🔖به بهانه قیام 29 بهمن تبریز
🔻هلیبرن نیروهای ویژه از تهران برای سرکوب مردم تبریز با هواپیمای سى.130
🔹از آنجا که تلاشهای رژیم پهلوی برای سرکوب مردم تبریز در 29 بهمن 1356 راه به جایی نبرد، عمال رژیم درخواست نیروی کمکی از تهران کردند. حجتالاسلاموالمسلمین عبدالحمید بنابی خاطره جالبی در این زمینه نقل میکند: « پلیس محلى از عهده سركوب مردم و متوقف كردن آنان برنمىآمد. در نهایت دست به دامن تهران شدند و از آنجا نیرو خواستند.
🔹بىدرنگ سه فروند هواپیماى سى.130 وارد تبریز شدند و نیروهاى ویژهاى را در فرودگاه تخلیه كردند. رژیم به دلیل عدم اعتماد به سربازان، از آوردن آنها به تبریز براى سركوب قیام، خوددارى كرد. من در همان حال كه مسیر خیابانى را براى رفتن به منزل طى مىكردم، با یكى از این افراد كه از طرف مقابل مىآمد، مواجه شدم. انیفورم نظامى نداشت؛ ولى مسلح به كلت كمرى بود.
🔹تا هنگام اذان مغرب، صداى گلوله به گوش مىرسید.درگیرى تا پاسى از شب ادامه یافت و سرانجام با كشته و مجروح شدن تنى چند و بازداشت عدهاى دیگر، خاتمه یافت. فرداى آن روز، بنده به اتفاق شهید قاضى طباطبایى به مسجد بازار رفتیم تا در آنجا و در اجتماع مردم، حقایق را به آنها بگوییم و تصمیمات لازم را بگیریم. ضمن اینكه مىدانستیم كه باید به گونهاى برخورد كنیم كه دستگیر شدن را در پى نداشته باشد.»
📚منبع: کتاب خاطرات حجتالاسلام بنابی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
@markazasnad
10.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📍طنین کتاب
📹 شرط نواب صفوی برای نابودی اسرائیل؛ برشی از کتاب خاطرات و مبارزات شهید محلاتی
🔹به بهانه یکم اسفند ماه سالروز شهادت شهید شیخ فضلالله محلاتی جدیدترین قسمت مجموعه تایپوگرافی "طنین کتاب" بخشی از کتاب "خاطرات و مبارزات شهید محلاتی" را روایت کرده است.
🔻مجموعه تایپوگرافی طنین کتاب از تولیدات موسسه فرهنگی هنری مرکز اسناد انقلاب اسلامی است.
@markazasnad
📝 سند گزارش ساواک از ارتباطات امام خمینی و شهید محلاتی در سال 46 و نقش وی در سازماندهی مبارزات
@markazasnad
🔖به مناسبت سالروز رحلت آیتالله محمد مؤمن
🔻روایتی از مبارزات آیتالله مؤمن در شهداد کرمان
🔻وقتی تبعید فرصتی برای تبلیغ شد
🔹تبعید مبارزان اسلامی توسط رژیم پهلوی، نه تنها آتش مبارزه را خاموش نمیکرد بلکه دایره فعالیتهای سیاسی و روشنگریهای مردمی را گستردهتر میساخت. آیتالله محمد مومن یکی از روحانیونی بود که علیرغم تبعید به شهداد کرمان از تبلیغ و مبارزه دست نکشید.
🔹در همین زمینه آقای اکبر ملاحسنی از فرهنگیان فعال در دوران انقلاب میگوید: «آیتالله مؤمن در سال 56 در شهداد تبعید بودند و با آیتالله مشکینی که در ماهان تبعید بودند ارتباط داشتند. ما در جلسات ایشان شرکت میکردیم. چون ایشان حق منبر رفتن نداشتند و در همهی اوقات نشسته صحبت میکردند. واقعاً در شهداد و بدون امکانات آن گرمای سخت را ایشان با یک پنکه تحمل میکردند.
🔹ایشان میبایست هر روز یا هر هفته یا ساعتهای خاصی به ژاندارمری مراجعه کرده و خودشان را معرفی و امضا و اعلام حضور میكردند. اما با همهی این دشواریها در هرجا جلسات قرآن، دعای ندبه و مراسم مذهبی تشکیل میشد، ایشان شرکت میکردند و در همه حال از ارشاد و راهنمایی مردم دریغ نداشتند.
🔹رژیم به خیال خام خود آنها را از محل مبارزه که قم یا جایی دیگر بود، دور کرده بود؛ اما باعث میشد که در منطقهی دوردستی مثل شهداد، رشد و آگاهی مردم در زمینهی انقلاب افزایش پیدا کند و مردم این مناطق آگاهی لازم را برای مبارزه با رژیم طاغوت بهدست بیاورند».
📚منبع: انقلاب اسلامی در کرمان؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی
@markazasnad
📍گزارش سفارت انگلیس درباره رضاخان:
🔰 محبوبیت ندارد، اما همه از او هراس دارند
🔹سفارت انگلیس در ایران در گزارشی به تاریخ 4 مارس 1935 (اسفند 1313) درباره شخصیت رضاخان نوشت : «او محبوبیت ندارد، اما همه از او هراس دارند. فرد ریاکاری است و کلیبافی و دورویی را سلاحهای مناسبی تلقی میکند. به هرکسی که باهوشتر از او باشد مظنون است. هر یک از فرماندهان ارتش را که بیشازاندازه موفق عمل کرده باشد، بدون درنگ بازنشسته میکند. رفتارش بهگونهای است که محبوبیتی در نزد زیردستانش پیدا نکرده و نمیتواند روی وفاداری آنها در شرایط سخت حساب کند.»
📍منبع: یادداشتهای سیاسی ایران؛ ویرایش آر.ام.بارل، جلد دهم، بخش اول (1317-1313)، ترجمه افشار امیری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صص 181 تا 183
@markazasnad
🔖به بهانه کودتای سوم اسفند 1299
🔻دستگیری و تبعید؛ سهم سید حسن مدرس از کودتای سوم اسفند
🔻روایتی از حبس مدرس در دوران کابینه سیاه
🔹کودتای سوم اسفند 1299 با طراحی انگلیس و عاملیت سید ضیا طباطبایی و رضا خان میرپنج به وقوع پیوست. دستگیریهای گسترده رجال سیاسی از جمله آیتالله سید حسن مدرس یکی از تبعات این اتفاقات بود.
🔹آقای مکی به نقل از «تاریخ احمد شهریور» راجع به حبس و تبعید مرحوم مدرس پس از واقعه کودتای رضاخان در 1299 که بسیاری از رجال سیاسی و مدیران جرائد و مردان آزاده دستگیر و حبس شدند مینویسد: «مدرس نیز در این رستاخیز مخوف و چنین ورطه هولناکی گرفتار شد و در عناد محبوسین سیاسی قرار گرفت و ابتدا در محل قزاقخانه قدیم در همان اطاقی که فرمانفرما حبس بود برای مدت چند روزی زندانی گردید ولی بعداً او را به اتفاق شیخ حسین یزدی به وسیله گاری پست به قزوین تبعید و حبس کردند». مدرس نیز تا آخر عمر کابینه سیاه (عمر کابینه سیاه سید ضیاءالدین 93 روز بود) در آن جا محبوس بوده است.
🔹«مدرس در عزت نفس و مناعت طبع آیتی بود و بدون شبهه کمتر نظیر داشت. چنانچه اطلاع صحیح در دست است که مشارالیه دورهای که در زندان قزاقخانه به سر میبرده مطلقاً برای استخلاص خود تشبثی نکرد. فقط از ترس این که مبادا کابینه وقت شئون سیاسی کشور را متزلزل کند، اندوه بسیار داشته و بارها این موضوع و دستهائی را که در کودتا شرکت داشته به رفقای خود در زندان متذکر میشده و تمام وقایعی را که کودتا در برداشت پیشبینی میکرده، حتی گفته بود از روزی که سید ضیاء رئیسالوزراء شده استقلال کشور به مخاطره افتاده است.»
🔹برای اثبات عزت نفس مشارالیه همین قدر کافی است که مانند سایر محبوسین سیاسی از بستر زندان استفاده نمیکرد بلکه تمام مدت هنگام خواب عمامه خویش را به زیر سر مینهاد و در زیر عبای خود میخفته است.»
📚منبع: نهضت روحانیون ایران، علی دوانی، جلد اول و دوم، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
@markazasnad
🔖اعتراف بازجوی ساواک به شکنجه زندانیان سیاسی
🔻 درخواست شکنجه متهمان توسط پرویز ثابتی
🔻 اسم رمز شکنجه در بولتنهای کمیته مشترک
🔹شکنجه یکی از مهمترین ابزار ساواک برای مواجهه با زندانیان سیاسی بود؛ پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با محاکمه برخی عوامل ساواک گوشهای از آن چه بر زندانیان سیاسی رفته بود افشا شد. بهمن نادریپور معروف به تهرانی یکی از بازجوهای ساواک در بخشی از اعترافات خود مینویسد: ... نعمتالله نصیری نه تنها از طریق بولتنهایی که هر هفته دوبار در روزهای دوشنبه و پنجشنبه از کمیته مشترک ضد خرابکاری به او داده میشد در جریان شکنجهها، دستگیریها و شهادت مبارزین و مجاهدین قرار داشت، بلکه خود عامل و ناظر سختگیری و شکنجههای بیشتر به آنها بود.
🔹برای آنکه شاه هم بداند دستوراتش در مورد شکنجه رعایت میشود معمولا در بولتنها نوشته میشد: متهم پس از مقاومت سرسختانه اعتراف نمود که... این عبارت که در بولتنهای کمیته مشترک ضد خرابکاری نوشته میشد به آن معنا بود که متهم در شرایط عادی و انسانی اعتراف نکرده بلکه این دژخیمان ساواک بودهاند که با کابل و انواع و اقسام وسایل شکنجه، زبان او را باز کردهاند...
🔹در بخش دیگری از اعترافات تهرانی آمده است: فشار و شکنجه به متهمین در زمان مدیرکلی سپهبد مقدم آخرین رئیس ساواک که در آن زمان مدیرکل اداره سوم بود مجدداً شروع شد. زیرا میگفتند در زمان پاکروان هیچ بازجوئی حق توهین و تعدی به متهم را نداشته است. درخواست فشار و شکنجه به متهم بایستی به وسیله عطارپور(حسینزاده) ناصری(عضدی) و پرویز ثابتی صورت گرفته باشد و مقدم نیز به نوبه خود از نصیری و نصیری هم از شاه خائن و جلاد اجازه گرفته باشد.
🔹به خصوص بعد از سال 49 کتک زدن به متهم دیگر امری عادی شده بود و در کمیته مشترک ضدخرابکاری به اوج خود رسید و هرکس که میرسید ناصری(عضدی) از او گرده میخواست و نتیجه این میشد که آن بدبخت اسیر دست بازجو و حسینی میشد و آنقدر میخورد که دیگر رمقی نداشته باشد.
📍مشروح در: irdc.ir
@markazasnad