خوب شد دردم دوا شد خوب شد
دخترت حاجت روا شد خوب شد
میخوام همه شهرو چراغون کنم
یه شهرو به خرابه مهمون کنم
ببوسمت جلو چشای همه
صورتتو ستاره بارون کنم
من قهر نبودم که میگی آشتی
فقط میگم تو که دوسم داشتی
کاشکی منو تنها نمیذاشتی
بابا بابایی ، بابا بابایی
بیابونا نمیره از یادم
من خواب بودم از ناقه افتادم
به جون تو صد دفعه جون دادم
بابا بابایی ، بابا بابایی
خوب شد دردم دوا شد خوب شد
دخترت حاجت روا شد خوب شد
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
آخر امشب گره وا شد خوب شد
خب سرت مهمون ما شد خوب شد
تنت کجاست که میل آغوش کنم
قرآن بخون با جون و دل گوش کنم
یه کاری کن همه چی یادم بره
کتک های زجرو فراموش کنم
هر روز هلم داد و زمین خوردم
امروز دیگه طاقت نیاوردم
به چادر عمه پناه بردم
بابا بابایی ، بابا بابایی
پیدام نکرد و حرف بد میزد
به چادر عمه لگد میزد
به جای هر کس که نزد میزد
بابا بابایی ، بابا بابایی
خوب شد دردم دوا شد خوب شد
دخترت حاجت روا شد خوب شد
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
آه از دنیا دل من سیر شد
این سه ساله از فراقت پیر شد
یه دختر و صحرای تاریک کجا
دست بزرگ صورت کوچیک کجا
بازار شام محله های شلوغ
شاهپرک و کوچه ی باریک کجا
نمیدونم شاید که خواب دیدم
سرت رو تو بزم شراب دیدم
چه اشکی تو چشم رباب دیدم
بابا بابایی ، بابا بابایی
هنوز لبت پُر از رد چوبه
تو چشمای سکینه آشوبه
بذار بمیرم که واسم خوبه
بابا بابایی ، بابا بابایی
خوب شد دردم دوا شد خوب شد
دخترت حاجت روا شد خوب شد
#حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم_1399
#سنگین
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
کاشکی یکی بود تورو به یه جرعه آب مهمون کنه
فکر نمیکردم حرمله اینطور منو حیرون کنه
باباتو بین حرم و معرکه سرگردون کنه
چشم انتظاره مادرت رباب
بی طاقته دم حرم
تورو به خیمه ببرم
دیدی چی اومد به سرم
باشه علی راحت بگیر بخواب
دلم شکست فدا سرت
اگه بپرسه مادرت
میگم که خوابه پسرت
... آه علی اصغر ، علی اصغر (2) ...
میترسم از لحظه ای که دم غروب غوغا کنن
برای غارت حرم دور حرم دعوا کنن
نیزه توی خاک بزنن تن تورو پیدا کنن
به سرنیزه میبندن سرتو
میریزه خون از حنجرت
همش دعای مادرت
نیفته از نیزه سرت
نگاه کن اشکای خواهرتو
تو بغلش پیراهنت
میخونه وقت رفتنت
داداشی تشنه کشتنت
... آه علی اصغر ، علی اصغر (2) ...
گرفتمت به روی دست بارون خجالت بکشه
حتی فرات خجالت از این لب و صورت بکشه
بابات برا یه قطره آب اومده منت بکشه
به سرنیزه میبندن سرتو
میریزه خون از حنجرت
همش دعای مادرت
نیفته از نیزه سرت
نگاه کن اشکای خواهرتو
تو بغلش پیراهنت
میخونه وقت رفتنت
داداشی تشنه کشتنت
... آه علی اصغر ، علی اصغر (2) ...
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم_1399
#سنگین
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
مؤذن کرب و بلا خاموشی چرا رعنای من
به خاک و خون افتادی و خون میباره از چشمای من
ای جونم ای جوونی ام تو مردونه جنگیدی ولی
کمر بستن به قتل تو یه لشکری با بغض علی
حالا که ابروت شکسته و شکسته فرق سرت اکبر
میخونم با خواهرم زینب ، بابا حیدر وای بابا حیدر
... علی اکبر وای علی اکبر ...
محکم گرفتی دستمو داری روی خاک پا میکشی
تکون نخور مگه میخوای پاشیده تر از اینم بشی
من چی به این دنیا بگم چی باید به این دنیا بگی
لخته ی خون تو گلوی تو نمیذاره یه بابا بگی
دیگه بعد از تو همین قدر هم نگاه به دنیا نمیکنم
میگردم دنبال پیکرت همش رو پیدا نمیکنم
... علی اکبر وای علی اکبر ...
اینجوری بی تابم نکن آخ دلم آروم نداره خب
دم آخر بابا باید سر روی زانوت بذاره خب
اینجا ولی برعکس شده سرِ تو روی زانوی من
نیزه توی پهلوی تو ، داغ تو زخم پهلوی من
دگرگونه صورت ماهت ، گرفته خون روی چشماتو
در احتضارم نمیدونم که من اول جون میدم یا تو
... علی اکبر وای علی اکبر ...
#حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم_محرم_1399
#سنگین
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
به روی خاکا شاخه های یاس افتاده ای وای
چه اتفاقی برای عباس افتاده ای وای
اولین باره صداش کردم گره از کار وا نمیشه
اولین باره علمدارم جلو پاهام پا نمیشه
اولین باره روی حرف حسین داره نَه میاره
روی برگشتن نداره و میخواد رو خاک سر بذاره
به هق هق افتاده پهلوونم
میگه بذار همین جا بمونم
مشک پاره رو میده نشونم
... آه اباالفضل ، وای اباالفضل ...
هم نمیتونم تنهاش بذارم هم بی قرارم
حرم چی میشه ای وای اباالفضل دلشوره دارم
اولین باره هر دوتامون زینبو تنها گذاشتیم
هر دوتا پیش فرات اما دلو خیمه جا گذاشتیم
اولین باره اِنقدر زینب چشم انتظارم میمونه
چشماشو به علقمه دوخته دستاش رو به آسمونه
دورمون شلوغِ از ازدحامه
تا دور حرم داره ادامه
چه کنم چه کنم رو لبامه
... آه اباالفضل ، وای اباالفضل ...
خیمه به خیمه رقیه امروز دنبال آب بود
برا خودش نَه فقط به فکر طفل رباب بود
اولین باره نمیتونم نگاه کنم توی چشماش
گریه میکنم بلند بلند بمیرم از غصه اِی کاش
اولین باره عدو داره شادی کنان پا میکوبه
تو نگاهشون همش حرف از غارتِ وقت غروبه
میرم حرم میگم یار نیومد
من هر چقدر زدم زار نیومد
اهل حرم علمدار نیومد
... آه اباالفضل ، وای اباالفضل ...
#حضرت_اباالفضل
#شب_تاسوعا_محرم_1399
#سنگین
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
نگرونم به جون خودت قسم
چه کنم خیلی برات دلواپسم
وقتی گفتی خواهرم دلم گرفت
جوری که بالا نمیاد نفسم
گله از این دل عاشق میکنم
میشنوی صدامو هق هق میکنم
یه چیزی بگو دلم آروم بشه
یه چیزی بگو دارم دق میکنم
... واویلتا واویلتا ، واویلتا واویلتا ...
نمیدونم چه خاکی سرم کنم
خیمه ها مونو باید علم کنم
باید از جلوی پای بچه ها
دونه دونه سنگ و تیغو جمع کنم
قول بده مراقب خودت باشی
زبونم لال اگه افتادی پاشی
بلایی سرت بیاد من چه کنم
جز تو هیشکیو ندارم داداشی
... واویلتا واویلتا ، واویلتا واویلتا ...
قول بده به سمت درگیری نری
طرف مسیر هیچ تیری نری
دم گوش ذوالجناح اینو میگم
قول بده سمت سرازیری نری
آروم آروم توی ازدحام بزن
اگه افتادی زمین صدام بزن
حرمله به جای سینه ی حسین
تیرهاتو به سمت بچه هام بزن
... واویلتا واویلتا ، واویلتا واویلتا ...
#امام_حسین
#شب_عاشورا_محرم_1399
#سنگین
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
تو این آتیش تاب و تب ای خدا
چه خوبه باشم تشنه لب ای خدا
دیده چشم من صحنه هایی که عالم و آدم ندیدن
تو یه صبح تا شب عزیزانمو لب عطشان سر بریدن
... غریبم غریب (2) ، غریبم غریب غریبم ...
دار و ندارم گریه بود ای خدا
یه عمری کارم گریه بود ای خدا
چی میشد اگه مادرم منو نمیزاد و من نبودم
یاد دستای تو طنابم و یاد رخ های کبودم
... غریبم غریب (2) ، غریبم غریب غریبم ...
تو لحظه های آخرم ای خدا
یاد بریده حنجرم ای خدا
حالا که یه عمر سهم قلب من غصه و رنج و بلا بود
کاش مثه بابام یا مثه عموم مرقدم تو کربلا بود
... غریبم غریب (2) ، غریبم غریب غریبم ...
#امام_سجاد
#شهادت_امام_سجاد
#سنگین
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
بابا جون من ، تو ای بی کفن
به ویرونه امشب تو یک سر بزن
ببین خستمه ، دیگه بسمه
نَه نایی به پامه نَه جونی به تن
تو و نیزه بابا من و سلسله
تو و سنگ کینه من و آبله
همون ساربونی که دستت برید
منو میکشید از پِی قافله
چشاتو ببند و نبین روی من
کبودی لب ها و ابروی من
تو از نِی سواری بابا خسته ای
بیا سر بذار روی زانوی من
... الهی رقیه بمیره برات ...
بخون از نگام ، از اشک چشام
از اون لخت خونِ کنار لبام
نشد باورم ، چی اومد سرم
من هر بار که گفتم بابامو میخوام
فدای سرت هر چی اومد سرم
از این بیشتراش هم به جون میخرم
به کوریِ چشمای اون نیزه دار
رسیدیم به هم بازم ای دلبرم
الهی بمیره بابا دخترت
که سنگای دشمن شکسته سرت
منم دست به دیوار میگیرم بابا
شدم قد خمیده مثه مادرت
... الهی رقیه بمیره برات ...
قدم خم شده ، موهام کم شده
بابا قاتل من همین غم شده
رو نِی رفت سرت ، کجاست مادرت
الهی بمیره برات دخترت
بگو باشه راحت خیال عمو
نذاشتم ببینه کسی تارِ مو
از اون روز که دیدم تورو روی نِی
بابا خیلی میسوزه راه گلو
بابا جون ببین که گرفته صدام
میسوزه بابا جای گوشواره هام
اگه تو بمونی دیگه پیش من
منم قول میدم چیزی از تو نخوام
... الهی رقیه بمیره برات ...
#حضرت_رقیه
#شهادت_حضرت_رقیه
#سنگین
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
سر منو نشون نده ، سر خودت چی اومده
خوشی به ما نیومده ، خوشی به ما نیومده
به صورتت کی چنگ زده ، به پیشونیت کی سنگ زده
خوشی به ما نیومده ، خوشی به ما نیومده
سر بریدت هم رسید ای وای بابا
رگ گلوتو کی برید ای وای بابا
اونی که تا اینجا سرت را آورده
کاش به موهات دست میکشید ای وای بابا
دست کیا سپردنت ، تنور خولی بردنت
شکر خدا که آخرش پیش خودم آوردنت
بار سفر رو جمع کنم ، زحمتو باید کم کنم
... من الّذی اَیتمنی ، من الّذی اَیتمنی ...
حال و روزم خیلی بده ، درد دل من بی حده
خوشی به ما نیومده ، خوشی به ما نیومده
اشک چشام در اومده ، حوصلم هم سر اومده
خوشی به ما نیومده ، خوشی به ما نیومده
میای با هم بازی کنیم بابا جونم
روی همو نازی کنیم بابا جونم
نمیتونه دل بکَنه عمه از من
باید اونو راضی کنیم بابا جونم
ای شمع من چراغ من ، مرهم درد و داغ من
بیا بریم تا اینکه زجر نیومده سراغ من
بار سفر رو جمع کنم ، زحمتو باید کم کنم
... من الّذی اَیتمنی ، من الّذی اَیتمنی ...
کی به گلوت خنجر زده ، به سر و روت خنجر زده
خوشی به ما نیومده ، خوشی به ما نیومده
هر کی منو زد بد زده ، پهلومو با لگد زده
خوشی به ما نیومده ، خوشی به ما نیومده
هنوز داره از دهنم خون میریزه
از صورتم رو دامنم خون میریزه
شبیه مادرت شدم با این زخما
از گوشه ی پیرهنم خون میریزه
گفتم سرم شکست زدن ، با مشت و پشت دست زدن
زیر چشام سیاه شده اینو مردای مست زدن
بار سفر رو جمع کنم ، زحمتو باید کم کنم
... من الّذی اَیتمنی ، من الّذی اَیتمنی ...
#حضرت_رقیه
#شهادت_حضرت_رقیه
#سنگین
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
گذشته به من این چهل روز غم همچون چهل سال
کنار مزارت ببین خواهر تو رفته از حال
ندیدم در این سرزمین غیر از زیبایی عشق
نشان داده یکه تازی و آقایی عشق
تو در این وادی ، سر به نِی دادی ، مرا بیچاره کردی
با نگاهی مرا ، آخر ماجرا ، بدان آواره کردی
مجسم شد روز عاشورا
پیکرت عریان نقش بر زمین بود
بدیدم عدو بهر انگشتر تو در کمین بود
... آه و واویلتا ، آه و واویلتا ، آه و واویلتا ...
اگر بعد تو زنده ماندم بدان شرمنده هستم
جوانی را همچو آئینه ای درهم شکستم
تو با صوت قرآن به روی نِی صبرم ربودی
زدم سر برا چوبه ی محمل علت تو بودی
عصر عاشورا ، دور تو غوغا ، تنت زخمی و مجروح
شمر و با خنجر ، می بُرید حنجر ، شهیدت کرد و مذبوح
بدیدم به چشمان خود ای جان
استخوان هایت زیر سم اسبان
تنت بی کفن غرق در خون برادر نیزه باران
... آه و واویلتا ، آه و واویلتا ، آه و واویلتا ...
#حضرت_زینب
#اربعین_حسینی
#سنگین
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
منه دل غمین ، با قلبی حزین
باید بی تو باشم دیگه بعد از این
ببین حالمو ، تو احوالمو
پیشت اومدم بعد یک اربعین
پاشو پیریِ زینبو چاره کن
یه رحمی به این حال بیچاره کن
با اون صوت جانسوز قرآن داداش
دوباره دل من رو آواره کن
همه هست زینب فدای سرت
میدونم بریده ست رگ حنجرت
بیا حاجتم رو روا کن داداش
کنارت بذار جون بده خواهرت
... الهی که زینب بمیره برات ...
غم بی امون ، منه خسته جون
سرت روی نیزه داداش غرق خون
چه صحرایی بود ، چه غوغایی بود
با چشمات به من گفتی اینجا نمون
تورو تا روی نیزه دیدم داداش
مثه بید مجنون خمیدم داداش
صدا استخونایی که میشکست
زیر سُم اَسبا شنیدم داداش
داداش از رقیه نگیری سراغ
با پای برهنه تو صحرای داغ
نپرسی چرا دخترت نیست پیشم
بمیرم که دق کرد داداش از فراق
... الهی که زینب بمیره برات ...
#حضرت_زینب
#اربعین_حسینی
#سنگین
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
پاشو ای نور دیده که من از غصه مُردم
زِ داغ تو من افسردم
گمانم ای برادر جان نمیشناسی دیگه من رو
به دست من ببین جای غُل و زنجیر دشمن رو
منم یاسی که پژمردم
زِ نامحرم کتک خوردم
... حسین من ، حسین من ، حسین من ...
ببین ای باغبونِ گلای یاس و لاله
که صحرا شد پُر از ناله
پاشو بنگر ربابِ تو تو صحرا با دل مضطر
با گریه داره میگرده پِی قبر علی اصغر
روی سینت علی اصغر
پایین پات علی اکبر
... حسین من ، حسین من ، حسین من ...
من و سکینه رفتیم کنار نهر علقم
دلامون شد پُر از ماتم
معما شد برای من اگه بوده سپهدارت
چرا اِنقدر کوچیکه پس قدِ قبر علمدارت
سکینه گفت به صد ماتم
شده جسمت جدا از هم
... عمو عباس ، عمو عباس ، عمو عباس ...
#حضرت_زینب
#اربعین_حسینی
#سنگین
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir
یه اربعینه که از تو دورم
پاشو داداش که اومدم پیشت بمونم
یه اربعینه دلم گرفته
حدیث غربتت رو من دارم میخونم
خواهرت اومده پاشو عزیز برادر
اومده خسته از سفر چه زار و مضطر
چهل روزه ندیدمت سخته به والله
خودت پاشو دستی بکش رو قلب خواهر
دارم میسوزم از این فراق و درد هجران
پاشو بهت بگم از کوفه و شام ویران
... حسین من یا مظلوم ، حسین من یا مظلوم ...
یه اربعینه زخمیه قلبم
از بس که داد زدم داداش صدام گرفته
یه اربعینه اسیر دردم
از بس که راه رفتم داداش پاهام گرفته
به روی نیزه ها دیدی چیا کشیدم
دنبال رأس تو همش من میدَویدم
پاشو برات بگم داداش از این جماعت
زخم زبونایی رو که اونجا شنیدم
هلهله بود و غوغا ، میرقصیدن جلو ما
وقتی سرت می افتاد میخندیدن به ماها
... حسین من یا مظلوم ، حسین من یا مظلوم ...
پاشو برادر اومده خواهر
از بس که غصه خوردم از غمت شدم پیر
پاشو برادر اومده خواهر
عصای دست من بشو شدم زمین گیر
گفته بودی صبوری کن صبوری کردم
هر چی بهم سپردی رو برات آوردم
اما یکی جا موند داداش توی خرابه
شرمندتم رُقیتو من نیاوردم
جا موند توی خرابه غنچه ی نازنینت
نشد بیارمش من کربلا اربعینت
... حسین من یا مظلوم ، حسین من یا مظلوم ...
#حضرت_زینب
#اربعین_حسینی
#سنگین
🆔 @javadieh
🌐 www.javadieh.blog.ir