومتر بابای ماست
تا دم آخر به کام تشنه گفت
تشنه لب در علقمه سقای ماست
از عطش در تاب و تب دارد خبر
تشنه لب از تشنه لب دارد خبر
#ولادت_امام_موسی_کاظم_ع
@hajmahmoodzholideh
السلام علیکم یا اهلبیت النبوه
#سالروز_واقعه_مباهله
- خاتم بخشی امیرالمومنین(ع)
- نزول آیه زکات، آیه تطهیر و سوره هل اتا
شکرِ خدا که حافظِ دینِ خدا، خداست
مامورِ حفظِ عترتِ و دین، ختمُ الانبیاست
بالاترین دلیل به آیات، هَل اَتاست
وقتی کسی، علیهِ خدا اِدعا کند
اینجا نبی، به یاریِ عترت، دعا کند
با اهلبیتِ خویش، پیمبر خطاب کرد
همره، دو سبط و فاطمه و بوتراب کرد
شرمنده از تجمّعشان آفتاب کرد
گفت ای خدا، اَهالیِ من، زینتِ منند
این جمع، اهلبیتِ من و عترتِ منند
یارب بحقِ فاطمه رحمت بما ببار
این جمع را ز رجس و پلیدی جدا بِدار
ما را مطهر از همه آفات،،، برشمار
در دَم رساند آیه ی تطهیر، جبرئیل
میگفت با ملائکه تکبیر، جبرئیل
با صدهزار شکر و دوصد ذکرِ کردگار
راهی شدند با همه ی، هیبت و وقار
بهرِ مباهله بسوی نقطه ی قرار
تا صف زدند آل نبی گِرد هم، چو کوه
حیران شدند جمعِ نصارا از این شکوه
دیدند چونکه آل نبی را، خدا صفات
نَجرانیان ز گفته پشیمان شدند و مات
گفتند جملگی که نباشد رهِ نجات
اِلّا به سر نهادنِ حکم محمدی
این است دینِ حق و همین، راه سرمدی
وقتی رسول، حجتِ حق را بیاورد...
اولاد را به همرهِ زهرا بیاورد...
همراهِ آل فاطمه، مولا بیاورد...
دیگر توانِ هیچکسی قد نمیدهد
حق را خدا به غیر محمد نمیدهد
نورِ جلیست، آیه ی نابِ مباهله
شرحِ ولیست، آیه ی نابِ مباهله
مدحِ علیست، آیه ی نابِ مباهله
در ظاهرش، اگر چه بنام پیمبر است
شانِ نزولِ آن بخدا، وصفِ حیدر است
آری، علیست وجهِ خدا، مایه ی خدا
نور خدا، تمامیِ سرمایه ی خدا
توحید را نشانِ خدا، آیه ی خدا
شاهی که بر گدا برکات آورَد، علیست
آنکه رکوع را به زکات آورَد، علیست
وقتی خدا به حیدر عطا،،، ذوالفقار کرد
اِبقای دین، به حیدرِ دُل دُل سوار کرد
در راهِ دین، علی همه هستیِ نثار کرد
تنها اُحد نشاند، نَود زخم بر تنش
بدر و حنین ها سببِ بغضِ دشمنش
حیدر شناس کیست، بجز یارِ مرتضی
زهرا پیِ تلافیِ ایثارِ مرتضی
آمد به کوچه و شد علمدارِ مرتضی
آنجا که هیچکس به علی،،، اعتنا نکرد
زهرا، علیِ خانه نشین را رها نکرد
در کوچه ها ز فاطمه، حرمت شکسته شد
پهلوی او براهِ ولایت شکسته شد
در بیتِ وحی،،، غنچه ی عصمت شکسته شد
پس پاسدارِ میر و علم، کیست؟ فاطمه
اصلِ مدافعینِ حرم، کیست؟ فاطمه
حقِ علی، به یاریِ زهرا اَدا شود
باید بِراهِ فاطمه، جانها فدا شود
تا راضی از تمامیِ عالم، خدا شود
زهرا شناس کیست؟ حسین است و زینب است
کرب و بلا شناسیِ ما، اصلِ مطلب است
کرب و بلا، که مکتبِ زهرا شناسی است
گودالِ قتلگاه، تولّا شناسی است
رفتارِ شام و کوفه، تبرّا شناسی است
در قتلگه، امام که مهمان نمیشود!
بر نیزه راسِ قاریِ قرآن نمیشود!
مظلوم را، به نیزه ی صیاد میزنند؟
زنجیر را، به گردنِ سجاد میزنند؟
آخر، سرِ سه ساله مگر داد میزنند؟
ویرانه را، رقیه که آباد میکند...
نامِ علی، به ماذنه ها داد میکند
#سالروز_واقعه_مباهله
@hajmahmoodzholideh
#روضه_بین_راه
و هشدار به هیئتی ها...
ای حسینی های دوران، کربلایی ها، بگوش!
کربلا تکرار میگردد به هر دوران، بهوش!
گوشِ جان بسپار زنگِ قافله آید ز دور
از حرا تا کربلا یک کاروان آید چو نور
هر که خواهد جزو توابین نگردد، اَلوَفاء
وَرنه میگردیم جزوِ فرقه ی اهلِ جفاء
لشگر "یا لیتنا" گویان کجا سر میکنند؟
تا به کِی، هِی آرزوی وصلِ دلبر میکنند؟
سید و سالارِ ما در شور و شین است، ای دریغ
چشم او سوی محبان الحسین است، ای دریغ
دمبدم این پا و آن پا کردن، ای یاران ز چیست؟
شکّ و تردیدِ محبان و عزاداران ز چیست؟
خیمه را برپا کنید، ارباب دارد میرسد
ساقیِ لب تشنگان با آب دارد میرسد
یار در راه است، دارد میرسد در کربلا
سر بجنبانی، سرِ او میرود بر نیزه ها
تا کنون نشنیده ای، زهرا صدایت میکند؟
یا ز محمل، زینبِ کبرا صدایت میکند؟
تا کنون نشنیده ای، عاشق ز غم، جان بر لب است؟
"این حسین تنها یک عاشق دارد آنهم زینب است"
□ □ □
سر برون آورد از محمل، به سمتِ ساربان
دید دلبر هم به او سر میکشد، از کاروان
عاشق و معشوق، هر لحظه بدنبال همند
در تمامِ تلخ و شیرینها، پَر و بال همند
آری، این بانو اگر دلشوره دارد، خواهر است
خواهرِ با معرفت در اصل جای مادر است
قصه را میداند و از هر غمی دارد خبر
از تهِ گودال تا معجر، همی دارد خبر
او خبر دارد، نَه بستان است در کار و نَه باغ
بلکه در پیش است اینک، داغهای روی داغ
او خبر دارد که ایامِ اسارت در ره است
ناسزا و ناروا و قتل و غارت در ره است
او خبر دارد، به نیزه روحِ قرآن میرود
پیکر مظلوم، زیر سمّ اسبان میرود
او بدنبال حسینش، با ارادت راهی است
رهبرش تا مقتلِ خون و شهادت راهی است
قتلِ شش ماهه، غم و دردِ سه ساله، پیشِ روست
روزِ پرپر گشتنِ صد باغِ لاله، پیشِ روست
لحظه ی سرنیزه خوردن، بر لبِ عطشانِ یار
بزمِ شام و چوب خوردن، بر لب و دندان یار
روزهای سختِ بزمِ کوفه و شامِ بلا
هتکِ حرمت، وقتِ قرآن خواندن از طشتِ طلا
او خبر دارد، حرم را زخمِ هیزی میرسد
روزِ تهمت، روز اِبرازِ کنیزی میرسد
میرود با دلبرش، تا اینکه حج کامل شود
حلقه ی پیوسته ی صبحِ فرج کامل شود
#روضه_بین_راه
@hajmahmoodzholideh
#رباعیات_حسینی
ای کشته ی اشکها قتیلَ العبرات
وی قبله ی قلبها اسیر الکربات
ای صاحبِ اعظمِ مصیبات، حسین
در نزد خدا تویی رفیع الدرجات
□ □ □
تنها نه محرم و صفر ماتمِ توست
تاریخ پر از مصائب اعظم توست
درد و غمِ عالَمی به داغت نرسد
غمهای جهان یک سرِ مو از غمِ توست
□ □ □
یکذره غمت بکام ما ریخته شد
صد آه به صبح و شام ما ریخته شد
از چشمه ی اشکِ تو دوتا چشمه ی اشک
در جامِ علَیَ الدوامِ ما ریخته شد
□ □ □
ایکاش که نوکر تو باشیم حسین
دائم همه در بر تو باشیم حسین
تنها نه شبِ جمعه، که باید همه عمر
همناله ی مادر تو باشیم حسین
□ □ □
این اشک چه قیمتی است ای کشته ی اشک
این ناله چه نعمتی است ای کشته ی اشک
والله نمیتوان بجا آرَد شکر
هر فرد که هیئتی است ای کشته ی اشک
□ □ □
باید به پدر مادرِ خود فخر کنیم
بر نوکریِ دلبر خود فخر کنیم
تا رهبرِمان مرید ثارالله است
بایست به این رهبر خود فخر کنیم
#رباعیات_حسینی
@hajmahmoodzholideh
#در_پاسخ_به_اهانت_دشمنان_اسلام_به_ساحت_مقدس_پیامبر_اعظم_ص_و_قرآن_کریم
آنانکه اهانت به نبوت کردند
با آل بنی امیه بیعت کردند
فریاد کن امروز، نگویی فردا...
یکبارِ دگر غصبِ خلافت کردند
□ □ □
سرمایه ی ما که عترت و قرآن است
آماجِ هجومِ لشگرِ عدوان است
قرآن سرِ نیزه کردن این است دگر
تا کِی به سکوت، اُردوی یاران است
□ □ □
یاران چه نشسته ایم، حرمت رفته
بر عصمتِ اسلام جسارت رفته
از راهِ شهیدان همه عبرت گیریم
غفلت بکنی، ز دست فرصت رفته
□ □ □
با میرِ سپاهِ قدس، این نکته بگو:
وقت است که انتقام گیری ز عدو
کی گفته که قاسم سلیمانی نیست
زنده است هزارها سلیمانی خو
□ □ □
تا حمله ی موشکی مهیا باشد
در لانه ی موش جای اعدا باشد
ای اُردوی جبهه های استکباری
ایران همه جان نثارِ طاها باشد
□ □ □
ما عاشق عترتیم و قرآن، دشمن!
ما مرد شهادتیم و ایمان، دشمن!
فتح است به ملتِ حسینی نزدیک
تا قدس رسد سپاهِ ایران، دشمن
#در_پاسخ_به_اهانت_دشمنان_اسلام_به_ساحت_مقدس_پیامبر_اعظم_ص_و_قرآن_کریم
@hajmahmoodzholideh
#روضه_امام_سجاد_ع
بابا پس از تو عمریست، با گریه خو کنم من
چیزی نمانده از اشک، با خون وضو کنم من
آئینه ای ز مقتل، مانده به پیش رویم
تنها ترا میانِ آن جستجو کنم من
یعقوب کربلایم، از یوسفم خبر نیست
ای پاره پیرهن با تو گفتگو کنم من
از هیجده شهیدم، عمامه ای فقط ماند
هر روز دیده را با آن روبرو کنم من
از غصۀ اسارت، وز داغِ عمه هایم
با اشکِ نیمه شب این، غم شستشو کنم من
خونِ دلی که خوردم از شامِ بی مروّت
با چه زبان توان این سِرِّ مگو کنم من
یک بی حیا چنان بَد، تهمت به عمه ام زد
حتی اِبا ز شرح آن زشت خو کنم من
با خود خرابه ای در سینه ز شام دارم
سجاده را خرابات، دل را سبو کنم من
بالاترین عبادت، بوسه ز حنجرت بود
با خویش نوحه ها زان حالِ نکو کنم من
رفتی و عمه هم رفت، من ماندم و مصائب
هم یاد تو دمادم، هم یاد او کنم من
در دورۀ اسارت دیدم دو صد جسارت
آلامِ خویش تسکین، با ذکرِ هو کنم من
از زخمِ ساق و گردن، هرگز گِله ندارم
کِی شرحِ غربتِ خود را مو به مو کنم من
از آن هزارو نهصد زخمی که بر تنت بود
هر روز یک جراحت از تو رفو کنم من
از روضه های سختت، دل پاره پاره گردد
هر دم که باز یادِ پاره گلو کنم من
با تربتِ تو اصلاً خو کرده این مشامم
از خاکِ قتلگاهت، عطرِ تو بو کنم من
ای روزگارِ شادی دیدار تا قیامت
جز ناله چاره ای نیست، با روضه خو کنم من
روزی هزار رکعت خوانم نماز صبر و...
هر بار در سجودم، لعنِ عدو کنم من
دنیا ندارد اصلاً ظرفیتِ غمِ تو
اسرارِ روضه اَت را، در حشر رو کنم من
#روضه_امام_سجاد_ع
@hajmahmoodzholideh
#روضه_ورود_به_شام
پشتِ دروازه غرق ابهام است
ازدحامی عجیب در شام است
کاروان را مُعطّلش کردند
این چه جور احترام و اکرام است
به کدامین بیان کنم تشریح
فخرِ عالم به شام، گمنام است
سَبِّ حیدر ز بس شده مرسوم
همۀ شهر پُر ز دشنام است
جای گُل، بر سر و روی زینب
بارشِ سنگ و آتش از بام است
بهرِ تهمت زدن به آل علی
پیرِزن هم به عرضِ اندام است
اصلاً انگار این ولایتِ کفر
بی خبر از ظهور اسلام است
شامیان را حیا و عفت نیست
آل عصمت به شام بَد نام است!
بر یتیم و اسیر بَد اَخمند
از صغیر و کبیر بی رحمند
کاروان شد به پیشِ منظرها
همه دیدند پاره معجرها
آستین های پارۀ زنها
شد حجابی برای دخترها
دور از چشم حضرت عباس
ریختند آبروی خواهرها
میهمانان خارج حتی
همه دیدند بغضِ کوثرها
سرِ شب تا سحر حرامی ها
سنگ میریختند بر سرها
این مصیبات را همان بهتر
که ندیدند چشمِ مادرها
حرف بَد میزدند نامردان
پیش چشم و سر برادرها
گریۀ آسمان درآمده بود
داشت میریخت اشکِ اخترها
هر طرف غرق در فسادی بود
پایکوبی و رقص و شادی بود
وای بر شامیانِ لاکردار
بدتر از کوفیانِ بَدرفتار
اهل بیتِ حسین را بردند
از محلِ یهود تا بازار
رأسها با کجاوه ها نزدیک
تا ببینند مردمِ بَدکار
از غرورِ شکستۀ زینب
تارسیدن به کاخِ استکبار
نان و خرما تعارفش کردند
صدقه دادنِ حقارت بار
نازسزا گفتنِ حرامیِ پست
گریۀ طفل و خندۀ حضّار
ریسمان ها به دستِ اهل حرم
کعبِ نی ها به پنجۀ کفار
همه اینها به یک طرف اما
وای از چشم های پُر آزار
اُسرا را به شهر گرداندند
شهدا را چه سخت گریاندند
#روضه_ورود_به_شام
@hajmahmoodzholideh
#به_بهانه_هفته_دفاع_مقدس
از دل انقلاب اسلامی
تا نظامی که شد ز شیعه عَلم
وز دفاعِ مقدسِ یاران
تا قیام مدافعان حرم
یک کلام است حرف این امت
همه آماده ی ظهور امام
چلّه ی ما و اربعینِ حسین
همه عالم گرفته رنگ قیام
به تمامِ مبارزان جهان
وعده ای داده بود روح خدا
که شود متصل به صاحبمان
این ولایت به برکت شهدا
رهبرم سیدِ خراسانیست
نور چشمِ امام غائبِ ما
پرچمِ نهضتِ حسینی را
میرساند به دستِ صاحبِ ما
این حکایت، روایت مولاست
پس محقَق شود روایت او
روی دوشِ همین امامین است
پرچمِ نهضت و ولایت او
روز بیداری ِ مسلمانان
به عدالت قسم که امروز است
چون گرفت از مقاومت عبرت
این همان وعده های دیروز است
بوی دیدارِ یار می آید
بوی پایانِ ظلم و جور و فساد
بوی فریادِ یالثارات و
بوی لبیکِ عاشقانِ جهاد
ای همه دشمنان اسرائیل
عمر قوم یهود پایان است
وی برائت گَران ز استکبار
کار آل سعود پایان است
همچناني که راه قدسِ شریف
پيرمان گفت ز کربلا گذرِد
راهِ کعبه به حکم رهبر نیز
از همین راهِ نینوا گذرد
اربعین شد جهانی از آنرو
که سپاهِ علی ز راه آید
از نجف تا به کربلا بنگر
یوسف ما بروی ماه آید
آری امروز با امام زمان
روز میثاق و روز هم عهدیست
ذوالفقار از قلاف شد بیرون
نام ارباب بر لب مهدیست
ای جوانان همه بگوش و بهوش
لشکری منسجم چه نزدیک است
انتقام، انتقامِ زهرائیست
دولت منتقم چه نزدیک است
#به_بهانه_هفته_دفاع_مقدس
@hajmahmoodzholideh
#سلام_یا_رقیه_س
گفتی حرم، بیا حرمُ اللهِ ما ببین
در گوشۀ خرابه بیا، شاهِ ما ببین
شاهِ سه سالۀ حرمِ شام را نگر
سلطانِ قلبهای پُر آلام را نگر
شاهی که صد خلیفه از او واژگون شوند
شاهان همه، ز آهِ شبَش سرنگون شوند
وقتی که با خداش مناجات میکند
سوزَش خرابه را چو خرابات میکند
یک ناز او نیاز جهان را برآورَد
دستِ دعای او به خرابه سر آورَد
وقتی که با سرِ پدرش روبرو شود
کاخ ستم ز نالۀ او زیر و رو شود
دستانِ کوچکش، گِرهِ کور وا کند
درد دل تمام حرم را دوا کند
ویرانه ای که رأسِ حسین است ساکنش
منّت کِشَند، نورِ تمامِ اماکنش
کعبه به احترام رقیه ادب کند
او را خدا عقیلۀ زینب لقب کند
ما نوکران حضرت سلطان رقیه ایم
دلدادگان درگهِ جانان رقیه ایم
در بارگاه اوست سرِ اولیا بخاک
بر آستان اوست رُخِ انبیا بخاک
زهرا اگر که ام ابیهای مصطفاست
بی بی رقیه اُمِ اَبِ شاهِ کربلاست
ای نورِ دیده، گر چه بظاهر تو کوچکی
مادر تویی، که گفته در عالم تو کودکی
از خارهای پای تو گُل کرده راهِ عشق
آهِ یتیمی اَت، شده صدها سپاه عشق
بر تو مدافعان حرم سر نهاده اند
چندین هزار کشته به راهِ تو داده اند
ما هم مدافعِ حرمِ کفوِ زینبیم
گریه کنانِ عمرِ کمِ کفوِ زینبیم
بس گریه میکنیم که تا بر جنون رسیم
با اشک دیده تا لب دریای خون رسیم
□□□
گفتی دمارِ کاخ نشینان درآورَم
جانی نمانده بود که دستی برآورَم
قدّم نمیرسید پدرجان ! ، فدای تو
در مجلسِ یزید شنیدم صدای تو
دردم زیاد بود ولی روی پَنجه اَم
برخاستم، که داد عدویت شکنجه ام
گیسوی سوخته، قدِ خَم، صورتِ کبود
شلاقِ خیس، مُشت و لگد، خندۀ یهود
در بینِ جمع، در وسطِ صوت و هلهله
گاهی مرا کشید به مو، گه به مقنعه
بابا هنوز موی سرم درد میکند
از تازیانه ها کمرم درد میکند
#سلام_یا_رقیه_س
@hajmahmoodzholideh
#روضه_امام_حسن_مجتبی_ع
کریم باشی و تنها و بی سپاه و غریب!
چه گویم از غمِ تو ، ای امامِ صبر و شکیب؟
شنیده ایم ز غربت، به خویش پیچیدی
ز ماجرای زمین خوردنی که تو دیدی
شبیهِ آنچه تو دیدی، کسی گمان نبرَد
خدا کند که کسی، مادرش زمین نخورد
به پیشِ چشم تو مادر ز خصم، سیلی خورد
ز دستِ دشمنِ دین، یاس رنگ نیلی خورد
شنیده ایم نگاهت به کوچه حیران ماند
از آن به بعد دو چشمت همیشه گریان ماند
نَه آن وقارِ عجیبِ ز خانه آمدنت
نَه این شکستِ غریبانۀ عصا شدنت
از آن زمان جگرت پاره پاره شد، اما
تو هیچ دَم نزدی از غمِ دلت آقا
دلت ز سودۀ الماس پاره پاره نشد
که قاتلِ تو بجز خونِ گوشواره نشد
در آن میانه به فکرت، حجابِ مادر بود
کبودیِ رُخِ او ، چون نقابِ مادر بود
همیشه خاطره ای تلخ، کرده اَت شاکی
هماره در نظرت ماند، چادرِ خاکی
دگر ندید علی، چهره ای ز محرمِ خویش
دگر نشد که شود، هم کلامِ همدمِ خویش
از آن به بعد همه ماجرا، نهانی ماند
و غربتِ تو به اذنِ خدا جهانی ماند
نَه هفت مرتبه زهرِ جفا ترا کُشته
هزار مرتبه درد و بلا ترا کُشته
تویی غریب و گرفتار، یا حسین شهید؟
تویی بدونِ علمدار، یا حسین شهید؟
غریب حسین، که همچون حسن ز دستش رفت
غریب حسین، که حتی کفن ز دستش رفت
#روضه_امام_حسن_مجتبی_ع
@hajmahmoodzholideh