واقعیت رفتن کیمیا علیزاده از ایران چه بود؟ قسمت-۱
همهچیز از فرودین۹۵ شروع شد؛ کیمیا قهرمان تکواندوی آسیا شد و با تقدیم مدالش به شهدای مدافع حرم، راهی المپیک۲۰۱۶ شد.
اگرچه مدال برنز المپیک را گرفت اما چون اولین مدال زنان در المپیک بود به او پاداش مدال طلا دادند:
۳۰۰سکه+۱۰هزاردلار+یکآپارتمان+۵۰میلیون+پژو پارس
کیمیایِ ۱۸ساله قهرمان ملی شده بود.
اردیبهشت۹۶ او همه را به شرکت در انتخابات ریاستجمهوری دعوت کرد. دوماه بعد نقره جهانی را هم گرفت تا در جلسه تحلیف روحانی در کنار دختر رییسجمهور در بیترهبری باشد. به خندوانه هم که رفت به رامبد جوان گفت:
«پیام رهبر معظمانقلاب را که شنیدم یکی از بهترین لحظات زندگیام بود»
همهچیز برای کیمیا مهیاست که ناگهان تابستان۹۶ خبری بد به ورزش ایران رسید:
«کیمیا علیزاده باید ۳عمل جراحی کند.»
او به سندرمی نادر در دستهبیماریهای تحلیلرونده عضلانی «گیلنباره» نیز مبتلا شده بود؛ سندرم فلجکننده و نادر.
وزیر بهداشت شخصا دوبار به عیادت کیمیایِ ایرانی در بیمارستان رفت. فدراسیون تکواندو نیز در بیمارستان برایش جشن تولد گرفت. همه بدنبال بازگشت دوباره او به میادین بودند. حتی در بهمنماه که سرپا شد، برایش در خیابانهای تهران بیلبوردهایِ آرزوی سلامتی زدند. فدراسیون هم او را بصورت ویژه به اردوی تیمملی دانشجویان برد تا زودتر برای بازیهای آسیایی جاکارتا آماده شود.
کمیته المپیک او را بعنوان پرچمدار کاروان ایران در جاکارتا هم انتخاب کرد تا دختر ایرانی روحیه بگیرد.
اما یکماه بعد کیمیا در تورنمت کرهجنوبی شکست خورد. مصدومیتها او را ناآماده کرده بود. بااینحال به تیمملی دعوت شد. ولی اینبار در مردادماه، رباطصلیبی پاره کرد تا پرچمداری کاروان ایران در جاکارتا را از دست بدهد.
آذرماه ۹۷ مسابقات جهانی انگلیس را هم از دست داد. مصدومیتها او را رها نمیکرد. دیگر برخی از پایان عمر تکواندوی او میگفتند. چندماه بیشتر به المپیک۲۰۲۰ نمانده بود که مصدومیتها او را از انتخابی تیمملی هم محروم کرد تا ناهید کیانی در دیماه۹۸ جای او را در تیمملی بگیرد.
سههفته بعد ناگهان کیمیا از ایران خارج شد و از آلمان درخواست پناهندگی کرد:
«من یکی از میلیونها زن سرکوب شده در ایران هستم که سالهاست هرطور که خواستند بازیام دادند...»
کیمیا از آلمان، هلند و کانادا درخواست کرد با پرچم آنها در انتخابیهای المپیک۲۰۲۰ شرکت کند. همه عزم او شرکت در المپیک بود:
«فکر میکنم در اینجا(آلمان) بتوانم به مدال المپیک و جهانی برسم»
اما هیچیک از این کشورها نپذیرفتند...
ادامه دارد
#جواد_موگویی
@javadmogoei
واقعیت رفتن کیمیا علیزاده از ایران چه بود؟
قسمت-۲
اما هیچیک از این کشورها نپذیرفتند جای ورزشکار خود را به کیمیا بدهند. تا او بناچار بعنوان عضو تیم «پناهندگان فدراسیونجهانی تکواندو» در رقابتهای انتخابی اروپا شرکت کند.
اما بازهم در فروردین۹۹ در آخرین انتخابی المپیک در بلغارستان شکست خورد و به المپیک نرسید.
کرونا اما المپیک را یکسال عقب انداخت. شاید اگر او در ایران میماند، این یکسال تعویق المپیک، مصدومیت او را رفع میکرد و به انتخابی تیمملی میرسید.
ناگهان اما کمیته بینالمللی المپیک اعلام کرد برای کیمیای پناهنده سهمیهویژه درنظر گرفته و به او جواز شرکت در المپیک۲۰۲۰ میدهد! امری بیسابقه در تاریخ المپیک!
عجبا که قرعه اتفاقی! هم او را به ناهید کیانی رساند! سناریو کامل شد:
«دختران ایرانی در برابر هم»
در ایران نیز همه بهجان همافتادند؛ برخی کیمیا را قربانی عدمآزادی و سرکوب زنان در ایران خواندند. اما بنا به آنچه که در این ۵سال بر کیمیا گذشت، او کانون توجه معنوی و مادی حاکمیت ایران بوده است.
کیمیا نیز نه تنها هیچگاه موضعی منتقدانه به فضای سیاسی اجتماعی حاکمیت نداشته بلکه همراه آن نیز بوده؛ مدالهایش را به شهدای مدافعحرم تقدیم کرده، پیامرهبری را بهترین لحظه عمرش خوانده و مردم را به انتخابات دعوت کرده.
حتی یک خط موضعگیری سیاسی از کیمیا تا پیش از پناهندگیاش دیده نمیشود. همه زندگی او تکواندو بوده و بس.
همه آنچه که او را به پناهندگی وا داشت، رفتن به المپیک و رسیدن به مدال دوم بود.
مصدومیتهای پیدرپی نام او را از تیمملی ایران خط زد. و او برای رسیدن به هدفش دنبال پناهندگی رفت. و برای پناهندگی نیز بایستی از سرکوب زنان در ایران میگفت.
کسب سهمیهویژه، پاداش همین سخنان بود. وگرنه او در انتخابیهای فدراسیون جهانی هم باخته بود.
کیمیا شاید اگر میدانست کرونا، المپیک۲۰۲۰ را به ۲۰۲۱ میرساند، پس از رفع مصدومیت شانسش را در انتخابی تیمملی ایران امتحان میکرد و اصلا به کشوری دیگر پناهنده نمیشد.
القصه!
میتوان به جمهوریاسلامی ناسزاهای بیشماری روانه کرد اما آرزوی گرفتن دومین مدال المپیک، کیمیا را تا پناهندگی و پشت کردن به وطن کشاند، نه چیز دیگری.
سناریوی دوقطبیسازی کیمیا و کاشتن تخم دوپارگی همچنان با محوریت ورزش ادامه دارد. بایستی این را زدود.
همه ما گاهی برای رسیدن به آرزوهایمان، خط قرمزهایی را رد میکنیم.
راه را باید برای کیمیای بازگذاشت. اما نباید پشتکردن به وطن را کاری قهرمانانه و امری عادی جا زد. او در حق مردم کشورش بیمعرفتی کرد، اما این اشتباه قابل گذشت است. اگر خودش پیشقدم شود.
#جواد_موگویی
@javadmogoei
حرف بیحساب| جواد موگویی
@javadmogoei
مراقب باش!
در کمینت نشستهاند!
سعید اسماعیلی مدالش را به مردم، خاصه کارگران تقدیم کرده.
اما همین را دستاویزی کردند برای خلق دوگانه «پهلوان مردمی» - «قهرمان حکومتی».
نوشتهاند او برخلاف بقیه مدالش را به مردم تقدیم کرد. گویی سایر همتیمیهایش زبانملال به جانداران یا گیاهان پیشکش کردهاند!
تقدیم مدال به مردم، امری پسندیده و البته عادیِ همه قهرمانان است.
اما شما جناب اسماعیلی،
قهرمان ۲۱ساله عزیز،
مراقب باش که برایت دام پهن کردند!
دو سناریو برایت نگاشتهاند؛ دقیق و با جزییات.
سناریوی اول:
ابتدا با لقب «پهلوانِ مردم» تو را در مقابل همتیمیهایت قرار میدهند. بعد کافیست سخنی از وضعیت بد اقتصادی یا انتقاد از معیشت مردم بکنی، بلافاصله تیترت میکنند در بیبیسی.
بعد بتدریج تو میشوی پرچمدار مخالفت با حکومت! روزی نیست که لقب «تختیِزمان» را خرجت نکنند.
بعد با چند تماس! مینشینند زیرپایت که رخت مهاجرت برتنت کنند. یکهو بخود میآیی میبینی از اردوی تیمملی ایران رسیدی به اردوی تیمپناهندگان!
بعد جنجال میشود که قهرمان ۲۱ساله ترکِ وطن کرد. از اینجا ببعد تو میشوی نماد فرار قهرمانان.
یکهو بمدد فیلا، در مسابقات نه یکبار بلکه چندبار با حریف ایرانی روبرویت میکنند؛ عین سناریوی کیمیا و ناهید.
دو سر برد است؛ اگر مدال بگیری میگویند با پسر ایرانی چه کردید که برای کشور دیگری مدال گرفت. اما اگر ببازی، آنقدر حریف ایرانیت را تحتفشار قرار میدهند که مثل ناهید کیانی آرزوی مرگ کند.
پروژه تکمیل میشود؛ قهرمان۲۱ساله المپیک را میکنند اپوزیسیون حکومت و تمام.
اما سناریوی دوم؛
اگر سرت به کشتی گرم باشد و به سناریوی اول آنها پا ندهی، اگر مثل تمام ورزشکاران دنیا با رییسجمهور کشورت عکس بیاندازی یا مدالت را تقدیم شهدای وطن کنی و خلاصه این منش را برگزینی، ناگهان ورق برمیگردد! میشوی کشتیگیر حکومت! و ضدمردم!
آنوقت تو مدام با تختی در قیاسی، لکن تو در نقش مزدوری و تختی در نقش جهانپهلوانی.
حتی اگر مثل یزدانی با ۱۰مدال جهانی و المپیک، با کتف مجروح به فینال المپیک هم برسی، همچون کفتار در کمینت هستند تا پس از باختت هورا بکشند!
با هر امتیازی که بدهی کف میزنند! درست مثل بازی با انگلیس در جامجهانی فوتبال.
القصه!
مراقب باش که در پشت القاب «پهلوانِ مردم» در کمینت نشستهاند. این جماعت نه درد مردم دارند و نه دلسوزیِ برای قهرمانِ وطن. چندسالیست که در کمین قهرمانان ورزشی نشستهاند برای ایجاد شکاف اجتماعی و چیزهای دیگر، که بماند!
#جواد_موگویی
@javadmogoei
حرف بیحساب| جواد موگویی
@javadmogoei
کدام آزادی؟ کدام مردم؟
هنوز یکساعت از کشتی یزدانی نگذشته و مراسم اهدای مدال برگزار نشده، تیتر زدهاند:
یزدانی نقره داغ شد!
نوشتند مردم از آسیب کتف یزدانی ناراحت نشدن! چراکه در «بلوای زن، زندگی آزادی» طرف مردم نبود!
اینکه چگونه هنوز حتی یکساعت از کشتی نگذشته، چنین ارزیابی و نظرسنجی از ۸۰میلیون کردید، بماند.
اینکه چقدر یک ایرانی میتواند بیرحم باشد که بهمحض شکست یک قهرمانِ مجروح، بر طبل شادانه بکوبد و طعنهها و زخمزبانها را به قهرمان کشورش روانه کند، این هم بماند!
همه اینها بماند.
مسئله اما مفهموم «آزادی» و «مردم» است.
که چگونه به نام آزادی، دیکتاتورمآبانه دو سال است قهرمانی ملی را زیر طعنه و هجمه قرار میدهند.
به چه جرمی؟
که چرا مثل ما نمیاندیشی!
درست مثل آنچه که در جامجهانی برسر تیمملی فوتبال آوردید. از تک تک گلهای انگلیس لذت بردید! و بر طبل شادانه کوبیدید.
طارمی را هنوز ول نمیکنید. که چرا سرود ملی خواندی؟ چرا پس از گل خوشحالی کردی؟ اصلا چرا گل زدی؟!
اُف برشما که دم از زن و زندگی میزنید اما ۳سال ناهید کیانی را چنان کوفتید که به گفته خودش آرزوی مرگ کرد:
«بعد از اینکه باختم دیدم همچنان فحاشی رو ادامه میدن. خیلی برایم عجیب بود. میگفتم شما چی دیگه میخواید؟ مگه نمیخواستید ببازم؟ چی میخواید از جون من؟ از المپیک که برمیگشتم تو ذهنم میگفتم یعنی میشه الان هواپیما سقوط کنه...»
شناسنامه شما برای کدام آبوخاک است؟ مطمئنید ایرانی هستند؟
و این کارهایتان به نام مردم است؟!
کدام مردم را میگویید؟!
وقتی یزدانی به استقبال رییسی در فرودگاه رفت، تیتر زدند کشتیگیر حکومتی!
اما وقتی پزشکیان به بدرقه همین تیمملی کشتی رفت، آب از آب تکان خورد! گویی قدرت اگر بر وفق مرادتان باشد، همهچیز مردمیست!
تاریخ پر هست از خیانتها به وطن.
مراقب باشید!
روزگاری منافقین به نام «خلق» و «آزادی» به همصدایی با صدام رسیدند! به مرزها یورش بردند برای آزادیِ وطن!
اما ایران ماند.
به نفرتانگیزیها علیه قهرمانان وطن ادامه دهید، طوری نیست،
این پرچم به بلندای تاریخ، بالاست.
بالای بالا...
#جواد_موگویی
@javadmogoei