eitaa logo
کتابفروشی حافظه تاریخی ایرانی
16هزار دنبال‌کننده
820 عکس
131 ویدیو
1 فایل
ادمین: @Ketab_hafezeh_tarikhi 📚کانال ارسال کتاب: @hafezeh_tarikhi برنامه حافظه تاریخی ایرانی: https://eitaa.com/joinchat/2551251115C119f214b32 آدرس: خیابان انقلاب اسلامی، روبروی دانشگاه تهران، پلاک ۱۲۴۸_ کتاب اندیشه (حافظه تاریخی ایرانی) ۶۶۱۷۵۶۷۰
مشاهده در ایتا
دانلود
4.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیشنهاد و معرفی کتاب "الاهیات سیاسی در یهودیت" توسط در جلسه ی عمومی سه شنبه (۱۳ آذر ۱۴۰۳) در حوزه هنری. آدرس برای خرید : خیابان انقلاب. روبروی در اصلی دانشگاه تهران. نبش فخر رازی. پلاک ۱۲۴۸. (کتاب اندیشه) برای خرید : با اعمال کد تخفیف juda6 از طریق لینک زیر، از تخفیف ۲۰ درصدی نیز بهره مند خواهید شد: http://poiict.ir/product/k-13724
نقد و بررسی شماره 7 و 8 مجله نامه جمهور در کافه کتاب حافظه تاریخی ایران با حضور: الهام عابدینی سجاد صفارهرندی علیرضا ملوندی سحر دانشور محمدرضا شهبازی مکان: خیابان انقلاب اسلامی _ روبروی دانشگاه تهران_ پلاک ۱۲۴۸_ کتابفروشی حافظه تاریخی ایرانی زمان: سه شنبه 27 آذر ساعت 18
هجو که می‌دونید چیه؟ همون طنزه فقط یخورده اعصاب نداره! بیاید دور هم بخندیم و دل خنک کنیم. امروز چهارشنبه، ساعت هجده توی کافه کتاب
🎉 خبر خوب‌ به مناسبت میلاد حضرت زهرا(س) مادر تمامی مسلمین جهان از امروز تا پایان روز یکشنبه همه‌ی کتاب‌هایی که به مناسبت روز زن و روز مادر توی کانال معرفی می‌کنیم تخفیف ویژه دارن! 💢تخفیف ده درصد روی خرید مجازی و حضوری اگه هنوز هدیه‌ی روز مادر و روز زن رو نخریدید این فرصت استثنایی رو از دست ندید و از کتابفروشی ما یک هدیه ماندگار بخرید. 🆔 @kotob_tarikhi
روز مادر| کتاب اول 📚 عایده؛ روایت عایده سرور مادر شهید علی اسماعیل از اعضای حزب الله لبنان ✍ نوشته محبوبه سادات رضوی نیا 📍انتشارات: سوره مهر برشی از کتاب عایده: «...پرسیدم: «مامان، چرا این کار را کردی؟ کتفت خون آمده! درد داری! دلم نمی‏‌آید خونت را ببینم!» گفت: «عایده، من و رفقایم با هم رفتیم خال‏کوبی. هرکدام اسم کسی را که دوست داشتند، روی بدنشان تتو زدند. من به استاد تتوکار گفتم می‏‌خواهم برایم خال‏کوبی یک مادر را بزنی که بچه‏‌ا‏ش را بغل کرده. وقتی بچه بودم، مریض شدم و مادرم یک سال‏‌ونیم درست‏‌وحسابی نخوابیده. او همیشه مرا یک‏‌وری توی بغلش می‏‌گرفته تا بتوانم خوب نفس بکشم. می‏‌خواهم با این کارم از او تشکر کنم. اسم مادرم را هم زیرش بنویس... این خال‏کوبی تازه تمام شده؛ ولی خوب از آب درآمده.» از دیدن عکس گریه‏‌ام گرفته بود. گفتم: «مامان علی، تو داری همه‏‌ا‏ش گریۀ مرا درمی‏‌آوری!» ــ عایده، وقتی شهید بشوم، توی قبرم تو تنها کسی هستی که با من و نزدیک قلبم هستی. برای همین روی کتفم اسمت را نوشتم. تو اصلاً از دل من بیرون نمی‏‌روی که نمی‏‌روی؛ حتی اگر شهید بشوم...» 💢 این روایت جذاب مادرانه رو میتونید تا پایان روز یکشنبه با ۱۰ درصد تخفیف به صورت مجازی و حضوری تهیه کنید. 🆔 @kotob_tarikhi