فکرش رو بکن!
میخوای بری سمت حرم
میبینی اونی که جلوت قدم میزنه
حسینِ فاطمه است...
خدا میدونه
شاید هم همین ساعتا
مثل امشبی
مادرش با صدای گریه بلند شه
آخه علیش نوزاده...تشنه است...
بالاخره سفره..
شهره غریبه؛
شایدم خانوم سه ساله کاروان
یکهو احساس غریبی کنه
با اشک خودش رو برسونه خیمه بابا
اونجا
تو بغل امنیت محض؛
راحت بخوابه...
چیزی از دستت نمیخواهم خجالت میکشم
آخر از انگشت و انگشتر خبر دارم حسین
فقط آقا...
ما دغدغه داریم
ما میخوایم به عرفه برسیم..
به خودمون باشه
درجا زدن و معطلی..
ما روی اشک حساب باز کردیم
یک دلى بشکن ز من تا گریه سیرى کنم
ورنه بعد روضه ات تا صبح حسرت می کشم
آبرویم را بگیر و گریه هایم را نگیر…
گریه ام وقتى نمی گیرد خجالت می کشم
کریمی..
هیچ کدوم رو نگیر
هر دو به نحو احسن بده..
حاج مهدی رسولی4_5866198798258145604.mp3
زمان:
حجم:
4.13M
مناجات | از کوی تو بیرون نشود...
بامداحی: حاج مهدی رسولی
شاعر: خواجه عبدالله انصاری
#حسینیه_تأملات
@m_a_tavallaie