چند روز دیگر
راهی اردوی جهادی میشوم
با «کوتاه نویسیهایی» خدمتتان خواهم بود
@m_o_hoseini
قسمت ۱
آخرِ اولین جهادیای که رفتم، یک عکس دستهجمعی گرفتیم..اون موقع هنوز خبری از داعش نبود
من، با صورتِ چفیه پیچْ و بیل، مثلا از نیروهای خشن القاعدهام، بقیه هم گروگان
قسمتی از اون عکس رو بعدا روی جلد یک کتاب دیدم..شده بود نشان خلوص و معنویت جهادی...کاملا برعکس منظور ما
عکس: من هستم در همان عکس، روی همان کتاب
#جهادی
@m_o_hoseini
قسمت ۲
عُمره که رفتم فهمیدم
«شانههایی لرزان با چشمانی نمناک از غربت مدینه، دستانی گره شده در پنجرههای بقیع، صدای مدینه شهر پیغمبر حاج منصور...» برای مستندهاست
تماشای فوتبال و کشتیکج از تلوزیون هتل،
نماز صبحهایی که قضا میشد،
جمعهایی که راهی «مکدونالد» میشدند
...اینها هم بود
از همان سنخ تفاوت روایتگریهای راهیان نور، با واقعیتِ جنگ
❗️اردو جهادی هم همینه
#جهادی
@m_o_hoseini
قسمت ۳
گفتم:
«جهادسازندگی»
«نهضت سواد آموزی»
«بسیج» و...
گفت:
ما قبل از انقلاب، سپاه دانش و سپاه آبادانی و سازمان پیشاهنگی و... داشتیم
اینها ابتکار جمهوری اسلامی نیست
عکس: سپاه آبادانی در حال ساخت بنای یک مدرسه، سال ۵۲
#جهادی
@m_o_hoseini
قسمت ۴
📌مادهی یک اساسنامه سپاه آبادانی:
▫️بالا بردن سطح زندگی و تأمین رفاه روستاییان
▫️آشنا ساختن آنان به اصول جدید کشاورزی و طرق ازدیاد تولیدات زراعی و دامی
▫️ارشاد و توسعه و بهبود و ترویج صنایع روستایی
▫️راهنمایی در امور مربوط به آبادانی و نوسازی روستاها
❗️اردو جهادی هم همینه
#جهادی
@m_o_hoseini
قسمت ۵
اردو جهادی بهائیهای شیراز رو دیدید؟
چند سال پیش، یکی از رفقای فرقه پژوه نشونم داد
#جهادی
@m_o_hoseini
قسمت ۶
الان
میناب
بعد از افطار
گروه جلودار، مشغول بار زدن دومین کامیون هستند
نوجوونهای ته کامیون، بچههای رفقای پیشقراول هستند
#جهادی
@m_o_hoseini
قسمت ۷
اولین محمولهای که امروز، پای کارگاه رسید
این تریلیهای «ماک»، مثل اسب عربی هستند.
قوی، کم استهلاک، خسته نشو
#اسب_عربی
#جهادی
@m_o_hoseini
قسمت ۸
«آقای یکتا از آن آدمهاییست که تمام نمیشود و دائماً میجوشد.
اسب عربی هیچ وقت خسته نمیشود. من یک وقتی در یک جمعی گفتم، خطاب به خودم که من اسب عربی هستم و هیچ وقت خسته نمیشوم. آقای یکتا هم اســــــب عـــــــربـــــــی اصیل است که هیچ وقت خسته نمیشـــود »
۹۵/۸/۱۹ حضرت آقا
#اسب_عربی
#جهادی
@m_o_hoseini
قسمت ۹
« حاج حسین یکتا و حاج علی فضلی از کنار هم رد شدند، اما هیچکدوم همدیگه رو ندیدند »
این یک لطیفهایه، بین خادمهای راهیان نور
هر دو یک چشم ندارند...و فیه نظرٌ
لطیفهی جهادی بگم...
#اسب_عربی
#جهادی
@m_o_hoseini