eitaa logo
KHAMENEI.IR
993.7هزار دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
9.1هزار ویدیو
1.8هزار فایل
پايگاه اطلاع رسانی دفترحفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای KHAMENEI.IR
مشاهده در ایتا
دانلود
KHAMENEI.IR
📢 | امّا هنوز هم به تأسّیِ فاطمه؛ نام علی‌ست روی لبِ شیعه آشکار 📝 قصیده‌ای از سیدحمیدرضا برقعی در رثای حضرت فاطمه‌ی زهرا(س) در دیدار شاعران با رهبر انقلاب در سال ۱۴۰۳ ❤️ عاشق شده‌ست دانه به دانه هزار بار دل‌خون و سینه‌چاک و برافروخته، انار فریاد بی‌صداست ترک‌های پیکرش از بس که خورده خونِ دل از دست روزگار پاشیده رنگ سرخ به پیراهنِ خزان بسته حنا به پینۀ دستان شاخسار در سرزمین گرم، انار آتشین شود یاقوت را می‌آورد آتشفشان به بار با دست خود به حوصله پنهان نموده است یک دانه از بهشت در او آفریدگار آن میوه‌ای که ساخته تسبیحی از خودش شُکر از لبش نریخته، فی اللیل و النهار آن میوه‌ای که فاطمه آن را طلب نمود چون باب میل اوست شد این میوه تاجدار آن بانویی که نام خودش شعر مطلق است در وصفش استعاره نیاید به هیچ‌کار نامی که داده است به زن قیمتی دگر نامی که داده است به مردان هم اعتبار آن نام را می‌آورم، امّا نه بی‌وضو دل را به آب می‌زنم، امّا نه بی‌گدار جبر آن زمان که پشت در خانه‌اش نشست برخاست آن قیامت عظمی به اختیار رفت آنچنان که از نفس افتاد جبرئیل گویی پیمبر است به معراج رهسپار شد عرصه‌گاه تنگ، ولی ماند پشت در چون ماندن علی به اُحد ماند، استوار برگشت، زخم خورده ولی فاتح نبرد چون بازگشت حمزه از آشوب کارزار در خون خضاب شد تنِ یارانِ بعد از او آن‌ها که نام «فاطمه» را می‌زنند جار من از کدام یک بنویسم که بوده‌اند حجّاج‌ها به ورطۀ تاریخ بی‌شمار آن‌ها که با غرور نوشتند ساختیم دریاچه‌های احمری از خونِ این تبار از کربلا به واقعۀ فَخ رسیده‌ایم از عمق ناگوارترین‌ها به ناگوار محمود غزنوی به عداوت مگر نساخت از استخوان فاطمیان چوبه‌های دار بوسهل زوزنی به شرارت هنوز هم محکوم می‌کند حسنک را به سنگسار در لمعة دمشقیه جاری‌ست همچنان خون شهید اوّل و ثانی چون آبشار عثمانیان به مذهب ما بس که تاختند در سبزه‌زار و چالدران سرخ شد غبار امّا هنوز هم به تأسّیِ فاطمه نام علی‌ست روی لبِ شیعه آشکار بیت از هلالی جُغتایی نشسته است از آن شهید شیعه به ذهنم به یادگار «جان خواهم از خدا نه یکی، بلکه صد هزار تا صدهزار بار بمیرم برای یار» فرق است، فرق فاحشی از حرف تا عمل راه است، راه بی‌حدی از شعر تا شعار ما را چنان مباد که آیندگان ما ما را رقم زنند مسلمان بی‌بخار اینک مدافعان حرم شعله‌پرورند تا در بیاورند از آن دودمان دمار با تیغ آب‌دیده‌ای از نوع اعتقاد با اعتقاد محکمی از جنس ذوالفقار زهراست مادر من و من بی‌قرار او آن نام را می‌آورم آری به افتخار آن بانویی که وقت تشرّف به رستخیز پیغمبران پیاده می‌آیند و او سوار فریاد می‌زنند که سر خم کنید، هان تا از صراط بگذرد آیات سجده‌دار هرجا نگاه می‌کنم آنجا مزار اوست پنهان و آشکار چنان ذات کردگار‌ این‌ها که گفته‌ایم یکی بود از هزار امّا هنوز شیعه مصمّم، امیدوار... 🔸رسانه KHAMENEI.IR در ایام شهادت حضرت زهرا(س) برگزیده‌ای از اشعار قرائت‌شده در رثای ام‌ابیها(س) در جلسات شاعران با رهبر انقلاب را در قالب مجموعه منتشر میکند. 💻 Farsi.Khamenei.ir.ir
📢 | کبوتر دل ما را به آشیان ببرید 📝 غزلی از افشین علا در رثای حضرت فاطمه‌ی زهرا(س) در دیدار شاعران با رهبر انقلاب در سال ۱۳۷۷ ❤️ مرا به خانۀ‌ زهرای مهربان ببرید به خاك‌بوسی آن قبر بی‌نشان ببرید اگر نشانی شهر مدینه را بلدید كبوتر دل ما را به آشیان ببرید كجاست آن درِ آتش گرفته؟ تا كه مرا برای جامه‌دریدن، به سوی آن ببرید مرا اگر شدم از دست، برنگردانید به روی دست بگیرید و بی‌امان ببرید كجاست آن جگر شرحه‌شرحه؟ تا كه مرا به سوی سنگ مزارش كشان‌كشان ببرید مرا كه مهر بقیع است در دلم، چه شود؟ اگر به جانب آن چار كهكشان ببرید نه اشتیاق به گل دارم و نه میل بهار مرا به غربت آن هیجده خزان ببرید كسی صدای مرا در زمین نمی‌شنود فرشته‌ها! سخنم را به آسمان ببرید 🔹رسانه KHAMENEI.IR در ایام شهادت حضرت زهرا(س) برگزیده‌ای از اشعار قرائت‌شده در رثای ام‌ابیها(س) در جلسات شاعران با رهبر انقلاب را در قالب مجموعه منتشر میکند. 💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | آن بانویی که وقت تشرّف به رستخیز پیغمبران پیاده می‌آیند و او سوار 📝 قصیده‌ای از سیدحمیدرضا برقعی در رثای حضرت فاطمه‌ی زهرا(س) در دیدار شاعران با رهبر انقلاب در سال ۱۴۰۳ 💻 Farsi.Khamenei.ir
📢 | دور از آن چشم‌های نامحرم، عشق را زیر خاک پنهان کرد 📝 چهارپاره‌ای از سعید بیابانکی در رثای حضرت فاطمه‌ی زهرا(س) در دیدار شاعران با رهبر انقلاب در سال ۱۳۷۳ ❤️ كوه آهسته گام برمی‌داشت پیكر آفتاب بر دوشش مثل آتشفشان خاموشی كوه بود و غرور خاموشش كوه می‌رفت و پابه‌پایش نیز كاروان كاروان، غم و اندوه كوه می‌رفت و بر زمین می‌ماند یك دماوند ماتم و اندوه وقت آن بود تا در آن شب سرد خاك، مهمان آفتاب شود وقت آن بود، سقف سنگی شب خم شود، بشكند، خراب شود كوه با آفتاب نیمه‌شبش سینۀ خاك را چراغان كرد دور از آن چشم‌های نامحرم عشق را زیر خاك، پنهان كرد ماه از كوه چهره می‌دزدید تاب آن دشت گریه‌پوش نداشت كوه سنگین و خسته برمی‌گشت آفتابی به روی دوش نداشت كوه می‌رفت و پشت نخلستان با دلی داغ‌دار گم می‌شد كوه می‌رفت و خانۀ خورشید در مِهی از غبار گم می‌شد 🔹 رسانه KHAMENEI.IR در ایام شهادت حضرت زهرا(س) برگزیده‌ای از اشعار قرائت‌شده در رثای ام‌ابیها(س) در جلسات شاعران با رهبر انقلاب را در قالب مجموعه منتشر میکند. 💻 Farsi.Khamenei.ir