سلام بر عالیجناب بشیر بن عمر حضرمی!
شب عاشورا بهش خبر دادن که پسرش اسیر و زندانی شده! آقاسیدالشهدا بهش فرمودن من بیعتم رو ازت برداشتم برو پسرت رو نجات بده... اما بشیر گفت الان تنهاتون بذارم و بعدا سراغتون رو از دیگران بگیرم؟! نه! هرگز!
چی میشه گفت در مورد شکوهِ این عشق و معرفت!
🔴 نلسون ماندلا: امام حسین(ع) به من این توان را داد که برای حق و آزادگی بایستم
🔻من بیشتر از بیست سال را در زندان طی کردم یک شب تصمیم گرفتم با تمام شرابط تعیین شده از سوی دولت خودم را تسلیم کنم (و دیگر به دنبال آزادی نباشم ) اما ناگهان بیاد امام حسین(ع) و نهضت کربلا افتادم و امام حسین این توان را به من داد که برای حق و آزادگی بایستم و من این کار را کردم.
╭━━⊰•❀🍃🌹🍃❀•⊱━━╮
@at3014393952C8eed540127
╰━━⊰•❀🍃🌹🍃❀•⊱━━╯
12.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 غیرت یزید نسبت به ناموسش از برخی عزاداران امام حسین علیه السلام بیشتر بود !!!
منتشر کنید شاید یه عده ای خواستن تصمیم بگیرن حداقل در این موضوع از یزید بدتر نباشن🤔
╭━━⊰•❀🍃🌹🍃❀•⊱━━╮
@at3014393952C8eed540127
╰━━⊰•❀🍃🌹🍃❀•⊱━━╯
2.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عزاداری اهوازیها در دمای بالای ۵۰ درجه در منطقه محروم عین ۲
🔸️فوری
منابع خبری :
رهبری حماس به نیروهای خود در غزه دستور داد تا هزاران موشک را از زیر زمین خارج کرده و آنها را برای پرتاب آماده کنند.
🔴 بعضی از این وطن فروشان از عربستانی که دهها سال توسط یه خانواده ی دیکتاتور اداره می شه پول میگیرن تا بگویند در ایران دموکراسی نیست!
الدنگ ها... بد عاقبتی در انتظار شماست
.
به این تصویر دقت کنید:
1. پروفسور کریستین بونو از فرانسه
2. پروفسور خوان فرانسیسکو از اسپانیا که جزء ده دانشمند برتر جهان در زمینه هوش مصنوعیه
3. دکتر تاراس اقتصاددان از روسیه
4. دکتر روبرتو آرکادی فیلسوف و مسلط به چند زبان از ایتالیا
هر 4 تا شیعه شدند
پذیرایی از زائران حسینی در لباس خادمی امام رضا (ع) تصویر مربوط به دو سال قبل میباشد
طرف تو ایران 4 ترم می خونه منکر خدا میشه.
🔴نماز عباس بابایی و احترام ژنرال آمریکایی
♦️خود عباس ماجرای فارغالتحصیلی از دانشکده خلبانی آمریکا را چنین تعریف کرده است: «دوره خلبانی ما در آمریکا تمام شده بود، اما به خاطر گزارشاتی که در پرونده خدمتم درج شده بود، تکلیفم روشن نبود و به من گواهینامه نمیدادند تا این که روزی به دفتر مسئول دانشکده که یک ژنرال آمریکایی بود، احضار شدم. به اتاقش رفتم و احترام گذاشتم. او از من خواست که بنشینم. پرونده من در مقابلش و روی میز بود. ژنرال آخرین فردی بود که میبایستی نسبت به قبول و یا رد شدنم اظهارنظر میکرد.
♦️او پرسشهایی کرد که من پاسخش را دادم. از سؤالهای ژنرال برمیآمد که نظر خوشی نسبت به من ندارد. این ملاقات ارتباط مستقیمی با آبرو و حیثیت من داشت زیرا احساس میکردم که رنج دو سال دوری از خانواده و شوق برنامههایی که برای زندگی آیندهام در دل داشتم همه در یک لحظه در حال محو شدن است و باید دست خالی و بدون دریافت گواهینامه خلبانی به ایران برگردم. در همین فکر بودم که در اتاق به صدا درآمد و شخصی اجازه خواست تا داخل شود. او ضمن احترام، از ژنرال خواست تا برای انجام کار مهمی به خارج از اتاق برود، با رفتن ژنرال، من لحظاتی را در اتاق تنها ماندم.
♦️به ساعتم نگاه کردم، وقت نماز ظهر بود. با خود گفتم، کاش در اینجا نبودم و میتوانستم نماز را اول وقت بخوانم. انتظارم برای آمدن ژنرال طولانی شد. گفتم که هیچ کار مهمی بالاتر از نماز نیست، همین جا نماز را میخوانم. انشاالله تا نمازم تمام شود، او نخواهد آمد. به گوشهای از اتاق رفتم و روزنامهای را که همراه داشتم به زمین انداختم و مشغول نماز خواندن شدم. در حال خواندن نماز بودم که متوجه شدم ژنرال وارد اتاق شده است. با خود گفتم چه کنم؟ نماز را ادامه بدهم یا بشکنم؟ بالاخره گفتم، نمازم را ادامه میدهم، هرچه خدا بخواهد همان خواهد شد. نماز را تمام کردم و در حالی که بر روی صندلی مینشستم از ژنرال معذرتخواهی کردم. ژنرال پس از چند لحظه سکوت، نگاه معناداری به من کرد و گفت: چه میکردی؟
گفتم: عبادت میکردم.
گفت: بیشتر توضیح بده.
♦️گفتم: در دین ما دستور بر این است که در ساعتهای معین از شبانهروز باید با خداوند به نیایش بپردازیم و در این ساعت زمان آن فرا رسیده بود، من هم از نبودن شما در اتاق استفاده کردم و این واجب دینی را انجام دادم.
♦️ژنرال با توضیحات من سری تکان داد و گفت: همه این مطالبی که در پرونده تو آمده مثل این که راجع به همین کارهاست، این طور نیست؟ پاسخ دادم: بله همین طور است. لبخند زد. از نوع نگاهش پیدا بود که از صداقت و پایبندی من به سنت و فرهنگ و رنگ نباختنم در برابر تجدد جامعه آمریکا خوشش آمده است. با چهرهای بشاش خودنویس را از جیبش بیرون آورد و پروندهام را امضا کرد. سپس با حالتی احترامآمیز از جا برخاست و دستش را به سوی من دراز کرد و گفت: به شما تبریک میگویم. شما قبول شدید. برای شما آرزوی موفقیت دارم. من هم متقابلاً از او تشکر کردم. احترام گذاشتم و از اتاق خارج شدم. آن روز به اولین محل خلوتی که رسیدم به پاس این نعمت بزرگی که خداوند به من عطا کرده بود، دو رکعت نماز شکر خواندم.»
یه مداحی علیه رژیم صهیونیستی خونده شده، بعضیا فشاری شدن که چرا برای غیر اهلبیت میخونید
عاقبت مذهبی سکولار میشه همون عکسهای لاکچری تو استخر
9.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 به بچه های دهه نودی میگن همین الان گرونترین و بهترین چیزی که میخوای رو برات میخریم عوضش امام حسین رو دوست نداشته باش
🔸 واکنش های خاص و جالب بچه ها رو ببینید...
🛑 «عمرا! حاضرم ps۴ خودمو هم بدم ولی امام حسین رو دوست داشته باشم»