من قلبم ایستاد یهو... اصلا جا خوردم! اصلا موندم! زبونم قفل کرد!

گفتم آخه یعنی چی؟ گفت هر پنج شنبه این از اون طرف میاد اینم از این طرف آخر کار هم پسره با موتور سنگینش دختره رو می‌رسونه

حاجی بعد چند دقیقه سوار موتور شدن رفتند😐

اینجاست که باید گفت...؛ اعوذباالله که منم شیطان رجیم!

بابا این صحنه ها برا من قفل بود!

مگه داریم مگه میشه؟

چرا ما بچه مذهبی ها باید این کثافت کاری هامون رو بیارم تو مطهر ترین جای این زمینِ خدا

نه اینو کجای دلمون بزاریم؟

میگن حرم قرار بزاریم همو ببینیم!😐

جدیداً مد شده باهم میرن تفریح! میگن که ما کاری نداریم باهم که فقط دوستیم!

وای خدایا من الان که اینارو دارم می‌نویسم سر درد گرفتم

فرداشبش هم میرن هیئت برا امام حسین گریه میکنند! باز روز از نو روزی از نو...