♦️سالروز آزاد سازی خرمشهر گرامی باد.
🇮🇷 #مرکز_رسانه_ی_کتاب_پنج_و_هفت
💠 #کتاب_خوب_اینجاست
🆔 @ketabkhooub
بریدهای از کتاب آخرین شب در خرمشهر
گزارش های رسیده از واحدهای مستقر در خرمشهر حاکی از آن بود که در غرب کاروان تحرکات غیر عادی به چشم می خورد و نفربرهای ایرانی مردم را به طور منظم از منطقه خارج می کنند.این خبر را هواپیماهای گشتی ما تایید کردند و همین باعث شد تیپ ما به خرمشهر اعزام شود و مسئولان نظامی رده بالا نیز رفت و آمدهایی به خرمشهر داشته باشند.
📚 #معرفی_کتاب
🇮🇷 #مرکز_رسانه_ی_کتاب_پنج_و_هفت
💠 #کتاب_خوب_اینجاست
🆔 @ketabkhooub
مقصر
آقای دکتر میرلوحی، دست نوشته ها را گذاشت روی میز. صورتش خیس بود. بی صدا با دستمال اشک ها را گرفت. از فلاسک دو لیوان چای ریخت و گفت: «متأسفم.» گفتم: «من هم متأسفم.»
دکتر ول کن نبود با همان صدایی که خش داشت و کمی عصبی هم بود گفت: «من از طرف آنها از محضر شما عذرخواهی میکنم. حلالشان کنید.» خنده ام گرفت. در آن تاریک و روشن مطب، چهره اش را دقیق نمی دیدم. لیوان چای در دست گفتم: «شما چرا؟ هر کس مسئول اعمال خودش است. می دانید چیه آقای دکتر میرلوحی؟ چون نیک نظر کرد، پر خویش در آن دید
یعنی چه؟...
ـ برشی از کتاب «ویولن زن روی پل»
🔹 اگر میخواهید کتاب «ویولن زن روی پل» را مطالعه کنید و در پویش 20 میلیونی ما شرکت کنید، عدد 1 را به شماره 3000869977 پیامک کنید یا روی (https://5va7.ir/book/254/ویولون-زن-روی-پل) کلیک کنید.
📌 #پویش_زندگی_به_سبک_کتاب
🇮🇷 #مرکز_رسانه_ی_کتاب_پنج_و_هفت
💠 #کتاب_خوب_اینجاست
🆔 @ketabkhooub
کتاب خوب
مقصر آقای دکتر میرلوحی، دست نوشته ها را گذاشت روی میز. صورتش خیس بود. بی صدا با دستمال اشک ها را گ
«اعتماد»
چند روزی نرفتم. زنگ زد و گفت: «کم پیدایی. سری به بدبخت بیچاره ها نمی زنی. تشریف بیاورید برای دیدار،لازم نیست خاطره تعریف کنید یا هر چیز دیگر درباره اعتیاد، خدا می داند دلم تنگ شده. بیایید برای گپ و گفت.»
گفتم: «چشم، دست خالی نمی آیم. خاطره دکتر شخصی و روش درمانش را عرض کردم. اگر اجازه بدهید به مورد دولتی اش هم اشاره کنم و باز اگر اجازه دهید، بنویسم بیاورم.»
خیلی استقبال کرد.قول دادم بنویسم چاره ای نبود. نشستم به نوشتن.
بعد از سال ها چقدر سخت بود!
ـ برشی از کتاب «ویولن زن روی پل»
🔹 اگر میخواهید کتاب «ویولن زن روی پل» را مطالعه کنید و در پویش 20 میلیونی ما شرکت کنید، عدد 1 را به شماره 3000869977 پیامک کنید یا روی (https://5va7.ir/book/254/ویولون-زن-روی-پل) کلیک کنید.
📌 #پویش_زندگی_به_سبک_کتاب
🇮🇷 #مرکز_رسانه_ی_کتاب_پنج_و_هفت
💠 #کتاب_خوب_اینجاست
🆔 @ketabkhooub
خاطرات این کتاب، همگی به شکلی قصوی و روایی نوشته شدهاند تا برای مخاطب، خواندنی و لذتبخش باشند. خاطره اول با نام «من روز عاشورا برمیگردم » نوشته رحیم مخدومی درباره رشادت ها و از خودگذشتگی فرماندهای آذری زبان است به نام مدنی. دومین خاطره به نام «شب هور » نوشته احمد کاوری روایتی است کوتاه از سیدعلیرضا قوام، معاون گردان نوح از لشکر بیست و یکم امام رضا(ع). خاطره سوم که جذابیت و کشمکش ویژهای دارد «رمز یا زهرا (س)» نام دارد و در آن، داوود امیریان از حاج حسین سخن میگوید که یکی از فرماندهان جنگ است . «فستیوال انفجار و گلوله» به قلم علیاکبر خاوری نژاد به گوشه کوتاهی از جوانمردی و بزرگمنشی سروان محمودیان میپردازد. شهید علی غفاری شخصیت اصلی خاطره پنجم کتاب با نام «مثل گل سرخ» است که توسط حسن گلچین به نگارش درآمده. این خاطره تعلیق و هیجان درخوری دارد. «عقد آسمانی» نوشته هادی جمشیدیان، صحنهای دیگر از جنگ را در کردستان به تصویر میکشد. خاطره پایانی کتاب با نام «مسیح کردستان» نوشته عباس پاسیار و درباره شهید بروجردی است.
📚 #معرفی_کتاب
🇮🇷 #مرکز_رسانه_ی_کتاب_پنج_و_هفت
💠 #کتاب_خوب_اینجاست
🆔 @ketabkhooub