eitaa logo
⚙زبرالحدید⚙
705 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
315 فایل
🖤ازعناوین جهان مرثیه خوان مارابس🖤 صفحه‌رسمی‌حجة الاسلام‌مهدی‌دادآفرین اینستاگرام http://www.instagram.com/mahdi_dadafarinn ادمین: @Khatibyazdi110amirebayanyazdi
مشاهده در ایتا
دانلود
3.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حسن آقا تهرانی مقدم: فقط انسان های ضعیف اندازه امکاناتشان‌کارمیکنند نسأل الله منازل الشهداء حداث الحسین (علیه السلام) https://eitaa.com/khatibyazdi ╚═══ 🍃🌺🍃 ═════
9.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هیچکس اندازه رهبر انقلاب دلتنگ کربلا نیست 😔 یک پیشنهاد دوستان اهل فن و زائرین حاضر در کربلا کمپین زیارت به نیابت از امام امت راه بیندازید. اینقدر پخش کنید تا به دست همه برسد حداث الحسین (علیه السلام) https://eitaa.com/khatibyazdi ╚═══ 🍃🌺🍃 ═════
🔰برنامه همیشه باران (با موضوع امربه معروف و نهی از منکر) https://sepehrtv.ir/live/taban/recording/154039208 🎙 سخنران: حجت الاسلام و المسلمین دادآفرین ✅ کاری از معاونت علمی و مهندسی فرهنگی ستاد استان یزد و روابط عمومی اداره کل تبلیغات اسلامی استان یزد 🎥 تهیه شده در صدا و سیمای شبکه یزد ✍️ کانال رسمی ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان یزد ═══✼🍃🌹🍃✼══ به جمع ما بپیوندید:😊👇 @setad_amb_yazd
آن روز که به داغ غمت مبتلا شدیم دل خون تر از شقایق دشت بلا شدیم ما یادمان که نیست ولی راستی حسین با درد غربت تو کجا آشنا شدیم ممنون از اینکه آمدی آقای ما شدی ممنون از اینکه نوکر این خانه ما شدیم شکر خدا که فاطمه مارا خریده است شکر خدا که خرج بساط شما شدیم عزت سرای ماست عزا خانه شما با گریه بر تو بود عزیز خدا شدیم ما را خدا به عشق تو میبخشد عاقبت ما عاقبت بخیر تو در روضه ها شدیم این شعر معروف از اقای مصطفی متولی است که برای گریز روضه ابیات زیر نوشته شده است اینجا گریز مرثیه ام حرف زینب است گفت با حسین واردِ بر کربلا شدیم اما برادرم چنان کشته شد که ما محتاج بر قطعه ای از بوریا شدیم در نصف روز قامت زینب شکسته شد کشته شده حسین و غرق عزا شدیم ما با حسین آمده بودیم و عاقبت وقت سفر آمد و از او جدا شدیم با قاتلان او سنان شمر و حرمله راهی به سوی کوفه و شام بلا شدیم بعد از حسین تازه مصیبت شروع شد ما وارد غربت و صد ماجرا شدیم سخت است باورش که در طول این سفر ما همسفر با سر بر نیزه ها شدیم پیشواز آمدند همه مردمان شام در لابلای همهمه و هوی و ها شدیم وقتی که دروازه ی ساعات شلوغ شد در بین انظار هزاران رها شدیم در بین کوچه ها و بازار شامیان با هرچه مرد بود همه آشنا شدیم بازار شام بود که بر گوش می رسید با نام خارجی و کنیزک صدا شدیم باور نمی کنید چه زجری کشیده ایم تا گفته اند خارجی و بی خدا شدیم سخت است گفتنش که در مجلس شراب آنجا اسیر چشم بسی بی حیا شدیم هرگز نگویمت که در مجلس شراب ما روبرو با چه کس و با چه ها شدیم سر بسته می گویم و رد می شوم از آن ما را نگاه کرد و به فکرش جدا شدیم ناموس اهل بیت کجا ، بزم می کجا ما وارد بزم حرامی چرا شدیم؟! این ها همه گوشه ای از آن مصیبت است که در سفر به شام همه‌ مبتلا شدیم شاعر : دوست عزیزم موحدنیا🙏 حداث الحسین (علیه السلام) https://eitaa.com/khatibyazdi ╚═══ 🍃🌺🍃 ═════
کسی که با تو نیامد همیشه افسرده است دلی که با تو نبوده و نیست دل مرده است برادرم به خداوند قسم که در گودال تو آه هم بکشی خواهرت ز غم مرده ست تو فکر حال منی من به فکر حال تو ام غم من و تو برادر به هم‌گره خورده ست منم همان گل شاداب خانه ی زهرا که بعد داغ تو این‌گل عجیب پژمرده ست به روزگار بگو‌ جان من به گودال است اگرچه جسم‌ مرا از کنار تو برده ست رسالت منِ  زینب صبوری است اما تمام حوصله را نیزه دار سر برده است مصیبت منِ زینب به سر رسید آخر کسی چو حرمله قلب مرا نیازرده ست شاعر : دوست عزیزم موحدنیا🙏 حداث الحسین (علیه السلام) https://eitaa.com/khatibyazdi ╚═══ 🍃🌺🍃 ═════
مرا از تو جدا کردند و می‌ میرم برادر جان از این دنیا که بد تا کرده دلگیرم برادر جان پس از تو نام تو هرگز نیفتد از لب زینب ز هر ذکری به غیر از نام تو سیرم برادر جان به آب دیده می شویم تمام خاطراتت را همیشه من وضو با اشک می گیرم برادر جان غم تو با غم من ای برادر جان گره خورده ست تو در گودال رفتی من زمین‌ گیرم برادر جان تو آزاده تر از من در جهان هرگز نخواهی یافت اگر چه من اسیر دست زنجیرم برادر جان تو دل بردی ز من‌ ، من دل سپردم بر تو یک عمری ولی دل کندن از تو بوده تقدیرم برادر جان پس از تو‌ ای برادر زینب سابق نخواهم شد ببین داغت چه کرده که چنین پیرم برادر جان پس از تو زندگی و‌ مرگ یکسان است بر زینب من از دوری و داغت زود می میرم برادر جان شاعر : دوست عزیزم موحدنیا🙏 حداث الحسین (علیه السلام) https://eitaa.com/khatibyazdi ╚═══ 🍃🌺🍃 ═════
مسیر شام سرتاسر به حال خویش می گریم پس از تو ای برادر بر زوال خویش می گریم دم آخر چو پرسیدم تو هستی ای برادر جان ؟ جوابم را گرفتم بر سوال خویش می گریم چنان مبهم به آغوشت گرفتم در دل گودال که تا پایان عمرم بر وصال خویش می گریم تو بر معراج نی رفتی و من را با خودت بردی اسارت قسمتم شد بر کمال خویش می گریم بگو ناموس حیدر را چه کاری بود با بازار که در اینجا به عزت و جلال خویش می گریم همیشه در خیالم خاطراتت می شود تکرار نگاهم کن که دارم بر خیال خویش می‌گریم اگر خورشید خاکستر نشین را دست آوردم چنان با چشمه ی اشک زلال خویش می گریم که خاکستر بگیرم‌ از سر و رویت به اشک خویش سپس با بوسه های بی مثال خویش می‌گریم تو را از دست دادم‌ من تو را صد بار می خواهم ولی بر آرزوهای محال خویش می گریم میان گریه می خندم به اشک شوق می بارم رضایت بهترین حال است به حال خویش می گریم شاعر : دوست عزیزم موحدنیا🙏 حداث الحسین (علیه السلام) https://eitaa.com/khatibyazdi ╚═══ 🍃🌺🍃 ═════
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 همیشه به زیارت امام حسین علیه‌السلام بروید... ✨ امام صادق علیه‌السلام فرمودند: ✨ زُورُوا الْحُسَیْنَ وَ لَوْ کُلَّ سَنَةٍ فَإِنَّ کُلَّ مَنْ أَتَاهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ غَیْرَ جَاحِدٍ لَمْ یَکُنْ لَهُ عِوَضٌ غَیْرَ الْجَنَّةِ وَ رُزِقَ رِزْقاً وَاسِعاً وَ أَتَاهُ اللَّهُ بِفَرَجٍ عَاجِلٍ إِنَّ اللَّهَ وَکَّلَ بِقَبْرِ الْحُسَیْنِ أَرْبَعَةَ آلَافِ مَلَکٍ کُلُّهُمْ یَبْکُونَهُ وَ یُشَیِّعُونَ مَنْ زَارَهُ إِلَی أَهْلِهِ فَإِنْ مَرِضَ عَادُوهُ وَ إِنْ مَاتَ حَضَرُوا جَنَازَتَهُ بِالاسْتِغْفَارِ لَهُ وَ التَّرَحُّمِ عَلَیْه ✨ حسين عليه السّلام را زيارت كنيد اگر چه در هر سال باشد؛ زیرا هر که با آگاهی به حق او و بدون انکار، نزد وی آید پاداشی جز بهشت نخواهد داشت و روزی گسترده خواهد یافت و خداوند وی را گشایشی عاجل عطا خواهد کرد. خدای تعالی چهار هزار فرشته را بر قبر حسین علیه السلام مامور و موکل گردانده که بر وی می‌گریند و زائران وی را تا به نزد خانواده همراهی می‌کنند و اگر بیمار گردد عیادتش می‌کنند و اگر جان بسپارد با طلب مغفرت و رحمت بر وی، در تشییع جنازه اش حاضر می‌شوند. 📚 کامل الزیارات ص ۸۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌 هیچوقت یه "پولدار بد" باعث نمیشه از "پول" بدت بیاد! پس چرا "دیندار بد" باعث میشه از "دین" بدت بیاد!!! حداث الحسین (علیه السلام) https://eitaa.com/khatibyazdi ╚═══ 🍃🌺🍃 ═════
✳️ هشت روز مانده به اربعین سال ۹۳ ساعت یازده شب بود که مجید سراسیمه آمد خانه: «وسایلم را جمع کنید که عازم کربلا هستم.» گفتم: «زودتر می گفتی که به چند تا از فامیل و آشنا خبر می دادیم.» عجله داشت و رفقایش داخل ماشین منتظرش بودند. 🔸 چه رفقـایی و چه سفر اربعیـنی! تا برسند مرز مهران، صدای آهنگ و بگو بخندشان بلند بود؛ گویا کارناوال شادی راه انداخته بودند. 🔹 مجید اولین بار که رفت داخل حرم حضرت علی (ع) کمی تغییر کرد و کم حرف شد. هر بار هم که می رفت حرم، دیر برمی گشت؛ آنهم با چشم های قرمز. رفقا مانده بودند که این خود مجید است یا نقش بازی جدیدش. 🔸 پیاده روی که شروع شد، مجید غرق در خودش بود. نه می گفت و نه می خندید. پایش که رسید بین الحرمین، از درون شکست. دیگر دست خودش نبود. ذکـر لبـش یا حسـین یا حسـین بود و مشغول اشـک و نـالـه. 🔹 وقتی می خواستند برگردند، به صمیمی ترین دوستش گفت: «توی این چند روز از امـام حسین ع خواستم که آدمم کند. اگر آدمم کند دیگر هیچ چیز نمی خواهم.» 🌹 او حـرّی دیگر شده بود. فاصله بین توبه و شهادتش ۱۳ ماه بیشتر نبود. 📚 برگرفته از کتاب " مجید بربری " بقلم کبری خدابخش نسأل الله منازل الشهداء 😭😭😭😭 حداث الحسین (علیه السلام) https://eitaa.com/khatibyazdi ╚═══ 🍃🌺🍃 ═════