#مناجات_با_خدا در #شب_قدر
بر درگهت آمدم دوباره
با جرم و خطای بی شماره
گویم به دو چشم پُر ستاره
(بر درد دلم تویی مخاطب
ما را به علی ببخش یا رب)
ما را سَر سفره راه دادی
از لطف، به ما پناه دادی
یک عالمه اشک و آه دادی
(مهمان توئیم در دل شب
ما را به علی ببخش یا رب)
گفتی که بیا به میهمانی
از فیض کریم جا نمانی
با این همه لطف و مهربانی
(این بندهی تو نشد مؤدب
ما را به علی ببخش یا رب)
گفتی که بیا و بخشش از من
از تو گره و گشایش از من
دلخسته بیا نوازش از من
(این نفْس ولی نشد مُهذّب
ما را به علی ببخش یا رب)
دانی چه شد و چکار کردم
از درگه تو فرار کردم
من لغزش بی شمار کردم
(پیمانهی جرم شد لبالب
ما را به علی ببخش یا رب)
با این همه بی حیایی من
گستاخی و بی وفایی من
اعمال بد و ریایی من
(تو لطف نمودهای مرتب
ما را به علی ببخش یا رب)
لطفت که مرا گرفت تحویل
کردی تو به عفو بسکه تعجیل
عصیان به ثواب گشت تبدیل
(از شرم چرا نکردهام تب
ما را به علی ببخش یا رب)
از درگه تو شرف گرفتم
دامان تو را به کف گرفتم
اذنِ سفرِ نجف گرفتم
(حالا که علی علی است بر لب
ما را به علی ببخش یا رب)
یا رب به تمام حق نَوَردان
ما را به علی شاه مردان
دور سر مرتضی بگردان
(تا اینکه شوم کمی مُقرب
ما را به علی ببخش یا رب)
صد شکر که آبرو نبردی
ما را بغل خودت فشردی
ما را به حسینِ خود سپردی
(تا اینکه شوم حسین مذهب
ما را به علی ببخش یا رب)
**
سوگند به داغِ شاه عطشان
بر آن سرِ روی نی نمایان
بر اشک مخدراتِ گریان
(سوگند به اضطرار زینب
ما را به علی ببخش یا رب)
✍ #مجتبی_شکریان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا_در_شب_قدر
شب وصل و شب راز و نیاز است
درِ رحمت به روی خلق باز است
شب قدر است، قدرش را بدانید
خدا را با دل سوزان بخوانید
درِ این خانه دائم سائل آید
خوش آن سائل که با سوز دل آید
خوش آن بنده که با جان و دلی پاک
گریبانِ دلِ خود را زند چاک
به خونابِ دلِ خود چهره شوید
به آه و گریههای خویش گوید
خدایا مـن فقیری بی پناهم
تویی تنها امید و تکیهگاهم
خداوندا اگر چه خوار و پستم
نمک پــروردهی خـوان تـو هستم
سرافکنده اگرخـواهی، منـم من
تو شرمنده اگر خواهی منم من
ز فرط معصیت غرق ملالم
چه سازم گربه حال خود ننالم
هوای نفسِ من کرده اسیرم
از آن ترسم که با این غم بمیرم
تو هستی آشنا و من غریبم
منم بیمار و تو هستی طبیبم
ز نور خود دلم را منجلی کن
پر از شور و توّلای علی کن
هرآن بنده که اشکی گرم دارد
ز تو مثل «وفایی» شرم دارد
✍ #سید_هاشم_وفایی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #ماه_مبارک_رمضان
ای که با گوشهنگاهت درد، درمان میشود
تو بگو که سرنوشتم چون شهیدان میشود؟
چند روزی مانده تنها از جوانی، آه آه
غافلم من از خودم، دارد زمستان میشود
خوار گشتم، آه از این کوله بار معصیت
یک گلستان آرزو دارد بیابان میشود
وای اگر بی توشه برگردم از این ایام که
مهربانیهای تو هر شب دو چندان میشود
این سحرگردی پشیمانی ندارد آخرش
این کویر تشنه، روزی ابر باران میشود
هر که هستم، هر چه هستم، هست زهرا مادرم
فاطمه در آتشم بیند، پریشان میشود
این نَفَسآلوده را مهمانیات شرمنده کرد
هر نفس که میکشم سبحانَ سبحان میشود
خواب وقتی شد عبادت، چیست اجر دیدهای_
که به یاد کربلا این ماه گریان میشود
هر که در این ماه باشد میهمانِ خوب تو
اربعین در کربلای یار مهمان میشود
هر که در ماه مبارک گشت گریان حسین
دستگیرش رحمت مولای رَیّان میشود
باز "قرآن" یاد آن قاری و چوب خیزران
در بهارش دیدهاش ابر بهاران میشود
**
زینبی که چشم ها از سایهاش هم کور بود
میهمان لا اُبالیهای دوران میشود
✍ #محمدحسین_رحیمیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_مناجات
#یاد_مرگ
تمام دلخوشی زندگی من این است
که وقت مرگ میآیی و مرگ شیرین است
مگر نگفتی علی جان: فَمَن یَمُت یَرَنی
بیا که وقت وفایت به عهد، دیرین است
به رغم کوهِ گناهی که میکِشم بر دوش
سبک شدم چو پَر کاه و سینه سنگین است
شهادتین مرا فاطمه تقبُّل کرد
بیا، همه کس و کارم! زمان تلقین است
سلام وادی من؛ وادی السلام علی!
کجاست مسکن امنِ کسی که مسکین است
رسیده جان به لبم، یا لبم رسیده به جان
مرا دو بوسه به روی ضریح، تسکین است
کفن کنید مرا رو به قبلهی حرمش
نجف چه جای قشنگی برای تدفین است
فراق و وصل، مرا میکُشند یک میزان
سرم به دامن حیدر، به روی بالین است
سرم مقابل ایوان طلای شاه نجف...
سرم مقابل زهرا همیشه پائین است
علی که اَبروی او قابِ قوس اَو اَدناست
اگر مرا نَرسانَد به عرش، غمگین است
بخواه روزی از این پادشاه، بنده خدا!
گدای خانهی او هر که هست، تضمین است
ممات، عین حیات است و نار، عین بهشت
کسی که دل به علی بسته است، خوشبین است
✍ #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات در #ماه_مبارک_رمضان
نشسته ام که دلم را به غم دچار کنم
برای دیده شدن آنقَدَر هوار کنم!
خدا خدا نکنم، پس بگو چکار کنم؟
ز دست معصیتم سمت تو فرار کنم
دوباره بندهی بی بند و بار برگشته
گدای بی سر و پا..، شرمسار برگشته
قبول..، بال و پرم درخور پریدن نیست
هنوز روحِ من از جنس پرکشیدن نیست
اسیر نفس شده..، بندهی رسیدن نیست
دلِ شکستهی من لایق خریدن نیست
اگرچه عمرِ سراسر تباه آوردم
ببین..، به مرحمت تو پناه آوردم
به سویت آمدهام دردِ من گرفتاریست
به گریه آمدهام اشک چشم من جاریست
به توبه آمدهام، توبهای که تکراریست
ببخش، لحن دعاهای من طلبکاریست
در آتشت چو بیندازیام، سزاوارم
میان شعله بگویم که دوستت دارم
همیشه عبدِ خطاکارِ نابلد بودم
به پیش جوشش لطفَت شبیه سد بودم
همیشه آنکه اطاعت نمیکند بودم
برای صاحبِ امرم مطیعِ بد بودم
چگونه از غم هجرت نمردهام آقا
به درد فصل ظهورت نخوردهام آقا
شبیه تو -خودمانیم- نیستیم همه
بدون تو بهنظر خوب زیستیم همه
برای وصل تو تنها گریستیم همه
به انتظار تو باید بایستیم همه
به صبح صادق دنیا سلام باید کرد
برای حضرت قائم، قیام باید کرد
به وقت فتنهی شب، مثل نور باید بود
فقط نه شور که اهل شعور باید بود
میان معرکه مردی غیور باید بود
در این زمانه ز جنس ظهور باید بود
رفیق! این همه غفلت سرِ قرار بس است
برای آمدن یار..، انتظار بس است
خطوط قرمز شیعه شعاع باور ماست
دعای زینب کبری همیشه سنگر ماست
حدود حبّ علی خطِّ مرز کشور ماست
هرآنکه هست علیدوست، پس برادر ماست
مدافعان حرم یک عقیقِ گلگوناند
نگین لشکر عشّاق، فاطمیّوناند
هنوز روز خوش کوفیانِ عاشوراست
هنوز مقصد اصلی مُسلمین حیفاست
هنوز پرچم فتح المبینِ حق بالاست
هنوز در رگ ما خون حاجقاسم هاست
اگرچه دست علمدار ما جدا شده است
به برکتش چقدر مردِ رزم، پا شده است
به گوش مَکر، خروشی به رنگ شیونِ ماست
به روی پیرهنِ حیله، ردِّ سوزن ماست
به "غیر" رو نزدن..، این شعار میهن ماست
تلاش دشمن ما..، ناامید کردن ماست
علاج هجمهی این فتنه دوری است ای دوست
کلید رفع موانع صبوری است ای دوست
به چند قطره نده اشتیاق دریا را
میان روضه بیارید لشگر ما را
زمان گریه پسر دید کِیف بابا را
خدا زیاد کند نسل سینهزنها را
اگر قرار بر این شد پدر شود نوکر
چه خوب صاحب چندین پسر شود نوکر
همیشه خیر مرا از خدا تقاضا کرد
دعای مادرم آخر که کار خود را کرد...
خودش نشست کناری..، مرا تماشا کرد
مرا اسیر علیّ و فقیر زهرا کرد
محبت علی و فاطمه خریده مرا
به روضه، نان حلال پدر، کشیده مرا
به جسم مُرده دمیده، که جانمان بدهد
برای بردن نامش زبانمان بدهد
حسین گفته سهساله..، تکانمان بدهد
قدم قدم حرمش را نشانمان بدهد
مخواه جان رقیه که غرق غم باشم
فقط اجازه بده اربعین حرم باشم
برای بندگیام راه و چاه میخواهم
به زیر سایهی قرآن پناه میخواهم
به گریهام نظری کن..، نگاه میخواهم
لباس نوکری از دست شاه میخواهم
کسی به غیر علی رهنمون و پیرم نیست
به غیر شاه نجف هیچکس امیرم نیست
بگو چه کار خوشی که رقم نزد مولا
به جز مسیر الهی قدم نزد مولا
به غیر قلهی ایمان علم نزد مولا
بمیرم آن همه غم دید و دم نزد مولا
میان کوچه به زخم دلش نمک میخورد
چگونه فاطمه از چل نفر کتک میخورد!
✍ #سید_امیرحسین_موسوی
و #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_ماه_رمضان؛ #امام_حسین_ع_مناجات
به خویش بند شدم، بندهی خدا نشدم
اسیر نفْس شدم، عاشق شما نشدم
هزار مرتبه رفتم، ولی پشیمانم
ببخش اگر که ز دنیای دون رها نشدم
(هزار جهد بکردم که یار من باشی)*
مقیم ساحت قدسی تو چرا نشدم...؟؟؟
تمام عمر به دنبال روضهات بودم
ولی شبیه وهب با تو آشنا نشدم
شنیدم و به دو تا قطره اشک بگذشتم
شهید روضهی سنگین کربلا نشدم
اگر چه دائماً اینجا نبودهام اما
از آستان ولایَت دمی جدا نشدم
ز کودکی سر این سفرهها بزرگ شدم
به نان غیر تو یک لحظه مبتلا نشدم
همیشه گردن خود را فراز میگیرم
چرا که پای غمی غیر روضه تا نشدم
مرا که عاقبتالامر مرگ خواهد برد
نبینم اینکه برای شما فدا نشدم...
✍ #محمدعلی_بقایی
*جناب حافظ
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
ای بیکران که هرچه جهان مبتلای توست
هستی نَفَس نَفَس نَفَسَش در هوای توست
جاروکش حریم تو شهپرِّ قدسیان
جبریل، خادمِ درِ مهمانسرای توست
در عرش و فرش و هرچه جهانهای مختلف
هر کس که هست، بوسهدهِ خاک پای توست
خورشید ذرّهایست که همواره روز و شب
پرّان در آستانهٔ ایوانطلای توست
صبح از کرانههای سکوت تو جاری است
شب گوشِ جان سپرده به سوز صدای توست
جان ریزهخوارِ خوانِ مناجاتِ مرتضاست
دل خوشهچینِ ملتمسِ ربنای توست
تبعیدیانِ گمشده در تیهِ ظلمتیم
چشمان ما هنوز به دست دعای توست
دل را چه غم، غریبِ دو عالم اگر شود؟
در قبر و در قیامت اگر آشنای توست
پیوندِ غیر، سستتر از تار عنکبوت
رکن رکین و حصن حصین هم ولای توست
ردّ و قبولِ عامه نیرزد به ارزنی
هرآینه رضای خدا در رضای توست
✍ #مبین_اردستانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
به مناسبت ١٧ #رمضان_المبارک سالروز #جنگ_بدر
اهل توحید چنین نقل کرامت کردند
ساقی بدری و توصیف مقامت کردند
در شب هفدهمِ ماه خداوند، علی
سه هزار و سه مَلک مدح و سلامت کردند
قبل پیدایش افلاک، بزرگان مَلک
دل خود را همه دربست به نامت کردند
برتر از عرش شد آن چاه که در آن رفتی
ساقیانِ دو جهان سجده به جامت کردند
صبح فردا شد و آنها که مقابل بودند
با رجزخوانیات، احساس ندامت کردند
تیغت آنقدر از آن بی صفتان کشته گرفت
شرحِ برپایی تصویرِ قیامت کردند
آن کسانی که به اعجاز تو مؤمن نشدند
خودشان را همهی عمر ملامت کردند
**
ساقی بدر، نبودی که ببینی در طف
چه ستمها که به اولاد کرامت کردند
به حُسینت به خدا هیچ کسی آب نداد
پشت بر آن همه ایثار و مرامت کردند
یاعلی، ساقی طفلان حرم حیران شد
تیرها خون به رخِ ماه تمامت کردند
تا که بی دست زمین خورد، به جسم و بدنش...
نیزه داران به نوک نیزه، لئامت کردند
وسط علقمه یک بی سر و پا گفت: حسین
لشگری حمله سوی اهل خیامت کردند
✍ #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
#امیرالمومنین_ع_شهادت
در خون شناور شد پَرَش محراب
گلگون شد از خون سرش محراب
جان نماز آن روز جان میداد
حتی نمیشد باورش محراب
در خونِ مولا روضهخوانی کرد
رفته به روی منبرش محراب
وقت تولد خانهی کعبه
وقت شهادت بسترش محراب
درس شهادت را از او تنها
آموخت با چشم ترش محراب
آن کاسههای شیر میگفتند:
از چه نبودی! یاورش محراب
کاری نمیآمد ز دستش پس
بی چاره شد در محضرش محراب
اول علی سجده نمود اما
سجدهکنان شد آخرش محراب
فُزتُ بِرَبِّ الکَعبه... قبل از او
جان میسپارد در برش محراب...
بُغض علی یعنی که «قتلگاه »
بودست نام دیگرش «محراب»
**
با اهل خیمه او وداعی داشت
شاید نیاید خواهرش گودال
سکه اگر جایش نمیدادند
دعوا نمیشد بر سرش گودال
چکمه، نگیر از جسم او بوسه
دارد میآید مادرش گودال
حتی برای ظلمِ اینگونه
راضی نمیشد خنجرش گودال
قولِ عروسک داشت از بابا
باور ندارد، دخترش گودال...
بابای خوبش از سفر برگشت
ماندهست اما پیکرش گودال
✍ #علی_اصغر_یزدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
#امیرالمومنین_ع_شهادت
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
آلوده دامانم، در این که اختلافی نیست
اقرار دارم، حاجتی بر موشکافی نیست
چیزی ندارم، دست خالی آمدم پیشت
در دستهای خالیام حتی کلافی نیست
یک بار شد توبه کنم مردانه برگردم؟
شرمندهام که توبهام چون بُشر حافی نیست
هرچه بدی کردم، فقط خوبی جوابم شد
رسمت به غیر از مهربانی در تلافی نیست
گیرم که بخشیدی مرا، حرفی بزن یا رب
چیزی بگو، بخشیدنِ تنها که کافی نیست
سرچشمهی توحید امیرالمؤمنین باشد
این است عیناً باورم، حرف گزافی نیست
تا نورِ راهم از نجف هست و از ایوانش
راه مرا دیگر هراس از انحرافی نیست
گفته میآید وقت مرگ و در کنارم هست
حق است حیدر، وعدههایش را خلافی نیست
**
لعنت به ابن ملجم نامرد، در محراب...
طوری علی را زد که قادر بر مصافی نیست
درد علی اما، شکاف سینهی زهراست
زخم سرش اصلاً برای او شکافی نیست
یک ضربه کافی بود تا پرپر کند گل را
یاس حرم را طاقت ضرب غلافی نیست
دور سر حیدر چنان پروانه میچرخید
آخر چه شد بین پرش تاب طوافی نیست؟!
بهر حسینش گریه کرد و پیرهن میدوخت
سهم حسینش جز لباس دست بافی نیست
ای کاش رحمی داشت قاتل یا که میفهمید
پیراهنی که در تنش مانده، اضافی نیست
✍ #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
#شب_قدر
آیت الله است یعنی آیت عظمای ماست
جلوهی اعلا برای ربّی الاعلای ماست
سربه زیری کردهایم و سربلندی میکنیم
زیردستیم و امیرالمؤمنین بالای ماست
دور دنیا گشتن مارا خلایق دیدهاند
در نجف چرخی زدیم آخر نجف دنیای ماست
ما کنار چاههای آب کوفه ماندهایم
هرکجا جاپای مولا هست آنجا جای ماست
والدینی شیعه دارم که نظیرش نیست نیست
حضرت زهراست مادر، مرتضی بابای ماست
پادشاه کشوری بود و عبایش پاره بود
این که زهدش هم شده ضرب المثل، آقای ماست
آبروداری ما بی آبروها پای اوست
تا قیامت نوکری کردن برایش پای ماست
قدر ما یعنی علی، تقدیر ما یعنی حسین
یاحسین و یا علی ذکرِ شب احیای ماست
با دهان روزه از او کربلا را خواستیم
شوق یک کرببلا رفتن دراین دلهای ماست
✍ #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا_در_شب_قدر
کیستم من؟ بندهای بی چشم و رو و خودپرست
بندهای که حرمت نان و نمک را بد شکست
بندهای که آنهمه لطف و محبت را ندید
بندهای که رو به عصیان، چشمهایش را نبست
دوری از تو جز ضرر چیزی برای ما نداشت
لذت عصیان گذشت و ذلت آن مانده است
این شب قدری گناهان عظیمم را ببخش
ای بزرگی که مرام تو بزرگی بود و هست
یا اله العالمین، اغفر ذنوبی بالحسین
من بلی گفتم به عشق شاه از روز الست
✍ #محمود_یوسفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e