eitaa logo
شادی و نکات مومنانه
61.9هزار دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
27.9هزار ویدیو
329 فایل
در صورت رضایت صلوات برای #مادر_بنده و همه اموات مومنین بفرستید لطفا @Yaasnabi   @BaSELEBRTY @zendegiitv4 @menoeslami @jazabbb @shiriniyeh @mazehaa @cakekhaneh @farzandbano @T_ASHPAZE @didanii @sotikodak تبلیغات @momenaneHhh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه ت دوست داره؟😋 خودت با چهار قلم و راحت تهیه کن😉☝️ و مثل تو عکس👆😋 خونگیه خونگی😁 http://eitaa.com/joinchat/192544789Ca024ccbaef مدتی بود سلب توفیق نماز اول وقت داشتم.. گفتم باید بفهمم ؟ تاریخ نمازهای تاخیری و کارهای قبلو بعدشو یادداشت کردم ،یه نکته نظرمو جلب کرد .اون یک بود کسانی که هر جا میرسن غذا میخورن بیان حتما
خاطره زیارت😍 سلام ادمین جون ودوستان❤️راستش من آنقدر خاطرهها ی زیاد در زندگیم دارم که بعضیهاش را بخاطر خوندن خاطرات بعضی از دوستان تازه یادم میاد این خاطره منم راجب زیارت امام رضا ع که شبیه یک معجزه هست بیست سال پیش خیلی خونوادمون خودم مامانم بابام دوست داشتیم بریم امام رضاع بااینکه سه باری هم رفته بودیم قبلنا ولی ی۷. ۸سالیمیشد که بخاطره مشکل مالی نمیتونستیم بریم خدا رو شکر خانواده حسودی نبودیم ولی وقتی کسی میرفت زیارت خیییلی بهش حسودیمون میشد یبار که تولد امام رضاع بودداشت تلویزیون حرم وغذاخوری امام رضاع نشان میداد من ومامانم داشتیم باحسرت نگاه می کردیم مامانم اشک توی چشماش جمع شده بودگفت ای امام رضا یعنی ما آدم نیستیم بیایم پابوست ماروهم دعوت کنی غذات بخوریم منم که نا امید بودم یهو گفتم توحالازیارت برو غذا خوردن پیشکشت گذشت تایک۷ ۸روزدیگه ای که شدی روز دخترخاله مامانم زنگ میزنه که من حاجتی ازامام رضا داشتم که اگر حاجتم رابده من این خانواده رابفرستم برا زیارتت حالا حاجتم راگرفتم میخوام اسمتون رابنویسم خانوادگی برازیارت فردا صبح بیایدفلان خیابون تابریم کاروانی ثبت نامتون کنم حالا مارو میگی خوشحال البته دختر خاله مامانم خیییلی وضعشان خوب بود حتی پول توراهیم بهمون دادن حالابقیش روبگم چقدرامام رضاع آقاست مهمانوازیروز که رفته بودیم زیارت وقتی ازحرم آمدیم یکی ازهمسایهامون را کنار سقا خونه دیدیم که گویا زن وشوهر میخواستند از راه مشهد برن برای سوریه وای که چقد خوشحال شدیم همدیگر رودیدیم آقاه گفت من ی گوسفند نذر امام رضاع کردم اگه میاین بیاباهم بریم بخریم ماهم رفتیم آن آقای همسایه گوسفند راخرید تحویل که داد بهش دوعددحواله غذا دادن حواله هاراداد به ما بابام نمی گرفت گفت برا خودتون آنها گفتند ما توهتل ناهارمون میدن حالا میخوایم بریم به امیدخدا سمت سوریه خلاصه ما آن غذا رگرفتیم بردیم هتل یکمیش رادادیم به ی همسفرمان مابغی روخوردیم ی کمیشم خشک کردیم برا تبرکی آوردیم شهرمان از مشهد بازم خاطره دارم برابعد تعریف می کنم به خدا میسپارمتون❤️❤️❤️ شادی و نکات مومنانه👇 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شوخی حاج قاسم سلیمانی😁 شادی و نکات مومنانه👇 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 🆔 @menbare_shad
سلام گل گلی هاااا🌹 مامانم میگه کوچولو بودی حدودا دو سه ساله رفتیم جنگل بهت وِلیک دادیم(یه نوع میوه جنگلی سیاه رنگه ک داخلش قرمزه و ترش و ملسه.ظاهرشم مث بلوبریه اگه اشتباه نکنم) بعد منو میبرن خونه بابابزرگم اونجا هم گوسفند داشتن گوسفندا پی پی میکنن(همون پشگل) هیچی دیگه منم دیدم شبیه ولیکه گرفتم خوردم😂😂🤣🤣 مامانم میگه خوب شد زود فهمیدم وگرنه حیاط بابا حاجی رو پاکسازی میکردی😂😂🤣 شادی و نکات مومنانه👇 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
سلام مرسی از کانال خوبتون 😊 ی بار ب همراه خانواده داشتیم می رفتیم مسافرت. منم شیشه ماشینو پایین اورده بودم باد می امد پدر من وقتی تو ماشین میشینه همش اخخخخخ توف میکنه.. اون روزم چند بار پدرم گفت بکش بالا شیشه رو منم خودمو زدم ب نشنیدن 😒 داشتم بیرونو نگاه میکردم ک پدرم ی اخخخخخخ تفی کرد ک یهو چسبید ب صورت من 😫 حالت تهوع داشتم جیغ میزدم گریه میکردم 🥵😭 حالا همه با این وضع ب من می خندیدن🤣 منم داد میزدم پدرم میخندید میگفت گفتم ک شیشه رو بکش بالا 😂😂 شادی و نکات مومنانه👇 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حجت‌الاسلام قرائتی 🔰 😁 شادی و نکات مومنانه👇 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆 🆔 @menbare_shad
11.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑 پشت پرده واکسن کرونا😭😭😱 ✅ توروخدا همه ببینند 😞 🛑 ببینید چطور میخوان دنیارو کنترل کنند😭 🎯 پیشنهاد دانلود اخبار داغ سلبریتی ها ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❅ঊঈ✿☀️✿ঈঊ❅ @BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلیل عجیب این خانوم برای نزدن ماسک😐 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ اخبار داغ سلبریتی ها ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❅ঊঈ✿☀️✿ঈঊ❅ @BaSELEBRTY
11.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
متفاوت ترین کیکهایی که تا حالا دیدین👌 محشره😳👏👏👏👏😋 کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
هدایت شده از مدافعان حرم 🇮🇷
ایشون دوتا خواهر بزرگتر از خودش داشت و بهشون درحدی احترام میگذاشت که هرگز حتی به صداشون نکرد☝️ "آبجی جون" و "خواهرجون" میکرد. وقتی هم متوجه بارداریشون شد گفت هرکی بچه اش دختر باشه هدیه ویژه داره و برای "ریحان" یک طلا خرید.💍✨ بچه ام که بود،با فامیل که هم سن و سالش بودن هیچوقت دعوا نمیکرد یا درگیر . یکمم که بزرگ شده بود گاهی تذکرای رفتاری خیلی محدود به دختر بچه ها میداد و خیلی با آرامش و متانت باهاشون میکرد.🌸 راوی:پدر شهید پ ن : تصویر متعلق به شهید و خواهرزاده ایشان است که در نهمین ماه تولد؛ تنها دایی خود را تقدیم راه سرخ حسینی کرد.🕊 حسین معزغلامی🌹 @Modafeaneharaam
هدایت شده از مدافعان حرم 🇮🇷
بچه ها خیلی روحیه شون کسل بود؛ آتیش شدید دشمن هم مزید علت خستگی بچه ها شده بود.😞 یه دفعه صدای شادی بچه ها بلند شد. برگشتم، دیدم پوراحمد و امیر و چند نفر دیگه اومدن خط برا سرکشی، بچه ها انقدر به اینا علاقه داشتن که روحیه شون کلاً عوض شد.😍۱۰ ، ۲۰ دقیقه بیشتر نگذشته بود که یه خمپاره پشت خاکریز خورد، گرد و خاک عجیبی بلند شده بود🌪؛ همینکه گرد و غبار نشست دوربینم رو برداشتم تا ببینم چه خبره. رفتم جلوتر که این صحنه رو دیدم. دو تا عکس ازش گرفتم، یکی از تموم بدنش، یکی از صورتش (همون عکس معروف) یه قطره خون رو لبش بود.😔 دیدم امیر تو اون حالت تا حال خودشه و داره زیر لب زمزمه ای می کنه. رفتم جلوتر ولی متوجه حرفش نشدم. همون موقع بود که دیگه شهید شد…😭 شهید امیر حاج امینی 💔 @Modafeaneharaam
یک سال پیش، همین روزا درحالی که آخرین شب بارداریم🤰🏻 بود، همسرم داشتن برام تدبر سوره صف رو توضیح می‌دادن تا برای ارائه⁦👩🏻‍🏫⁩ دادنش آماده بشن. سوره با این آیات شروع می‌شه: 💚 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿١﴾ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لا تَفْعَلُونَ ﴿٢﴾ کَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لا تَفْعَلُونَ ﴿٣﴾ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیَانٌ مَرْصُوصٌ ﴿٤﴾ 💚 اونقدر زیبا شرح می‌دادن که در ذهنم ماند و تکرار شد و تکرار شد و... فردا حدود ۳ نصفه شب انگار کسی بیدارم کرد و... وقتش شده بود! با اینکه خیلی منتظر این لحظه و تمام شدن شرایط سخت بارداری بودم، اما می‌ترسیدم... یادم نیست شاید دست‌هام هم می‌لرزید.⁦🤷🏻‍♀️⁩ یاد زایمان قبلی می‌افتادم: دردهای نفس گیری که نمی‌دونی کی تموم می‌شن و ماماهایی⁦👩🏻‍🦱⁩ که هرچی بهشون التماس می‌کنی یه کاری بکنن، فقط لبخند🙂 می‌زنن که خیلی خوب داره پیش می‌ره! لحظاتی که هیچ‌کس نمی‌تونه برات کاری کنه. همه‌ش این فکرا می‌اومد تو ذهنم و دلشوره عجیبی بهم می‌داد.🥺 سوار ماشین🚗 شدیم و به سمت بیمارستان حرکت کردیم. شب، هوای خنک و خلوتی خیابان‌ها انگار منو به خدا نزدیک‌تر می‌کرد. از پنجره به آسمان تاریک 🌃 نگاه می‌کردم و مدام این قسمت از آیه تو ذهنم تکرار می‌شد: «...کَأَنَّهُمْ بُنْیَانٌ مَرْصُوصٌ» با خودم گفتم از چی اینقدر می‌ترسی؟🤔 از درد کشیدن یا مردن؟ پس چرا قبل از حالا این‌قدر لاف مومن بودن و یار امام زمان بودن می‌زدی؟😏 حالا که وقتشه می‌ترسی؟🤔 محکم باش! فقط چند ساعته،⏳ فکر کن تو میدان جنگی در کنار پیغمبر می‌جنگی، اگه اون موقع بودی، آیا جزء افرادی بودی که بعد چند تا زخم، ترس از مردن باعث عقب نشینی شون شد یا کسایی که تا پای جون کنار رسول خدا ایستادند؟😊 محکم باش، مثل «بنایی فولادی»! این افکار کمی آرومم کرد، شاید قطره اشکی هم اومد. به خدا گفتم: کمکم کن در اوج اون دردها به غلط کردن نیوفتم و ایمانم به راهی که انتخاب کردم پابرجا بمونه. بعد از حدود ۳ ساعت، همه چیز تموم شد و الحمدلله پسرم⁦⁦⁦ به سلامت به دنیا اومد. و ما رو یاد آیه ششم همین سوره انداخت که چطور خدای مهربون، شب قبل از به دنیا اومدنش بهمون خبر داده بود: «...وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ...» چون اسم پسرم سید احمده... 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif