eitaa logo
جبارنامه
332 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
678 ویدیو
32 فایل
با مدیریت علی جباری 📚 پژوهشگر گروه تاریخ مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی(نور) 📻 کارشناس مجری رادیو معارف (برنامه پرسمان تاریخی) 📘 مؤلف کتاب امامان شیعه در منابع اهل سنت 🖋️ و کمی شعر و مقاله و ... راه ارتباطی: @Jabbari1981
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻مرحوم ملاصدرا با دو تا از دامادهايش يعنى مرحوم فيض كاشانى و مرحوم عبدالرزاق لاهيجى، گویا در كاشان بودند و داشتند از کوچه ای رد مى‏ شدند. 🔸ديدند كه دخترى يك گليمى را روى پشت بام آورده و دارد تكان مى ‏دهد؛ پسرى هم كه عاشق آن دختر است دارد از پائين نگاه مى‏ كند و مى‏ گويد: مى ‏دانم نيامدى قالى تكان بدهى، آمدى خودت را نشان بدهى! 🔹نقل می کنند مرحوم ملاصدرا كنار كوچه آن قدر گريه كرد كه حالش به هم خورد. گفتند آقا مگر چه شد؟ گفت از حرف این پسر من منتقل شدم به این معنی که خداى متعال هم که این عالم را خلق کرده، آمده خودش را نشان بدهد اما کسی در پی دیدنش نیست. 👈 گرانبهاترين گوهر، معرفت خداست. علم حقيقى همين علم است. اين را به هر كسى نمى‏ دهند مگر اينكه قدم به قدم، خونِ دل بخورد و زحمت بکشد. هر كجا كه يك خورده پايش را كج بگذارد جلويش را مى‏ گيرند. عشق اين كار را هم در دل هاى آلوده قرار نمى‏ دهند. ‌ 👇👇👇 🆔 @jabbarnameh
چند خط با حبیب کاش بشود کمی زودتر بیایی چون دیگر نمی توانم جوابگوی دل بی‌قرارم باشم می ترسم آخرش بد قول دلم شوم و تو را ندیده بمیرم لطفاً زودتر بیا البته می دانم تو هم محدودیت هایی داری و باید مقدماتی برای آمدنت فراهم شود که بعضی از آنها را هم من باید انجام بدهم و هنوز دست به کار نشده ام اما چه کنم دل است و حرف منطقی سرش نمی شود می دانی چه نقشه هایی دارم برای روز آمدنت دست و بالم خالیست که برایت قربانی بخرم اما یک کتاب دارم و چند بیت شعر همان ها را قربان قدمت می کنم می دانم سرت شلوغ خواهد بود و گرفتاریت زیاد است اما دلم می خواهد فرصتی داشته باشی و بنشینی به حرف هایم گوش کنی سینه ام پر از حرف و درد است اینقدر حرف هایم را در دلم نگه داشته ام که غم باد گرفته ام البته در تمام این سال ها خیلی برایت درد دل کرده ام اما اینکه بنشینم چشم در چشم با تو حرف بزنم لذت دیگری دارد می دانی اینقدر دوست دارم مرا بغل بگیری و عوض تمام سال هایی که انتظارت را کشیدم یک دل سیر گریه کنم که تمام آن غصه ها را بشوید و ببرد همیشه به خودم گفته ام اگر ببینمش دست های مهربان و صورت نازنینش را خواهم بوسید یعنی این اتفاقا برای من خواهد افتاد؟ من که تو را خیلی دوست دارم، امیدوارم تو هم مرا دوست داشته باشی و نوازشم کنی که سخت به مهربانیت نیاز دارم خدا کند از چشمت نیفتاده باشم بگذار کمی پر توقع تر بگویم اصلا دوست دارم یک وقتی اگر بشود سرم را روی پایت بگذارم و دیگر به هیچ غم و غصه ای فکر نکنم من باشم و تو چقدر کیف دارد با تو بودن وقتی تو را دارم همه چیز را دارم فدایت شوم، تو که مال من هستی «خدا کند من هم مال تو باشم». ۳ مرداد ۱۴۰۰ 👇👇👇 🆔 @jabbarnameh
✍از حکیمی پرسیدند: چرا از کسی که اذیتت می کند انتقام نمی گیری؟ با خنده جواب داد: آیا حکیمانه است سگی را که گازت گرفته را گاز بگیری. میان پرواز تا پرتاب تفاوت از زمین تا آسمان است. پرواز که کنی، آنجا میرسی که خودت می خواهی. پرتابت که کنند، آنجا می روی که آنان می خواهند . پس پرواز را بیاموز...!!! پرنده ای که "پرواز" بلد نیست، به "قفس" میگوید.... "تقدیر" 👇👇👇 🆔 @jabbarnameh
🔹 ع مبارک.🌸 👇👇👇 🆔 @jabbarnameh
✍مردی از راه فروش روغن ثروتی کلان اندوخته بود و به خاطر حرصی که داشت همیشه به غلام خود میگفت: در وقت خرید روغن، هر دو انگشت سبابه را به دور پیمانه بگذارد تا روغن بیشتری برداشته شود و برعکس در وقت فروختن، آن دو انگشت را درون پیمانه بگذارد تا روغن کمتری داده شود. هر چه غلام او را از این کار بر حذر می‌داشت مرد توجه نمی‌کرد.. تا این که روزی هزار خیک روغن خرید و برای فروش، آنها را بار کشتی کرد تا در شهر دیگری بفروشد. وقتی کشتی به میان دریا رسید، دریا طوفانی شد. ناخدا فرمان داد تمام بارها را به دریا بریزند تا کشتی سبک شود و مسافران از خطر غرق شدن برهند. آن مرد از ترس جان، خیک‌ها را یکی یکی به دریا می‌انداخت. *در این حال غلام گفت: «ارباب انگشت انگشت مبر تا خیک خیک نریزی.» 👇👇👇 🆔 @jabbarnameh