eitaa logo
اشعار حاج محمود ژولیده
1.4هزار دنبال‌کننده
2 عکس
0 ویدیو
39 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بگوش دل رسد این نغمه بر ما که شد در خاک جبهه شور و غوغا شبی یاران درون خیمه بودند همه آهنگ حمله می سرودند که فرمان آمد ای یاران بیایید برای حمله ای آماده باشید به سر دوران هجر و رنج آمد زمان کربلای پنج آمد همه با اشک شوق و روی خندان شدند آمادة دیدار جانان عجب شوری درون خیمه ها بود که ذکر حضرت زهرا بپا بود یکی می گفت یا رب کن عنایت دهم این جان ناقابل برایت ره دشت و ره صحرا بگیرم تقاص سیلیِ زهرا بگیرم یکی می گفت با آوای خسته کجایی مادر پهلو شکسته قسم بر حیدر و بر کودکانت بگیرم انتقام از دشمنانت شب حمله شب معراج یاران شب آزادیِ چابک سواران همه خوشحال و خندان می دویدند تو گویی سوی جانان می دویدند در آن لحظه رخ دلدار دیدند صدای مادرش زهرا شنیدند بیائید ای عزیزانم بیائید شما یاران و فرزندان مایید شما شمع جهان افروز هستید بحق محسنم پیروز هستید @hajmahmoodzholideh
عباسِ من ماهِ منیرِ عالمین است عبدِ حسن، میر و علمدار حسین است ماهِ حرم، پشت و پناه زینبین است اِبنُ الرشیدِ من شفیعِ نَشاَتین است باشد امیدِ احمدِ مختار عباس دارد نسب از حیدر کرار عباس عباس من شیرِ یلِ هر کارزاریست مرد شجاعت، مرد غیرت، مرد یاریست از بس مطیع محضِ حق با بیقراریست شاگرد ممتاز کلاس دینمداریست محو جمالِ بی مثالِ مجتبا اوست از ابتدا سرمایه ی کرب و بلا اوست اصلاً وجودِ چار فرزندِ رشیدم نذرِ بَنی الزهراست، وَرنه کِی مفیدم بود از ازل این خواسته، تنها امیدم نسلم شود قربانیِ شاهِ شهیدم من خود کنیز زینب و نسلم غلامش در خانه ی زهرا شدم محوِ مقامش روزیکه زینب در حرم تاج سرم شد زینب نگو زهرای ثانی سرورم شد اوصافِ او چون ترجمانِ کوثرم شد بانوی بی همتای عالم رهبرم شد زینب بحق آئینه ی یکتای زهراست جانِ پیمبر، زینتِ والای مولاست هر روز دردِ دل، چو با عباس میکرد صحبت ز رخسارِ کبودِ یاس میکرد وقتی سخن از هجمه ی خناس میکرد عباسم آن هنگامه را احساس میکرد وانگه به گریه، سخت می کوشید عباس با مُشتِ خود بر سینه می کوبید عباس عباس من شاگرد رزمِ مجتبا بود درسِ حسن، همراه با آه و نوا بود گاهی اشاراتش به ضربی بی هوا بود گاهی میان صحبتش حرف عصا بود وقتی حسن قرآن تلاوت داشت، انگار در سینه ی خود داشت، درد و داغِ مسمار این حرفها را از حسینم هم شنیده از قصه ی کوچه، غمِ عالم شنیده وز ماجرای پشتِ در ، هر غم شنیده حتی ز مولا وصفِ آن ماتم شنیده اینها همه در سینه ی عباس شد جمع با من بیان میکرد و خود میسوخت چون شمع این غصه ها همراهِ او تا کربلا رفت با آرزوی انتقام از اشقیا رفت فرصت ولی از دستِ او در نینوا رفت عباسِ من سقا شد و با مشک ها رفت رفت از شریعه مشک را پر آب سازد شاید که اهل خیمه را سیراب سازد ناگه میانِ نخل ها، شد تیرباران از هر طرف شد صیدِ بغضِ نیزه داران زینب برایم گفته از آن ماهِ تابان مشک و تن و دست و سر و رخسار و چشمان شد خونفشان و بر زمین، غمناک افتاد بی دست، با صورت بروی خاک افتاد اما همه اینها بقربان حسینم ایکاش میشد در امان، جان حسینم عباس قربانِ جوانانِ حسینم هستیِ من وقفِ یتیمان حسینم عباسِ من! پشتِ حسینم را شکستی زهرای اطهر را که دیدی، دیده بستی!... @hajmahmoodzholideh
ماه من از ابتدا به هر جا میگشت چون سایه پیِ پرتوِ مولا میگشت عباس غلامیست که تا آخر عمر دور سرِ بچه‌های زهرا میگشت @hajmahmoodzholideh
شکر خدا بنده ی زهرا شدیم آینه ی وحدت یکتا شدیم با سخنِ دمبدمِ لا اِله یکسره گوینده ی اِلّا شدیم همنفسِ احمد مختار، نیز... همقدمِ حضرت مولا شدیم تشنه ی صهبای ولای علی نَشئه ی جامِ میِ طاها شدیم باده گرفتیم و زدیم از ازل تا به ابد، میکده سُکنا شدیم چون ز اضافاتِ گِلِ حیدریم خاکِ رهِ حضرت زهرا شدیم کوثر و زمزم که به جانها رسید مستِ طهورا مِیِ حَورا شدیم ذکر لب هر نفسِ حیدری کوثری ام کوثری ام کوثری وصف کجا قبله ی حاجات را مدح کجا روح عبادات را با چه قلم، با چه زبان میتوان شرح دهم سِرّ ملاقات را آنکه ز شب تا به سحر می‌نمود معنیِ احیاء و مناجات را شرح کجا، معنی سِرُالصلوه سِرُّالمُستودعِ بِالذات را آیه به آیه همه خیرِ کثیر تا که کند معنیِ آیات را سَمتِ دعایش همه، همسایگان بُرد ز ما جمله بلیات را با دلِ محتاج بخوانیم ما شافعه ی روز مکافات را ذکر لب هر نفس حیدری کوثری ام کوثری ام کوثری خلقت بی فاطمه خلقت نبود عصمت بی فاطمه عصمت نبود نورُ علی نور فقط فاطمه ست نور بجز مادرِ عترت نبود پرتوِ توحید چو خورشید، اوست بی مدَدَش نورِ نبوت نبود قصه ی "لولاک" نخواندی مگر بی مهِ عصمت که امامت نبود جز پیِ اِقدامِ فُرادای او پیرویِ راهِ ولایت نبود بی روش و بی منشِ فاطمه روحِ شریعت و طریقت نبود حکمتِ محض است نفس های او بی نفَسش این همه حکمت نبود ذکر لب هر نفس حیدری کوثری ام کوثری ام کوثری فاطمه، سوگند به وحدانیت هست همه مادرِ انسانیت لطفِ خدا چیست بجز فاطمه اوست همه معنیِ رحمانیت خلقتِ نوریست سراپای او کیست جز او مصدرِ نورانیت رجس و پلیدیست از آن نور دور هیچ نبرده ست به نفسانیت حوریه در قالبِ انسان رسید وَرنَه روا نیست به جسمانیت چادرِ پُر وصله ی خاکیِ او بر تنِ او جامه ی روحانیت خصمِ ستم، عاشقِ مولا علیست عاشقیِ او همه عقلانیت ذکر لب هر نفس حیدری کوثری ام کوثری ام کوثری محوِ علی، کیست چنان فاطمه یارِ علی، نیست چنان فاطمه گر سخن از محورِ آلِ نبی است پاسخِ دین، چیست چنان فاطمه کیست که در عزّ و شرف، صاحبِ... رتبه ی عالیست چنان فاطمه در وسطِ کوچه براهِ علی کیست که حامیست چنان فاطمه عاملِ تدبیرِ دفاع از علیست هر که ولائیست چنان فاطمه مادرِ زهراست که با افتخار مادرِ هستی است چنان فاطمه ذکر لب هر نفس حیدری کوثری ام کوثری ام کوثری مادر ما، مامِ حسین و حسن مادر زینب سپر بوالحسن در دل محراب کنیز خدا در وسط معرکه ها شیرزن دشمن سرسختِ همه غاصبان همچو علی روزِ عمل صف شکن بازوی مولا به صفِ کارزار محو کنِ دشمنِ او با سخن مانده نهان از همه اَش قدر و قبر این رَوِشش ریشه کَنِ اَهرمن درسِ شهادت ز عنایت دهد مادرِ ما بر همه ی مرد و زن بهتر از این چیست برای زنان روزِ تو "یافاطمه" شد روز زن فاطمه ای مادرِ رزمندگان فیضِ شهادت بده بر بندگان □ □ □ قبلِ ظهورِ فرجِ مهدی اَش داده خدایش پسری بت شکن روحِ خدا آمد و نور انفجار... یافت ز سرتاسرِ ایرانِ من خلقِ جهان را همه قبل از ظهور میدهد آن نور نجات از محن پرچمِ او در کفِ سید علیست تا برساند به امامِ زَمَن درسِ قیامش ز ولایش رسید... تا سوی ایران و عراق و یمن میرسد از راه بزودیِ زود زمزمه ی لشکرِ دشمن شکن از همه سو ، حمله به خصم آورَد لشکری از خِطّه ی سرخِ کُهن لشکری از مهدویونِ عراق لشکری از قاسمیونِ وطن لشکری از زینبیونِ دمشق لشکری از فاطمیون با کفن تا رود از کرب و بلا سوی قدس فتح کند ملکِ فدک تا عَدَن سرخطِ سربندِ همه یک کلام... حضرتِ زهراست علیهاسلام □ □ □ بر در و دیوار نوشت این سخن درس وفا در ره دین، سوختن "در رهِ ابقای ولای علی" کشته چو مامند، حسین و حسن دوخته بر کشته ی گودالِ خون بر تنِ صد چاک، عجب پیرهن پیرهنش نیز به غارت رود آنکه بماند بدنش بی کفن آه از آن چکمه که بر سینه خورد وای از آن نیزه که شد در دهن سرورِ ما! در رهِ دین داده ای جان و تن و قافله ی خویشتن بُرد غنیمت پیِ انگشتری از تنت انگشتِ ترا راهزن طالبِ خونِ تو رسد از حرم صوت رسایش سوی هر انجمن تا که بگیرد ز عدو انتقام با سپهی از همه‌ی ما و من حضرتِ ارباب! لِثارات را یکسره دریاب از این جان و تن باده ی خونرنگِ شهادت بده بر همه عشاقِ حرم، جانِ من! کرب و بلا قبله حاجات ما امرِ فرج ذکرِ مناجات ما @hajmahmoodzholideh
یمن ای اهل نظر، خاک من است خاک من مهد اویس قرن است میثم از ماست، حبیب از یمن است کشورم مِلک حسین و حسن است از یمن باطن و ظاهر بشنو از حبیب بن مظاهر بشنو جلوه ای ما یمنی ها داریم با علی هموطنی ها داریم عالَمی با حسنی ها داریم کربلا، بی کفنی ها داریم یمن و یثرب و ایران ز ازل وصل بودند به صفین و جمل ما که یاران حسینیم و حسن ما مسلمان حسینیم و حسن خاک بوسان حسینیم و حسن سپر جان حسینیم و حسن هر کجا فتنه ای از شورا بود بهر ما صحنه ی عاشورا بود ما ز عشق نبوی شیدائیم جان و سر باخته ی زهرائیم همه دم، در طلب مولائیم حافظ خیمه ی عاشوائیم جان خود در کف اخلاص کنیم هدیه بر حضرت عباس کنیم ما ز بدخواهِ علی بیزاریم ذوالفقارِ علوی را یاریم دستِ بیعت به ولایت داریم تا ابد دشمن استکباریم گر چه بی یار و غریبیم همه کوه ایمان و نجیبیم همه یمنی کیست، مقاوم پرور نشود روز تهاجم مضطر میدهد در ره دین یکسر، سر یمنی کیست، مطیع رهبر امر از خامنه‌ای میگیریم در ره روح خدا میمیریم الگوی ما ره ایرانی هاست عشق ما یار خراسانی هاست مکتب ما ز سلیمانی هاست این همان شرط مسلمانی هاست خصم را راه به میهن ندهیم یک وجب خاک به دشمن ندهیم مردِ میدانِ علمداران، ما عهد بستیم همه یاران، ما با وفائیم به دلداران، ما نهراسیم ز بمباران، ما بِکُش ای خصم، که ما دردِسریم هر چه از ما بکُشی زنده تریم هر سحر بزمِ سجودی داریم در قیامیم و قعودی داریم کینه ی آل سعودی داریم حمله بر قوم یهودی داریم راه قدس از حرم ارباب است یمن اما بُنه ی احباب است دستِ غیبی که هدایتگر ماست از همان ناحیه ی رهبر ماست این همان عشقِ جنون آور ماست بخدا دست علی بر سر ماست مقصد ما به سوی آل الله جان ما پیش کِشِ ثارالله @hajmahmoodzholideh
"السلام علیکِ یا بنت امیرالمومنین" آن بانویم که دارم لطف و عطا ز داور ناموس کبریایم، نور دل پیمبر هم دختر امامم هم یادگار عصمت یعنی برای زهرا آئینه دار عصمت از کودکی هماره همدم به مجتبایم آگاه از تمام اسرار کربلایم مانند خواهر خود غرقِ نَوائبم من اُم المصائب است او، اُختُ المصائبم من با هر مصیبتی که، دیده ست زینب من یک عمر آشنا بود، هر روز و هر شب من چون خواهرم عقیله، هستم ز غم لبالب در هر غم و بلائی بودم کنار زینب از خاطراتِ عمرم خواهم اگر بگویم جز ماجرای گودال چیزی دگر نگویم □ □ □ هر بار زینب آمد، از خیمه گاه بیرون دنبال او دویدم تا قتلگاه بیرون همراهِ خواهر خود، در اوجِ آن بلیه من بودم و سکینه بر تلّ زینبیه تا واژگون شد از اسب، آقای ما به مقتل خَدّالتریب گردید، مولای ما به مقتل دیدم که برقِ شمشیر، دور و برِ حسینم انبوه شد برای ذبحِ سرِ حسینم وَجهِ خدا به گودال، با کلب شد مقابل شَیبُ الخضیب افتاد، ناگاه دستِ قاتل خنجر ز کین کشید و حنجر نمیبرید و... خواهر به چشم دید و فریاد میکشید و... قاتل به پیشِ خواهر، هم پیش چشم مادر تا جِسم پشت و رو شد، بنشست روی پیکر چون خواست رَاسِ او با، جور و جفا بِبُرّد... تا با دوازده ضرب، سر از قفا بِبُرّد... خونِ خدا ز رگها، ناگه به جوش آمد آری صدای مادر، اینجا به گوش آمد فرمود: "یابُنَیَّ" آه ای غریب مادر از داغ تو ز کف رفت صبر و شکیب مادر کشتند و از تنت رفت، پیراهنت به غارت ای زینبم به تن کن، پیراهنِ اسارت رَاسَت رود به نیزه، همراهِ اهل بیتت تا بشنوی ز نزدیک، خود آهِ اهل بیتت دور از دو چشم عباس، بیند حرم اسیری ای وای از کنیزی، ای وای از حقیری عباسِ من کجایی، برخیز غیرت الله در مجلسِ شراب است، در حصر عصمت الله برخیز ای علمدار تا منتقم بیاید از کربلا نوای یا منتقم بیاید @hajmahmoodzholideh
بیهوده با کسی نگذاری قرارها ای بی قرار از ستم روزگارها شرمنده ایم غیبت تو بیشتر شده در دورۀ توسل ما ناله دارها باید برای آبروی خویش کار کرد ورنه ز دست رفته همه اعتبارها این اشکها اگر ندهد شستشو چه سود ؟ باید زدود از دل و دیده غبارها دردی نمی کشیم از این بی تفاوتی رنجی نمی بریم از این شام تارها جز اشک و آه ، حرف جدیدی نمی زنیم ایدل کجاست ؟ عاطفه و اقتدارها در عمق بی خیالیِ مَحضیم ، غوطه ور با این همه فساد و تباهِ تبارها تا خیمه گاه ، جاه طلبها رسیده اند دیگر حذر کنیم ز رأی شرارها همت ز دست داده و انگار مُرده ایم یادی نمی شود ز چه ؟ از ماندگارها دیگر سخن ز شعر شهادت نمی کنیم حتی عوض شدند همه شهریارها ! تنها ، شهید ، زینتِ قاب است و طاقچه گمنامها شدند به سنگ مزارها با خون هر شهید که چون بمب هسته ایست تجهیز می شوند ولایت مدارها خونهای تازه می طلبد یاری حبیب مائیم و زنگ قافلۀ سربدارها دیروز از بصیرت عمّار گفته ایم امروز روز میثم تمّار و دارها بعد از درنگِ لشگرِ توّابها چه سود... مختارها شوند هزاران هزارها تحمیل مصلحت ، زَهَق الباطل است و بس جاء الحق است ایدۀ غیرت مدارها تکرار حرف فتنۀ دیروز عبرت است امروز فتنه صف زده در مستعارها ضربه ز فتنه های خودیها رسد به دین آنانکه دم زنند ز موعود ، بارها تا چشمشان به کیسۀ فرهنگ خورده است رفته ز کف عِنان همه اختیارها پی می کنند مرکب دین و نمی رود وقتی که شد تفاخرِ آنها دلارها غافل از اینکه عالَم اسلام یکصدا همدل شدند در همۀ کارزارها این جنگِ نرم تیرِ کمان کرده عدوست تا بعد از این طمع نکند در دیارها بوی قیام می رسد از سمت خاوران عطر ظهورِ یار و حضور نگارها جای تو خالی است سلیمانیِ شهید دلهای امتی است برایت مزارها ای پاسدار پرچم اسلام ، العجل دیگر به لب رسیده همه انتظارها نور خداست در دهۀ فجر می رسد این فجر صادق است همان انفجار ها خون خدا به یاری روح خدا رسید دارد محرم و صفر ما بهارها تا پا به جای پای ولّیِ خدا نهیم این گامها خطا نرود از مدارها ما با سِلاح علم و عمل پیش می رویم تقوا و طاعت است سویدای کارها ما دل شکستۀ حسنینیم ، مهدیا تا انتقام کرب و بلائیم یارها آمادۀ ظهور قیام تو قائمیم باید برون کشید کنون ذوالفقارها سربند یا محمد و یا مرتضی علی است رمز موفقیت زهرا شعارها @hajmahmoodzholideh
و توصیفی از ماه رجب این ز الطاف خدای قادر است آسمان را ماه رحمت ظاهر است ماه حق، ماه رجب، ماه عسل ساغر و مِی دستِ ساقی حاضر است هر دلی که هست مالامالِ عشق مستِ صهبای امام باقر است هر که میگردد هدایت، خاصّه هادیِ دین را غلام و چاکر است ماهِ میلاد امیرالمومنین هر که با شد عبدِ حیدر شاکر است هر دلی که خالی از حبِ علیست نامسلمان نه، که اصلاً کافر است آنکه گوید یاعلی، یافاطمه ذاکرِ یاعالی و یافاطر است نیمه ی این مَه بنامِ زینب و... آخرِ مَه بر حسینش ناظر است صاحبِ این ماه شاهِ کربلاست ای خوشا هر کس که او را ذاکر است حجِ عمره کن رها حاجیِ عشق! کربلا در انتظار زائر است سفره ی صوم و صلات از نینواست حضرت ارباب ما را ناصر است الغرض، ماهِ عبادات آمده ماهِ احیاء و مناجات آمده البشارت البشارت مومنین! آمده دلبندِ زین العابدین باقرُ العلمُ النبی دیده گشود اوست بابای امامانِ مبین جایگاهِ علم و دانش قلب اوست علم و دانش را شکافَد بعد از این دُرّ و گوهر ریزد از لعلِ لبش دانشش هم عرضِ ختم المرسلین سینه ی او بحرِ مَوّاجِ علوم حاصلِ دریای علمش، نشر دین بُرده ارث از محضرِ اَجدادِ خود اوست فرزند امیرالمومنین پورِ زهرا باشد و سبطُ الحسین قُرَّهُ العَینِ امامُ الساجدین خُلق و خویش، خُلق و خوی احمدی محضرِ نورانی اَش، خلدِ برین اوست از نسلِ شهید کربلا اوست بابای امامُ الصادقین کربلا در کربلا چشمانِ او یادگارِ مقتلِ اهلِ یقین مقدمش منزل به منزل شرحِ عشق از ولادت تا شهادت بی قرین هیچکس مانند او مقتل ندید کشته های بی کفن، نقشِ زمین خاطراتش جمله از گودال شد دید جسمِ جدّ او پامال شد از حرم تا قتلگه اسرار دید چشم او اسرار را بسیار دید از اَوانِ کودکی تا عمر داشت خویش را در صحنه ی پیکار دید آنچه در مقتل نظاره کرده بود در شئونِ زندگی، در کار دید در میان درس و بحث و کشت و کار روضه ها با دیده ی خونبار دید اشکِ او آغشته با خونِ گلوست نینوا را در مِنا تکرار دید عمه های خویش را گه در حرم گاه زندان، گه سرِ بازار دید آلِ زهرا را ز کوفه تا به شام در اسارت همرهِ کفار دید اهلبیتِ مصطفی را ای دریغ... در میان مجلسِ اغیار دید در خرابه آن سه ساله عمه را از غمِ بابا به حالِ زار دید جسمِ هفتاد و دو گل را بر زمین بی سر افتاده در آن گلزار دید هیجده سر بر فرازِ نیزه ها تا چهل منزل به شامِ تار دید داشت در دل از فرج، نور امید آن غریب و آن اسیر و آن شهید @hajmahmoodzholideh
هر کس که میخواهد کند تمرینِ اخلاص فرمود زهرا: روزه شد، تامینِ اخلاص اَلشَّهرُ شهری خواند حق، وَالعبدُ عبدی رحمت سرازیر است بر مسکینِ اخلاص ماه رجب را بهترین فرصت شماریم شب زنده داری چیست جز آئین اخلاص آلوده دامن را بگویید البشارت توبه فراهم گشته با تمکین اخلاص شبهای رِغبت بر مناجاتش مهیاست هر کس که میجوید یقین در دین اخلاص فرمود از اخلاص هم اَستغفِرُالله کرده علی موسی الرضا تبیین اخلاص دلها حسینی چون شود، دلبر میاید با روضه ی ارباب شو خوش بین اخلاص وای از تَهِ گودال و وای از چکمه پوشان بین زیر دست و پا غمِ سنگین اخلاص مادر تماشا میکند وَجهُ الثَّری را حیدر به اشکش میشود تسکین اخلاص جسم برادر شد ز سر تا پا مُقَطَّع خواهر فقط باید کند تدوین اخلاص هفده گُلِ پرپر به نِی، یک غنچه پنهان در کربلا هم میشود گلچین اخلاص بالای نیزه یک قمر شرمنده مانده دیده سکینه گریه ی خونین اخلاص @hajmahmoodzholideh
مشیتِ ازلی هر چه را اراده کند به حکمِ نافذِ خود، حکمتش پیاده کند اگر بناست که غیبت به قرنها برسد و هجرِ ما به همه شیعیان ما برسد ز قبلِ غیبتِ مهدی، فراق لازم بود و این فراق به شهر عراق لازم بود برای آنکه شود شیعه زود آماده... که بهر دوره ی غیبت نبود آماده... دگر میانِ اَعاظم شروع شد غیبت ز عصرِ موسیِ کاظم شروع شد غیبت سپس امامِ دگر از وطن عزیمت کرد که از مدینه رضا، سوی طوس هجرت کرد پس از جوادالائمه چو نوبت من شد برای من پِیِ تبعیدِ سخت، دشمن شد من از حضور و ظهورِ عیان، شدم محروم دگر ز رابطه‌ با شیعیان، شدم محروم مرا ز شهر مدینه به سامرا بردند به شهر سامره با چند ماجرا بردند به شهر سامره اَم، "سُرّ مَن رَآ" که نیود به پادگان! نظامی چه دردها که نبود مرا به گوشه ی آن پادگان که جا دادند نگاهبانِ بسی بی حیا بما دادند گهی بدونِ اجازه به خانه می آمد گهی ز بامِ حریمم شبانه می آمد مرا سوی متوکل، وفور میبردند گهی به بزمِ شرابش به زور میبردند در آن شبی که مرا میکشید، در یادم به فکرِ بزم شرابِ یزید افتادم بیاد غربتِ آن عمه های مظلومه بیاد عمه سکینه که بود مغمومه سرِ پدر چو به طشت طلا زیارت کرد به طعنه دشمنِ شامی به او جسارت کرد نه آلِ عصمتِ حق را عزیز میخواندند که جمله فاطمیون را کنیز میخواندند در آن میانه بسی ازدحام شد در شام حریمِ فاطمه بی احترام شد در شام چو رَاسِ جدّ غریبم کمی تلاوت کرد یزید بر لب و دندان او جسارت کرد از این جسارتِ دشمن، قسم به تبعیدم تمام عمر بیاد حسین گرییدم قسم به اشکِ ترِ منتقم که می آید بخواه آن سحرِ منتقم که می آید @hajmahmoodzholideh
شب لیله الرغائب بیا با غم و نوائب که درِ حرم بکوبی بگی من بدم تو خوبی یاالهی یاالهی یاالهی یاالهی یا قبول کن و ببخشم یا بگو نه، نمی بخشم که شبِ معطلی نیست شفیعم بجز علی نیست یاالهی یاالهی یاالهی یاالهی دلم آواره ی صحراست سرم از برای زهراست با همه بدی که دارم چیزی جز امید ندارم یاالهی یاالهی یاالهی یاالهی آخدا دلم گرفته بهونه حرم گرفته یا بیار امام رضامو یا براتِ کربلامو ای حسین جان... ای حسین جان... بد جوری حالم خرابه یه سری میرم خرابه دختری گیسو پریشون داره هی میگه باباجون باباجونم باباجونم باباجونم باباجونم کی سرِ تو رو بریده کی گلوی تو دریده کی چنین کرده یتیمم تو خرابه ها مقیمم باباجونم باباجونم باباجونم باباجونم ببین از سیلیِ دشمن شبیهِ زهرا شدم من جای پنجه رو گلومه مثل تو کارم تمومه باباجونم باباجونم باباجونم باباجونم خوب تماشا کن باباجون خواستی، حاشا کن باباجون گوشواره اگه ندارم گوشِ پاره ای که دارم باباجونم باباجونم باباجونم باباجونم @hajmahmoodzholideh