🔖بازخوانی تاریخی
🔻نظر آیتالله خامنهای درباره دوگانه کاشانی - مصدق
🔹آخرین نماز جمعه تهران در سال 1363 تاریخی شد. انفجار یک بمب در میان مردم فضای نماز جمعه را ملتهب کرد. این اقدام تروریستی منافقین منجر به شهادت و جانبازی تعدادی از مردم شد. اما این حادثه در لحظاتی رخ داد که امام جمعه وقت تهران در خطبه دوم خود به مناسبت سالروز درگذشت آیتالله کاشانی تحلیلی درباره حوادث دهه سی و شخصیت آیتالله کاشانی و دکتر مصدق ارائه میکرد.
🔹بخشی از این بیانات آیتالله خامنهای در خطبه دوم 24 اسفند 1363 کمتر شنیده شده است. آیتالله خامنهای در سخنانی گفت: البته امروز نه مرحوم آیتالله کاشانی و نه دکتر مصدق هیچکدام چهرههای روز نیستند بلکه چهرههای تاریخاند. هیچکدام امروز برای یک گروهی به عنوان رهبر و مقتدا محسوب نمیشوند. امروز ملت ایران فرسنگها جلوتر از آن سنگرهاییست که آنها کنده بودند و میخواستند در آن سنگرها مبارزه کنند.
🔹کاری نداریم که امروز تعدادی آدم تنگ نظر وجود دارند که اگر از آیتالله کاشانی نام نیک و باعظمتی برده شود ناراحت میشوند و خیال میکنند که نام بردن از آیتالله کاشانی، اهانت کردن به دکتر مصدق است. یا خیال میکنند که باید همچنان مصدق را مرشد خودشان بدانند و افتخار میکنند که پیشوایشان مصدقی است که سالهاست که دیگر نیست...
🔹مدتی این دو بر سر کاری تصادفاً هم آوازه و هم آهنگ شدند. کاشانی یک روحانی بود که تمام عمر را به مبارزه گذرانده بود. طلبهای که در زندگی به قناعت عادت کرده بود. یک روحانی بود که به عنوان یک چهره معروف به ریاست مجلس آن دوره انتخاب شده بود ولی این را فکر میکرد که از این موقعیت چگونه در راه تحقق آرزوهای اسلامی مسلمانان حداکثر استفاده را بنماید و قدمی بردارد...
🔹دکتر مصدق اینچنین نبود بلکه شخصیتی از یک خانواده اشراف و یک شاهزاده و سیاستمدار بود که در محیطهای سیاسی فعال است. مصدق در اشرافیت متولد شد بزرگ شد و در همان اشرافیت نیز از دنیا رفت البته از نظر خوشبینانه بنده، وی انسان آزادهای بود و ممکن است عدهای این نظر را نداشته باشند وی یک سیاستمدار آزادیخواه بود و دنبال این بود که کشور را از یوغ انگلیسیها نجات دهد.
🔹در سر راه و در یک نقطه، مصدق و آیتالله کاشانی به یکدیگر رسیدند ولی خیلی روشن بود که این دو چهرهای که هیچ شباهتی از لحاظ شخصیت با هم ندارند بزودی از هم جدا خواهند شد و این قابل پیشبینی بود. بنابراین جای تعجب نیست و نمیتوان کسی را ملامت کرد.
📍مشروح در: irdc.ir
📚منبع: روزنامه جمهوری اسلامی، شنبه 25 اسفند 1363، ص 8
@markazasnad
🔖حوزه قم و ملی شدن صنعت نفت
🔻گزارش سفیر امریکا از همراهی آیتالله بروجردی با نهضت ملی نفت ایران
🔹برخلاف تصور رایج که آیتالله بروجردی را به بیتفاوتی در مقابل ملی شدن صنعت نفت متهم میکند، برخی اسناد و گزارشات تاریخی نشان از حمایت ضمنی ایشان از ملی شدن نفت ایران دارد.
🔹شاهد این مطلب گزارش «لویی هندرسن» سفیر وقت ایالات متحده در ایران است. وی در گزارش خود خطاب به وزارت خارجه کشور متبوعش مینویسد: «...گفتگوی دیروز من تنها با شاه بیش از یک ساعت طول کشید... در طول بعد از ظهر پیکی با پیامی از جانب [آیتالله] بروجردی با نفوذترین روحانی در ایران نزد مصدق آمده بود.
🔹متن پیام این بود که با توجه به تهدیدات انگلستان، اگر این کشور به ایران تجاوز کند، همه ایرانیان باید متفقا در برابر آن ایستادگی کنند و جبههای مستحکم تشکیل دهند. این پیام از جانب چنان روحانی بلند پایهای اهمیت فراوانی داشت. این یعنی آنکه محافل مذهبی به طور کلی مخالف عوام فریبی به شمار میآمدند، دست کم در مسئله نفت به اتحاد با دولت اقدام کرده بودند.»
📚منبع: کتاب رأیت دین (بررسی اندیشه و رفتار سیاسی آیتاللهالعظمی بروجردی) ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
@markazasnad
🔖به روایت علامه حکیمی
🔻آیتالله بروجردی: اگر در راه ملی شدن نفت کشته شوید، شهید هستید
🔹برای ثبت در تاریخ، واقعیت مهمی را، از دوستم مرحوم، حاج شیخ حسن کافی گلمکانی واعظ خراسانی (م: ۱۳۷۹ش)، نقل میکنم.
🔹شیخ حسن میگفت: آیت الله کاشانی به من گفت به مشهد بروید، و در آنجا در منبرها درباره نهضت سخن بگویید، و مردم را بیدار کنید.
🔹بعد از آن دیدار رفتم قم، خدمت آیت الله بروجردی ... ماجرا را به ایشان عرض کردم و گفتم آقا! من مقلد شما هستم.
🔹می خواستم نظر شما را بدانم، چون الآن اوایل نهضت است، از اینرو ممکن است خطری پیش آید و مرا «ترور» کنند. اگر در این راه کشته شوم، «شهیدم» یا نه؟ فرمودند : «شهید هستید!».
📚 منبع: ۱۵۰سال تلاش خونین-صفحه ۶۱/ محمدرضا حکیمی
📌 ادامه مطلب
@markazasnad
🔖 برگی از اسناد فاجعه فیضیه
🔹دستور امام خمینی برای عکسبرداری از مجروحین فاجعه مدرسه فیضیه
@markazasnad
🔖 انتشار برای نخستینبار|برگی از خاطرات آیتالله سید کمال فقیه ایمانی
🔻فرستادن تفسیر قرآن برای دختر رئیسجمهور امریکا
🔹تفسیر نور القرآن که به زبانهای زنده دنیا ترجمه و تبلیغ شده یکی از ماندگارترین آثار آیتالله سید کمال فقیه ایمانی است که با استقبال گسترده مواجه شده است. وی در خاطرات خود درباره اثرگذاری این تفسیر میگوید: « یك نامهای از رئیس زندان واشنگتن دیسی برایمان آمد كه اینجا در زندان این تفسیرها را میخواستند. ما میفرستادیم. بعد برای ما یك نامهای آمد كه چون این تفسیرها جلد دارد و اینها در داخل زندان ممكن است كه همدیگر را بزنند ما اینها را گرفتیم و داخل كتابخانه گذاشتیم و اینها در صف ایستادند برای مطالعه این تفسیرها و گاهی نوبتهایشان را به هم ایثار میكنند و ما خواهش میكنیم كه 20 دوره از این تفسیرها برای ما بفرستید.
🔹یك چك 400 دلاری هم فرستادند كه هزینه پستش باشد. بعد ما چك را به آنها برگرداندیم و نامه نوشتیم كه این چك را از ناحیه كتابخانه امیرالمومنین بین محرومین زندانتقسیم كنید. لیست آنها را هم فرستادیم گفتیم هر چیزی هم خواستید ما برایتان میفرستیم ولی خودتان میدانید كه زندانیها در صفند و گاهی نوبتهایشان را به هم ایثار میكنند پس معلوم میشود كه شلاق و شكنجه نمیتواند امنیت بوجود بیاورد. این كتب آسمانی است كه میتواند این كار را بكند و خواهش میكنیم شلاق و شكنجه را از عموم زندانیان بالاخص مسلمانها بردارید.
🔹بعد از یك ماه نامهای آمد كه عالیجناب شما چقدر سخاوت دارید چقدر خوبید. پول را از ناحیه كتابخانه امیرالمومنین بین محرومین و فقرای زندانتقسیم كردیم و موعظههای شما را هم گوش كردیم.
🔹لذا خیلی از خارج نامههای عجیبی میآمد. مثلاً دختر کلینتون رئیسجمهور سابق امریکا یك نامه نوشته بود كه از این تفسیر برای ما هم بفرست. بعد هم یك نامه از دفتر بابایش برایمان آمد كه مثلاً گفتند متشكرم كه تفسیر نور القرآن فی تفسیر القرآن به زبان انگلیسی برای دخترم چلسی فرستادید. من هم نامه را بردم خدمت رهبر معظم گفتم قصه از این قرار است كه در مركز ضد اسلام و ضد خدا این برنامه را داریم.»
📚منبع: خاطرات آیتالله سید کمال فقیه ایمانی، گنجینه تاریخشفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی
@markazasnad
📍روایتی از فعالیتهای آیتالله خامنهای در تبعید
🔖شجاعت آیتالله خامنهای در بازجوییهای ساواک
🔹آیتالله علی آلاسحاق یکی از روحانیون مبارز نهضت اسلامی در کتاب خاطرات خود میگوید: « بعد از پیروزی انقلاب در زاهدان که بوديم از راديو اعلام کردند يکى از مقامات بالا به زاهدان سفر مىکنند. ما هم خوشحال شده و فهميديم که آقاى خامنهاى از طرف امام مىآيند...تا آن زمان ايشان را از نزديک نديده بودم. ولى نامشان را زياد شنيده بودم، پروندهاى که ساواک در مورد ايشان تشکيل داده بود را ديدم.
🔹يک بار در زمان شاه ايشان را دستگير کرده و از ايشان مىپرسند، ارتجاع چيست؟ مرتجع کيست؟ ايشان در جواب ارتجاع را در معنى لغوى «عقبگرد کردن» و در اصطلاح به معناى «عقبگرد کردن در مسائل سياسى و اقتصادى» معنا کرده بودند و مرتجع واقعى در ايران را شاه معرفى کرده بودند. به خاطر اينکه کشورها را از نظر سياست عقب نگه داشته است، در حالىکه حتى مصرىها نيز هواپيما مىسازند.
🔹سپس ايشان را به شکنجهگاه تهران فرستاده بودند. بعد از مدتى، دوباره ثابتى همان سؤالها را از ايشان پرسيده و ايشان هم گفته بود که در زاهدان به اين سؤالات پاسخ دادم. قبل از اين مکالمات، شنبه يا يکشنبه را نوشته بودند که خامنهاى حال پاسخ دادن ندارد. مشخص مىشود که ايشان را آنقدر اذيت کرده بودند که حتى توان حرف زدن را نداشته است. در ادامه نوشته بود: «وقتى بهبود يافت از او بپرسيد»
🔹بعد از بهبودى که از او سؤال مىکنند، ايشان مىگويند: «در زاهدان جواب دادهام، دوباره از او مىپرسند: «نمىشود، بايد مفصل پاسخ دهى» و ايشان دوباره همان پاسخ را مىدهد. من فريفته شجاعت ايشان شده بودم. وقتى به زاهدان آمدند گفتم: «آقا شما عجب جوابى به ساواکىها دادهايد.» گفت: «شما از کجا فهميدهايد؟» گفتم، پروندهتان را مطالعه کردم.» گفت: «الآن اينجاست؟» گفتم: «خير، سرجايش گذاشتم.»
📚منبع: خاطرات آیت الله علی آلاسحاق، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
@markazasnad