تعدادی از دوستان، نام شهیدان عزیزی رو ارسال کردن و خداروشکر امروز زیارت شدن به نیابت از اونها.
فردا هم به امید خدا قصد زیارت به نیابت شما عزیزان رو داریم، اسم شهدای مد نظر خودتونو ارسال کنید؛ انشاءالله فردا همه زیارت خواهند شد.
نام شهیدان مورد نظرتونو به آیدی زیر ارسال کنید.
@DELTANG007
* لطفاً قبلش چک کنید حتماً مزار شهید در بهشت زهرا (س) تهران باشد، که شرمنده شما نشیم.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم💚
درد نان بود یا جان، کسی نمیدانست! یک نفر دو طفل معصوم بیگناه بیزبان را، پشت به یکدیگر، داخل آن زنبیل کوچک قرمز رنگ، زیر شرشر باران کنار درب ورودی بهزیستی رها کرد و رفت...
و از آن پس بود که آن زنبیل کوچک، برای ثاقب و ثابت شد تنها یادگاری از مادر و پدر ندیدهشان...
۱۸ ساله بودند که در سال ۶۱ برای اولین بار با بچههای گردان سلمان از لشگر ۲۷ محمد رسولالله(صلیالله علیهوآله) به سومار رفتند تا در عملیات مسلم بن عقیل شرکت کنند. نوجوانهای خستگی ناپذیری که کارشان امدادگری بود.
یکی از همرزمان این دو شهید میگوید:
وقتی نامه به خط مقدم میآمد، معمولاً ثابت و ثاقب غیبشان میزد! یکبار یکی از رزمندهها متوجه شد وقتی همه گرم نامه خواندن هستند و خبر سلامتی خانواده و عکسهایشان را با وجد نگاه میکنند، دوقلوها دست در گردن هم در کنج سنگر، گریه میکنند.
بعدها که موضوع را جویا شدم، فهمیدم آنها بیسرپرست هستند و هر بار دلشان میشکند که کسی آنسوی جبهه چشم انتظارشان نیست. آنها فقط عکسهای کودکی و زنبیل قرمزی که در آن سر راه گذاشته شدهاند را بغل کرده گریه میکنند.
ثاقب و ثابت سالها از کرمانشاه و غرب کشور گرفته تا اهواز و خرمشهر، به هر کجا که اعزام میشدند، در درون ساکشان اعلامیههایی را به همراه داشتند که عکسی از دوران کودکیشان به همراه دست نوشتهای بود که به در ودیوار شهرها میچسبانیدند:
*«مادر، پدر! از آن روز که ما را تنها در کنار خیابان رها کردید و رفتید سالها میگذرد. حال امروز دیگر ما برای خودمان مردی شدهایم ولی همچنان مشتاق و محتاج دیدار شماییم...»*
اما هیچگاه روزی فرا نرسید که قاب عکسی باشد و عکسی از ثاقب و ثابت وخانوادهشان در کنار یکدیگر.
آنچه که امروز از ثاقب و ثابت شهابی نشاط باقی است، ۲ قبر مشکی رنگ شبیه به هم و در کنار هم در قطعه ۵۰ گلزار شهدای بهشت زهرا سلامالله علیهاست.
به نیابت از همه شما عزیزان به زیارت مزار این دو شهید دو قلوی عزیزمون رفتم، انشاءالله خدا از ما قبول کنه.
و در آخر حیفم اومد این جمله طلایی شهید رو منتشر نکنم براتون :
در بمبارانی در سومار تعدادی از بچهها شهید شدند. دیدم ثاقب خیلی بیتابی میکند. گفتم این بچهها پدر و مادرشان بیشتر از تو داغ دیدهاند. دیدم گریه اش شدیدتر شد. گفتم مگر حرف بدی زدم؟ گفت آخر ما پدر و مادر نداریم. شوکه شدم. پرسیدم یعنی چی؟ گفت ما پرورشگاهی هستیم. آنها حدود یازده-دوازده نفر بودند که با هم از پرورشگاه اعزام شده بودند به جبهه. با همان تعجب گفتم خب شما که پدر و مادر ندارید و پرورشگاهی هستید برای چی آمدهاید جبهه؟
گفت ما پدر و مادر نداریم؛ شرف که داریم، غیرت که داریم.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم💚
4.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
والله والله غدیر از اربعین هم مهمتر است...!
بر ما واجب است با انتشار
این کلیپ مبلغ غدیر بشیم.