eitaa logo
کتاب خوب
560 دنبال‌کننده
3هزار عکس
634 ویدیو
1 فایل
کتاب خوب اینجاست✌🏻😉 👤ارتباط با ادمین: @ketab5va7 📞شماره تماس: ۰۲۱-۹۱۰۷۹۳۲۲ سایت خرید کتاب : 5va7.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام، صبح بخیر، حالتون چطوره؟🌷 🇮🇷 💠 🆔 @ketabkhooub
کتاب «هرجا میرم یک هیولا است!» با موضوع اصلی مقابله با ترس، کتابی سرگرم‌کننده و جذاب است که به مفاهیم دیگری از جمله مهارت حل مسئله، افزایش اعتماد‌به‌نفس و شجاعت نیز اشاره می‌کند. 👈 ♦️ 📚 🇮🇷 💠 🆔 @ketabkhooub
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب خوب
💠اولین کتاب سرگرمی چندرسانه‌ای کودک انقلاب اسلامی " سلام ایران من "💠 🇮🇷در این کتاب سرگرمی سعی شده ا
❇️ برندگان پویش «سلام ایران من» مشخص شدند. 🔹برندگان پویش کتاب کودک «سلام ایران من» که در بهمن ماه سال گذشته به مناسبت ایام پیروزی انقلاب اسلامی برگزار شده بود، مشخص شدند. 🔸 این پویش ۱۶ برنده داشت که اسامی برندگان به شرح زیر می‌باشد: ۱.حلما مصم‌فر ۲.مهدیس اکبری ۳.محمدعلی اسماعیل‌لو ۴.امیرحسین عبدی ۵.مهدخت احمدی ۶. محمد دلشادپور ۷.آریا شاهوند ۸. خانم فلاح ۹.ندا نجفی ۱۰. محمدطه جلالی ۱۱.امیرمهدی روزبهانی ۱۲. یاسین فتاح‌منش ۱۳.امیرحسین سعادتی ۱۴.روناک معظمی ۱۵. هادی دانش ۱۶.امیر ارسلان رجبی 🎁 قابل ذکر است که جوایز این برندگان اهدا شده است. 🇮🇷 💠 🆔 @ketabkhooub
سلام، صبح بخیر، حالتون چطوره؟🌷 🇮🇷 💠 🆔 @ketabkhooub
انسان افزون بر خدا، همنوع و محیط زیست، نسبت به خویشتن نیز مسئولیت دارد. با توجه به اهمیت این مسئله و ضرورت بررسی و بازکاوی آن، اثر حاضر پس از مفهوم شناسی واژگانی و بیان اهمیت مسئله، مباحثی را همچون مبانی کرامت نفس، عوامل، موانع، آثار و بازتاب های آن پی گرفته است. 👈 ♦️ 📚 🇮🇷 💠 🆔 @ketabkhooub
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«خستگی» قربان به طرف زنش چرخید و گفت: «ندارد، نکشد، نخورد. مثل یک مرد.» زنش گفت: «خفه خودت باشی طاقت ده دقیقه خماری داری؟» لحن صدای قربان عوض شد و گفت: «بابا لامصب، می بینی که آن دیوث ها تا اول پول نقد نگیرند، یک گرم جنس دست ما نمی دهند.» صدیقه خانم همچنان که رو به من داشت گفت: «این را که راست میگوید.» بعد خطاب به شوهرش ادامه داد: حالا یک جور کارش را راه بینداز قربان گفت: «چرا؟ مگر این شازده برار تخم دو زرده میکند؟» ای وای، شده بود عین فیلم گوزن ها نمیدانم چرا یاد این تکیه کلام مادرم افتادم که همیشه میگفت: گاهی وقتها مُردن برای آدمیزاد عروسی است.» قربان داد زد: «من نسیه نمیدهم. یک کلام ختم کلام» و رفت کنار در اتاق ایستاد که یعنی «دارم میروم داخل مثلاً افطار کنم.» خانه شان درست روبه روی مسجد بود محلی به آن تراکم و به آن باریکی مسجد داشت. صدای اذان بلند شد صدیقه خانم مفهوم و نامفهوم گفت: «نده، به جهنم، من از مال خودم میدهم. ـ برشی از کتاب «ویولن زن روی پل» 🔹 اگر می‌خواهید کتاب «ویولن زن روی پل» را مطالعه کنید و در پویش ۲۰ میلیونی ما شرکت کنید، عدد ۱ را به شماره ۳۰۰۰۸۶۹۹۷۷ پیامک کنید یا روی (https://5va7.ir/book/254/ویولون-زن-روی-پل) کلیک کنید. 📌 🇮🇷 💠 🆔 @ketabkhooub