eitaa logo
کتاب خوب
560 دنبال‌کننده
3هزار عکس
634 ویدیو
1 فایل
کتاب خوب اینجاست✌🏻😉 👤ارتباط با ادمین: @ketab5va7 📞شماره تماس: ۰۲۱-۹۱۰۷۹۳۲۲ سایت خرید کتاب : 5va7.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«خستگی» قربان به طرف زنش چرخید و گفت: «ندارد، نکشد، نخورد. مثل یک مرد.» زنش گفت: «خفه خودت باشی طاقت ده دقیقه خماری داری؟» لحن صدای قربان عوض شد و گفت: «بابا لامصب، می بینی که آن دیوث ها تا اول پول نقد نگیرند، یک گرم جنس دست ما نمی دهند.» صدیقه خانم همچنان که رو به من داشت گفت: «این را که راست میگوید.» بعد خطاب به شوهرش ادامه داد: حالا یک جور کارش را راه بینداز قربان گفت: «چرا؟ مگر این شازده برار تخم دو زرده میکند؟» ای وای، شده بود عین فیلم گوزن ها نمیدانم چرا یاد این تکیه کلام مادرم افتادم که همیشه میگفت: گاهی وقتها مُردن برای آدمیزاد عروسی است.» قربان داد زد: «من نسیه نمیدهم. یک کلام ختم کلام» و رفت کنار در اتاق ایستاد که یعنی «دارم میروم داخل مثلاً افطار کنم.» خانه شان درست روبه روی مسجد بود محلی به آن تراکم و به آن باریکی مسجد داشت. صدای اذان بلند شد صدیقه خانم مفهوم و نامفهوم گفت: «نده، به جهنم، من از مال خودم میدهم. ـ برشی از کتاب «ویولن زن روی پل» 🔹 اگر می‌خواهید کتاب «ویولن زن روی پل» را مطالعه کنید و در پویش ۲۰ میلیونی ما شرکت کنید، عدد ۱ را به شماره ۳۰۰۰۸۶۹۹۷۷ پیامک کنید یا روی (https://5va7.ir/book/254/ویولون-زن-روی-پل) کلیک کنید. 📌 🇮🇷 💠 🆔 @ketabkhooub
سلام، صبح بخیر، حالتون چطوره؟🌷 🇮🇷 💠 🆔 @ketabkhooub
راه زندگی: حکمتهای باقری، ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام باقر (ع) 👈 ♦️ 📚 🇮🇷 💠 🆔 @ketabkhooub
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام، صبح بخیر، حالتون چطوره؟🌷 🇮🇷 💠 🆔 @ketabkhooub
♦️۲۷ خرداد روز جهاد کشاورزی گرامی باد. 🇮🇷 💠 🆔 @ketabkhooub
کتاب خوب
«سقوط آزاد» پا به بالکن مربع شکل که گذاشتم تاریکی و سرمای سوزانی در آغوشم گرفت. بهروی خودم نیاوردم
«خستگی» صدیقه خانم باز به دادم رسید:هیچ ناراحت نباش زندگی است دیگر بالا و پایین زیاد دارد. تو جای برادر نداشته من هستی شیمی درمانی امانم را بریده. نفس برایم نگذاشته. جان ندارم دوتا پله بالا بروم با این همه درد خماری خیلی بدتر از شیمی درمانی است. کوه را سه شبه آب میکند. برو به امان خدا امشب شب احیا است. التماس دعا. دعایم کن تو مرد خوبی هستی پیاده برگشتم. راه خیلی زیاد بود. پیاده روها و خیابان ها حسابی شلوغ بود. کی به کی بود؟ که می فهمید من تا چه حد ویران شده ام؛ تا چه حد شکسته ام و چقدر دلم می خواهد بمیرم دوباره نهال خودکشی در ذهن و فکرم قد کشید. خیلی وقت بود فکرش می آمد و میرفت. گاه ساعت ها به آن فکر میکردم. کجا، کی؟ مهم تر این که چه جوری؟ بعد بی خیال میشدم و یادم می رفت ـ برشی از کتاب «ویولن زن روی پل» 🔹 اگر می‌خواهید کتاب «ویولن زن روی پل» را مطالعه کنید و در پویش ۲۰ میلیونی ما شرکت کنید، عدد ۱ را به شماره ۳۰۰۰۸۶۹۹۷۷ پیامک کنید یا روی اینجا کلیک کنید. 📌 🇮🇷 💠 🆔 @ketabkhooub