eitaa logo
کتاب خوب
560 دنبال‌کننده
3هزار عکس
634 ویدیو
1 فایل
کتاب خوب اینجاست✌🏻😉 👤ارتباط با ادمین: @ketab5va7 📞شماره تماس: ۰۲۱-۹۱۰۷۹۳۲۲ سایت خرید کتاب : 5va7.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام، صبح بخیر، حالتون چطوره؟🌷 🇮🇷 💠 🆔 @ketabkhooub
📚10 ویژگی کسانی که کتاب نمیخونند : 1- حرف های تکراری میزنن. 2- دایره واژگان محدودی دارن. 3- خودشون رو نمی‌شناسن. 4- روی گفته هاشون تسلط ندارن. 5- گوش کردن رو بلد نیستن. 6- خودشون رو از همه برتر میدونن. 7- در همه زمینه‌ها اظهار نظر میکنن. 8- منافع خودشون رو درک نمیکنن. 9- به دنبال اقتدارگرایی هستند. 10- مغز اونا خشک و غیر قابل انعطافه. 🇮🇷 💠 🆔 @ketabkhooub
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب خوب
بهش گفتن آبروت رو نبر... گفت:... #چی‌ـ‌کتاب‌ #پویش‌ـ‌زندگی‌ـ‌به‌ـ‌سبک‌ـ‌کتاب #ویولن‌ـ‌زن‌ـ‌روی‌ـ‌پل
(پشت نویس کتاب) دکتر با صدایی که به شدت غریبه و دور بود و به رحمت از لایه لای صدای بارش آرام باران شنیده میشد. پرسید: عذر می خواهم از کجا خرجت را در می آوردی؟ ابراهیم نگاه به من کرد با آن چشمهای دریایی صورتش خیس بود و آب چکان نمی دانم از باران یا اشک گفت: استاد بگویم؟» گفتم خواهش میکنم قربونت برم گفت: چشم من موزیسین هم هستم هفت سال درس موسیقی گرفتم وقتی بچه بودم یک ویولن کهنه درب و داغان تهیه کرده بودم و هر وقت نشته بودم برای پول جمع کردن میزدم ما چرای من اینجوری بود صبح خیلی زود توی خلوتی شهرو خیابان زیر پل ویوان میزدم بعد وقتی کم کم سرو کله مردم پیدا میشد میرفتم بالاتوی پاگرد پل با ویولن آهنگی میزدم تا رهگذرها پولی بدهند... ـ برشی از کتاب «ویولن زن روی پل» 🔹 اگر می‌خواهید کتاب «ویولن زن روی پل» را مطالعه کنید و در پویش ۲۰ میلیونی ما شرکت کنید، عدد ۱ را به شماره ۳۰۰۰۸۶۹۹۷۷ پیامک کنید یا روی اینجا کلیک کنید. 📌 🇮🇷 💠 🆔 @ketabkhooub
سلام، صبح بخیر، حالتون چطوره؟🌷 🇮🇷 💠 🆔 @ketabkhooub
معرفی کتاب جاسوس بازی کتاب جاسوس بازی اثری از حمید داودآبادی است. این کتاب داستان‌های واقعی از زندگی مردم عادی است که با انگیزه‌های متفاوت دست به جاسوسی زدند و کشور خود و اطلاعاتش را به بیگانگان فروختند.  👈 📚 🇮🇷 💠 🆔 @ketabkhooub
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب خوب
(پشت نویس کتاب) دکتر با صدایی که به شدت غریبه و دور بود و به رحمت از لایه لای صدای بارش آرام بارا
«ویولن زن» کتف های استخوانی اش را گرفتم و به سمت خودم کشیدم و محکم در آغوش اش کشیدم. همان لحظه جمله ای گفت که تا مغز استخوانم را سوزاند. ابراهیم یادت هست؟ بله استاد. گفتم «آقا بغلم نکنید. میشکنم، از بس بغلم نکرده اند.» آن لحظه اشک هایم جاری شد. اشک ها را با شانه راست بلوزش پاک کردم. نمی خواستم بچه ها ببینند. تعارف کردم و نشست. گفتم: «خودت را برای... ـ برشی از کتاب «ویولن زن روی پل» 🔹 اگر می‌خواهید کتاب «ویولن زن روی پل» را مطالعه کنید و در پویش ۲۰ میلیونی ما شرکت کنید، عدد ۱ را به شماره ۳۰۰۰۸۶۹۹۷۷ پیامک کنید یا روی اینجا کلیک کنید. 📌 🇮🇷 💠 🆔 @ketabkhooub