eitaa logo
حرف بی‌حساب| جواد موگویی
5.6هزار دنبال‌کننده
124 عکس
35 ویدیو
0 فایل
مستندساز، نویسنده و پژوهشگر تاریخ انقلاب
مشاهده در ایتا
دانلود
مشاهدات عینی‌ام از اعتراضات خیابانی-۳۸ نمازجمعه مولوی عبدالحمید زاهدان: ۱۴۰۱/۸/۱۳ رفتم نمازجمعه اهل سنت. آخرین‌باری که نمازجمعه رفتم به دهه۷۰ بازمی‌گردد! با لباس تهرونی کاملا در میان جمعیت تابلو بودم. محترمانه و با یک بازرسی مختصر راه باز کردند به زمینی وسیع و خاکی که هرکس شال یا چفیه‌‌ای زیر خود پهن کرده. یک‌نفر تعارف کرد. روی چفیه‌اش نشستم. نمازجمعه مردانه است‌! و هیچ خانمی در آن شرکت ندارد! نمی‌دانم مبنایش فقه اهل سنت است یا رسوم بلوچ‌ها. سعید می‌گوید «در سالن ورزشی کنار مصلی هستند. اما هیچ عکس و فیلمی از حضورشان منتشر نمی‌شود.» انصافا مولوی عبدالحمید خطیب متبحریست؛ بدون تپق و اطاله کلام. درست عکس بسیاری از امامان جمعه شیعیان! لهجه دارد ولی با کمی دقت می‌توان همه حرف‌ها را فهمید. در خطبه‌ها به اعتراضات اخیر پرداخت؛ اینکه مردم اعتراض دارند و اگر قبول ندارید، رفراندوم با نظارت ناظران بین‌المللی برگزار کنید. بعد به آزادی زنان و حقوق آنها در اسلام و کشورهای دنیا پرداخت. در آخر هم گفت هرکسی به اموال مردم، بانک و... دست‌درازی کند، از ما نیست. از انتظامات خواستم عکس بیاندازم که پذیرفتند. نماز شروع نشده زدم بیرون. نمازجمعه خودمان را هم بلد نیستم، چه برسد به اهل سنت! ترسیدم سوتی بدهم، حمل بر بی‌احترامی شود. نماز که تمام شد، سیل ۵-۶هزار نفره راهی خیابان‌ها شد. چند دسته ۱۰۰نفره شعار علیه رهبر دادند. اما سایر جمعیت همراهی نکرد. دسته‌ها از جمعیت جدا شدند و هریک راهی خیابان‌های فرعی شدند. همه جوان و نوجوان. انتظامات جوری آرایش گرفته بود که دسته‌ها در مسیر ناجا قرار نگیرند. چند نفر چند سنگ زدند به شیشه‌های بانک. انتظامات مانع شد. یک نفر با کلت تیر هوایی زد‌. از مسجد راه افتادند به سمت محله شیرآباد در ۵۰-۶۰کیلومتری مرز پاکستان. محله‌ای خلاف‌نشین و فقیر. چیزی شبیه میدان شوش تهران. غروب علی‌اکبر (شوهر دخترخاله همسر) زنگ زد: «عبدالحمید دوباره تظاهرات چندهزارنفری علیه رهبری برگزار کرده. فیلمش را بی‌بی‌سی گذاشته.» گفتم «دروغ است. جمعیت نمازگزار بودند که طبیعتا بعد از پایان نماز تا چند خیابان هم‌مسیر هستند. اینکه تظاهرات نیست.» رفتم قهوه‌خانه؛ ۲۵تومان. چایی را سوا حساب می‌کنند. تنباکو اینجا یه جوریست! بهتر و با فاز بالاتر! ناگهان خبر آمد که خاش درگیری شده. ای خدا! حال رفتن ندارم. بعد هفت روز دلم برای علی‌اصغر و فاطمه‌ام عجیب تنگ شده. بلیط گرفتم فردا تهران باشم. @javadmogoei
مشاهدات عینی‌ام از اعتراضات خیابانی-۳۹ زاهدان: ۱۴۰۱/۸/۱۴ دقیقا شد یک هفته؛ زاهدان اصلا قابل قیاس با اردبیل و حتی تهران نبود! حوادث پیچیده، چندلایه و کش‌دار. برای همین، سفرم طولانی و یادداشت‌هایم را با تاخیر منتشر کردم. حتما اشتباهاتی هم داشته‌ام. اما کوشیدم  تا به نتیجه‌ قطعی در پژوهش‌هایم نرسیدم، روایتی نکنم. به سیاق گذشته دخل و خرجم: بلیط هواپیما: یک‌میلیون سیصد هزار قلیان: ۸عدد ۲۰۰ چیپس: یک عدد ۱۲ پفک: یک عدد ۱۵ املت پاکستانی: ۵۰ املت ایرانی: دو عدد ۸۰ بلیط هواپیما: ۸۰۰ پارکینگ موتور: ۴۸ جمع کل: دو میلیون و پانصد هزار تومان سایر ناهار و شام و قلیان‌ها را در این ۷روز سعید حساب کرد‌. و من نیز اصرار بی‌جا نکردم! وگرنه خرجم بالاتر می‌رفت. @javadmogoei
حرف بی‌حساب| جواد موگویی
@javadmogoei
ممنوع‌المعامله شود! مگر می‌شود جلوی معامله با خدا را گرفت؟! من پرسپولیسی‌ام، دو آتیشه! جایگاه ۳۶ گوشه آزادیِ صد هزار نفره تیفوسی‌های قرمز، با همان ادبیات غیربهداشتی! یا همان «تماشگرنما»های دوشنبه‌های عادل! من یکی از همان‌هایم! از کرج تا آزادی طریق می‌کردیم، با مینی‌بوس قرمز، فقط به عشق داش علیِ بچه محل. چرا دروغ! هنوز هم بیاید، بست می‌نشینم جایگاه۳۶! خلاف تصور، من اصلا زیست مجازی ندارم! مطلبم را می‌نویسم و فی‌الفور انگشت روی سرچ اینستا می‌گذارم و می‌شینیم به دیدن کشتی‌های قدیم آقارسول خادم و دریبل‌های جادوگر. این تکرار هرشب من است، تا خوابم بگیرد. آقارسول ممنوع‌الخروج شود یا علی‌کریمی ضدانقلاب، خاطراتم را که نمی‌توانم پاک کنم! نه بارانداز خادارتسفِ روس در فینال المپیک آتلانتا از خاطرم می‌رود، نه آتش‌بازی جادوگر در شش قدم آلمان‌ها! ژرمن‌ها رو هوا پیچ خورده بودند! سَرِتوپ پشت سَرِتوپ! دستم خورد روی سرچ، از ۱۰۰هزار نفری رفتم ۱۲هزار نفری. اشک‌هایم دوباره آمد؛ بعد ۲۴سال از جهانی تهران، وقتی آقارسول چهارگوشه تشک را بوسید. ۱۰۵کیلو بود اما در ۱۳۰تا دوبنده پوشید تا ایران قهرمان شود. با سَربَندپِی خاک می‌کرد اما با ۱۰۵تا که نمی‌شود ۱۳۰تا را بارانداز زد! دوباره سرپا، دوباره سربندپی! دوباره خاک... تا فینال همین‌طوری رفت! فیلا و فیفا و یوفا کپ کرده بودند. مگر یادم می‌رود! حالا ممنوع‌الخروجش کنند! کپرهای سیستان که پاسپورت نمی‌خواهد! یه‌جو غیرت بس است! به‌فرض ممنوع‌المعامله هم شود! مگر می‌شود جلوی معامله با خدا را گرفت؟ خوابم گرفته... با اشک از این روزهای جهنمی... @javadmogoei
حرف بی‌حساب| جواد موگویی
@javadmogoei
سلام جام‌جهانی-۱ پاییز ۲۵سال پیش مثل پاییز امروز رنگش فوتبالی بود. لکن با یک فرق؛ آن موقع اضطراب صعود به جام‌جهانی داشتیم اما امروز در خود جام‌جهانی سودای صعود از گروه‌ داریم. دوم خرداد ۷۶. خاتمی و فوتبال، هوای تازه بود به جامعه خفه‌شده در سیاست رفسنجانی. مقدمانی را خوب شروع کردیم؛ ۴تا به چین زدیم، سه تا به قطر. با عربستان و کویت هم مساوی شدیم. اما در برگشت‌ها، تیم مایلی‌کهن تسمه پاره کرد! فقط چین را بردیم! به عربستان باختیم و در آزادی با کویت مساوی کردیم، تا یکصد هزار نفر به مایلی‌کهن «حیا کن رها کن» شعار بدهند. لکن یک برد از قطر در دوحه هم ما را رستگار می‌کرد. اما نشد که نشد. رفتیم به پلی‌آف با ژاپن: ۳-۲. گل طلایی چشم‌بادامی‌ها ما را رساند به ملبورن آخرین شانس رفتن به جام‌جهانی. ساعت یک بعدازظهر شنبه ۸ آذر ۱۳۷۶: رادیوی من از همه بزرگ‌تر بود! بقیه رادیو جیبی آورده بودند و من ضبط صوت خانه را! بهش می‌گفتیم کاکل! مدل موهایش بود. معلم دینی‌مان. همه زیر میز دنبال موج بازی ایران و استرالیا می‌گشتند. کاکل گفت «همه رادیوها رو جمع کنید! موگویی ضبطت رو بیار بگذار روی میز، همه با این گوش کنیم.» فوتبال شنیدن از رادیو، شبیه بو کردن گل با ماسک است! کلهم توپ تو شش قدم ما بود. دقیقه ۳۱ گل اول را خوردیم. سانتر از راست و شوت هری‌کیول‌‌‌. نیمه دوم؛ دقیقه ۳. دوباره سانتر و گل دوم. کاکل گفت جمع‌کنید بابا! رادیو را خاموش کرد. دو گل در ملبورن بعید بود جبران شود. اما ما امید داشتیم. کاکل نشست به درس دادن! ۵دقیقه بعد اعصابش نکشید! از نرفتن به جام‌جهانی. رفت بیرون کلاس. سیگاری روشنی کرد. رادیو را روشن کردم. جیمی جامپ استرالیایی آمد و تور دروازه عابدزاده را پاره کرد. تماشاگران هم ایرانی‌ها را مسخره کردند. خیابانی گفت تماشاگران ما در تهران اخلاق انسانی و اسلامی نشان دادند‌، این‌ است تفاوت فرهنگ متمدن و اسلامی ما با کشوری که ۱۲۰سال پیش توسط دریانوردان انگلیسی تاسیس شده! ناگهان کریم‌باقری، گل اول. ۳دقیقه بعد گل دوم... غزال تیزپا... خداداد عزیزی... مدرسه رفت روی هوا... زنگ تفریح خورد! زنگ را ناظم نزد! با گل دوم، کلاس‌ها ریختند در حیاط مدرسه. ساندروپل ۸دقیقه وقت اضافه گرفت! مگر می‌گذشت. همه در حیاط... ناظم میکروفن را گذاشت جلوی رادیوی من. عابدزاده شوت آخر زد سلام جام‌جهانی مدرسه تعطیل شد... در خیابان ایران ایران کنان... بعد آزادی خرمشهر، اولین‌بار بود که مردم به خیابان می‌ریختند برای شادی... جرات هورا کشیدن و رقصیدن، سوغات دوم خرداد خاتمی بود. تا صبح ایران ایران گفتیم و هورا کشیدیم... @javadmogoei
حرف بی‌حساب| جواد موگویی
https://t.me/javadmogoei
سلام جام‌جهانی-۲ آذر۱۳۵۶ هم مثل آذر۱۴۰۱ بود؛ هم در فوتبال هم در خیزش سیاسی! تک گل غفورجهانی به استرالیا، ما را رساند به جام‌جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین؛ برای اولین‌بار. ایران اما آبستن یک انقلاب بود. موج تظاهرات‌های خیابانی هر روز در شهرها سراسری می‌شد. تابستان ۵۷، «میدان شهیاد» چند ماه بیشتر فاصله نداشت تا «میدان آزادی» شود! و ایرانِ پهلوی، ایرانِ جمهوری اسلامی. آن طرف اما حشمت‌الله مهاجرانی تیم ملی ایران را تمرین می‌داد. به کاپیتانی علی پروینِ پرسپولیس و گلریِ ناصرخان حجازیِ تاج. آیت‌الله خمینی کم کم آماده سفر به نوفل‌لوشاتو می‌شد و تیم حشمت‌خان در تدارک جام‌جهانیِ آرژانتین. تیم‌ملی قبل بازی‌ها به دیدار شاه رفت. برخی دست شاه را هم بوسیدند، ناصرخان اما نه! خرداد ۵۷، هلند با ۳ گل گلباران‌مان کرد تا چشم‌ میلیون‌ها ایرانی گریان شود. چهار گل پِرو تیر آخر را به امیدمان به صعود چکاند و یک مساوی با اسکاتلند تنها دشت تیم‌ملی در اولین جام‌جهانی‌ شد. اما آن روزگار هیچ‌کس در ایران، آرزوی باخت تیم‌ملی ایرانِ پهلوی را نداشت! ولو تیم رژیم شاه باشد که مردم در کمین سرنگونی‌اش بودند. انقلاب می‌شد یا نمی‌شد، محمدرضای پهلوی می‌ماند یا می‌رفت، تیم‌ملی، تیم ایران بود و باید می‌برد. و این آرزو به بلندای تاریخ ایران کهن است. @javadmogoei
حرف بی‌حساب| جواد موگویی
@javadmogoei
سلام جام‌جهانی-۳ نژادپرستی کسب‌وکار شماست! تاریخ یادت باشد انگلستانِ مهد فوتبال، پس از سالها رسید به فینالِ یورو ۲۰۲۱. شانس قهرمانی پس از ۵۵ سال... موج زانو زدن‌ها به یورو هم رسیده بود! به تبعیت از بازیکنان آمریکایی که پس از مرگِ جرج فلوید در همبستگی با جنبشِ «جان سیاهان مهم است»، قبل از شروع مسابقات زانو می‌زدند. اما بخشی از هواداران انگلیس، بازیکنان را هووو می‌کردند. به‌نظرشان این سنت، «سیاسی کردن ورزش» بود. پریتی پاتل (وزیر کشور بریتانیا) نیز زانو زدن را یک «ژست سیاسی» خواند. و این یعنی تایید هووو کردن‌ها. القصه! انگلیس به یک قدمی قهرمانی رسید. در ومبلی لندن، ورزشگاه ملی. به شرط برد لاجوردی‌های ایتالیا‌. بازی شد یک یک؛ ضربات پنالتی. رشفورد، سانچو و ساکا، هر سه پنالتی‌های انگلستان را خراب کردند.از قضا هرسه سیاه‌پوست بودند تا آن روی ژست تمدن اروپایی بیرون بزند! «موز» «میمون» دو نماد شعارهای نژادپرستی، در استادیوم ملی علیه این سه‌سیاه‌پوست سر داده شد. هم جام را از دست دادند و هم آبرو و هم انسانیت... آبروریزی تا آنجا پیش رفت که نخست‌وزیر انگلستان گفت: «تیم ملی به جای اینکه قربانی ناسزاگویی نژادپرستانه باشد، لایق تشویق بعنوان قهرمان است! عاملان این آزارها باید از خودشان خجالت بکشند.» چندی پیش کمیسیون مبارزه با نژادپرستی انگلیس مدعی شده بود اغلب نابرابری‌های اجتماعی سیاه‌پوستان دلایل دیگری به جز نژادپرستی روزمره دارند. اما لیسا ناندی وزیر امور خارجه کابینه در سایه (حزب کارگر) گفت: «آمار بازداشت‌های نوجوانان و جوانان سیاه‌پوست و آفریقایی‌تبار در انگلیس یعنی ما همچنان درگیر یک نژادپرستی ساختاری و ریشه‌داریم.» دیروز خبرنگار انگلیسی از کیروش درباره آزادی در ایران سوال کرد. اینکه اصل۲۷قانون‌اساسی جایی در قاموس جمهوری‌اسلامی ندارد، اینکه آزادی‌ای که قرار بود مارکسیست‌ها هم در آن سهیم باشند و الان نیست، یک حرف است، اما درجا زدن اروپایِ متمدن در پذیرش ابتدائیاتِ انسانیت، فاجعه‌ایست وقیحانه! هیچ‌ انسانی، رنگ پوست و نژادش را خودش انتخاب نکرده، هیچ انسانی انتخاب نکرده که در اروپا بدنیا بیاید یا در آفریقا! سفید باشد یا سیاه! اما تاریخ یادت باشد که در قرن۲۱ در انگلیس، ایتالیا، فرانسه و... هنوز رنگ و نژاد میلیون‌ها سیاه‌پوست، یک ضدارزش است برای کسب‌وکار. آزادی‌بیان که بماند. @javadmogoei
حرف بی‌حساب| جواد موگویی
@javadmogoei
سلام جام جهانی-۴ خشم مقدس تو پسر ایرانی درخشش در بازی تیم سوئدی اوسترسند با گالاتاسرای ترکیه، نام او را در ایران به سر زبان‌ها انداخت؛ با یک گل و یک پاس گل. سامان قدوس متولد سوئد از پدر و مادری اهوازی. او چندماه قبل از جام‌جهانی۲۰۱۸ بر سر یک دو راهی قرارگرفت؛ ایران یا سوئد! کیروش و جان اندرسون (سرمربی تیم‌ملی سوئد) هر دو سامان را به تیم‌ملی دعوت کردند‌. سامان اما در نهایت ایران را برگزید: «من در سوئد بزرگ شدم و رشد یافتم. اینجا راه رفتن را یاد گرفتم. فوتبال را آموختم. همیشه عاشق سوئد خواهم بود. کشوری که باعث پیشرفت من و خانواده‌ام شد. اما تصمیم قطعی و نهایی من بازی در تیم ملی ایران است.» چند روز قبل از جام‌جهانی۲۰۱۸ شرکت نایک آمریکایی اعلام کرد که قدوس ملیت خود را تغییر داده و به‌دلیل تحریم‌های آمریکا علیه ایران، حق استفاده از کفش‌های نایک را ندارد! ایضا همه تیم‌ملی ایران. کی‌روش اما گفت: «بازیکنان به تجهیزات ورزشی خود عادت می‌کنند و این درست نیست که قبل از مسابقاتی به این بزرگی آنها را عوض کنیم. اما نایک آمریکایی باید به پوشیدن کفشهایش توسط پسران ایرانی افتخار کند.» تیغ تحریم‌های سیاسی به بازی‌های تدارکاتی هم رسید. یونان و کوزوو تیم رده ۱۵۲ جهان! هم از بازی تدارکاتی با ایران انصراف دادند، تا ایران با تحریم همه‌جانبه به جام‌جهانی سلام کند. روسیه؛ ورزشگاه سن‌پترزبورگ.  دقیقه۹۴ خطا روی سامان قدوس. عادل گفت: «چه کیفی میده که این توپ‌ رو سانتر کنیم و گل بزنیم.» حاج‌صفی سانتر کشید شش قدم مراکش: گل... توی دروازه... مهدی طارمی زد یا خودشون زدن؟! گل برای ایران جونم کیروش... چقدر این تیم خوبه چقدر این پسرا خوبن... مدافع مراکشی آرزوی میلیون‌ها ایرانی را برآورده کرد تا روزنامه اسپانیاییAS واکنش ایرانی‌های خشمگین به نایکی را «vengaron» بخواند؛ یعنی تلافی و انتقام. اAS نوشت ایرانیان خشمگین شعار «فقط انجام دهید» در نایک را به «ما آن را انجام دادیم، بدون شما»! تبدیل کردند‌. @javadmogoei