eitaa logo
حرف حساب
7.1هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
50 ویدیو
16 فایل
برش‌هایی از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم | گروه مطالعاتی هیئت امام جعفر صادق علیه السلام ارتباط با مدیر: @Einizadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
حرف حساب
✳ حکمت سلام آخر نماز 🔻 یکی از عرفای بزرگ اسلام سخنی دارد که در کتاب «سر الصلاة» امام خمینی (ره) ه
اگر بدانی با چه كسی مناجات می‌كنی! 🔻 خدای سبحان، فرشته‌‏ای را وكيل كرده تا به نمازگزار بگويد: تو اگر بدانی با چه كسی مناجات می‌كنی، دست از نماز بر نمی‌‏داری. 🔸 لذا از معصوم (عليه ‏السلام) رسيده است كه: «وَ ارْزُقْنِي [وَ أَذِقْنِي‏] فِيهِ حَلَاوَةَ ذِكْرِك‏» شيرينی يادت را به من بچشان! ما چون نچشيديم، نماز برايمان عادی است. اينكه ما نماز می‌‏خوانيم و چيزی از نورانيت احساس نمی‌كنيم، برای آن است كه نماز را با آداب و اسرار آن نخوانده‌‏ايم. 👤 📚 از کتاب 📖 صفحات ۱۰۵ و ۱۰۶ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ ما کجا و عبادت خدا کجا! 🔻 در روایت است که فرمود دائم از خدای متعال بخواهید که خدایا «لا تُخرِجنی مِن التَّقصير» من را از حدّ تقصیر در عبادت بیرون نبر. به حضرت عرض کرد تقصیر یعنی چه؟ حضرت فرمودند تقصیر یعنی هیچ بنده‌ای حقّ خدا را نمی‌تواند عبادت کند، حتی اگر در راه خدای متعال قطعه‌قطعه هم بشود، حقّ وظیفهٔ عبودیت را انجام نداده. شیطان کاری که می‌کند، نَفْس انسان را از تقصیر بیرون می‌برد و انسان به عُجب می‌رسد. 👤 📚 از کتاب 📖 صفحات ۱۲۲ و ۱۲۳ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
حرف حساب
✳️ آخرت را گذاشته‌اند برای استراحت! 🔻 صبح‌ها چند جا نماز می‌خواند و منبر می‌رفت. بعد از بلند شدن آف
✳️ چند برش خواندنی دیگر از این کتاب 1⃣ بندهٔ خدا صاحب‌اختیار خودش نیست. باید به وظیفه‌اش عمل کند. 2⃣ میان سرفه گفت: «ما اگر به وظیفه‌مان عمل کنیم، خدا بنده‌نوازی بلد است.» 3⃣ حاج شیخ گفت: «تو فقیر نیستی. کسی که به سیدالشهدا علیه‌السلام خدمت می‌کند، ارباب است.» 4⃣ حاج شیخ مثل تُرُش‌بالا (آبکش، صافی) است. مال دنیا به او بند نمی‌شود. هیچ اعتنایی به آن ندارد. از این دست می‌گیرد، از آن دست می‌دهد به مستحق. 5⃣ هر کس با خدا معامله کند، بیشتر از آنچه فکر کند، گیرش می‌آید. 📚 از کتاب | برگ‌هایی از زندگی «حاج شیخ غلام‌رضا یزدی» ✍ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ چه کنم کوزهٔ من وصل به دریا باشد؟ 🔻 اگر به ما فرموده‌اند در «نماز شب» برای چهل مؤمن دعا كنيد، برای آن است که خداوند چهل نمونهٔ راه به سوی خود را در مقابل ما بگشاید. وقتی شما به حضرت امام خمینی (ره) دعا می‌كنيد، خداوند قلبتان را به آن مرد الهی نزديك می‌کند و كوزهٔ وجود شما به دريای وجود او وصل می‌شود و دريا می‌شوید؛ همان‌طور که اگر زغال سرد به زغال برافروخته نزديك شود، برافروخته می‌شود. كسی هم كه می‌خواهد خود را از سیاهی‌های «خودخواهی» نجات دهد، بايد با صدق دل به مردان ره‌رفته دعا كند تا خداوند او را به حقیقت وجود آن‌ها نزدیک نماید و با برافروختگی آن‌ها برافروخته شود. 👤 📚 کتاب «فرزندم اینچنین باید بود» ج۱ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ راه رسیدن به امامِ در غیبت 🔻 اُنس با قرآن، اُنس با صورت قرآن نیست؛ اُنس با حضرت قرآن است. قرآن، صورت مکتوب امام است. اگر به امام متوسل می‌شویم، به قرآن هم می‌توانیم متوسل شویم. راه رسیدن به امامِ در غیبت، دست بردن به دامانِ امامِ در حضرت است. اگر بتوانیم با قرآن اُنس پیدا کنیم، می‌توانیم با امام زمان که باطن قرآن است اُنس پیدا کنیم. 👤 🎙 | ۱۴۰۲/۱۱/۱۲ #⃣ هیئت امام صادق علیه‌السلام ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
حرف حساب
در هیاهوی زمان و مکان در جوششی از جنس هستی، به کتابی برمی‌خوری به نام کهکشان نیستی. کهکشان نیستی، داستان‌واره‌ای از زندگانی سیدعلی قاضی‌طباطبایی است که با بیانی شیوا خواننده را با ایشان آشنا می‌کند. داستانی که ناقلان زیادی از خانواده، همسر، شاگردان ایشان و... دارد. شاید نگاه اول، مجاب نشوی که کتاب را ورق بزنی و یا شاید تعداد صفحات کتاب تو را بترساند. اما کمی که تورق می‌کنی، نوری از جنس سیدعلی قاضی از کتاب بر چشمانت می‌تابد. دیگر نمی‌توانی رهایش کنی. اصلاً گم می‌شوی در کوچه‌های تبریز و با سیدعلی راهی نجف می‌شوی. همراه او و رخشنده پشت دیوار نجف اجازه ورود می‌گیری و وارد کوچه‌پس‌کوچه‌های شهر می‌شوی. از شارع‌الرسول به سمت حرم می‌روی و برای ورود به خانه پدری اذن ورود می‌گیری. در التهاب اذنِ پدر از تبریز مانند سیدعلی می‌سوزی. خداخدا می‌کنی پدر اجازه اقامت دهد. در خلسه لازمان هم‌پای شاگردان سید، پای درس می‌نشینی و از محضر استاد تلمذ می‌کنی. صبح برای دوگانه وارد حرم می‌شوی، دستت را به انگورهای حرم حلقه می‌کنی و شهد گوارای ولایت را در کام می‌ریزی. گاهی با درشکه خودت را به سید می‌رسانی و در مسجد سهله مشغول عبادت می‌شوی. صدای گریه سید خواب تو را برهم می‌زند، می‌ترسی جا بمانی و به کوفه نرسی. اما سحرهای وادی‌السلام حلاوت دیگری دارد. عالم انگار محو تماشای طلوع آفتاب وادی‌السلام است. انگار با سید کنار انبیای الهی نشسته‌‌ای و محو در عظمت اراده خدا در حرکت روزها و شب‌هایی. دلت می‌خواهد پشت در وادی‌السلام نفَسِ الهی‌ سید بر روحت بوزد. همان‌گونه که بر قَسّام وزید. تو نیز سرِساعت برای عبادت بیدار شوی. دلت می‌خواهد دل محکم کنی از رزقی که خدا وعده کرده، بروی و دلت قرص باشد از حکمت و رحمت خدا. کتاب را ورق می‌زنی در کوچه‌های نجف قدم می‌زنی، اصلاً نجفی می‌شوی. دلت می‌خواهد گَرد شهر برتنت بنشیند. آه، ای شهر دوست داشتنی کوچه‌پس‌کوچه‌های عطرآگین ای مرور تمام خاطره‌ها چون دهین ابوعلی شیرین می‌خواهی گوشه‌ای از حرم، زغال بفروشی و یکباره با امیرالمؤمنین(ع) انس بگیری. یا شبیه شاگرد قاضی‌طباطبایی پتک بر آهن تفتیده بکوبی، شاید بتوانی هوای نفس را بکوبی تا رام شود. داستان آیت‌الله قاضی‌طباطبایی حرکت از خود به سمت خداست. در میانه راه باید نفس را قربان کنی. وقتی وصف محب امام‌علی(ع) تو را بی‌تاب می‌کند. خود مولا چه برسر دلت می‌آورد؟! سنگ، دُر می‌شود در این وادی صاحبان جواهرند همه واژه‌درواژه با امین‌الله زائران تو شاعرند همه کهکشان نیستی کتابی‌است که تو را از این عادات روزمرگی می‌کَند و وصل یک دریای بی‌کرانه می‌کند. دلت می‌خواهد واژه‌ها تمام نشود و تو باز از دریای ولایت بنوشی؛ دریایی که آبش چون آب شط، شیرین است. دلت را به امام بسپار و بگو: زخمی‌ام التیام می‌خواهم التیام از امام می‌خواهم السلامُ علیک یا ساقی من علیک‌السلام می‌خواهم* اشعار متن: سیدحمیدرضا برقعی ✍ نویسنده: فاطمه میری‌طایفه‌فرد @del_gooye ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از حرف حساب
✳️ همین که این نکته را دانستی کار تمام است! 🔻 بدانید، در وقتی که ما خلوت کردیم، خداوند مطلع است، وقتی جلوی مردم هستیم، مطلع است، حرف می‌زنیم مطلع است، ساکتیم مطلع است. همین که شخص مطلع شد که صاحب این خانه، صاحب این عالم، از هر فردفرد، به تمام افعال و تروک، به تمام نیت‌ها، مطلع شد، آنچه که نیت کرده و می‌کند، آن‌ها را هم مطلع است؛ بلکه نیت خیر را می‌نویسد، نیت شر را نمی‌نویسد تا شر محقق نشده، شر هم که محقق شد، یک مقدار صبر می‌کند تا ببیند توبه می‌کند یا نه، برمی‌گردد یا نه، کار تمام است! 👤 📚 از کتاب (اعتقادی) 📖 ص ۱۳۰ #⃣ سلوک ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ ثروت‌پرستان را هیچ میهنی نیست! 🔻 ای انسان! یقین بدان که ثروت‌پرستان را هیچ میهنی نیست، و مال‌اندوزان را وطنی و ملتی و امتی. سودْ تنها وطن معتبر ثروت‌پرستان است؛ و هر جا که سودِ بیشتر، وطنِ محبوب‌تر. 📚 از کتاب با مردی که از فراسوی باور ما می‌آمد | براساس داستان زندگی امام روح‌الله خمینی (ره)، ج۱ 📖 ص ۱۹ ✍ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ سرمایهٔ عمر 🔻 یکی از شرایط موفقیت انسان، درک کردن قیمت و ارزش وقت است. اگر جوانی ثروت هنگفتی از پدر به ارث برده باشد و دیوانه‌وار اسراف و تبذیر کند، همه متأسف و متعجب می‌شوند، به حال جوان رقّت می‌کنند، عاقبت شومش را همه حدس می‏‌زنند که چه بدبختی‌ها و پشیمانی‌هاست. همهٔ ماها کم‌وبیش با همچو کسانی برخورد کرده‌ایم و بسیار تأسف خورده‌ایم، ولی همین ما، خود ما نسبت به سرمایهٔ بزرگ‌تر و با ارزش‏تر یعنی وقت و عمر همان معامله‏‌ای را می‌کنیم که آن جوان نسبت به مال و ثروت خود می‌کند و هیچ‌گونه متأثر نمی‌شویم. این خود نشانهٔ این است که ما ارزش پول را خوب درک می‌کنیم، ولی ارزش وقت و زمان را درک نمی‌کنیم. 👤 📚 از کتاب «حکمت‌ها و اندرزها»، ج ۱ 📖 ص ۵۰ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از حرف حساب (بانوانه)
🔆 تک‌خوری ممنوع! 🔻 عادت آقا مرتضی این بود که اگر در یک جمع یا مهمانی قرار می‌گرفت و خوردنی و یا شیرینی می‌آوردند، یکی که برمی‌داشت، نمی‌خورد! و به صاحب‌خانه می‌گفت: «می‌تونم یکی هم اضافه با خودم ببرم؟!» و برمی‌داشت. می‌گفت: «می‌برم تا با خانواده بخورم.» 💠 می‌گفت: «آدم نباید اهل تک‌خـوری باشد! باید سعی کند که شیرینی‌های زندگی‌اش را با خانواده‌اش سهیم باشد. این امر در ایجاد اُلفت بین زن و شوهر خیلی مؤثر است.» 🔺 از جمله چیزهای دیگری که در ایجاد اُلفت بین زن و شوهر مؤثر می‌دانست، برگزاری نماز جماعت خانوادگی بـود. 📕 از کتاب «همسفر خورشید» | مجموعه خاطرات و زندگينامه ✍ علی تاجدینی ❤️ ❤ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌های مربوط به حوزه خانواده و تربیت فرزند) https://eitaa.com/joinchat/1740308544Cd389dd4353