eitaa logo
نویسندگان حوزوی
5هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
632 ویدیو
209 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🍃#شبکه_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه شما فاضل ارجمند 🌱 یادداشت شما با این مشخصات پذیرش می‌شود ۱. نام و نام خانوادگی... ۲. از استان ... ۳. نشانی کانال شخصی @Jahaderevayat 🚫 این صفحه تبلیغ و تبادل عمومی ندارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
23.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 🔅 روح الله، فرزند روح اللهعلی مهدیان، نویسنده حوزوی اگر این فیلم را ندیده اید، خوب و با دقت نگاه کنید. مراقب باشید فضای احساسی و جگرسوز فیلم مانع دقت شما در جملات پدر و مادر و خواهر سید روح الله و دقت در وضعیت زندگی آنها نشود. از کنار این سخنان آسان عبور نکنید، فکر کنید ببینید، این اندیشه، این فرهنگ، این عقاید چگونه در جان این مردم با این شرایط زندگی نشسته است؟ چگونه یک جوان کارگر حاشیه نشین با چنین عقاید و سبک زندگی رشد میکند؟ چه نکته ای و چه شرایطی او را رشد داده؟ راز مقاومت این مردم چیست؟ فارغ از همه دعواها و گفتگوها و نظرات این و آن فقط به وضعیت این خانواده فکر کنید؟ خواهش میکنم فکر کنید. اگر ندیدید این فیلم را حتما حتما وقت بگذارید ببینید. اصلا ذخیره اش کنید، دوباره و چند باره نگاه کنید و فکر کنید. با این فیلم قطعا به منبع حکمت الهی متصل خواهیم شد. همین @HOWZAVIAN
📚 کتاب و کتابخوان 👤 ✍ استاد جواد محدثی 📙مطالعه، غذای روح و درمان بیماری‌های فکری است. کتاب خوب، خاصیتی بیش از ویتامین ها دارد. کم خونی «رگ‌های ایمان» را هم باید با مطالعه جبران کرد. 📘کتاب، وسیله ی تزیین اتاق و قفسه نیست، برای خواندن و سود بردن است. نه «احتکار کتاب» درست است، نه«افتخار به زیادی کتاب». ارزش کتاب هم به محتوای آن است، نه به قطع و قیمت و جلد و رنگ. آیا «کتاب خوب» را می‌شناسید ؟ 📗کتابخانه، کمتر از داروخانه نیست. کمبود مطالعه، عوارض خطرناک فکری دارد، گرد آوردن و نخواندن، مثل آن است که کسی در داروخانه و درمانگاه باشد و از دوا و درمان سود نبرد. 📕هر که از کتاب و مطالعه، بیگانه است، غریب و تنهاست. 📒لحظه‌ای نشستن در کتابخانه، حضور در محضر اندیشوران قرون و فرزانگان اعصار است. 📌مطالعه با نیت خالص، عبادتی بزرگ است. 📎 به مناسبت ۲۴ آبان، روز کتابخوانی و کتاب و‌ کتابدار @HOWZAVIAN
🔸کتاب از دریچه عدالت فرهنگی ✍️ احمد اولیایی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ◀️به مناسبت 24 آبان روز کتاب و کتابخوانی «ایرانی ها کتاب نمی خوانند»... این، گزاره ای ست که دائما می‌شنویم. اما به دلایل و عوامل آن خیلی توجه نمی شود. شاید بهترین عینک برای کشف واقعیت دنیای کتاب در ایران امروز عینک عدالت فرهنگی باشد. عدالت فرهنگی در مورد توزیع خیرات و مواهب فرهنگی صحبت می کند. 🔹کتاب به عنوان یکی از مهم ترین کالاهای فرهنگی برآمده از کنش فرهنگی نویسنده (ایده، هنر، تفکر، اندیشه) پیامی را برای خواننده تولید می کند و خواننده که در ظاهر مصرف کننده این کالای فرهنگی ست در واقع با دریافت پیام آن کتاب، پیام را در قالب رفتار، تجدید فکر، احیای اندیشه و ... بازتولید می کند. این چرخه آنقدر مهم است که نمی توان آن را نادیده گرفت. حال، آیا در مقوله کتاب، عدالت فرهنگی برقرار است؟ 🔶عامل (agent) بسط عدالت هم حاکمیت است و هم مردم. سهم حاکمیت عمدتا در فقره کتاب، ساختاری ست. ایجاد فرایند عادلانه تولید، افزایش تولید (طبق معیار اتحادیه بين المللي انجمن‌هاي کتابداري بايد به ازاي هر باسواد حداقل يک و نيم جلد کتاب در کتابخانه‌هاي عمومي وجود داشته باشد)، ممیزی عادلانه، توزیع عادلانه کاغذ، پایین آوردن قیمت تولید کتاب، افزایش کتابخانه های عمومی کشور(مطابق سند چشم‌انداز اعضاي کتاب‌خانه‌هاي عمومي ايران بايد تا سال ۱۴۰۴ به ۲۰ ميليون نفر برسد. برای رسیدن به چنین موقعیتی لازم است استفاده کنندگان از کتابخانه‌هاي عمومي تقريبا ۲۰ برابر شوند) و ... از جمله اقدامات ساختاری لازم است. اما نکته ای در عدالت پژوهی وجود دارد که اینجا نیز باید بدان توجه کرد و آن معیار عدالت است. 🔹کتاب بر اساس چه معیاری توزیع شود؟ آیا تمام کتاب هایی که در کتابخانه های تهران ارایه می شود باید در کتابخانه های یکی از شهرستان های جنوب کشور هم ارایه شود؟ نیاز، حق، برابری، ایجاد فرصت های برابر همه از معیار های عدالت هستند. شاید اگر ما بر اساس نیاز های مردم یک منطقه، کتاب های مرتبط برای رفع آن نیاز را عرضه کنیم بنابر معیار نیاز به عدالت فرهنگی نزدیک تر شده باشیم. این یک بحث مختصر است برای نشان دادن این نکته که برابری عینی لزوما به معنای عدالت نیست. 🔸آنچه که مهم است کتاب فقط محتوای آن نیست که بگوییم با ebook یا مطالعه در فضای مجازی به اهداف کتابخوانی رسیده ایم. بلکه کتاب یک فرهنگ است. از دست گرفتن کتاب تا ورق زدن آن، از هدیه دادن کتاب تا مطالعه آن، همه یک فرهنگ است همانگونه که فست فود فقط یک غذا نیست بلکه یک فرهنگ است. @HOWZAVIAN
🔆 تبیین یک «حدیث وطنی» ✍️فاطمه میری، نویسنده حوزوی ایمان، وطن، حب و ترکیب معجزه‌آسای این کلمات، روایت عزیزترین خلق خداست که فرمود: «حب الوطن من الایمان» چقدر با این حدیث زندگی کرده‌ایم وقتی که دل‌مان برای ایران می‌تپید. وقتی که غصه‌های کوچک و بزرگ جلو راه ایران‌مان می‌آمد و دست‌مان برای کمک به سوی آسمان‌ها دراز می‌شد. مثل زمانی که توپ روی نقطه پنالتی بود و پشت توپ کسی مثل رونالدو. ولی دل‌مان قرص بود از خدایی که همیشه هوای ما را دارد. همان ‌وقت که مادر بزرگ بی‌آن‌که از فوتبال چیزی بداند تسبیح می‌چرخاند و برای کشورش دعا می‌کرد. همان موقع که پدرمان زیر فشار بارانداز حسن یزدانی دعا می‌خواندند و انگار خودشان دارند کشتی می‌گیرند. همان وقت که کودکانمان از پیروزی ایران پرچم را دور خانه می‌چرخاندند. همه وام دار همین روایت بودیم. روایتی که این محبت را مقدس می‌دانست. اما این محبت برای ما ایرانی ها یک رنگ دیگری هم دارد. محبت ما به وطن، به ایران، فقط از جنس زاده شدن در مکانی خاص نیست. این محبت، برای خاکی‌ست که امید همه مظلومان عالم است. انگار ایران چراغی‌ست برای جهان برای شیعیان برای مسلمانان برای همه ستم دیدگان. انگار ایران نور امید خواستن و توانستن است. انگار ایران موطن خود باوری ملتی‌ست که سال‌هاست به تحریم خندید‌ه‌اند. با شهادت بزرگ شدند. این وطن دل‌خوشی هر کسی‌ست که می‌خواهد خودش آقای خودش باشد. آیا این وطن را نباید دوست داشت؟! این‌جا، جایی‌ست که دشمنان خدا را عصبانی کرده. این‌جا زنان و مردانی دارد که فرزند می‌دهند ولی ایمان نه. این‌جا مادرانی دارد که سه فرزند خود را ابراهیم‌وار تقدیم آستان الهی می‌کند برای جایی به نام وطن و خم به ابرو نمی‌آورد. مادری که بچه‌های تیم ملی را از زیر قرآن رد می‌کند و هیچ خواسته‌ای ندارد جز این‌که حرف خودی را غریبه نشنود. مادری که لباس تیم ملی فوتبال کشورش برایش مقدس است. خانم خالقی پور همین مادر است. راوی کتاب آستان این در بوسیدنی‌ست. اما مادر عزیز دستان شما بوسیدنی‌ست. مرام شما بوییدنی‌ست. مادر شهیدان خالقی پور، به بهترین و کاملترین وجه تصور، رشته‌ای از اراده و ایمان را بر گردن بازيکن ‌ها انداخت و با حرز محکم هم‌دلی و یک‌دلی بچه‌ها را راهی زمین مسابقه کرد. کاش بدانند فراموش‌کاران که مادران شهدا چه‌ جهاد عظیمی کردند و بدون ادعا هنوز هم در خط مقدم جهاد هستند، برای جایی به نام وطن. همان وطنی که وصفش گفته شد. در دوست داشتن این وطن چقدر ثواب نوشته شده؟ این‌جا موطن اهل دل است. این‌جا ایران است. آستان این در بوسیدنی‌ست. @HOWZAVIAN
نویسندگان حوزوی
🔆 تبیین یک «حدیث وطنی» ✍️فاطمه میری، نویسنده حوزوی ایمان، وطن، حب و ترکیب معجزه‌آسای این کلمات، ر
. 📌 آیا جمله «حُبّ الوطن مِن الایمان» سند دارد؟ یکی از جملاتی که به پیامبر اکرم(ص) تحت عنوان حدیث نسبت داده شده است، جمله‌ی«حبّ الوطن من الایمان» است؛ یعنی: «دوست داشتن وطن، از نشانه‌های ایماناست». این سخن در کتاب‌های حدیثی دسته اول و مورد اعتماد شیعه و اهل سنت نقل نشده است. ولی در کتاب‌هایی مانند «مستدرک سفینة البحار»، «اعیان الشیعة»، «خزائن» نراقی(ره)، «کشف الخفاء»، «بیان المعانی»، و نظیر این منابع از شیعه و اهل سنت، بدون ذکر سند نقل شده است. همچنین با جستجو در منابع غیر حدیثی اوایل قرن چهارم به بعد که در دست داشتیم، قدیمی‌ترین نقل این سخن به کتاب «مرزبان نامه» بر می‌گردد. به هر حال، این روایت با توجه به این‌که به‌صورت مسند و در منابع معتبر اسلامی نقل نشده است، اصل روایت بودن آن قطعی نیست و نمی‌توان آن را به پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) نسبت داد. اما نباید از متن آن دست برداشت.
🔴 خط قرمز «اقدامات اجتماعی» ✍️ابراهیم عبدی، پژوهشگر و نویسنده حوزوی 🖌عهدنامه امیرالمؤمنین علیه السلام برای اداره جامعه صادر شده است و ازین جهت با رعایت ادله دیگر در استناد مسائل اداره کشور معتبر است. گاهی در اداره جامعه اسلامی با حاکمیت قانون خدا و به ویژه در عصر نبودِ معصوم، نیاز به تدوین قانون و یا آیین نامه اجرایی ضروری‌ست به ویژه امور اجتماعی که با مسائل ریز و درشت زیادی روبروست. حال پرسش این است قاعده تقنین، اجرا، نظارت و اعتراض اجتماعی چیست؟ به عبارتی به چه قاعده‌ای می‌توان رجوع کرد که هنگام قانونگذاری یا دیگر اقدامات اجتماعی، برای اجرای قوانین اسلام در جامعه، به مشکل برنخوریم؟ پاسخ به این پرسش تا حدی روشن است. یعنی آن بخش در اسلام که قانون صریح بر اقدامات بازدانده داریم، حرفی نیست مانند حد، قصاص، حکم محارب و ...؛ ولی مساله آنجاست که در مورد اجرای مساله‌ای مانند حجاب، تا کجا مجاز به اجرای قانون هستیم؟ به نظر می‌رسد می‌توان با نگاه به عهدنامه امیرالمؤمنین علیه السلام به این پرسش پاسخ داد. امیرمؤمنان در نامه 53 نهج البلاغه به مالک فرموده است: إِيَّاكَ وَ الدِّمَاءَ وَ سَفْكَهَا ... از ريختن خون به ناحق بر حذر باش، زيرا چيزى در نزديك ساختن انتقام حق، و عظمت مجازات، و از بين رفتن نعمت و پايان گرفتن زمان حكومت به مانند خون به ناحق ريختن نيست. خداوند در قيامت اول چيزى كه بين مردم حكم مى‏كند در رابطه با خونهايى است كه به ناحق ريخته‏اند. و اگر دچار اشتباه شدى، و تازيانه يا شمشير يا دستت در كيفر دادن از حد بيرون رفت- چه اينكه در مشت زدن و بالاتر از آن بيم قتل است- مبادا نخوت حكومت تو را از پرداخت خون بها به خاندان مقتول مانع گردد عبارت مولا و تقسیم بندی قتل عمدی به قرینه فاء نتیجه در فَلَا تُقَوِّيَنَّ سُلْطَانَكَ و به قرینه وَ إِنِ ابْتُلِيتَ بِخَطَإٍ ... و شرطی سازی و تصریح به خطا، کاملا روشن است. اما هشدار امام به صورت مطلق قاعده (ایاک و الدماء و سفکها) به ویژه سود بردن امام از واژه «ایاک»، این است که امام یک نوع هشدار اکید نسبت به مساله قتل داده‌اند. این هشدا همنوا با این آیه از قرآن است: هر کس نفسی را بدون حق و یا بی‌آنکه فساد و فتنه‌ای در زمین کرده، بکشد مثل آن باشد که همه مردم را کشته، و هر کس نفسی را حیات بخشد (از مرگ نجات دهد) مثل آن است که همه مردم را حیات بخشیده. (مائده:32) بر پایه هشدار امام علیه السلام باید مراقب بود تا اداره جامعه به این مرحله نرسد و این خط قرمز مدیریت جامعه است. ازین روی به نظر می رسد خط قرمز اداره جامعه، مواظبت و مراقبت بر «نریختن خون» است و باید آن را در همه شئون پیاده‌سازی قوانین اسلام در جامعه، نصب العین قرار داد. افزون بر این مطلب، امام علیه السلام علتِ خطرناکی ریخته‌شدن خون مردم را اینگونه بیان فرموده است: حكومت را به ريختن خون حرام تقويت مكن، كه ريختن خون حرام قدرت را به سستى كشاند، بلكه حكومت را ساقط نموده و به ديگرى انتقال دهد. براى تو در قتل عمد نزد خدا و نزد من عذرى نيست، چرا كه كيفر قتل عمد كشتن قاتل است. بنابراین مساله مواظبت و مراقبت بر ریخته نشدن بسیار مورد تاکید است که باید رعایت شود. این مهم را حتی در نبردهای امیرالمؤمنین علیه السلام هم می بینیم. برای نمونه پیش از نبرد جمل به تعقیب طلحه و زبیر می‌پردازد تا آنها را برگرداند و یا برای بازگرداندن زبیر در میانه نبرد جمل با او به سخن و استدلال می‌پردازد و دستِ بر قضا موفق هم می‌شود. (اگرچه هزینه زیادی بر دست حاکمیت گذاشت). و یا امام علیه السلام نبرد صفین را در بعدازظهرها آغاز می‌کند و در پاسخ به تاخیر نبرد صفین می‌فرماید: من فقط به دنبال هدایتم (نهج البلاغه، خطبه 54) و به صراحت اعلام می‌کند که هدایتگری از ریختن خون مردم برایم دوست‌داشتنی‌تر است. نیز در همین نبرد به سربازانش توصیه و تاکید میکند که به جایِ فحاشی به لشگر معاویه، دعا کنند که بین خداوند بین ما و آنها را اصلاح کند و جنگ خاتمه یابد. پس وقتی پرهیز در خون را در نبرد می بینیم، در غیر نبرد بیشتر باید پرهیز نمود. روی سخن با عزیزان قانونگذار، مجریان، مخالفان و موافقان یک مساله اجتماعی‌ست که برای مسائل مختلف اجتماعی دست به اقداماتی از قبیل تقنین، نظارت، اقدام عملی و یا اعتراض مدنی می‌زنند. همه این گروه‌ها باید بدانند برای هر کار اجتماعی، به همه جوانب دین نگاه کند و بر پایه کتاب و سنت، اقدام نمایند و مراقبت کنند که دشمن یا فریب خوردگان دشمن در جامعه اسلامی، خون مردم را نریزد چه اینکه در همه این حالات، مسوولیت رسیدگی با حکومت است و چه بهتر که هرچه زودتر جلو خونریزی گرفته شود. چه اینکه سیره در اینگونه موارد بسیار راهگشاست و گاهی مخصصات منفصله عقلیه نیز به عنوان منطقه الفراغ مردم محترم است. @HOWZAVIAN
🔴 از دهه‌ی شصت چه خبر؟! رئیس جمهور ترور شد معاون‌ اول ترور شد رئیس قوه قضائیه ترور شد ۲۰نماینده مجلس ترور شدند امام جمعه تبریز ترور شد امام جمعه شیراز ترور شد امام جمعه یزد ترور شد ۴۰نفر در شیراز در حمله تروریستها شهید شدند ۲۰نفر از افراد با ظاهر مذهبی در تهران با کاتر شهید شدند و.... 🗓 اینها تنها بخشی از اخباری است که در مدت کوتاهی برای افراد دهه شصت منتشر می‌شد! امروز دیگر در گام دوم به سر می‌بریم و مواجهه دشمن، منتقد و حریف با انقلاب اسلامی هر چند پیچیده است؛ اما به قدری قوی شده‌ایم که این پیچیدگی محو بشود‌... رهبر جامع الشرائط داریم. https://eitaa.com/joinchat/3931373574Cca376c3815 ☑️ صفحه‌ی سراج از منتشر کنندگان آثار مکتوب نویسندگان حوزوی
📌 ارشاد جاهلاحمدحسین شریفی، رئیس دانشگاه قم، استاد حوزه و دانشگاه ارشاد و راه‌نمایی غافلان و جاهلان یکی از وظایف و حقوق انسان‌هاست. غفلت‌زدایی و جهل‌زدایی از ابتدایی‌ترین وظایف آگاهان است. بلکه می‌توان گفت یکی از حقوق غافلان و جاهلان بر آگاهان، این است که راه را از چاه به آنان بنمایانند. یعنی اگر اشتباهی کردند و یا غافلانه در مسیری انحرافی حرکت کردند، به آنان تذکر داده شود. علیه السلام می‌فرماید: «مَنْ رَأَى أَخَاهُ عَلَى أَمْرٍ يَكْرَهُهُ فَلَمْ يَرُدَّهُ عَنْهُ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَيْهِ فَقَدْ خَانَهُ؛ هر كه برادرش را در كارى ناپسند ببيند و بتواند او را از آن باز دارد و چنين نكند، به او خيانت كرده است» در باب اول گلستان (در سیر پادشاهان) می‌گوید: «گروهی حکما به حضرت کسری در به مصلحتی سخن همی ‌گفتند و بزرگمهر که مهتر ایشان بود خاموش. گفتندش: چرا با ما در این بحث سخن نگویی. گفت: وزیران بر مثال اطبااند و طبیب دارو ندهد جز سقیم را. پس چو بینم که رأی شما بر صواب است مرا بر سر آن سخن گفتن حکمت نباشد. چو کاری بی‌فضول من بر آید مرا در وی سخن گفتن نشاید و گر بینم که نابینا و چاه است اگر خاموش بنشینم گناه است» @HOWZAVIAN
✴️ ترور کور یا ترور امنیت؟ 📌عادی سازی ترور در اذهان توسط دشمن ✍ رسول باقری، نویسنده حوزوی ترور های این چند روزه در برخی شهرهای ایران را باید در داخل یک پروژه دید. پروژه ای که دنبال خسته کردن مردم از محکومیت ترورها و عادی شدن ترور در اذهان مردم است. اینکه عده ای خیال می کنند این ترورها کور است کاملا اشتباه است بلکه این ترورها گام هایی است برای آماده سازی اذهان و باید اقرار کرد و هشدار داد که تا حدودی نیز موفق بودند. چرا که محکومیت های مردمی و وایرال کردن های ترور ها هر روز کمتر می شود و این یعنی آنکه این مساله به یک امر معمول در بین مردم تبدیل می شود و این یعنی ترور احساسات و ترور دل رحمی های مردمی. کما اینکه دیروز شاهد ترور در و بودیم اما این موضوع در بین مردم با عکس العمل جدی مواجه نشد. همین موضوع را با عملیات تروریستی ترکیه اگر مقایسه کنیم و عکس العمل جامعه ترکیه به این موضوع پی می بریم با انکه حجم فاجعه ایذه بسیار بالاتر از عملیات تروریستی میدان ترکیه بود ولی یه خاطر پروژه عادی سازی ترور در اذهان مردم ایران واکنش به ان کم رنگ تر شد. مساله بسیار روشن است. @HOWZAVIAN
💢 به آتش کشیدن گفتمان در قامت آزادی ✍ مصطفی گودرزی، نویسنده حوزوی ⭕️ درروزهای اخیر شاهد آن هستیم که به حوزه‌های علمیه هجوم برده می‌شود و ضمن هتک حرمت به این مکان، آنرا به آتش می‌کشند و همچون فاتحان فریاد پیروزی سر می‌دهند. ⭕️ از دیرباز حوزه‌های علمیه مهم‌ترین محفل بحث و تبادل نظر یا به تعبیری گفتمان‌سازی مباحث بر گرفته شده از قرآن و سنت پیامبر اسلام (ص) است که ویل دورانت در کتاب معروف خود «تاریخ تمدن» درباره قرآن می‌نویسد: این کتاب آسمانی، اخلاق و فرهنگ مسلمانان را به برکت خویش ترقی بخشید و ... قرآن به مردم تعلیم داد که بدون شکایت و ملالت، با مشکلات زندگی روبرو شوند، محدودیت‌های آن را تحمل کنند؛ در عین حال آنها را به توسعه و پیشرفتی برانگیخت که از عجایب تاریخ بود.(تاریخ تمدن اثر ویل دورانت صفحه ۷۸) ⭕️ اگر تاریخ علم، فرهنگ و تمدن را در کشور ایران و کشور‌های خاورمیانه بنگریم، شاهد آن هستیم که گفتمان و جریانات فکری اسلام نه تنها موجب رشد فرهنگ و تمدن این منطقه بوده بلکه نقش موثری در تعالی تمدن و فرهنگ دنیا داشته است. ⭕️ «بارتولد» مورخ و تمدن شناس معروف، مى‌نویسد: «مسیحیت هر قدر هم که با اسلام فرق داشته باشد، تا زمانى که راه هاى بازرگانى در کنترل مسلمانان قرار داشت، تمدّن دنیاى اسلام نیز برتر از مدنیت مسیحى بود...» ⭕️این نکته بسیار حائز اهمیت است که تمدن فعلی جهان، برایندی از تلاش ملل جهان در طول تاریخ است، که مسلّماً سهم اسلام در پیدایش و توسعه این تمدن، کمتر از سهم دیگر تمدن ها نیست. بر این اساس علوم و تمدن اسلامی از سه مسیر به غرب منتقل شد: 1️⃣ ارتباط مسلمانان با مسیحیان در اسپانیا، و ...، و آشنایی غرب با فرهنگ و تمدن اسلامی در طول جنگ های صلیبی. 2️⃣ ترجمه کتب عربی به زبان های اروپایی. 3️⃣ تدریس و استفاده از کتب عربی که دانشمندان مسلمان آن ها را در مراکز علمی نوشته یا ترجمه کرده بودند. ⭕️ امروزه حوزه‌های علمیه نماد و پایگاه این گفتمان‌سازی هستند و هنگامی که آنها را به آتش می‌کشند هر چند از باب اعتراض این خود نشان از بستن راه گفتمان دارد. ♨️ قدری تامل لازم است که بدانیم در یک جنبش اجتماعی، اصول و مبانی آن جنبش چیست؛ آنچه در آشوب و بلوای امروز دیده می‌شود، هیچ یک از مولفه‌های حرکت و جنبش عقلانی که دارای عقبه فکری باشد را ندارد. @HOWZAVIAN
سلام و نور و احترام💐 مطالب ارسالی اعضای فرهیخته کانال نویسندگان حوزوی در لیست بررسی و انتشار قرار دارد. مهم، هماوردی در است. انتشار برخی یادداشت‌ها و کوتاه‌نوشت‌ها را برای مناسبت خاصی در نظر گرفته‌ام‌.
☑️ درنگی بر مفهوم اعتراض و اغتشاش ✍ حمید احتشام ملائکه اعتراض کردند، به خلقت انسان؛ اما شیطان کرد، عصیان کرد، از امر پروردگارش تخطی کرد. اعتراض نکوست؛ اما اغتشاش نکوهیده. اعتراض پاسخ دارد، جای رسیدگی دارد؛ اما اغتشاش، موجب اخراج است: «فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ» (حجر: 34). اعتراض ملائکه به خلقت اهل جهل بود؛ انسان‌هایی که فساد می‌کنند و خون می‌ریزند: «أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ» (بقره: 30) اما خدای متعال، نوع دیگری از انسان را اراده کرد بود؛ او می‌خواست در زمین خلیفه و جانشینی قرار دهد: «إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً» (بقره: 30) جانشینان خدای متعال، همگی اهل‌عقل‌اند؛ اما پیش از ایشان اهل جهل در زمین جولان می‌دادند. همانانی که اعتراض ملائکه را برانگیخته بودند. اهل‌جهل به سرکردگی شیطان حکم می‌راندند. علت ممانعت شیطان از سجده بر آدم همین بود. او نمی‌خواست از اریکه قدرت پیاده شود. در طول تاریخ با دو نوع انسان مواجه هستیم: عاقلان و جاهلان. تمام انسان‌ها براساس روایتی معتبر که از صادق آل‌محمد (علیهم السلام) به یادگار مانده است، آبستن معانی هستند. معانی تاریک و ظلمانی که عمده در اهل جهل حمل می‌شوند و معانی روشن و نورانی که عمده در اهل عقل. در روایتی دیگر انسان‌ها به معدن‌های طلا و نقره تشبیه شده‌اند: «الناس معادن کمعادن الذهب و الفضة»؛ استعاره معدن، گویای این است که انسان‌ها هر یک حامل معنایی هستند: خواه درخشان و نورانی، خواه کدر و ظلمانی. از معدن خیر جز خیر و از معدن شر جز شر انتظار نمی‌رود که از کوزه همان بود ترواد که در اوست! حسن و قبح در فرآیند صدور فعل همان فشار حمل است. انسان‌ها آبستن معانی هستند. ذاتِ فاقد، طلب می‌کند و ذاتِ واجد اعطا، این طلب و عطا یک لقاح وجودی است. یک نکاح تکوینی است. هر یک از انسان‌ها حامل معنایی هستند، حمل فشار می‌آورد تا ظاهر شود، فشار می‌آورد تا از نهان پیدا شود، نمایان شود؛ «و تضع کل ذات حمل حملها» (حج: 2) این فشار، فاعل را مضطر می‌کند، این اضطرار، همان میل است، همان ضرورت صدور فعل، کاسته‌شدن فشار حمل، ملائمت می‌آورد؛ بار را که زمین گذاشتی، احساس راحتی می‌کنی. اما این راحتی پایدار نیست، موقت است؛ اثر وضع حمل است؛ راحتی ماندگار بسته به نوع چیزی است که زاده‌ای... زمین و حکومت بر آن، قبل از اهلِ عقل، به جاهلان رسیده بود. اهل جهل، معانی خود را بر عالم زدند و تمدن خود را بر پا کردند. پیروان جهل کاخ‌های خود را بنا کرده، ساختارهای خود را ساختند و بساط سلطنت‌شان را بر زمین گستراندند. فراعنه و فرمانروایان جهل شنیده بودند که مادر عقل نیز آبستن معانی عقلانی است؛ از این‌رو در طول تاریخ مراقب بودند تا مبادا فرزندان عقل پا به دنیا نهاده، تاج و تخت‌شان را به باد دهند! اما این وعده خداست که سرانجام، صالحان‌اند که وارث حکومت بر زمین خواهند شد: «وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ» (انبیاء: 105). اینک جهان برای آماده می‌شود؛ گو اینکه در خفا و جلا برای رویارویی با تجهیز شده‌اند. @HOWZAVIAN