#داستان_کوتاه
پسر جوانی بیمار شد. اشتهای او کور شد و از خوردن هر چیزی معدهاش او را معذور داشت
حکیم به او عسل تجویز کرد.
جوان میترسید باز از خوردن عسل دچار دلپیچه شود لذا نمیخورد. حکیم گفت: بخور و نترس که من کنار تو هستم. جوان خورد و بدون هیچ دردی معدهاش عسل را پذیرفت.
حکیم گفت: میدانی چرا عسل را معده تو قبول کرد و پس نزد و زود هضم شد؟
جوان گفت: نمیدانم.
حکیم گفت: عسل تنها خوراکی در جهان طبیعت است که قبل از هضم کردن تو، یکبار در معده زنبور هضم شده است.
پس بدان که عسل غذای معده توست و سخن غذای روح توست. و اگر میخواهی حرف تو را بپذیرند و پس نزنند و زود هضم شود، سعی کن قبل سخن گفتن، سخنان خود را مانند زنبور که عسل را در معدهاش هضم میکند، تو نیز در مغزت سبک سنگین و هضم کن سپس بر زبان بیاور!
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
#ماه_رجب
ماه مبارک رمضان، همراه بقیه مؤمنین برای اطاعت دستور محبوبت روزه میگیری و محبوب هم حد و عددی برای ثواب روزه ماه رمضان معین نکرده و پاداش های سوپر ویژه در نظر گرفته که سر جای خودش بهش خواهیم رسید.
اما یه وقتایی خاص بودن هم لذت دیگه ای داره.
وقتایی که بقیه قیمه، قرمه یا آبگوشت ناهار را با سبزی و پیاز و ترشی و سایر بند و بیل ها می چسبونن به دیواره معده و وقتی بهت میگن بیا سر سفره، آروم میگی نوش جانتون، من روزه ام.
روزه دارهای رجب، بنده های خاص درگاه، خوشا به حالتون، عشق بازی هاتون با پروردگار قبول.
التماس دعا
#علی_جباری
۱۸ بهمن ۱۴۰۰
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
#تک_بیت
آبِ از جو رفته دیگر بر نمی گردد به جوی
آبرو داری کن ای جان، عیب مردم را مجوی
#علی_جباری
۱۸ بهمن ۱۴۰۰
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
#داستان_کوتاه
✍ مرحوم ملا احمد نراقی گوید: در کنار فرات صیادان زیادی برای ماهیگیری مینشستند. نوجوانی با پای معلول، کنار فرات میآمد و مبلغی میگرفت و دست به هر تور ماهیگیری که میخواست میزد و تور او پر ماهی میشد.
این نوجوان هر روز برای یک نفر این کار را میکرد و بیشتر انجام نمیداد. گمان کردم علم طلسم بلد است. روزی او را پیدا کردم،دیدم حتی سواد هم ندارد.
علت را جویا شدم. گفت: من مادر پیری داشتم که برای درمان او مجبور بودم در همین مکان ماهیگیری کنم، روزی تمساحی پای مرا گرفت و قطع کرد. نزد مادر آمدم و گریه کردم.
او دعا کرد و گفت: «خدایا پسر مرا بدون نیاز به وجودش روزی آسانی بده که او سلامتی خود را به خاطر من از دست داد.» بعد از مرگ مادرم وقتی من در فرات تور میاندازم، از بین همه صیادها ماهیها وارد تور من میشوند. و حتی وقتی که من تور در فرات نمیاندازم، کافی است دستم را به توری بزنم، همه ماهیهای روزی من که بهخاطر دعای مادر من است در آن تور جمع می شوند.
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh
#داستان_کوتاه
مردی حاشیه خیابون بساط پهن کرده بود زردآلو هر کیلو ۲۰۰۰ تومن، هسته زردآلو هر کیلو ۴۰۰۰ تومن!
یکی پرسید: چرا هستهاش از خود زردآلو گرونتره؟ فروشنده گفت: چون عقل آدم رو زیاد میکنه. مرد كمی فكر كردُ گفت: یه کیلو هسته بده. خرید و همون نزدیکی نشست و مشغول شکستن و خوردن شد با خودش گفت: چه کاری بود؟ زردآلو میخریدم هم خود زردآلو رو میخوردم هم هسته شو، هم ارزونتر بود
رفت و همين حرف رو به فروشنده گفت
فروشنده گفت: بله گفتم که عقل آدم رو زیاد میکنه، چه زود هم اثر کرد!😁
👇👇👇
🆔 @jabbarnameh