🔴جنگ بیعت در عربستان ...
💢خالد بن فرحان از شاهزادگان سعودی که در حال حاضر مقیم آلمان است با انتشار توئیتی با احمد بن عبدالعزیز از شاهزادگان سعودی بازداشت شده به عنوان پادشاه آینده بیعت کرد و در توئیت خود نوشت "«با "احمد بن عبدالعزیز" به عنوان شاه سعودی بیعت میکنم. این پیام تمام خانواده آلسعود است، کسانی که سفر آنها به خارج از کشور ممنوع شد، سرکوب شدند و اجازه ابراز مخالفت با تمام سیاستهای ملک سلمان به آنها داده نشد؛ سیاستهایی که ستون و جایگاه بلاد حرمین شریفین را در مسیر تحمیل کسی که شایستگی ولیعهدی ندارد، به لرزه درآورده است.»
⭕️پ.ن: اقدامات محمد بن سلمان طی هفته های گذشته به خصوص دستگیری تعدادی از شاهزاده های ارشد به همراه جمعی از فرماندهان گارد پادشاهی عربستان باعث ایجاد شکاف زیادی بین خاندان سلطنتی آل سعود شده است.
⭕️روزنامه فرامنطقهای القدس العربی نیز در یادداشتی نوشت آمریکا صرف نظر از دوستی پولی که با عربستان دارد اما با هدف برهم زدن معادلات سیاسی و ثبات داخلی در این کشور رقبای رسیدن به تخت سلطنت را به جان هم انداخته است.
🔴🔸اینها کرونایی ها را دفن می کنند/ گفت و گو با کسانی که وظیفه دفن مرحومان کرونایی را بر عهده دارند/ بخش 1
✅ساعت 10 صبح است، امروز قرار است گزارشی متفاوت از روزهای قبل را داشته باشم، با اینکه در این چند هفته مطالب زیادی درباره «کرونا ویروس» نوشته و مطالعه کردهام، اما هرآنچه بوده مواجهه مستقیم با این بیماری نبوده است.
⭕️این بار قضیه بسیار جدی است و میخواهم گزارشی از محل تدفین اموات کرونایی تهیه کنم، امروز دو فوتی کرونایی در آرامستان دفن میشود، با اینکه بسیار مشتاقم بیشتر درباره کرونا بدانم، اما استرس عجبیی وجودم را فرا گرفته است، همه مطالب چند روز گذشته درباره مرگ و میرهای کرونا و شکست کرونا در ذهنم مرور میشود.
⭕️بالاخره به همراه تجهیزات بهداشتی راهی آرامستان میشوم، راه طولانی است.
⭕️باید چند کیلومتری راه را از مرکز شهر بکوبی تا خود را به آرامستان برسانی، جایی که تاریخ خفته است، نزدیکتر میشوم، محوطه اطراف آرامستان زیاد شلوغ نیست، جز چند نفر از ماموران انتظامی، رانندگان آمبولانس و چند خانواده متوفی که ماسک به دهان در ورودی آرامستان ایستادهاند، طبق هماهنگی وارد میشوم.
💢کل محوطه آرامستان بوی ضدعفونی کننده میدهد، در گوشهای از محوطه تعدادی از خانوادههای اموات کنار هم، روی ردیفی از نیمکتهای داخل محوطه نشستهاند، در گوشه دیگر از محوطه راننده آمبولانسی با لباس سفید ماسک و دستکش در حال ضدعفونی کردن خودروی خود است، توجهام به وی جلب میشود، راهم را کج میکنم و سمت آمبولانس میروم.
💢شواهد حاکی از آن است به تازگی جسدی با آمبولانس حمل کرده و به همین خاطر مشغول ضدعفونی کردن خودرو است، گویی که ذهنم را خوانده باشد، قبل از سوال کردنم میگوید: خانم کرونایی و غیرکرونایی ندارد، شغل من همین است، برایم فرقی ندارد، صاحبان اجساد در دنیا چه کرده و که بودهاند.
💢نگاهی به رنگ پریدهام میکند و میگوید: اموات که ترس ندارند، زن، مرد، کرونایی، غیرکرونایی، اینجا ایستگاه آخر است و مسافر بر روی برانکارد عدالت به سوی شهر جدیدی حرکت میکنند، اموات مسافر من هستند، شما فکر کنید هر کس که عزرائیل اسمش را از دفتر زندگی خط میزند، مسافر من میشود.