• سیودو | فیاض •
سلام و نور به همه ی همراهان سی و دو✨. ویژه سلام میکنم به عزیزانی که در استانهایی زندگی میکنن که بیشت
-هوالحیّ-
به رسم تمام تحرکات و اتفاقات کشور و
آماده باش های همیشگی،
مثل همیشه با صدای تلفن همراه پدر از
خواب میپرم!
پدر بعد از آن تماس، وقتی بر می گردد،
چهره اش جور دیگری ست.
نگران؟ نه...نگران نبود....شاید عصبی از
اینکه به مام میهن جسارت شده...
میپرسم چه شده؟ میگوید اسرائیل، به
ایران حمله کرده...
از همان ساعات اولیه ی حمله، خواب به
چشمانم نیامد.
چشم دوخته بودم به کانال های خبری...
شهادت سردار سلامی، سردار باقری، سردار رشید
و دانشمندان کشورمان، تایید شد...
غمی در دلم نشست...اما...ایستادگی کردم و
خم به ابرو نیاوردم...
چرا که عمیقا باور داشتم:
"در راه تو وقتی پدری باز نگردد،
در بردن میراث تفنگش پسری هست!"
نقاب مقاومتم وقتی از چهره ام کنار رفت که
خبر شهادت سردار حاجی زاده به سمع و
بصرم رسید...
شکستم...همانجا، درست مقابل صفحه ی
بی روح تلویزیون...
تا قبل از این، دوستانم که با من تماس می
گرفتند و میگفتند ترسیده اند را
دلداری میدادم و میگفتم: "این نیز بگذرد . . ."
اما...دیگر قضیه فرق میکرد...
دیگر نباید گوشه ای نشست و نظاره کرد...
غیرت در وجودم چون آتشفشانی فوران کرد...
گریه ام، گریه ی ضعف نبود...
از این بود که باید کاری میکردم...
کینه ی آل یهود از شیعه جماعت،
مال یکی دو سال قبل نبوده،
از همان جا شروع شد که مولایمان علی (ع)
درب خیبر را از جا کند...
حالا...
به حریمِ پاک شیعه خانهی امام زمان حمله
میکند...
کینهی آل یهود از همینجا بوده...
دوستانِ من!
خواهرانِ ایرانیِ من!
درست است در شهری زندگی میکنم که
الحمدلله مورد حمله قرار نگرفته،
اما باور کنید میفهمم چه به حالتان می
گذرد!
میفهمم از خواب پریدن با صدای مهیب
یعنی چه!
میفهمم زیر آوار ماندن عزیزان، و چشم
انتظار خبری از جانبشان بودن یعنی چه!
میفهمم...
و کاری جز دعا کردن از دستم بر نمی آید...
انشاءالله با یاری خدا، مثل همیشه در کنار
هم،
میبینیم محو شدن این غده سرطانی را...
"سـ💚ـبز و سفـ🤍ـید و سـ❤️ـرخ،
لبخند می زنیم!
ما صاف و ساده ایم!
از غرب تا به شرق،
جنوب تا شمال،
یک خانواده ایم🇮🇷!"
/نامه ای از آرنیکا - گیلان📬/
#کبوتر
#روایت_سیوسوم
https://eitaa.com/m_fayaz96
•سیودو•1_19249566259_۱۸۰۶۲۰۲۵(1).mp3
زمان:
حجم:
2.9M
خدا تصمیمشو با این ملت گرفته؛
شکست تو کار این ملت نیست!
#هندزفری🔉
3⃣2⃣ | @m_fayaz96
امام رضا جانمون فرمودن:
هر زمان پیشامد سختی
برای شما روی داد،
به واسطه ما "اهل بیت"
از خداوند کمک و یاری بجویید.
قرارامشبمون باشه ساعت ۲۱؛
قرائت دسته جمعی دعای توسل✌️🏻
خبر بدین به رفقاتون📣!
53.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
متن و معنی دعا✨:
3⃣2⃣ | @m_fayaz96
10.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیچاره خواهید شد🚀!
#لیل
3⃣2⃣ | @m_fayaz96
مزار بابا قاسم به یادتون بودم🥺❤️🩹
#ارسالی_شما
ممنونم ازتون ک حال خوبتون رو باهامون به اشتراک میذارین🌱
اگه بیدارین تسبیح بردارید و صد مرتبه ذکر
لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
و ۷ مرتبه استخیرُ الله برحمته
رو با توجه بگین برای پیروزی سربازان اسلام ان شاالله
• سیودو | فیاض •
سلام و نور به همه ی همراهان سی و دو✨. ویژه سلام میکنم به عزیزانی که در استانهایی زندگی میکنن که بیشت
با سلام شروع میکنم که ما مسلمانیم و همه چیزمان رنگ و بوی صلح و سلم دارد.
حتی هدف نهاییمان در اینجا که برقراری صلح است و رساندن خود و دیگران به نقطهای که صلح روح است با اصل و مبدا خود که حالا برایش مقصد شدهاست.
پیش از این هر بار برای امامِ زمانم نامهای مینگاشتم مینوشتم یابن الحسن دنیا رنگ و بوی ظهورت را دارد؟ یاد غزه و دوستان اروپایی و آمریکایی و دیگر نقاط جهان میافتادم که مدتیست به جبههٔ صلح پیوستند و حقا که جمع کثیری از یاران مولا از پیروان مسیح هستند؛ پس میگفتم بوی ظهور دارد رنگ ظهور دارد، اما ما چطور؟ اگر ما فقط حرف بزنیم و نگاه کنیم چه؟
آنجا بود که در شامگاه بیست و سوم خرداد هزار و صد و اندی سال بعد از آغاز غیبت کبری، به این پرسش من پاسخ داده شد.
دروغ نمیگویم. ابتدا ترسیدم، آنچنان که در بهت ماجرا فرو رفته و اشک میریختم.
شاید حالا هم ترسیده باشم. نمیدانم.
ولی میدانم که زندگی در کشوری که سالیان سال است به انتظار موعود نشسته و چهل و شش سال است که برایش مسیر میچیند، به من آموخته که امید و امید و امید و بالاخره هدف.
هنوز صدای شهید رئیسی عزیز در گوشم میپیچد که میگفت من حسین دارم، من عاشورا دارم. عاشورا به من آموخته هرگز نباید نا امید شد. یک دنیا امیدوارم!
ترسیده بودم و حالا هم تا صدای انفجار میآید تپش قلبی میگیرم که تا ساعتها با من است. اینها شاید واکنش این جسم مادی باشد به این حوادث اما روح من اینجا امیدوار است و پرتلاش تا پیام امیدواری را به جانهای دیگر برساند. به فرمودهٔ نائب امامش این روزها با قوت زندگی میکند تا برسد به آنجا که باید.
از خدا و امامش طلب قوت میکند تا بماند و به آن روزهایی برسد که تلویزیون اعلام میکند رژیم صهیونیستی نابود شد. سرزمینهای اشغالی آزاد شده و مردم دسته دسته به سمت مسجد الاقصی میشتابند. همان روزها باشد که شاید سفیانیها و دجالها خشمگین شوند ولی باز صدای یا اهل العالم، انا الامام المنتقم انّ جدی الحسین قتل عطشانا به ما جان بدهد. ما را به میانهٔ میدان بکشد و اخبار پر شود از خبر آنکه موعود آمد! مهدیِ مسلمانان، فرزند آدمِ مسیحیان، ماشیح یهودیان، سوشیانت زردشتیان، آواتارای هندوها و آخرین منجیِ بوداییها آمد.
موعود آمد تا سلام کند به جهانی که از روز ازل انتظارش را میکشید.
حقیقت آن است که این روزها هست تا ما از خدا و اولیایش قوت طلب کنیم تا آمادهتر شویم برای آن روزهایی که اصل ماجراست.
دعا کنیم برای یکدیگر که دعا اصل است نه پشتیبان. به امامِ هشتم بگویید که اینروزها بیشتر از هر موقع دلتنگیم. بیشتر از هرموقع در لحظاتی که نیرویی نادیدنی آراممان میکند حضورش را حس میکنیم؛ چون هرجا که میترسم، چشمانم را میبندم و تصور میکنم که حالا در گوهرشاد نشستهام و او مراقب من است.
/فاطمه، بندهٔ منتظر خدا از تهران📬/
#کبوتر
#روایت_سیوچهارم
https://eitaa.com/m_fayaz96
• سیودو | فیاض •
سلام و نور به همه ی همراهان سی و دو✨. ویژه سلام میکنم به عزیزانی که در استانهایی زندگی میکنن که بیشت
شنوندگان عزیز توجه فرمایید ، مردم عزیز ایران توجه فرمایید...
موج جدید حملات موشکی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران به قلب تلآویو و حیفا اغاز شد.
هم اکنون شاهد تصاویر زنده از شهر های تلآویو و حیفا هستیم.
تا دقایق دیگر موشک های ایرانی به اسمان سرزمین های اشغالی خواهند رسید!
ساعت از طلوع گذشته بود ، اسمان به روشنی میزد!
نمازم را خوانده بودم کمی کانال ها را از ترس حادثه ای تلخ زیر رو کردم ، خیالم که جمع شد به رخت خواب پناه بردم تا چند ساعتی را بیشتر بخوابم...
اما ، صدای غریب و اشنای این روز ها خواب را از چشمانم ربود.
پا برهنه تا حیاط دویدم...
ان زیبایی محصور در قاب اسمان ، خدا میداند چقدر زیبا بود! نه انکه جنگ دوست باشم ، نه!
زیبا بود ، چون به حق بود...
چه خون ها که برای این تصویر و این روز ها ریخته شده بود ، از طهرانی مقدم بگیر تا...
تا انهایی که هنوز رفتنشان را باور ندارم ...
همه شان رفتند تا تک تک این عملیات ها قدم به قدم اسرائیل را به ورطه نابودی بکشاند...
به حق بود چون میرفتند تا پاسخی باشند در دفاع از خون مظلومان و عزیزان...
و حالا من ایستاده بودم به نظاره ی این شاهکار که نه خواست بندگان ، به قطع خواسته ی پرودگار بود...
این ها روایتی است از صبح روز چهارم جنگ تحمیلی ایران .
در این چهار روز ، لحظه های عجیب زیادی را از سر گذرانده ایم...
از صبح جمعه ای که خورشید با رخت عزا در شهر ازین بسته ، سر از زمین در اورد!
از ان هنگام که ما خواب بودیم و سرداران مان را ، عزیزان مان را به شهادت رسانده بودند.
حمله های متعدد به سراسر کشور
و پدافند هایی که حضورشان را برای اولین بار بالای اسمان شهر مان میدیدم...
من یقین دارم ، دلگرمم که این روز ها خواهند گذشت...!
و ختم به خیر ، ختم به ظهور خواهد شد انشاءالله...
دائم با خود زمزمه میکنم ، در این روز ها نباید منفعل و بیکار بود!
این روز ها وقت این است تا هر کدام مان در هر نقش جایگاهی که هستیم ، هر تکلیفی که به گردن مان است به نیت پیروزی انجام دهیم ...
و امیدوار باشیم که قطعا سننتصر...
/مطهره از اصفهان📬/
#کبوتر
#روایت_سیوپنجم
https://eitaa.com/m_fayaz96