eitaa logo
• سی‌و‌دو | فیاض •
8هزار دنبال‌کننده
601 عکس
888 ویدیو
13 فایل
اگر که شرحِ غمت در سی‌ودو حرف نگنجید؛ بیافرین به الفبای خود، زبان جدیدی... اکانت ادمین: @Chanel32chanel32 ورود آقایان ممنوع🚫⛔️ لینک ناشناس کانال: https://6w9.ir/Harf_10840367 ــ فوروارد یا ذکرِ منبع بهتره!✨
مشاهده در ایتا
دانلود
حسااابی مشغول تمیز کردن خونه بودم آخه قول داده بودم به مامان که به محض تموم شدن امتحانا و شروع تابستونم مثل یه ارتش تک نفره خونه رو تمیز کنم.. از اونجا که امتحانا خیلی زودتر از موعد تموم شد به ناچار یکی یکی یکی کابینتا رو خالی کردم و ظرفهای اضافی رو گذاشتم تا ببرم توی انباری پایین دونه به دونه ی کمدها مرتب شد تا ابزار اضافی جای وسایل مهم و پر استفاده رو اشغال نکنه! . حدود ۳ الی ۴ بار به یاری آسانسور، بهترین اختراع بشر(در اون لحظه😂) کلی کارتون و پلاستیک و کیسه زباله بردم تو کوچه و گذاشتم توی سطل زباله.. اومدم بالا..مامانم با یه لحن طنز گفت: "میگم دستت درد نکنه هاا عاقبت بخیر بشی ولی بذار فردا داداشت اینارو میبره میذاره تو انباری، بیشتر ازین رفت و آمد کنی همسایه‌ها فکرمیکنن مورد مشکوکی زنگ میزنن ۱۱۳..😂" آره خلاصه زندگی در جریانه دم اونهایی که امنیتمونو تامین کردن تا بتونیم توی این شرایط بجای قایم شدن تو پناهگاه خونه‌تکونی کنیم خیلی گرم💥 -از‌معصومه‌(درشهرکریمه‌اهل‌بیت)‌به‌توکه‌داری‌این‌متنو‌میخونی: غمت نباشه، ما کنار همیم... https://eitaa.com/m_fayaz96
سلام :) معذرت میخوام که نمیتونم مثل شماها صحبت کنم و دیدگاه توحیدی و خدایی و... داشته باشم شاید دنیای من با شما یکم فرق داشته باشه ، ولی خیلی زیاد نیست این تفاوت و اشتراکاتی باهم داریم یادمه بعداز چندماه که وقتی برای اولین بار بعداز‌ گرفتن فاصله ۱۰۰۰ کیلومتری رفتیم مشهد ، مامانم از ذوق و شوق من ، از دلتنگیم برای اونجا میگفت که چقدر دوست داشتم زودتر برسیم و بریم حرم ، تو کوچه محلمون بچرخیم و... یهو عزیز جون گفت خب حق داره ، اینجا وطنشه ، چندماهه که دوره ، هرکی باشه دلتنگ میشه :) کم ندیده بودم کلمه وطن رو بین کتابای درسیم ولی اونجا برای اولین بار انگار داشتم درکش میکردم و میفهمیدمش اما این روزا فهمیدم وطن خلاصه نمیشه تو شهر و دیار آدم ، معنا و مفهومش بزرگ تر از اون چیزیه که من فکر میکردم فکر میکردم اگه خبر برسه شهر کودکی من ، محله ای که گوشه به گوشش برام خاطره داره مورد حمله قرار بگیره ناراحت میشم ولی این روزا فهمیدم هرجای ایران که باشه ناراحتم میکنه و اشک به چشمام میاره فرقی نداره کجا باشه مفهوم خانواده برام تغییر کرد درست اون لحظه که تصویر مردم بین آوار دیدم و حس کردم عزیزمو از دست دادم فهمیدم خانواده بزرگتر از چندنفر آدمیه که دورو برمه! فهمیدن و یاد گرفتن این درسا و یسری درسای دیگه ساده نبود همراه اشک و قلب ناراحت و... بود ولی برام این درسا ارزشمنده ، میون این ناراحتیا خوشحالم که نسبت به قبل عشق و علاقم به خیلی چیزا بیشتر شده مثل خدا و ائمه و... همه اینا باعث شد که این روزا به دلم ترس راهی نداشته باشه و به این فکر کنم که تو این موقعیت چه کمکی از دستم بر میاد؟! :) از طرف مونس بانو :) از شهر بادگیر ها یزد چهارشنبه ۱۴۰۴/۳/۲۸ https://eitaa.com/m_fayaz96
ساعت ۲۱ امشب جمع شیم دور هم دعای هفتم صحیفه رو باتوجه،بخونیم... . . . ساعتا از الان کوک بشه✌️🏻!
هدایت شده از • سی‌و‌دو | فیاض •
سلام و نور به همه ی همراهان سی و دو✨. ویژه سلام میکنم به عزیزانی که در استانهایی زندگی میکنن که بیشتر شرایط و چالش های جنگ رو میچشن و میبینن! اول از همه بگم ویژه دعاگوتونم و هر بار حرم امام رئوفمون رو میبینم،اول برای حال خوب شما و محکم شدن دلها و پر شدن نور ایمان توی قلبهاتون دعا میکنم❤️‍🩹 و بعد برای سایر عزیزان در دیگر استانهای کشور عزیزمون... اما روایت جنگ و شنیدن صداهای مهیب و بمب و خون و غبار و آتش و دود رو زیاد توی کتابهای دفاع مقدس خوندیم و شنیدیم؛ اینبار اما کمی از اون رو داریم زندگی میکنیم. میخوام باهم دیگه همراه شیم به عنوان یه خانواده توی بی نهایت و یه دل بشیم و از طریق همین فضای مجازی محدود به همدیگه نامــه💌 بدیم. ما سر سفره ی توحید نشستیم. مکتبی که به ما یاد داده جز خدا موثری در عالم نیست و شنوا و بینای عالم اوست! یادگرفتیم فقط باید به خدا توکل کرد و فقط به او اعتماد کرد. و یادگرفتیم باید عاشق این خدا شد که عاشق همه ی بنده هاشه... و یاد گرفتیم همه ی عالم دست اوست و هیچ اراده ای فوق اراده ی خدا نیست و دست خدا بالای همه ی دست هاست(: جمله ی آشنایی که روی هر موشک ایران نوشته که " وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ" یه جمله ی عمیق توحیدی هست،تا بدونیم تنها موثر در عالم اونه ! اینها رو خوندیم و شنیدیم... اما شاید امروز و الان وقتشه توحیدی دیدن و زندگی کردن رو به همدیگه یادآور بشیم! چه جوری؟ امید و قوت قلب و ایمان رو به همدیگه هدیه بدیم و به هم یادآوری کنیم که کنار هم هستیم و تنها نیستیم. ما همدیگه رو داریم. تجربه های مشترکمون رو به اشتراک بذاریم و بازیابی حال خوبمون رو به هم یاد بدیم. سی و دو میشه نامه‌رسونتون...📬! شما میشین نویسنده‌ی این نامه‌ها...🖊! همتون دست به قلم شین. هم شهرهایی که بیشتر درگیرن از تجربه ها و درد و دلاشون؛ هم شهرهایی ک کمتر توی این حال و هوان و اخبار رو دنبال میکنن... من اینجام تا نوشته هاتون رو بخونم و توی سی و دو به اشتراک بذارم. سخت نگیرین دنبال واژه هم نگردین هرچی دل تنگتون میخواد بنویسین و منتظر بمونین تا جواب نامه تون توی سی و دو به دستتون برسه از طرف یکی مثل خودتون! با هشتگ 🕊 توی این ایام همراهی کنین. اینجام برای دریافت نامه های شما@Majnoone_leyla ♥️
9.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حفظه الله... سایتون بالا سر همه ی ایران ✌️🏻🇮🇷 3⃣2⃣ | @m_fayaz96
1.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آری درست میگویید رهبر عزیزم پدر بزرگوارم ما همه زیر بیرق ابوالفضل عباس هستیم مگر میشود عباس باشد و ما نگرانی را آن سوی دلمان بیابیم مگر میشود خود را به عباس سپرد و استرس درونت را ویران کند مگر میشود عمو عباس را تمنا کنیو او پاسخت را ندهد بله ممنون که باز الگویی شدی ممنون که هستی. از عمو عباس اول از همه سلامتی پدر بزرگوارم را میخواهم. عمو عباس رقیه میشه عمو عباس منم باشی !؟ ✍🏻ز،خ 3⃣2⃣ | @m_fayaz96
❤️‍🩹 ‌ 3⃣2⃣ | @m_fayaz96
یهودیت شکست خورده است از پدرم و قرن‌هاست که در تاروپود می‌سوزد به‌ قدرتش در خیبر شکسته شد آن‌گاه به‌ قدرتش که در آتش یهود می‌سوزد به تخته می‌زند و فرض می‌کند بُرده‌ است بزن که تکه‌ی این چوب زود می‌سوزد ✍🏻 مطهره ناطق پی‌نوشت: یهودیان در رسوم خرافاتی خود، پس از هر پیشامد مثبت و موفقیت، تکه چوبی را به تخته می‌زنند تا باعث خوش‌یمنی شود و بدی‌ها را از آن‌ها دور کند.
در دل آشوب، ادامه بده((: در سرزمینی که صدای انفجار، جای لالایی شبانه را گرفته؛ در اتوبوسی که پنجره‌هایش، بازتاب قرمزی آژیرهای اضطراب‌اند؛ در همین هیاهو، کسی هست که صفحه‌ای از کتاب را ورق می‌زند... ((: و این یعنی هنوز "امید" زنده است. در روزگاری که سایه‌ی جنگ روی دیوار شهر افتاده، توکل به خدا، پناهِ دل‌های بی‌قرار ماست. نه از ترس، که از ایمان باید ایستاد؛ نه با بغض، که با باور باید زندگی کرد((: وطن، فقط خاک نیست ... وطن، کتابی‌ست که در دل جنگ هم خوانده می‌شود((: وطن، دلی‌ست که از مهرش نمی‌گذرد. و تو، ای رهگذرِ صبورِ اتوبوس غروب، تو خودِ وطن‌دوستی‌، بی‌آن‌که فریاد بزنی. وطن یعنی نشکستن، یعنی خوندن، نوشتن، موندن، یعنی ایستادن وقتی همه خسته‌ان، یعنی جنگیدن با ناامیدی ؛ بی‌هیاهو، بی‌فریاد، بی‌ادعا. خدایا... ما را عاقبت‌بخیر کن، ما را در راه حق ثابت‌قدم نگه دار، و اگر شهادت، سهم ما بود، آن را چون افتخاری بر سینه‌مان بنشان. - اگر باید برویم، بگذار با افتخار برویم... اگر باید بمانیم، بگذار با عشق بمانیم(( : پ.ن : عکس از غروب امروز ؛ اصفهان ! /نامه ای از مریم📬/ https://eitaa.com/m_fayaz96
سلام جنگ برای من با صدای انفجار شروع نشد! من دلهره بچه هایی که صدای انفجار می شنوند رو تجربه نکردم من صدای پدافند نشنیدم . توی شهر ما اخبار جنگ میاد و گاهی ریز پرنده هایی که خون های بیگناه رو نشون گرفتند و دلهره هایی از دوری و ترس از دست دادن عزیزان... من صدای پدافند نشنیدم و تلاس پاسدار هامون برای منهدم کردن موشک‌هارو ندیدم ولی الان دوتا شهید پدافند رو میشناسم که تا پای جونشون پشت پدافند مقاومت کردند تا نزارند دل کسی توی ایران عزیزمون بلرزه . شهید مهدی خدایی و حسین قنبری دوتا دهه هشتادی بودند که الان اسمشون توی شهدای سپاه پاسداران نقش بسته. فردا پنجشنبه تولد مهدی خدایی ولی بجای تولد براش مراسم گرفتند:) اومدم نامم رو‌به‌ این دوتا شهید بنویسم. ممنون که به ما نشون دادید دیگه نوبت ما دهه هشتادیاس که از حرم جمهوری اسلامی دفاع کنیم... ممنون که از خودتون بخاطر امنیت ما گزشتید... شهادتتون مبارک:) مطمئن باشید نمیزاریم خونتون بیهوده باشه... /نامه ای از فاطمه زهرا📬/ از شهر حجت خدا شهید حججی https://eitaa.com/m_fayaz96