گاهی اوقات مرد آنچنان است که زن
هرچقـدر هم که مهریـه داشته باشــد،
میگوید؛ مهرم حلال، جانم خلاص.
مهریه کسی را خوشبخت نمیکند.
روش شرعی، انسانها را خوشبخت میکند.
محبت هم به این چیزها بستگی ندارد.
هرچقدر که پول در اینطور مسائل کمتر باشد،
عنصر انسانی تقویت میشود؛ محبت هم بیشتر میشود.
ــ آیتاللهخامنهایحفظهالله
#دلخواه🖇
3⃣2⃣ | @m_fayaz96
اینکه ابوثمامه متوجه وقت نماز میشه
و دلش رو آمادهی اتصال با ملکوت میکنه،
به خاطر نور امام حسین علیه السلامه!
مگه میشه کسی کنار امام حسین علیهالسلام باشه
و نماز که توجه به ملکوت هست رو فراموش کنه؟
احوالات ابوثمامه،
انعکاس نور حسین علیه السلام هست،
که قلبش رو طالب توجه به ملکوت میکنه.
رازی که ابوثمامه رو کنار حسین علیه السلام قرار داد، همون رازی هست که در تحولات پنج گانهی عالم میدید.
در واقع ابوثمامه
از آینهی حضرت به جایگاه نماز نگاه میکنه؛
و از آینه ی نماز،
به جایگاه امام حسین علیه السلام...(:
#سیره📜
#هشتممحرم
3⃣2⃣ | @m_fayaz96
«دل،دربرِمنزندهبرایغمِتوست،
بیگانهیخلقوآشنایِغمِتوست»
محرم فرصتیه برای برگشتن به خودمون؛
برای شنیدن، فهمیدن، و نزدیکتر شدن به راهی که حسین علیهالسلام رفت...!
فلذا از امشب تا یازدهم محرم
به رسم ادب و
کمتر زمان گذاشتن برای فضای مجازی
فقط با هشتگ #سیره همراهتونیم✌️🏻
3⃣2⃣ | @m_fayaz96
«آزادگان عالم در خیمه حسیناند»
بین یاران امام حسین علیه السلام،یه مجموعهی هفت نفره وجود داره و خیلی معروفن.
٫مسلم بن عوسجه٫ ، ٫حبیب بن مظاهر٫ و ٫انس بن حرث٫ هم جزو همین هفت نفر هستن.
این هفت نفر بعد از اینکه عبیدالله توی کوفه خفقان شدید ایجاد میکنه
و حرکت مسلم توی کوفه در ظاهر شکست میخوره، با کلی زرنگی و ترفند
خودشون رو مخفی میکنن
و بلاخره خودشون رو به کربلا میرسونن.
این هفت نفر
با وجود مانع های دشمن و راههای بسته ،
چون پشتوانه شون ایمان و خرد بود
متوجه زمانهای بودن که انسان رو به مهم ترین اقدام دعوت میکنه،
پس هیچ مانعی رو به رسمیت نمیشناسن
تا از راه خودشون برگردن!
اگه کسی فهمید که کجای تاریخ قرار گرفته،
موانعی که بهش تحمیل میشه
مانع اقدامش نمیشه!
#سیره📜
#نهممحرم
3⃣2⃣ | @m_fayaz96
🏴امروز به حرمت آقامون:
یه دل سیر آب و غذا نخوریم...
حتی شده لبمون به خنده باز نشه...
حتی شده هرچقدر که حالشو داریم، تسبیح دست بگیریم، توحید بخونیم...
حتی شده یه امروز و بیخیال حرفهای همیشگی روزمره بشیم...
حتی شده منت چشممونو بکشیم که بباره...
حتی شده به دلمون التماس کنیم که بسوزه...
حتی شده به قدر یک آه...💔
3⃣2⃣ | @m_fayaz96
أَعْظَمُ اَللَّهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ جَعَلَنَا اَللَّهُ وَ إِيَّاكُمْ مِنَ اَلطَّالِبِينَ بِثَارِهِ مَعَ وَلِيِّهِ اَلْإِمَامِ اَلْمَهْدِيِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ.
۱.
زمان: بیست و هفتمین روز از ماه ذیالحجه/نزدیک ظهر
مکان: ذوحسم
حر با هزار سوار به کاروان حسین علیه السلام رسید
خسته بودند و تشنه!
قطره آبی در مشکهایشان نبود.
حسین و یارانش به استقبال آمدند.
کریمانه مشک در دهان های خشکیده شان گذاشتند و طشت های آب را سخاوتمندانه مقابل اسبهایشان ....
ظهر همه نماز را به حسین علیه السلام اقتدا کردند و بعد از نماز حسین علیه السلام برایشان حرف زد...
حرفهایش بوی محبت و مهر میداد.
گله ها کرد و بعد با اشارتش عقبه بن سمعان خورجین نامه های کوفیان بدعهد راپیش پایشان ریخت!
اما
چشمهایشان ندید!
و دلهایشان نشنید...
3⃣2⃣ | @m_fayaz96
۲.
ذوحسم
راوی: حربن یزید ریاحی
به امام گفتم: دستور جنگ ندارم، اما آمده ام تا راهت را به سوی کوفه سد کنم!
برگشت به مدینه هم راه نیست!
امام نگاهم کرد.
از شرم سر به زیر انداختم...
وقیحانه سر راست کردم و گفتم:
و اگر دست به شمشیر ببری کشته خواهی شد!
امام نهیب زد: مادرت به عزایت بنشیند! مرا از مرگ نترسان که به جز کشتن من کاری از شمایان ساخته نیست!
من گفتم : اگر نه این بود که مادرت ریحانه ی رسول خداست جوابت میدادم!
هرم خجالت بر جان یخ زده ام نشست!
خواستم چند روزی صبر کند تا پیک به عبیدالله بفرستم و کسب تکلیف کنم و تا جواب برسد راه کج کند ، نه سمت کوفه و نه مدینه!
حسین علیه السلام پذیرفت.
باهم راه افتادیم،
او با اهل بیتش و با همه ی وجود...
من در خیل هزار سوار ، تنها و بی خویش!
به نینوا رسیدیم!
3⃣2⃣ | @m_fayaz96
۳.
کربلا
ظهر عاشورا
سپاه یزید
حر و عمرسعد
_تو راستی با این مرد میجنگی؟
+آری حر!
والله با حسین بن علی و یارانش چنان جنگی کنم که افتادن سرها و بریده شدن دستها سرآغازش باشد!
حر نگاهش را از ابن سعد میگیرد تا چشمان دریده اش و کُفر چشمانش ، دلش را نیاشوبد!
_ چه میشود اگر با زاده زهرا قتال نکنی و دست به خونش نیالایی؟
چه میشود اگر دست از او برداری تا به مدینه بازگردد؟؟
+کار دست من نیست حر! امیر عبیدالله چنین خواسته و من...
حر دیگر نمیشنود! و نمیخواهد بشنود...
باید برود.
دیگر جای ماندن نیست!
_مرگتان باد ای حرامیان که همه از یک قبیله و قومید.
اینک منم حر!
بیزار از شما که ننگ با شما بودن را تحمل نمیتوانم کرد!
3⃣2⃣ | @m_fayaz96