eitaa logo
محمد مهدی طباخیان
9.7هزار دنبال‌کننده
757 عکس
777 ویدیو
8 فایل
وظیفه ما اینجا نشر معارفی از سیره اهل بیت ع و تاریخ زندگی ایشان است. دانشجوی دکتری تاریخ اسلام. دانشگاه تربیت مدرس مدیر کانال @Supporter_of_the_Tabakhian 09208828742 صفحه اینستاگرام: https://www.instagram.com/mahdi_tabakhian
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام علیکم برادر عزیزتر از جانم ، رفیق شفیق، جناب حجت الاسلام شیخ صدرا غفاری، درگذشت ابوزوجه محترم، حضرت آیت الله استاد شهریاری ره را تسلیت عرض نموده. ان شااله بر سر سفره خان کرم سیدالشهداء مهمان باشند. ما را در غم خود شریک بدانید.
‏عکس از محمد مهدی طباخیان
صدوق علیه الرحمه از زبان "محمد بن حسین بن عباد" نقل میکند : مولای ما ! امام عسکری علیه السلام در صبح جمعه، هشتم ربیع الاول سال ۲۶۰ ه ق ، در حالی که ۲۹ سال از عمر شریفشان میگذشت، در حین ادای نماز صبح، از شدت مسمومیت به شهادت رسیدند. احمد بن عبیدالله بن خاقان نقل میکند: در روز شهادت امام عسکری "صارت سرّ من رأي ضجة واحدة، مات ابنُ الرضّا" همه سامراء یک ناله واحد شد که ندا سر میداد، به شهادت رسید پسر علی بن موسی الرضا.... آقا جان تسلیت... @tarikh_talebe
سلام علیکم بازپخش ویژه برنامه شهادت حضرت امام عسکری علیه السلام، شبکه افق، امروز ساعت ۱۵:۰۰
حاشيه اي بر مناظره استاد كاشاني و حسين دهباشي... از میانه های این گفتگوی اینترنتی، آرام آرام قفل دهان مبارک آقای دهباشی باز شد و آن چه در مکنون قلب پنهان کرده بود را رونمایی کرد، ابتدا میفرمودند: " در شهادت زهرای مرضیه تردیدی نیست، اما کیفیت آن مشخص نیست." کمی جلوتر که رفتیم فرمایش فرمودند: "سندی بر کیفیت شهادت نیست"، نهایتا هم کلام مرادشان مرحوم فضل الله را تکرار نمودند که " حضرت از غصه از دنیا رفته و اصلا هتکی در کار نبوده" .... عجبا و وا اسفاه... اما همه اینها به کنار، دو سوال ذهنم را سخت مشغول کرده که انگار حاشیه ای مهم تر از متن است... ۱. چه شده که حسین دهباشیِ صد پشت شیعه، دارد کلام مخالفین را بر زبان میراند؟ خائن است یا جاهل؟ ۲. چرا این مسئله بین اذهان جولان میکند و ما از آن احساس خطر، مثلا اگر امروز جاهلی برخیزد و چرندی چنین بگوید که "سیدالشهدا در کربلا به شهادت نرسید و اصلا عرب خنجر نداشت که سر ببرد"، ما نگران میشویم یا این جملات را دلالتی بر سفاهت او قلمداد میکنیم؟ .... با خود روراست باشیم، چرا نگران شدیم، نکند گمان داریم که اذهان توده های شیعه آماده پذیرش این جنس شبهات است؟ دو جواب دارم و دو توصیه... اولا؛ .... ادامه در پست دوم... @tarikh_talebe
ادامه قسمت اول: اولا؛ متاسفانه سالهاست فهم غلطی از وحدت بر ما حکفرماست که اصلا برخاسته از منظومه فکری امامین انقلاب نیست و انگار تعبیری واژگونه است و میراث مرحوم مغروق انقلاب.... ما به وحدت معتقدیم و جانمان را فدای ولی امرمان میکنیم و نهیب دیدبان را حجت میدانیم... اما....، اما آیا منظور این است که زبان ببندیم و مطلقا از اختلافیات نگوییم و حرف حسابمان را هم نزنیم و نگوییم از جفای رفته بر اهل بیت و مظلومیت زهرای مرضیه و.... ؟! واقعا منظور از وحدت این بود...؟! به نظر میرسد "وحدت" یعنی گفتگو از حقائق و محکمات مذهبمان، در عین پایبندی به ادب و احترام، فحاشی نکردن و طعن نزدن، مسیری که بزرگانی چون حضرات "عبدالحسین امینی" ها، "شرف الدین" ها و "سید مرتضی عسکری" ها رفتند و چه خوش رفتند... آن قدر نگفتیم که دهباشی ما هم سنی شده، ندانسته .... ثانیا؛ وای از آن روزی که پرده بیافتد و اهل عالم بدانند در مشت ما هم از محکمات خبری نیست... انگار ما طلبه ها سالهاست دفاع از کیان شیعه و دم زدن از حق علی و اولاد او را در پیچ و خم لمعه، مکاسب، رسائل و کفایه به فراموشی سپرده ایم و در غار درسهای خارج طولانی فقه و اصول فسرده شده ایم و ریش سفید کرده ایم... بیایید در محضر اهل بیت رو سفید کنیم تا هر که اراجیف گفت نهراسیم... @tarikh_talebe
3.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حالت رو خریدارم... با تمام وجود حال این کودک خردسال رو خریدارم... آقاجان دلم پر میکشد برای تفقد پدرانه ات... Eitaa.com/tarikh_talebe
جان مادر کجاستی....؟ مادر عزیز! با شاهین ات آخرین بار چه گفتی و شنیدی.... ؟ شبهای عملیات دلت سیر و سرکه میجوشید... با هر خبر جدید از جبهه ها به سمت تلویزیون خیز برمیداشتی... در آخرین نامه ات حتما نوشتی، جان مادر کجاستی....؟ و دیگر از جان مادر خبری نشد که نشد... ۱۴۲ بار ... نه شاید هزار بار .... و نه شاید به عدد تمام شبهای دلتنگی ات، از خودت پرسیدی؛... زیر برف پرسیدی؛.... اما صدای جان مادر گفتن هایت را کسی نشنید، رسانه ها ندیدن، بی معرفتی ما ندید... شرمنده ایم... پ.ن۱: قصه ای وارونه از اتفاقات چند روز پیش کابل، بعد از حمله انتحاری داعش به دانشکده حقوق کابل و شهادت تعدادی از دانشجویان، یکی از حاضرین، گوشی های همراه شهداء را برمیدارد تا پاسخ دهد، که متوجه میشود یکی از شهدا ۱۴۲ تماس ناموفق از پدرش دارد، و بعد هم پدرِ نگرانِ از خبرهای دانشکده پیام داده : "جان پدر کجاستی؟" این جمله تیتر رسانه ها شده. پ.ن۲: عکس و دلنوشته ی من، متعلق به مادر شهید "شاهین باقرنیا" است که زیر برف در تشییع شهداء، منتظر خبری از پسرش مانده.
خودت را به طاغوت نفروش .... !!! خیره مانده است به آویزها وقندیل های قصر، چشم هایش را نمیتواند از نقش و نگار ها دیوار ها بردارد لباسهای ابریشمین و دیباها و پرده های زیبای سرسرا؛ اینجا کجا و حجره  نم زده و تاریک کنار مدرسه کجا... ؟؟!! شاید این روز و این لحظه آرزوی هر جوانی باشد... جوان است و جویای نام و چه فرصتی بالاتر از این... یکبار دیگر به این سوال پاسخ میدهد؛ تا کی میخواهی کنار حجره بنشینی و سر خودت را با کتاب و دفتر گرم کنی، علما همیشه مهجور اند و در قناعت ، اما طبع او را برای این نساخته اند، چه میشود مگر هم دنیا را داشت و هم آخرت را... شعرش را آرام در ذهنش مرور میکند... کلمه کلمه اش را هجاء میکند... وزن و آهنگ شعر باید به درستی رعایت شود و در عین صلابت در محضر خلیفه این چند بیت مدیحه باید سروده شود... آغاز میکند ؛ قصیده ای در عظمت شان خلیفه عباسی، " عبدالله مامون" ... در میان تشویق حضار ، چشمش به لبخند خلیفه می ماند، حالا دیگر احمد، ندیم خلیفه شده است... مامون میرود، معتصم می آید... معتصم میرود و کاخ را به متوکل وامیگذارد ... خلیفه ها میروند اما کاخ را بی صاحب نمیگذارند... و احمد بلاذری در تمام این سالها، عالم دربار و ندیم خلیفه است... با همه میجوشد تا چشمه نعمات دنیا برایش بجوشد ... اما مستاجر جدید کاخ بغداد، جوانکی تند خوست، معتمد خلیفه تازه کار عباسی با او سر سازش ندارد... ادامه در پست دوم...
احمد بلاذری در تمام این سالها، عالم دربار و ندیم خلیفه است... با همه میجوشد تا چشمه نعمات دنیا برایش بجوشد ... اما مستاجر جدید کاخ بغداد، جوانکی تند خوست، معتمد خلیفه تازه کار عباسی با او سر سازش ندارد... بلاذری باید کاخ را رها کند ... اما حالا او دیگر آن جوان سابق نیست... گرد پیری بر سر و رویش نشسته، مصنف آثار مهمی مثل انساب الاشراف است اما از این پیرمرد کاخ نشین دیگر کاری بر نمی آید... باید برای گذران معاشش فکری کند... احمد بلاذری، فقیه و مورخ معروف دربار از ترس فقر به هجو گویی و شعرهای زننده برای این و آن روی آورده تا کاسه گدایی به دست نگیرد... ای کاش هیچ وقت پایش به کاخ طاغوت باز نشده بود... دیر شده اما حالا به درستی یافته که عالم نباید خودش را خرج اشراف و طواغیت کند... پ.ن۱: احمد بن یحیی بلاذری (متولد: ۱۷۰ هق _ متوفی: ۲۷۹ه ق) محدث، کاتب و مورخ بزرگ جهان اهل سنت ؛ در دوران مامون، متوکل و مستعین عباسی ندیم و همنشین خلفا بوده است. و در دوران معتمد عباسی (۲۵۶ هق) از دربار کنار گذاشته شد و برای تامیین معاش به شاعری برای بزرگان و مدیحه سرایی رو آورد و نهایتا هجو گوی خوانین شد. پ.ن۲: باید چشم ها را باز کرد و مراقب بود تا در دام طواغیت نیافتیم. #محمد_مهدی_طباخیان #طباخیان #سیره_علماء