خاطرات این کتاب، همگی به شکلی قصوی و روایی نوشته شدهاند تا برای مخاطب، خواندنی و لذتبخش باشند. خاطره اول با نام «من روز عاشورا برمیگردم » نوشته رحیم مخدومی درباره رشادت ها و از خودگذشتگی فرماندهای آذری زبان است به نام مدنی. دومین خاطره به نام «شب هور » نوشته احمد کاوری روایتی است کوتاه از سیدعلیرضا قوام، معاون گردان نوح از لشکر بیست و یکم امام رضا(ع). خاطره سوم که جذابیت و کشمکش ویژهای دارد «رمز یا زهرا (س)» نام دارد و در آن، داوود امیریان از حاج حسین سخن میگوید که یکی از فرماندهان جنگ است . «فستیوال انفجار و گلوله» به قلم علیاکبر خاوری نژاد به گوشه کوتاهی از جوانمردی و بزرگمنشی سروان محمودیان میپردازد. شهید علی غفاری شخصیت اصلی خاطره پنجم کتاب با نام «مثل گل سرخ» است که توسط حسن گلچین به نگارش درآمده. این خاطره تعلیق و هیجان درخوری دارد. «عقد آسمانی» نوشته هادی جمشیدیان، صحنهای دیگر از جنگ را در کردستان به تصویر میکشد. خاطره پایانی کتاب با نام «مسیح کردستان» نوشته عباس پاسیار و درباره شهید بروجردی است.
📚 #معرفی_کتاب
🇮🇷 #مرکز_رسانه_ی_کتاب_پنج_و_هفت
💠 #کتاب_خوب_اینجاست
🆔 @ketabkhooub
در این کتاب آثار موجود درباره مقام و کرامات حضرت احمدبن موسی شاهچراغ (ع) بصورت الفبایی جمع آوری و فهرست شده است. این کتاب شامل بیش از 500 عنوان کتاب فارسی، عربی و لاتین، مقاله علمی و ترویجی، روزنامه، فیلم و آرشیو، سند و نسخه خطی در شناخت حضرت احمدبن موسی شاهچراغ (ع) میباشد.
📚 #معرفی_کتاب
🇮🇷 #مرکز_رسانه_ی_کتاب_پنج_و_هفت
💠 #کتاب_خوب_اینجاست
🆔 @ketabkhooub
«اعتماد»
طول کشید تا فهمیدم شنبه است، نزدیکیهای ظهر. خدای من، من از چهارشنبه عصر خوابیده بودم تا شنبه ظهر بیشتر زمان برد تا فهمیدم قرص ها نه مرفین بودند، نه متادون، نه ترامادول ؛ بلکه قرصها «کلونیدین» بودند. یکی از کرامات این قرص، یعنی اصلی ترین خاصیتش پایین آوردن شدید فشار خون است. من که دو تا قرص خورده بودم فشارم رسیده بود به پنج روی سه. یعنی از نظر پزشکی من(...)
ـ برشی از کتاب «ویولن زن روی پل»
🔹 اگر میخواهید کتاب «ویولن زن روی پل» را مطالعه کنید و در پویش ۲۰ میلیونی ما شرکت کنید، عدد ۱ را به شماره ۳۰۰۰۸۶۹۹۷۷ پیامک کنید یا روی (https://5va7.ir/book/254/ویولون-زن-روی-پل) کلیک کنید.
📌 #زندگی_به_سبک_کتاب
🇮🇷 #مرکز_رسانه_ی_کتاب_پنج_و_هفت
💠 #کتاب_خوب_اینجاست
🆔 @ketabkhooub
راوی کتاب «آتش و خون در خرمشهر» سرهنگ دوم ستاد، خالد سلمان محمود کاظمی، یکی از افسران بلندپایه عراقی است. او که هنگام تحصیل در دانشکده نظامی از ادامه تحصیل در این دانشکده منصرف میشود، اما نمیتواند هدفش را اجرا کند، درباره دردها و رنجهای مرحله اشغال خرمشهر و جنایتهایی که در این شهر انجام شد، سخن میگوید و همچنین به نوعی شاید برای سبک شدن وجدانش دست به اعتراف میزند.
📚 #معرفی_کتاب
🇮🇷 #مرکز_رسانه_ی_کتاب_پنج_و_هفت
💠 #کتاب_خوب_اینجاست
🆔 @ketabkhooub