محبین
سلام و رحمت 🌱 دیشب قبل محفل رفتم آرایشگاه که موهامُ کوتاه کنم بعد سه چهارتا جوان که رفیق صاحب مغازه
بعدش دوباره چند بار رفتم پیشش...
و گفتگو های زیادی داشتیم...
باهم رفیق شدیم..☺️
امشب گفت یه چیزی بگم اما پیش خودت غرور نگیرتت...
بعد از اون جمله ای که اون شب بهم گفتی تا حالا دیگه لب به اون کوفتی نزدم...
حسین بخواد برت گردونه
فقط منتظر یه اشاره توهه...
دلش برای امامش سوخت ، خریدنش💔
رزق امشب من این بود:)
@ir_mohebin