دوچیزشماراتعریفمیکند ؛
صبرشماوقتیچیزیندارید ،
رفتارشماوقتیهمهچیزدارید ( :
ابوتراب
مدت زیادی زمان برد تا بفهمم
تنها کسی که میتواند کاملم کند خودم هستم ؛
فقط خودم . خودم نقطه آغاز و پایان هرچیزی بودم .
انقدرحرصِحرفوحدیثهایپوچيکہپشتِسرتونمیزننرونخورینبه قولِ شیخِ بھایی :
آنکَسڪہبدمگفت ، بدۍسیرت اوست
و آنکَسکھ مراگفتنکـو ، خود نیڪوست
حالمتڪلمازکلامشپیداست
ازکوزههمانبرونتراودکہدر اوست ...
مهم همین است
که زبانِ یکدیگر را بدانیم
زبان فراتر از همه چیز است
زبانِ تنهایی
زبان دلتنگی
زبان اشک و لبخند
هر آدمي براۍ خودش داستاني دارد
اگر زبان هم را خوب بفهمیم
هیچ اتفاقۍ
مسیرمان را جدا نمیکند از هم ...
حسینعربی
‹ حِـرمـٰان ›
'! 🤍
± أنتَ الأمان وسط حَرب الحياة !
« درمياننبردزندگی تو نقطهیِاَمن منی . . . »