#معرفی_کتاب
#سفرنامه
«استانبولچی»، معصومه صفاییراد
صفایی راد در این کتاب تجربیات خود و همسرش را از حضور در دهه نخست محرم در شهر استانبول، به مخاطبان عرضه میکند. در این ده روز صفاییراد و شفیعی که عکاس است و اتفاقاً عکسهای کتاب هم به دست او گرفته شده، به اماکن مختلف در استانبول سر زدند و در عزاداریهای مردم استانبول که با سبک و سیاقی متفاوت انجام میشود، شرکت کردهاند.
زبان ساده و روان کتاب، سرک کشیدن این دو مسافر در اماکن تاریخی و مذهبی شهر استانبول، بازگویی جزییات و ترجمه فارسی اشعار ترکی که بر در دیوار شهر استانبول درج شده، از ویژگیهای برجسته کتاب است که به سوالات مخاطب کنجکاو ایرانی پاسخ میدهد.
از دو حسینچی در استانبول، ولی افتاد مشکلها، دیدار در گالاتا، معصومیت اشیا، شهر شیبها، من ترک هستم، شهر گنبدها، حریم سلطان، حضرت شهریار، زن باید شبیه استانبول باشد و گوله گوله استانبول فصلهای اصلی این اثر هستند.
نویسنده در بخشی از متن کتاب با اشاره به دلیل نامگذاری آن نوشته است: «دهخدا: چی در ترکی پسوند نسبت شغل است و دارنده و متصدی معنی میدهد. چون در آخر کلمه درآید به معنی «گر» و «کار» فارسی باشد…. ترکها قشنگ واژه میسازند. به کسی که سر و کارش با حسین فاطمه باشد، میگویند «حسینچی». این خطها اولین تجربه دو حسینچی در سفر است و تلاششان برای استانبولچی بودن. صرفاً تلاششان!»
نام کتاب :استانبولچی
نویسنده:معصومه صفایی راد
انتشارات سوره مهر
#اربعین1401
#موکب_مجازی
┄┄┅═✧❁✧═┅┄┄
🆔 @jz_mft
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📝 متن کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت منتشر شد.
🏷 #دیدار_هیئت_دولت
🔍 بخوانید👇
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50834
💠 عطر عشق
🍃قال على (عليه السلام): واها لك ايتها التربة ليحشرن منك قوم يدخلون الجنة بغير حساب
🏴امير المومنين (عليه السلام) خطاب به خاك كربلا فرمود: چه خوشبويى اى خاك! در روز قيامت قومى از تو بپا خيزند كه بدون حساب و بى درنگ به بهشت روند.
📚شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 4، ص 169.
#اربعین1401
#موکب_مجازی
┄┄┅═✧❁✧═┅┄┄
🆔 @jz_mft
18.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سخنرانی
🔰موضوع: بلای سید الشهداء راهگشای سلوک - 37دقیقه
🎙 آیت الله سید محمدمهدی میرباقری
💢چطور می شود ما با بلای عظیمی که سیدالشهدا تحمل کردند، وارد مراحل قرب به خدا بشویم و باید چه مراحلی را طی کنیم تا به آن قرب برسیم؟
#اربعین1401
#موکب_مجازی
┄┄┅═✧❁✧═┅┄┄
🆔 @jz_mft
#روضه_مکتوب 3
💠روضه حضرت رقیه سلام الله علیها - حجة الاسلام پناهیان💠
🏴🌱
” آقا آرامش برای کودکان خیلی نعمت ویژه ایه. و خدا عجیب بهش بر می خوره این آرامش از کودک سلب بشه.
و بین بچه ها دختر بچه ها یه چیز دیگن. دختر بچه ها هم زود آرامششون از بین می ره، هم خیلی آرامش می خوان. لذا به پدرها پیغمبر سفارش کرده که خیلی به دختر کوچولوهاتون برسید.
الان شما بزرگترها یه جایی کوچولویی دیدید ها! زود اعلام موضع کنید. کوچولوها غریبه ها رو نمی شناسن. یه کمی می ترسن. به کوچولو که رسیدی زود لبخند بزن، مثل کوچولوها حرف بزن.
بگو: سلام کوچولو. چطوری؟ بدونه تو دشمن نیستی. بدونه تو آرامشی. عین پدر مادرشی. بچه رو دیدی؟ پیش پدر و مادرشه تا 4 تا غریبه می بینه کز می کنه می ره تو بغل پدر مادرش.
بگو کوچولو منم دوستتم. چه قدر قشنگ. یه شکلات برداربهش بده. وظیفته. به آدم بزرگا همین جوری عادی نگاه کن کوچولو رو رسیدی، زود آرامش بهش بده.
بعد این کوچولوها باید اینجوری فکر کنن. فکر کنن همه چقدر خوبن. همه بزرگترا به آدم شکلات می دن. بچه باید تو مهد آرامش بزرگ بشه. یا اباعبدالله به خودت قسم با اعتقاد می گم.
تو تو کربلا چیکار می خواستی بکنی؟ این چه نقشه ای بود؟ با اعتقاد می گم ای کاش همه ی بچه های حسینُ تو کربلا گردن زده بودن.
بچه مهمه که آرامشش به هم نخوره. ای امام حسین تو تصمیم گرفتی تا آخری که در دنیا ممکنه خانواده ای زجر بکشن به خاطر خدا، به عشق خدا بکشین.
اینه بعد 1400 سال این جوری گریه می کنی. اصلا من نه روضه خوندم، نه حرفی زدم، 1400 سال گذشته. 1400 سال گذشته.
ماها ظرفیت نداریم به خدا، بهمون بگن، بچشونن، بفهمونن. و إلا دیگه اصلا زندگی نداریم. این امام زمانی که «لأندبنّک صباحاً و مسائاً» یا جدا یا حسین.صبح و شب برای تو گریه می کنم.
آرامش نداشتن بچه های حسین. آرامش نداشتن. دیشب من گفتم جایی که حالا آرامش یه بچه رو چه جوری می شه سلب کرد؟ خودشو کتک بزنی 50% درصد آرامشش از بین می ره. می دونی اگه چیکار کنی 1000% آرامشش از بین می ره. چون بچه تصور می کنه بزرگترش ابر قدرته، اینو روانشناسا می گن ها! فکر می کنه بزرگترش همه کار می تونه بکنه.
جلوی یه بچه ی کوچولویی، خصوصا دختربچه. بزرگترشُ که به او پناه می بره، بزرگترشُ تازیانه بزن، این بچه بند از بند دلش پاره خواهد شد.
دیگه هیچیش نمی مونه.این اگه راه داره می ره ها، مردس داره راه می ره. بزرگترشُ بزنید!. من امیدوارم بچه ها تو این مسیر هیچ وقت چشمشون به سر مطهر ابالفضل نیافتاده باشه.
عموی ما رو زده باشن، یل مارو زده باشن، باما چه می کنن؟ من واقعاً موندم امام حسین تو می خوای چیکار کنی؟ امام حسین این بچه ها رو برای چی داری می بری کربلا؟
این سوال تاریخیه، ابدیه. اینا رو چرا داری می بری؟ نقشه ی تو چیه حسین؟ لا اله الا الله. مگه می شه نزدیک خرابه ی شام شد؟
ان شاء الله خدا توفیق زیارت بده بهت بری کنار ضریح کوچیک سه ساله ی اباعبدالله الحسین بنشینی هیچی نگی. رفتی اونجا هیچی نگی. من بارها رفتم از قدیم، سالها.
اصلا آدم لال می شه اونجا. آقا اومدی پس اینجا چیکار؟ زیارت… چیزی ندارم بگم. همینجوری ساکت بشین، سرتو کنار ضریح بگذار، هیچی نگو. آرام آرام اشک بریز.
همه ی عالم شرمنده ی تواَن. حسین چه حجت هایی داره روز قیامت! حسین چه حجت هایی داره. بعضی ها چه دلی دارن! آدم. اگه خدا کمک بکنه آدمُ آدم یه دفعه ای غافل بشه، یه چیزایی رو نبینه، بره جلو، بره تو خرابه، بره تو مناجات رقیه ی سه ساله با سر مطهر بابا. بابا اومدی؟! بابا ببین با ما چیکار دارن می کنن!
لذا اون نقل، نقل درستیه. تا سر مطهر حسینُ رو زانوی رقیه گذاشتن، یه ناله ای کشید و غش کرد. اصلا فرصت نکشید به این که بخواد درد دل بکنه.
این درد دلها انگار برای یه کسی، یه بانوی چهل ساله. طاغت داشته باشه، ظرفیت داشته باشه، عمری سرد و گرم زندگی رو چشیده باشه.
می تونه حالا مناجات بکنه، مویه بکشه، زمزمه بکنه اینا رو ما در این فضا می گیم. برای یه دختر کوچولوی سه ساله. بچه می ترسه.
باباها اگر کوچولو دارید، یه وقت تو خیابون دعواتون شد، حالا دیگه پیش میاد دیگه. یکی زد و یه زخمی برداشتید نرید تو خونه تعریف کنید. می گید دعوا شد نامرد زد نگا کن.
آقا این بچه دیگه از خیابون می ترسه. می گی یه ماشینه اومد دیگه از همه ی ماشینا میترسه. این دیگه زندگی نداره.
بگو نه خورد به دیوار. چیزی نیست.
هی به پیشانی بابا نگاه می کرد. لا اله الا الله. نه به پیشانی. روم نمیشه بقیشو بگم.
پرسید: «من الذی قطع وریدک؟» کی رگای گردن تو رو برید؟ کی رگای گردن تو رو برید؟
جان داد. افتاد.
الا لعنة الله علی القوم الظالمین.”
😭😭😭
┄┄┅═✧❁✧═┅┄┄
🆔 @jz_mft