eitaa logo
محسن قنبریان
19.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
124 فایل
کانال نشر سخنان و مطالب استاد محسن قنبریان (توسط ادمین اداره میشود) . ارتباط با مدیر کانال @admin_ghanbarian . کانال دروس @doros_ghanbarian . پیج اینستاگرام instagram.com/ghanbarian.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
📖سلسله بحث درسهای نهج البلاغه جلسه شانزدهم ۳۰مهر۱۴۰۰ هیات راه فاطمه(س) قم 🔸 وحدت شیعه و سنی از منظری دیگر! ۱۲۷ / چکیده بحث (ع)/ ۱از۲ ❓س۱: آیا امیرالمومنین(ع) با وجود قسیم الجنة و النار بودن(۱) و اینکه محبتش تمییز دهنده اشرار از اخیار و مومن از کافر است(۲)؛ اجازه می دهد با محبت و ولایت او امت دو پاره ی مقابل هم یا کشور دو شقه شود؟! ❗️ج۱: در خطبه۱۲۷ جوهره خارجی گیری و تکفیر را از جمله این می شمارد: •"اگر بر این عقیده پافشاری می کنید که من خطا کردم و گمراه شدم، چرا همه امت محمد(ص) را به خاطر گمراهی من گمراه می شمارید؟! چرا آنان را به خطای من مواخذه می کنید، و به گناه من کافرشان می دانید؟! شمشیرهای خود را بردوش نهاده اید و برسالم و ناسالم فرود می آورید..." • بعد از توصیف تکفیر آنان و مقایسه با روش رسول الله(ص) می فرماید: "به زودی دو گروه در ارتباط با من هلاک می شوند: - یکی دوستی که در محبت به من زیاده روی می کند و این اورا به سوی باطل می برد! - دیگری دشمنی که در کینه توزی من زیاده روی می کند و این دشمنی اورا به سوی باطل می کشاند! بهترین مردم درباره من مردم معتدل هستند پس همواره ملازم آنها باشید و با اکثریت همگام و همراه باشید(الزَموا السَّوادَ الاَعظَم) زیرا دست خدا بر سر جماعت است. از پراکندگی و تفرقه بپرهیزید..." • محبت افراطی را، "غلو" و بغض افراطی را "برائت" و... معرفی کرده اند(۳) اما ظاهرا بتوان افراط را در عرض هم دید! • نمط اوسط(مردم معتدل و وسط) نه حب افراطی دارند نه بغض افراطی! آیا یعنی کمی بغض اشکال ندارد؟!! • یعنی غیر از اینکه محبت را به غلو نمی کشانند، به تعصب مذهبی هم نمی کشانند که حق بودن علی(ع) بر همه پیروان سرایت و خود را حق مطلق و رقیب را باطل مطلق بشمارند! یعنی غیر از اینکه اشکال و شبهه شان درباره امام را به برائت و ستیز با او نمی کشانند، بغض را به پیروان سرایت نمی دهند و تکفیر و خارجی گری راه بیاندازند! آن مقدار بدوی شبهه و بغض با مدارای امت و بحث و ...راه نجات دارد! ⬅️پس نمی خواهد حب او، اینجا جامعه مسلمانان را تقسیم کند و مقابل قرار دهد. ❓آیا اگر برای یکی از ائمه(ع) فرصتی پیش می آمد تا شیعیان را کشوری جدا مقابل امپراطوری اموی یا عباسی کنند، چنین می کردند؟! چنانچه اموی ها کشوری در اندلس مقابل امپراطوری عباسی نگه داشتند! ❗️ظاهرا نه! ائمه(ع) خود را امام بشر و امام همه مسلمانان می دانستند و می خواستند اصلاح امت کنند نه فقط پیروان را صاحب کشوری کرده با عامه ستیز یا سازش کنند!(۴) ❓س۲: آیا علیرغم اعتقاد به شهادت حضرت زهرا(س) و قصاص نشدن قاتلین ایشان مجازیم الان پرچم انتقام خون آن حضرت را برداریم؟! مجازیم آن انتقام را نشان مذهب و جنبش های خود کنیم؟! ❗️ج۲: نه! آن مطالبه پس از ظهور و شروع رجعت است؛ الان مطالبه کردنش خلاف دکترین خود ائمه(ع) است! (ادامه در صفحه بعد) ☑️ @m_ghanbarian
📖سلسله بحث درسهای نهج البلاغه جلسه شانزدهم ۳۰مهر۱۴۰۰ ۲ از ۲ • به این معما دقت کنید: - قاتلین سیدالشهدا همه قصاص شدند، اما پرچم نهضت های شیعی در دوره اموی و عباسی و حتی ظهور حضرت مهدی(ع) طلب ثار و انتقام خون حسین(ع) است! در زیارات و ندبه ها دائم می خوانیم. - در حالیکه قاتلین حضرت زهرا(س) قصاص نشده رفتند، اما انتقام حضرت پرچم جنبش های شیعی نشده است و هیچ نمونه ای از ائمه حتی برای ظهور حضرت قائم(ع) در اینباره نیست! • روایات قصاص ضرب و هتک حضرت صدیقه(س) در مجامع روایی شیعه، همه مال دوره پس از ظهور و شروع رجعت هاست.(۵) • یکی از اقسام رجعت، رجعت استحضاری است که کسانی توسط حضرت مهدی(ع) از برزخ احضار می شوند.(۶) مضمون روایات یاد شده می گوید، انتقام فاطمه(س) شروع رجعت استحضاری است.(۷) شتاب کردن به آن (چه با انتقام از عامه و چه شعار کردنش برای نهضت)پیش از ظهور فقط صدمه به اردوگاه و نقشه و تدبیر ائمه شیعه است! ❓س۳: چرا رئیس مذهب تشیع در حکمت الهی و تدبیر معصومانه امام قبلی، به لحاظ نسلی هم متصل به امیرالمومنین(ع) و هم متصل به ابوبکر است؟!! امام صادق(ع) از جهت پدر نتیجه امیر المومنین و از جهت مادر نتیجه ابوبکر است(ام فروه مادر امام هم از جانب پدر و هم مادر به ابوبکر می رسد!)(۸) ❗️پیام این تولد: - حقانیت بخشی به خلفاء نیست چنانچه از جانب امام صادق(ع) روایت کردند که: ابوبکر مرا دوبار متولد کرد! -پلورالیسم هم نیست که هم سنی حق است و هم شیعه! و اینها دعوای زرگری است ائمه با خلفاء مشکلی نداشتند! - اما قطعا این قدر هست که نزاع عقیدتی را نژادی و بین نسلی نکنیم! بلکه با مدارا در یک امت واحد مذهب حق را پیش ببریم! چنانچه در صدر خطبه ۱۲۷ حضرت امیر(ع) فرمود؛ بخاطر گمراهی اولی، کل امت را گمراه نگیریم (احتمال قصور و استضعاف و... جدی است) و مواخذه آنها را با ستیز با عامه و تکفیر پی نگیریم. ام فروه و قاسم پدرش از نوادگان ابوبکر اما از محبین و شیعیان و مثل پدرشان محمد بن ابی بکر شدند. این نمادی روشن برای امکان اصلاح امت با مدارا و لزوم دوری از سرایت کینه و عداوت به کل پیروان است.۹ ........................ ۱.الکافی ج۴ص۵۷۰ ۲.امالی صدوق ص۴۶ ۳.شرح ابن ابی الحدید ج۸ص۱۱۸و۱۱۹ ۴. برای تفصیل به جلسه دوم سخنرانی امام و روح جمعی امت و چکیده آن رجوع کنید: https://eitaa.com/m_ghanbarian/1687 ۵.کمال الدین ج۱ص۲۵۳/عیون ج۱ص۵۸/دلائل الامامه ص۴۵۵/ سرور اهل ایمان ص۶۵تا۶۷/ مختصر البصائر ص۴۴۸تا۴۵۰ و... ۶. درباره اقسام رجعت به رشحات البحار آیت الله شاه آبادی کتاب رجعت رجوع کنید ۷. برای تفصیل در اینباره سخنرانی خون خواهی و خیر خواهی و چکیده اش را ببینید: https://eitaa.com/m_ghanbarian/1293 ۸. الکافی ج۱ص۴۷۲/ المقنعه ص۴۷۳/ تهذیب ج۶ص۷۸/ احتجاج ج۲ص۴۷۴/تحریر الاحکام ج۲ص۱۲۳/ منتهی المطلب ج۱۳ص۳۰۱/ الدروس ج۲ص۱۲/ مرآت العقول ج۶ص۲۶/ الحدائق ج۱۷ ص۴۳۶/ کشف الغطاء ج۱ص۸۸/ جواهر الکلام ج۲۰ص۸۸/ موسوعه خوئی ج۱۵ص۳۲۱/ و... ۹. در اینباره سه یادداشت زیر را بخوانید: https://eitaa.com/m_ghanbarian/591 https://eitaa.com/m_ghanbarian/592 https://eitaa.com/m_ghanbarian/594 (برای قضاوت درست بی نیاز از شنیدن فایل صوتی نیستید!) ☑️ @m_ghanbarian
🔆 مشرکی در غزوه ای از فرصت استفاده و بالای سر حضرت حاضر و شمشیر کشید و گفت: چه کسی مانع کشتن تو می شود؟! فرمود: خدا! شمشیر از دست مشرک افتاد و رسول الله برداشت و فرمود: چه کسی جلوی کشته شدن تو را می گیرد؟ مرد گفت: شما لطف کنید و با من به نیکی رفتار کنید! پیامبر به اسلام دعوتش کرد؛ اما نپذیرفت! گفت: نه با تو می جنگم و نه به طرفداری تو! پیامبر او را بخشید. او هم راهش را جدا کرد و رفت. به قبیله خود گفت: از نزد بهترین مردم پیش شما آمدم! (راه روشن ترجمه محجه البیضاء ج۴ص۱۷۴) جالب است نه اسلام آوردن ها به خاطر شمشیر و نجات جان بوده و نه نجات دادن ها و آزاد کردن ها شرطش مسلمان شدن! محسن قنبریان ☑️ @m_ghanbarian
پیوست عدالت.pdf
حجم: 227.5K
📍سهم حوزه در پیوست عدالت گزارشی از ارائه حجت الاسلام محسن قنبریان در مدرسه عالی فقه و اصول امام حسین(ع) ۲۲مهر۱۴۰۰ ☑️ @m_ghanbarian
💠 نمازجمعه در آمار 1⃣ به حسب پیمایش ایسپا(سال۸۹) شرکت در نماز جمعه از نماز جماعت هم عقب افتاده است و به شرکت ۱۰ درصدی رسیده است(قبل از شیوع کرونا)! درحالیکه شرکت در مجالس روضه خوانی و زیارت کردن اماکن مقدسه، روند افزایشی داشته و به حدود ۷۵٪ رسیده است.(رئیس ایسپا/۳۰تیر۹۸) پ.ن: کاهش شرکت در نماز جمعه نشانه بی دینی مردم و حتی کم اعتنایی به مناسک و شعائر اسلامی نیست و لابد دلیل دیگری دارد. کم رونقی یک نماز عبادی-سیاسی نسبت به نماز جماعت، به "نماز" یا "جماعت خواندنش" نیست و شاید به "بُعد سیاسی اش" مربوط باشد! یک ملت سیاسی، از مناسک سیاسی هم بیزار نیست؛ پس شاید مساله های سیاسی مردم و نماز جمعه تطابق درستی ندارد! محسن قنبریان ☑️ @m_ghanbarian
💠 نماز جمعه در آمار 2⃣ گزینه "هیچ" شرکت نکردن را در جدول بالا مقایسه کنید: نماز جمعه با بیشترین عدم شرکت مطلق(۴۶/۶٪) رتبه اول است! هیئت های مذهبی با ۹/۶٪ کمترین عدم شرکت مطلق را دارد! پ.ن: هیئت های مذهبی به لحاظ جایگاه سنتی، تباین جدی با نماز جمعه ندارند؛ پس افزایش شرکت در هیئت های مذهبی، کاری دگراندیشانه نیست. نمازجمعه هم شاید بتواند با افزایش کارکردهای معنوی و اجتماعی اش(بخصوص برای جوانان) از سمت و سوی دینداری معاصر ایران جا نماند. امام جمعه، منصوب حاکم در نهاد مدنی است؛ یعنی باید بتواند مردم را به حکومت پیوند و حکومت را مردمی کند. اگر با کاهش مشارکت مواجه است، معلوم است وظیفه اش را خوب انجام نداده است؛ مثلا نماز جمعه را به روابط عمومی نظام بروکراتیک تقلیل داده، یا زبان بلیغ در دفاع از حرکت عمومی حکومت به سمت آرمانها نداشته است. محسن قنبریان ☑️ @m_ghanbarian
🔸🔶🔹🔷🔸🔶🔹🔷🔸🔶🔹🔷 📌 گره و گرای عدالت ⭕️ گرای عدالت، تلاشی محققانه و دلسوزانه برای عدالت پژوهی کاربردی است 🔰 پویش‌های اجتماعی (عدالتخواهی) بدون پژوهش‌های علمی -کاربردی عدالت (عدالت‌پژوهی) به ثمر نمی‌رسد. این دو و هم‌اند. 🟢 امیرالمؤمنین(ع) عدالت را، هم «بهترین سیاست» و هم «ملاک سیاست» معرفی فرمود (خَیرُ السِّیاساتِ العَدلُ/ مِلاکُ السِّیاسَهِ العَدلُ). در جامعه ما گاه «گرای عدالت» در آن معلوم نیست. 🔻 ارائه و میزان برای سیاست‌ها و هم راه‌حل‌های عادلانه‌تر برای آن‌ها، دادن است. ☑️ @m_ghanbarian ⬇️⬇️ ادامه متن ⬇️⬇️
📌 گره و گرای عدالت [قسمت دوم] 💢 البته پژوهش‌ها هم، بدون و عدالتخواهی‌های محققانه عقیم می‌ماند. واقعیت این است که و ، جان‌سخت‌تر از آن است که به‌صرف عدالت پژوهی فرو ریزد؛ بلکه برای رفع عملی را در تعاقب می‌خواهد. 💠 از همین روست که در قرآن، از پژوهش‌های «علمی و اجتهادی» و «معیار و ملاک» گذاری شروع (وَ أَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَ الميزانَ) و به «پویش‌های عمومی اجتماعی» می‌کشاند (لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ) و هم «شدت و حدت» حکومت را می‌طلبد (وَ أَنزَلنَا الحَديدَ فيهِ بَأسٌ شَديدٌ). 🔻اقلاً دو جنگ امیرالمؤمنین (جمل و صفین) مصداق به‌کارگیری حدید و حدّت برای و بود. ✅ این سه، فقط در هم‌افزایی هم، قسط را ممکن می‌کنند. تخطئه کردن هریک از این سه گروه، همدیگر را؛ توطئه‌ها و تمهیدات فساد و تبعیض، برای جانِ سالم در کردن، است. 〽️ صفحه تلاشی محققانه و دلسوزانه برای است که خوب است نقد و نظر عدالت‌پژوهان دیگر را جلب کند و عدالتخواهان عزیز، گرای عدالت در مسائل جاری را از مثل این پژوهش‌ها تعقیب کنند. ❇️ دوستان عزیزی که در «گرای عدالت» فعال‌اند هم اگر را با پویش‌های عدالت تسهیل کنند، در کنار اتصال‌های رسمی و دولتی، مزید فایده شده و به سمت عدالت را بیشتر می‌کند. 💠 صمیمانه یک‌سالگی گرای عدالت را به آن عزیزان و مخاطبان ارجمندشان تبریک عرض می‌کنم. ✍️ «حجت الاسلام محسن قنبریان» 📣 صفحه اینستاگرام، کانال تلگرام و بله گرای عدالت: @gerayeedalat ☑️ @m_ghanbarian
👑 جوانگرایی؛ امانِ از امارة الصبیان است! ❓"جوان گرایی" چه فرقی با "امارة الصبیان"(حکمرانی بچه ها)دارد؟! 🔹اولی در قرآن و سیره بسیار مدح شده است. طالوت جوان در قرآن، اسامه فرمانده ۱۸ساله، معاذ ۲۰ساله قاضی در یمن، جعفر طیار ۲۵ساله سرپرست مهاجران حبشه و...در سیره رسول الله و باز نمونه های اینچنین در سیره حکومتی امیر(علیه السلام)گویای جوان گرایی معصوم در حکمرانی است. فرمود: "رُبّ صغیر احزم من کبیر"(چه بسیار کودکی که دور اندیش تر از بزرگسال است)! 🔸دومی بسیار نکوهش شده است. اگر واژه های"امارة الصبیان"، "أُمّرالصبیان" ، "امور الصبیان" و مانند آن در روایات سرچ شود به احادیثی در مذمت حکمرانی بچه ها و نفوذ آنها در کارها و بدی زمانه و جامعه ای با این ویژگی برمیخوریم! ❓آیا تفاوت در سن است که مثلا تا ۱۸سالگی -بخاطر بچه بودن- ممنوع و پس از آن -بخاطر جوان بودن- نیکو باشد؟! واضح است چنین جمع کردنی بین روایات، مضحک و دور از فقاهت است. اگر غیر از "مفهوم" صبیان به "مصادیق" و ظرف صدور روایات نگاهی شود می بینیم روایات، متعرض حکومت اموی و عباسی و آخرالزمان است و از قضا در آن دوره ها هم بچه بمعنای سنی اش پر نمونه در حکمرانی نیست. وقتی ابوذر به عثمان اعتراض میکرد که "تستعمل الصبیان ...وتقرب اولاد الطلقاء"(:بچه ها را به کار گرفتی و فرزندان آزادشدگان فتح مکه را مقرب درگاه کردی)؛ بچه ای در دربار عثمان نبود! پس به حمل شایع (مصداقی)، صبیان به لحاظ سنی نیست؛ بخصوص که فرمودند:"ان العالم کبیر و ان کان حدثا و الجاهل صغیر و ان کان شیخ": عالم بزرگ است ولو تازه سن، و جاهل صغیر است ولو پیرمرد! درآخرالزمان نیز چنین چیزی رویه نیست تا نشانه بدی جامعه و زمانه شود(ر.ک:الکافی ج۸ص۶۹). ⬅️ظاهرا صبیان در این تعابیر همان مفهوم "آقازادگی" عصر ماست! نه در آن دوره ها و نه دوره مدرن بی سابقه است با وجود مردان رشید سراغ کودکی غریب و معمولی رفته باشند و او را امارت داده باشند. اما بسیار شایع است که کودکان شاهان با کوچکی سن ولیعهد شاه شده یا بر تخت جلوس کرده باشند. یا نوجوان و جوانان خانواده های حاکم( ، بنی الفلان دیروز) بخاطر اعتبار پدران و و ...به امارت جایی و نفوذ در مناصبی رسیده باشند! دوره مدرن هم از آن استثناء نیست اینقدر میشود که نشانه آخرالزمان شود(لایظهر القائم حتی یکون امور الصبیان...)! 💠جوانگرایی امان از این بلیه: اگر حلقه های بسته مدیریتی قبل از اینکه توسط "آقا شدگان" به فرزندان و آقازادگان اعطاء شود، با جوانگرایی شکسته شود؛ راه بر امارت صبیان بسته می شود. جوانانی که با شایستگی هایشان توسط نظام و رهبر از اقصی نقاط مملکت وارد عرصه مدیریتی میشوند عادتا جای آقاهای کهن و بانفوذ می نشینند و مانع موروثی شدن مناصب میگردند از اینرو جوان گرایی نه فقط بخاطر انگیزه و تحرک جوان بلکه برای جلوگیری از امارت صبیان برای یک نظام انقلابی ضروری است. کم ندیده ایم "آقایانی" که توسط خود یا "آقایی دیگر" برای آتیه فرزندان خود در اقتصاد و سیاست کشور جایگاه ساخته اند. دلیل عمده اینکار زیاد شدن عمر نفوذ و حکمرانی آن آقایان بوده است. "قعود الصبیان علی المنابر"(به دست آقازادگان افتادن منابر و تریبونها) هشدار جدی پیامبر(ص) را جدی بگیریم. جوان گرایی بمعنی آوردن شایستگان مردم بجای آدمهای کهنه و خانواده های همیشه بوده، رمزی اساسی در نظام سازی انقلابی است. 📝محسن قنبریان ۹۷/۱۲/۲۱ ☑️ @m_ghanbarian
حجت‌ الاسلام قنبریان1-درس گفتار نظری-کاربردی عدالت اجتماعی.mp3
زمان: حجم: 21.42M
درس گفتارهای نظری-کاربردی درباره عدالت اجتماعی 📌جلسه اول ۱۴۰۰/۷/۱۱ حجت الاسلام قنبریان ☑️ @m_ghanbarian
✍️ نکات مطرح شده در درس گفتارهای نظری_کاربردی درباره عدالت اجتماعی حجت الاسلام محسن قنبریان 🗓۱۱ مهر ۱۴۰۰ 🔸 پیش درآمد و مقدمه‌ای بر نظریه عدالت و ناظر به میدان و مبانی (۱) سوالات و مبانی جلسه اول: ۱- آیا عدالت فرد، عدالت اجتماعی، عدالت در جهان هستی و عدالت خداوند یک مفهوم واحد با مصادیق متعدد است یا چند مفهوم هستند؟ ۲- آیا عدالت امری اعتباری است که باید به دنبال ایجاد آن بود یا عدالت امری حقیقی است که وجود دارد و به دنبال کشف آن هستیم؟ ۳- خاستگاه عدالت کجاست و برای تحقق آن، چه نیروهایی تأثیر گذار هستند؟ 🔹 تاریخچه تحولات فکری در باب عدالت: - در دوره‌ی حکمای یونان، عدالت را حقیقتی ثابت و عقلی می‌دانستند و به همین دلیل می گفتند حکماء باید حاکمان جامعه باشند. و از عدالت فردی و اجتماعی، هردو سخن می‌گفتند و از این به فلسفه اجتماعی و حکمرانی رسیدند. - در قرون وسطی، ثبوت عدالت را پذیرفتند ولی عقلی بودن آن را کنار گذاشته و آن را امری الهی دانستند که اشعری گری، نوعی بازتولید همین نگاه است (با آمدن امر، عدالت محقق می شود). این‌ها به فلسفه اجتماعی و سیاسی نرسیدند چون وقتی امر الهی باشد دیگر حاکم و شیوه حکومت را مشخص کرده است. - در غرب جدید پس از رنسانس (خصوصا کانت، مارکس، هابز و ...) عدالت را امری عقلایی اما غیر ثابت می‌دانستند. عقل هم از آن جهت دنبال عدالت است که می‌خواهد آن را تحقق ببخشد (عقل عدالت ساز) نه اینکه حقیقت عدالت را کشف کند (عقل عدالت یاب). در دنیای مدرن، دو مشرب به وجود آمد و دوگانه ای ایجاد کرد تحت عنوان «اصالت فرد یا جامعه؟» 🔸 عدالت یا آزادی؟ کسانی که فرد را اصیل و منشا اثر دانستند، به طور طبیعی آزادی را بر عدالت مقدم کردند؛ زیرا هر انسانی یک واحد اراده آزاد است و این آزادی را از اول با خود دارد (حق طبیعی) لذا محصل تعریف آن‌ها از عدالت، «برآیند تراضی اراده‌های آزاد» شد. پس هر کسی آزاد است و هرکسی نفع و ضرر خود را بهتر متوجه می‌شود؛ بنابراین برآیند این‌ها هر چه شد، عدالت است! در مقابل کسانی که اصالت را به جامعه دادند، به طور طبیعی عدالت را بر آزادی مقدم کردند؛ در این تفکر سلب آزادی‌ اراده‌ها برای برقراری عدالت و رسیدن به جامعه بی طبقه بدون اشکال است. اما باید توجه شود که هر دو این جریان‌، از آبشخور رنسانس و مدرنیسم برگرفته شده‌اند. 🔹 عدالت در اسلام: عدالت دو گونه است؛ عدالت به عنوان کنش و عدالت به عنوان وضعیت. عدالت به عنوان کنش یعنی دادن حق هرکس به او (اعطاء کل ذی حق، حقه). اینجا چون عدالت، صفت یک فعل است، ناگزیر نسبیت می پذیرد؛ علت این است که عقائد و باورها در عالم تجرد است و هیچ مانعی برای ورود اندیشه صحیح نیست اما عمل، در اعضاء و جوارح و عالم ملک است و تزاحم ممکن است پس نسبیت نیز راه دارد. مثال پیچیده آن وضعیت حضرت علی ع پس از کشته شدن عثمان است؛ عثمان به ناحق کشته شده بود و باید قاتلین او قصاص می‌شدند اما حضرت خطبه ۱۶۸ را ایراد فرمودند و نسبیت فعل ( تاخیر در اجرای عدالت)را به نفع امنیت رعایت کردند. ❓اما خوبی و بدی و ارزش گذاری همین نسبیت‌ها را چه چیز مشخص می‌کند؟ عدالتی که وضعیت است یعنی نگاه ترکیبی به مجموعه کنش ها (الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا) پس اگر در یک فعل، کنش عادلانه رعایت نشد، باید برای رسیدن به وضعیت عادلانه باشد و این باز یعنی خودِ عدالت (قرار گرفتن کارها سر جای خود). ☑️ @m_ghanbarian