منِ خاک بر سر میزنم زیرِ همه ی قول و قرارام
مثلِ تموم عهدایی که بستم و نتونستم پاش وایسم
نکنه دوباره با شرمندگی بیام در خونت بگم خدایا نتونستم ...
نتونستم اون جور که تو میخوای باشم
اربابم ! امشب که شبِ زیارتی شماست،
یه نگاهی به ما بنداز !
نزار دوباره رو سیاه بشیم ...