eitaa logo
جبارنامه
338 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
675 ویدیو
32 فایل
با مدیریت علی جباری 📚 پژوهشگر گروه تاریخ مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی(نور) 📻 کارشناس مجری رادیو معارف (برنامه پرسمان تاریخی) 📘 مؤلف کتاب امامان شیعه در منابع اهل سنت 🖋️ و کمی شعر و مقاله و ... راه ارتباطی: @Jabbari1981
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹جنس محبت 👈جانم، عزیزم، عزیز دلم، قربونت برم، فدات بشم و اصطلاحاتی از این دست بار معنایی مثبت و عاطفی دارند و نشان دهنده سطح بالایی از ارادت گوینده نسبت به مخاطب خود می باشد. 🔺با توجه به این نکته، استفاده از آنها برای دایره خاصی از افراد مجاز می باشد. والدین، همسر، فرزندان، برادر و خواهر و برخی از بستگان و مخاطبان هم جنس از جمله کسانی هستند که می توان و گاهی باید از اعلی ترین کلمات و جملات احساسی و عاطفی در تعامل با آنها استفاده کرد. ❌اما نمی توان این اصطلاحات و جملات را در تعامل با همه مخاطبین و افرادی که با آنها سر و کار داریم به کار برد. زیرا به علت همان بار معنایی خاصی که دارند ممکن است برای مخاطب مخصوصا جنس مخالف تداعی ارادت ویژه ای داشته و وی را دچار اختلالات روحی و رفتاری نماید. ⛔️بی توجهی به زمان و مکان و جایگاه و ظرفیت مخاطب در استفاده از کلمات احساسی و عاطفی، گاهی می تواند منجر به شکل گیری نوعی احساس پنهان نسبت به گوینده گردد که در هر سطحی که باقی بماند به همان نسبت آسیب هایی را متوجه وی خواهد کرد. ⚠️گاهی کاربرد کلمه ای هم چون عزیزم در گفتگو با جنس مخالف می تواند تمام دل و جان او را شخم زده و زیر و رو نماید. 🌀عادت زبانی ما به استفاده از این واژه ها نیز توجیه مناسبی برای عدم تأثیر این واژه ها نیست. ممکن است گوینده بدون هیچ حس و توجهی این عبارت ها را مورد استفاده قرار دهد، اما باید توجه داشته باشد که شنیدن آنها همراه با عکس العمل خواهد بود. حال گاهی عکس العمل ها پنهان است و گاهی ظهور و بروز پیدا می کند. ✅پس کلمات را با توجه به جایگاه مخاطب استفاده کنیم. ۱۷ مهر ۱۴۰۰ 👇👇👇 🆔 @jabbarnameh
روزی مردی خواب عجیبی دید؛ او دید که نزد فرشته ها حضور دارد و به کارهای آنها نگاه می کند. هنگامِ ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تندتند نامه هایی که توسط پیک ها از زمین می رسند را باز می کنند و آنها را داخل جعبه می گذارند. او از فرشته ای پرسید: شما چه کار می کنید؟ فرشته در حالی که نامه ای را باز می کرد گفت: اینجا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می گیریم. مرد کمی جلوتر رفت. باز تعدادی از فرشتگـــان را دید که کاغذهـایی را داخل پاکت می گذارند و آن ها را توسط پیک هایی به زمین می فرستند. مرد پرسید : شماها چه کار می کنید؟ یکی از فرشتگان با عجله گفت : اینجا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت های خداوند را برای بندگان به زمین می فرستیم. مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دید که بیکار نشسته است. با تعجب از فرشته پرسید : شما چرا بیکارید؟ فرشته جواب داد : اینجا بخش تصدیق جواب است. مردمی که دعاهایشان مستجاب شده باید جواب بفرستند ولی فقط عده بسیار کمی جواب می دهند. مرد از فرشته پرسید : مردم چگونه می توانند جواب بفرستند؟ فرشته پاسخ داد : بسیار ساده ، فقط کافیست بگویند : خدايا شكر. امام صادق علیه السلام: شكرِ نعمت، دوری از گناهان است و كمالِ شكرگزاری انسان، گفتن «الحمدُ للهِ رَبِّ العالَمین» است. 👇👇👇 🆔 @jabbarnameh
دَعـوا شُده بود، آقـا اَمیـرَالمـومنیݩ(ع) رسید. گفتــ: آقاے قصاب ولش ڪُݩ بزار بره. گفتــ: به تو رَبطے نداره. گفتــ: ولۺ ڪُن بزار بره. به تو ربطی نداره. دَستشـو بُرد بالا، مُحڪَم گُذاشت تو صـورٺ عَـلـے(ع). آقـا سَرشـو اَنداخـٺ پاییݩ رفت. مَردُم ریختݩ گفتݩ فَهمیدے ڪیو زدے؟! گفتــ: نهـ فضولے می ڪرد زدمش. گفتݩــ: زدے تو گوش عَـلـے(ع)، خَلیفہ مسلمیݩ. ســاتورو بَرداشتــ دَستِشو قَطع ڪَرد، گفتــ: دستے ڪه بخوره تو صورت عَـلـے(ع) دیگه مال من نیست... دستی ڪه بخوره تو صورت امــام زمانم نباشـہ بهـتره.... 🌷امـام زمـاݩ(عـج) فـرمـود: هَر موقعـــ گناهـ میڪنے یـہ سیلے تـو صورٺـ مَـݩ میـزنے.🌷 📚بحارالانوار ج۴۱، ص ۲۰۳-۲۰۴ الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۷۵۸-۷۵۹ منبع: کانال داستان های کوتاه 👇👇👇 🆔 @jabbarnameh
✍لقمان حکیم نیمه شب برای نماز بیدار شد اربابش را صدا زد: برخیز که از قافله جا نمانی! ارباب خواب را ترجیح داد و گفت: بخواب غلام خداوند کریم است! هنگام نماز صبح شد، لقمان دوباره ارباب را بیدار کرد تا از قافله نمازگزاران باز نمانی. ولی ارباب باز هم همان پاسخ را به لقمان داد. خورشید داشت طلوع می کرد که لقمان دوباره به سراغ ارباب آمد که ای بی خبر از کاروان نمازگران جامانده ای برخیز که تمام هستی در حال سجود و تسبیح اند ولی تو را خواب غفلت ربوده است و ارباب پاسخ داد که دل باید صاف باشد، به عمل نیست خدا کریم است و نیازی به عبادت ما ندارد. روز هنگام، ارباب کیسه ای گندم به لقمان داد تا بکارد ولقمان آن را بفروخت و مشتی تخم علف هرز بر زمین پاشید هنگام درو ارباب دید در باغ جز علف نیست!! علت را از لقمان جویا شد لقمان گفت: ای ارباب از عمل شما چنان گمان کردم که اگر نیت صاف باشد عمل چندان مهم نیست لذا من گندم گرانبها را بر زمین نپاشیدم بلکه تخم علف هرز را به نیت گندم بذر کردم. 👈چرا که خود گفتی: "نیت و دل باید صاف باشد خداوند کریم است و به عمل ما نیاز ندارد.. 👇👇👇 🆔 @jabbarnameh
امام سجاد (علیه السّلام) فرمودند: اَلمؤمِنُ مِن دُعائِهِ عَلی ثَلاثٍ: إما یُدَّخَرُ لَهُ، و إمّا یُعَجَّلُ لَهُ، وَ إمّا اَن یُدفََعَ عَنه ُبلاءٌ یُریدُ اَن یُصیبَهُ؛ مؤمن از دعای خویش یکی از سه بهره را دارد: یا برایش ذخیره می شود، یا برایش مستجاب می گردد، یا بلایی که مقدر بوده به او برسد، از او دفع می شود. (تحت العقول، ص280) شرح حدیث: خداوند، بندگان را به دعا فراخوانده و وعده ی اجابت داده است. (اُدعونی اَستَجِب لَکُم، غافر (40)، آیه ی 60.) گاهی دعا از سوی بنده ی مؤمن انجام می گیرد، ولی مستجاب نمی شود. چنین نیست که این نیایش و حاجت خواهی بی ثمر باشد. اگر دعا از روی اعتقاد و یقین صورت گیرد، اگر بنده در دعایش اخلاص داشته باشد، اگر شرایط دعا موجود باشد و موانع استجابت در کار نباشد، در این صورت، دعای مؤمن برای او ثمربخش است. بهره ی دعا به این صورت است که اگر خداوند، استجابت آن دعا را به صلاح بنده در این دنیا یا در حال حاضر نداند، برای او ذخیره می کند و در صورت شرایط بهتری برآورده می سازد، یا به سبب این دعا، بلایی از او دفع می گردد. گاهی طبق تقدیر الهی، مقدر است که آفت و بلایی به بنده ای برسد، اما توجه او به آستان پروردگار و دست نیازی که به سوی خدا برمی آورد و حالت تضرّع و نیایشی که پیدا می کند، سبب می شود خداوند، به برکت همین توجّه، آن بلا را از او دفع کند و تقدیر خویش را عوض کند. در روایات است که: «دعاء، قضای الهی را پس از ابرام و حتمی شدن نیز برمی گرداند و عوض می کند.» پس هرگز نباید ناامید شد و دست از دعا کشید. 📚حکمت های سجادی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام سجاد علیه السّلام)، جواد محدثی 👇👇👇 🆔 @jabbarnameh
چهار حکایت کوتاه اما تاثیر گذار: حکایت اول: از کاسبی پرسیدند: چگونه در این کوچه پرت و بی عابر کسب روزی میکنی؟ گفت: آن خدایی که فرشته مرگش مرا در هر سوراخی که باشم پیدا میکند!! چگونه فرشته روزیش مرا گم میکند! حکایت دوم: پسری با اخلاق و نیک سیرت، اما فقیر به خواستگاری دختری میرود... پدر دختر گفت: تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد، پس من به تو دختر نمیدهم... پسری پولدار، اما بدکردار به خواستگاری همان دختر میرود، پدر دختر با ازدواج موافقت میکند و در مورد اخلاق پسر میگوید: انشاءالله خدا او را هدایت میکند...! دختر گفت: پدر جان؛ مگر خدایی که هدایت میکند، با خدایی که روزی میدهد فرق دارد؟ حکایت سوم: از حاتم پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟ گفت: آری... مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود؛ یکی را شب برایم ذبح کرد... از طعم جگرش تعریف کردم... صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد... گفتند: تو چه کردی؟ گفت: پانصد گوسفند به او هدیه دادم... گفتند: پس تو بخشنده تری... گفت: نه، چون او هر چه داشت به من داد اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم... حکایت چهارم: عارفی راگفتند: خداوند را چگونه میبینی؟ گفت آنگونه که همیشه میتواند مچم را بگیرد، اما دستم را می گیرد... 👇👇👇 🆔 @jabbarnameh