✅فضیلت نماز
✍ امام على علیه السلام: اگر نمازگزار بداند كه چه هاله اى از جلال خدا او را فرو مى پوشاند، هرگز دوست ندارد كه سر خود را از سجده اش بر دارد.
《لَو يَعلَمُ المُصَلِّي ما يَغشاهُ مِن جَلالِ اللّهِ ما سَرَّهُ أن يَرفَعَ رَأسَهُ مِن سُجودِهِ》
📚ميزان الحكمه جلد6 صفحه 285
✅ نشر آثار استاد قرائتی
┄┅┅❅❁❅┅┅┄
➣ @Gharaati_tv
┄┅┅❅❁❅┅┅┄
37.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تفسیرآیه ۷ سوره بقره.مهربرقلب کافران
✅ نشر آثار استاد قرائتی
┄┅┅❅❁❅┅┅┄
➣ @Gharaati_tv
┄┅┅❅❁❅┅┅┄
✨﷽✨
💠 عبادت هاى باطل 💠
✍هیچ چیز و هیچ كس جز خدا، لایق پرستش نیست. زیرا این معبودهاى باطل، یا وجود خارجى ندارند و ساخته ذهن اند، یا موجوداتى بى خاصیّت و ناتوانند، یا اگر كارآیى دارند، موقت و محدود و همراه با منّت ها و هوس ها و تحقیرهاست. پس در هر سه صورت، شایسته نیستند كه انسان، طوق بندگى آنها را به گردن اندازد. انسان در برابر هیچ مخلوقى، به قیمت نافرمانى خداوند، نباید اطاعت و پرستش و فرمانبردارى كند.
امام جواد علیه السلام مى فرماید: «مَنْ اَصْغى اِلى ناطِقٍ فَقَد عَبَدهُ» (تحف العقول، ص 456) هر كس به سخن كسى گوش دهد. او را پرستیده است! پس اگر گوینده حق بگوید، بنده حقیم و اگر باطل بگوید، باطل را پرستیده ایم. و امام صادق علیه السلام در حدیثى فرموده است: «مَنْ اَطاعَ مَخلُوقاً فى مَعْصِیَةِ الْخالِقِ فَقَدْ عَبَدهُ» (نورالثقلین، ج3، ص357) هر كس با اطاعت از مخلوقى، خالق را نافرمانى كند، آن مخلوق را پرستیده است.
👈🏼 پس عبادت باطل، تنها به پرستش سنگ و چوب و خورشید و ستاره منحصر نیست. دل و جان سپردن به هر فكر و سخن و قدرت و حكومتِ غیر الهى، عبادت كردن ناروا است، حتى پذیرش فرهنگ ضدّ الهى هم، از عبادت هاى باطل بشمار مى رود.
📚 کتاب پرتوی از اسرار نماز، محسن قرائتی
✅ نشر آثار استاد قرائتی
┄┅┅❅❁❅┅┅┄
➣ @Gharaati_tv
┄┅┅❅❁❅┅┅┄
32.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تفسیرآیه ۸ سوره بقره.ویژگی های منافقان
✅ نشر آثار استاد قرائتی
┄┅┅❅❁❅┅┅┄
➣ @Gharaati_tv
┄┅┅❅❁❅┅┅┄
✨﷽✨
🌹 مسلمان شدن ژاکلین زکریا توسط شهید علمدار در عالم رویا
✍خیلی دوست داشتم با مریم به این سفر معنوی بروم اما مشکل پدر و مادرم بودند به پدر و مادرم نگفتم که به سفر زیارتی فرهنگی میرویم بلکه گفتم به یک سفر سیاحتی که از طرف مدرسه است میرویم اما باز مخالفت کردند دو روز قهر کردم لب به غذا نزدم ضعف بدنی شدیدی پیدا کردم 28 اسفند ساعت 3 نیمه شب بود هیچ روشی برای راضی کردن پدر و مادرم به ذهنم نرسید با خودم گفتم خوب است دعای توسل بخوانم.
کتاب دعا را برداشتم و شروع کردم خواندن هرچه بیشتر در دعا غرق میشدم احساس میکردم حالم بهتر میشود نمیدانم در کدام قسمت از دعا بود که خوابم برد. در عالم رؤیا دیدم در بیابان برهوتی ایستادهام دم غروب بود، مردی به طرفم آمد و به من گفت: «زهرا، بیا بیا». بعد ادامه داد: «میخواهم چیزی نشانت بدهم». با تعجب گفتم: «آقا ببخشید من زهرا نیستم اسمم ژاکلین است». ولی هرچه میگفتم گوشش بدهکار نبود مرتب مرا زهرا خطاب میکرد.
راه افتادم به دنبال آن مرد رفتم در نقطهای از زمین چالهای بود اشاره کرد به آنجا و گفت «داخل شو». گفتم این چاله کوچک است گفت دستت را بر زمین بگذار تا داخل شوی به خودم جرئت دادم و اینکار را کردم آن پایین جای عجیبی بود یک سالن خیلی بزرگ که از دیوارهای بلند وسفیدش نور آبی رنگی پخش میشد. آن نور از عکس شهدا بود که بر دیوارها آویخته بود. انتهای آن عکسها عکس رهبر انقلاب آقا سیدعلی خامنهای قرار داشت به عکسها که نگاه کردم میدیدم که انگار با من حرف میزنند ولی من چیزی نمیفهمیدم تا اینکه رسیدم به عکس آقا.
آقا شروع کرد با من حرف زدن خوب یادم است که ایشان گفتند: «شهدا یک سوزی داشتند که همین سوزشان آنها را به مقام شهادت رساند مانند شهید جهانآرا، شهدی همت، شهید باکری، شهید علمدار و...» همین که آقا اسم شهید علمدار را آورد پرسیدم ایشان کیست؟ چون اسم بقیه را شنیده بودم ولی اسم علمدار به گوشم نخورده بود. آقا نگاهی به من انداختند و فرمودند «علمدار همانی است که پیش شما بود همانی که ضمانت شما را کرد تا بتوانی به جنوب بیایی».
به یک باره از خواب پرسیدم خیلی آشفته بودم نمیدانستم چکار کنم هنگام صبحانه به پدرم گفتم که فقط به این شرط صبحانه میخورم که بگذاری به جنوب بروم. او هم شرطی گذاشت و گفت به این شرط که بار اول و آخرت باشد. باورم نمیشد پدرم به همین راحتی قبول کرد. خیلی خوشحال شدم به مریم زنگ زدم و این مژده را به او دادم. اینگونه بود که به خاطر شهید علمدار رفتم برای ثبتنام موقع ثبتنام وقتی اسم مرا پرسید مکث کردم و گفتم زهرا من زهرا علمدار هستم. بالاخره اول فروردین 1378 بعد از نماز مغرب و عشاء با بسیجیها و مریم عازم جنوب شدیم کسی نمیدانست که من مسیحی هستم به جز مریم. در راه به خوابم خیلی فکر کردم.
از بچهها درباره شهید علمدار پرسیدم اما کسی چیزی نمیدانست وقتی به حرم امام خمینی رسیدیم در نوار فروشی آنجا متوجه نوارهای مداحی شهید علمدار شدم کم مانده بود از خوشحالی بال در بیاورم. چند نوار مدحی خریدم در راه هرچه بیشتر نوارهای او را گوش میدادم بیشتر متوجه میشدم که آقا چه فرمودند. درطی چند روزی که چند روزی که جنوب بودیم اسلام چه دین شیرینی است و چقدر زیباست. وقتی بچهها نماز جماعت میخوانند من کناری مینشستم زانوهایم را بغل میگرفتم و گریه میکردم گریه به حال خودم که بان آنها زمین تا آسمان فرق داشتم.
شلمچه خیلی باصفا بود، حس غریبی داشتم احساس میکردم خاک آنجا با من حرف میزند با مریم دعا میخواندیم یک آن احساس کردم شهدا دور ما جمع شدهاند و زیارت عاشورا میخوانند منقلب شدم و از هوش رفتم در بیمارستان خرمشهر به هوش آمدم. صبح روز بعد هنگام اذان مسئول کاروان خبر عجیبی داد تازه معنای خواب آن شبم را فهمیدم. آن خبر این بود که امروز دوباره به شلمچه میرویم چون قرار است امام خامنهای به شلمچه بیایند. و نماز عید قربان را به امامت ایشان بخوانیم. از خوشحالی بال درآورده بودم به همه چیز در خوابم رسیده بودم.
بعد که از جنوب برگشتیم تمام شکهایم به یقین بدل گشت آن موقع بود که از مریم خواستم راه اسلام آوردن را به من یاد دهد. او هم خیلی خوشحال شد وقتی شهادتین را میگفتم. احساس میکردم مثل مریم و دوستانش من هم مسلمان شدهام.
✅ نشر آثار استاد قرائتی
┄┅┅❅❁❅┅┅┄
➣ @Gharaati_tv
┄┅┅❅❁❅┅┅┄
32.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تفسیرآیه ۹ سوره بقره.خدعه کارمنافقان
✅ نشر آثار استاد قرائتی
┄┅┅❅❁❅┅┅┄
➣ @Gharaati_tv
┄┅┅❅❁❅┅┅┄
✨﷽✨
🌼داستان کوتاه و پندآموز
✍مردی داشت گوسفندی را از کامیون پایین می آورد تا آن را برای روز عید قربانی کند . گوسفند ازدست مرد جدا شد و فرار کرد.مردشروع کردبه دنبال کردن گوسفند تا اینکه گوسفند وارد خانه یتیمان فقیری شد . عادت مادرشان این بود که هر روز کنار در می ایستاد و منتظر می ماند تا کسی غذا و صدقه ای را برایشان بگذارد و او هم بردارد. همسایه ها هم به آن عادت کرده بودند.
هنگامی که گوسفند وارد حیاط شد مادر یتیمان بیرون آمد و نگاه کرد .ناگهان همسای شان ابو محمد را دید که خسته و کوفته کنار در ایستاده . زن گفت ای ابو محمد خداوند صدقه ات را قبول کند .او خیال کرد که مرد گوسفند را به عنوان صدقه برای یتیمان آورده .مرد هم نتوانست چیزی بگوید جز اینکه گفت :خدا قبول می کند. ای خواهرم مرا به خاطر کمکاری و کوتاهی در حق یتیمانت ببخش. بعدا مرد رو به قبله کرد و گفت خدایا ازم قبول کن.
روز بعد مرد بیرون رفت تا گوسفند دیگری را بخرد و قربانی کند. کامیونی پر از گوسفند دید که ایستاده . گوسفندی چاق و چنبه تر از گوسفند قبلی انتخاب کرد. فروشنده گفت بگیر و قبول کن و دیگه با هم منازعه نکنیم. مرد گوسفند را برد وسوار ماشین کرد. برگشت تا قیمتش را حساب کند .فروشنده گفت این گوسفند مجانی است و دلیلش هم این است که امسال خداوند بچه گوسفندان زیادی به من ارزانی نمود و نذر کردم که اگر گوسفندان زیادی داشتم به اولین مشتری که به او گوسفند بفروشم هدیه باشد .
پس این نصیب توست ...
صدقه را بنگر که چه چیزیست!!
صدقه دهید چونکه کفن بدون جیب است ...
✅ نشر آثار استاد قرائتی
┄┅┅❅❁❅┅┅┄
➣ @Gharaati_tv
┄┅┅❅❁❅┅┅┄
22.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تفسیرآیه ۱۰ سوره بقره.نفاق مرضی روحی
✅ نشر آثار استاد قرائتی
┄┅┅❅❁❅┅┅┄
➣ @Gharaati_tv
┄┅┅❅❁❅┅┅┄
✨﷽✨
#پندانه
✍مراقب باشیم، لذتهای گذرا ما را از رستگاری محروم نکند
مردی نابینا درون قلعهای گرفتار شده بود و نومیدانه میکوشید خودش را نجات دهد. چاره را در این دید که با لمسکردن دیوارها، دری برای رهایی پیدا کند.
پس، گرداگرد قلعه را میگشت و با دقت به تمام دیوارها دست میکشید. همچنان که پیش میرفت با چندین در بسته روبرو شد اما به تلاش و جستجو ادامه داد.
ناگهان برای لحظهای دست از دیوار برداشت تا دست دیگرش را که احساس خارش میکرد لمس کند، درست در همان زمان کوتاه، مرد نابینا از کنار دری گذشت که قفل نشده بود و چه بسا میتوانست رهاییاش را به ارمغان آورد، پس به جستجوی بی سرانجامش ادامه داد.
بسیاری از ما در تکاپوی دستیابی به آزادی و خوشبختی هستیم، متاسفانه، گاهی تلنگری شبیه خارش دست، لذتهای گذرا یا چیزهایی از این دست، ما را از جستجو و دستیابی به دری گشوده به سوی رهایی و رستگاری محروم میکند.
✅ نشر آثار استاد قرائتی
┄┅┅❅❁❅┅┅┄
➣ @Gharaati_tv
┄┅┅❅❁❅┅┅┄
19.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تفسیرآیه ۱۱ سوره بقره.نفاق عامل فساد
✅ نشر آثار استاد قرائتی
┄┅┅❅❁❅┅┅┄
➣ @Gharaati_tv
┄┅┅❅❁❅┅┅┄
✅امام صادق علیه السلام:
غذا دادن به یک نفر در روز عید غدیر، مانند غذا دادن به همه پیامبران و صدیقان است.
✅پخت غذا در منطقه ای محروم در استان البرز
به دست و کمک های شما عزیزان و بزرگواران
✅برای کمک کردن نیاز نیست که مبلغ زیادی ریخت
با ۱۵ تومن میتوانید یک پرس غذا را هدیه کنید.
شماره کارت: 6037997950187360
مرکز نیکو کاری کریم آل عبا
شماره هماهنگی اقلام
09354408292
آقای: حیدری
(هیات معظم یا زهرا سلام الله علیها)
✨﷽✨
✅آیا آرزوی مرگ برای خود انسان حرام هست؟
✍آرزوي مرگ از سوي يك مومن نبايد ناشي از ناتواني در برابر مشكلات و سختي هاي زندگي باشد. فرد مومن بايد با تقويت دانش و معرفت ديني و قرآني خود، و ارتباط با خدا از طريق دعا و نماز، و تحكيم قدرت صبر و بردباري، و اراده و عزم خود بر مشكلات و سختي ها غلبه كند.
روزي پيامبر اكرم (صلی الله علیه و اله و سلم) به عيادت بيماري رفت. از او احوالپرسي كرد. بيمار از درد و مشكلاتش ناليد و آرزوي مرگ كرد. حضرت به او فرمود:«لَا تَتَمَنَّ الْمَوْتَ فَإِنَّكَ إِنْ تَكُ مُحْسِناً تَزْدَدْ إِحْسَاناً وَ إِنْ تَكُ مُسِيئاً فَتُؤَخَّرُ تُسْتَعْتَبُ فَلَا تَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ»(1)
آرزوي مرگ نداشته باش، زيرا اگر تو آدم خوب و نيكو كاري باشي با طولاني تر شدن عمرت بر كارهاي نيك شما افزوده مي شود و اگر آدم بدي باشي با تأخير افتادن مرگت، چه بسا دچار عتاب گردي و توبه كني و يا گرفتار سختي و رنج هايي در دنيا شوي و آن ها كفاره بدي ها و گناهانت شود و به خاطر آن آمرزيده شوي.
📚۱-وسائل الشيعه، ج۲، ص۴۴۹
✅ نشر آثار استاد قرائتی
┄┅┅❅❁❅┅┅┄
➣ @Gharaati_tv
┄┅┅❅❁❅┅┅┄