من هر وقت این روایت رو میخونم
همش میگم من از خونمون
به شوق دیدار با تو تا نجف اومدم...
بعد تو روایت میفرماید که
این اقا وقتی برمیگرده پیش دوستاش
دوستاش بهش میگن که خب دیگه با علی رفیقی خب رفیقت رو تحویل میگیری
صبح که از خواب بلند میشی ها
بعد از سلام به ابا عبدالله...
بگو مولا جان من دوستت دارما...☺️