کتاب «پنهان زیر باران» خاطرات «سردار علی ناصری» را «سید قاسم یاحسینی» تدوین کرده است. این کتاب خاطرات مرد بلندبالایی است که میتواند دست ما را به یکی از حساسترین لایههای مرکزی دفاع هشتسالهی مردم ایران برساند. نویسندهی این اثر یکی از پرکارترین مورخان بوشهری بهشمار میرود و از سال ۱۳۷۰ تاکنون، نزدیک به هفتاد جلد کتاب در زمینههای بوشهرشناسی، تنگستانشناسی، خاطرهنویسی و تاریخ شفاهی جنگ تحمیلی و تاریخ روشنفکری در ایران منتشر کرده است. در قسمتی از کتاب میخوانیم: «برای تشییع جنازهاش به اهواز رفتم. جنازهی جابر روی دستان عشایر عرب بود. پایکوبی میکردند و به عربی اشعاری میخواندند که ترجمهی آن چنین است: مرگی خوب است که در مرز و روی حق صورت گیرد؛ نه روی بالش. شیرین میشود مرگ هنگامیکه در راه حق باشد. زنان عرب کل میزدند و پشت سر مردها حرکت میکردند.» این کتاب را انتشارات «سوره مهر» منتشر کرده است.
📚 #معرفی_کتاب
🇮🇷 #مرکز_رسانه_ی_کتاب_پنج_و_هفت
💠 #کتاب_خوب_اینجاست
🆔 @ketabkhooub
کتاب خوب
«خیانت» ماه طاووس با حیرت پرسید: « پس چکار کنیم ما؟» آهستهتر خطاب به ماه طاوس گفت:« بیاورش مطبم، ر
«سقوط آزاد»
رو به خیابان خیره به لامپهای روشن گفت: «چرا شما این قدر رنج کشیده اید؟» غافلگیر شدم. اصلاً توقع چنین سؤالی نداشتم. ذهنم را جمع و جور کردم و جواب دادم: «اعتیاد اولش ظاهرا گلستان است گل و بلبل است. اما بعد خارستان است، سرزمین رنج. انتخاب خودم بود آقای دکتر.»
ـ برشی از کتاب «ویولن زن روی پل»
🔹 اگر میخواهید کتاب «ویولن زن روی پل» را مطالعه کنید و در پویش ۲۰ میلیونی ما شرکت کنید، عدد ۱ را به شماره ۳۰۰۰۸۶۹۹۷۷ پیامک کنید یا روی (https://5va7.ir/book/254/ویولون-زن-روی-پل) کلیک کنید.
📌 #زندگی_به_سبک_کتاب
🇮🇷 #مرکز_رسانه_ی_کتاب_پنج_و_هفت
💠 #کتاب_خوب_اینجاست
🆔 @ketabkhooub
کتاب «پایی که جا ماند» که یادداشتهای روزانه سید ناصر حسینیپور در اردوگاهها و زندانهای مخفی عراق است یکی از شاخص ترین آثاری است که شرح روزهای سخت اسارت در دست صدامیان و بعثیان عراقی را با متدی نوآیین و اثرگذار در عهده دارد.
📚 #معرفی_کتاب
🇮🇷 #مرکز_رسانه_ی_کتاب_پنج_و_هفت
💠 #کتاب_خوب_اینجاست
🆔 @ketabkhooub
کتاب خوب
«سقوط آزاد» رو به خیابان خیره به لامپهای روشن گفت: «چرا شما این قدر رنج کشیده اید؟» غافلگیر شدم. اص
«انتحار»
آرزو کردم قبل از رسیدنشان بمیرم. قفسه سینه ام به درد وحشتناکی که رسید، فهمیدم کارم تمام است. نفس به شماره افتاد. شروع کردم به جان دادن. خدایا، چقدر سخت بود جان دادن آنقدر دست و پا زدم که به واقع دست و پایم زخم شد و به خون نشست. آن چنان پاشنه هایم را با خشونت به فرش کهنه کشیدم که از پوست و گوشت رفت. زخم شد، زخم عمیق چنان آسیب دید که هنوز هم آسیب پذیرترین قسمت پاهایم است با کوچک ترین سرما یا ضربه، ناله ام آسمان را پر میکند چقدر سخت است جان کندن، خدایا.
آخرین چیزی که به ذهنم رسید این بود؛ تا فکر و ذهنم کار میکند «اشهدم» را بخوانم اما...
ـ برشی از کتاب «ویولن زن روی پل»
🔹 اگر میخواهید کتاب «ویولن زن روی پل» را مطالعه کنید و در پویش ۲۰ میلیونی ما شرکت کنید، عدد ۱ را به شماره ۳۰۰۰۸۶۹۹۷۷ پیامک کنید یا روی (https://5va7.ir/book/254/ویولون-زن-روی-پل) کلیک کنید.
📌 #زندگی_به_سبک_کتاب
🇮🇷 #مرکز_رسانه_ی_کتاب_پنج_و_هفت
💠 #کتاب_خوب_اینجاست
🆔 @ketabkhooub
“وقتی مهتاب گم شد” اثری است به قلم “حمید حسام” که در آن “خاطرات علی خوش لفظ” را به رشته ی تحریر درآورده است. اما این خاطرات بیش از آن که شرح زندگانی وی باشد، یک تصویرسازی دقیق و دست اول از اتفاقی است تاریخی، که سرنوشت گروه گسترده ای از مردم ایران را تحت تاثیر قرار داد. زندگی “علی خوش لفظ” هم یکی از آن زندگی های پر فراز و نشیب است که در بحبوبه ی این حوادث، دچار تغییر شد.
📚 #معرفی_کتاب
🇮🇷 #مرکز_رسانه_ی_کتاب_پنج_و_هفت
💠 #کتاب_خوب_اینجاست
🆔 @ketabkhooub