قسمت ۱۵
در بیت المال واقعاً سختگیر بود.
در بحران های بعد از انقلاب که جمعیت زندانیان زیاد شده بود و منافقین شورش کرده بودند، نیرو کم داشتیم.
افرادی از بیرون میآمدند کمک.
آقازادهی ایشان تشریف آوردند برای کمک .
طبیعتا غذای دادستانی را مصرف میکردند ، لاجوردی پول غذای آقازادهاش را از جیب خود پرداخت می کرد و می گفت : فرزند من کارمند اینجا نیست ، لذا باید پول غذایی را که خورده از جیب خودم پرداخت کنم .
#شهید
#لاجوردی
#مدیر
@m_o_hoseini
قسمت ۱۶
هر گاه برای مأموریتهای اداری به استانها میرفت، هزینهی اسکان را از جیب خودش میپرداخت
#شهید
#لاجوردی
#مدیر
@m_o_hoseini
قسمت ۱۷
وارد دفتر دادستانی که شدم، دیدم گوشهی اتاق، یک آجر و یک پتوی سربازی پهن کرده برای استراحتهایش
#شهید
#لاجوردی
#مدیر
@m_o_hoseini
قسمت ۱۸
سازمان زندانها را که تحویل داد، رفت در همان حجرهاش در بازار ایستاد.
بعداً به ایشان گفتند:
«شما به انقلاب تعلق دارید، بروید در دوایر حکومتی مشغول شوید.»
شهید لاجوردی گفته بود:
«من از تاریخی که سازمان زندان ها را ترک کردم، موفق شدم یک دور کامل سنن نبی اکرم (ص) را مطالعه کنم، تازه فهمیدم که پیامبر (ص) در حین کار حکومتی، بیل هم می زد، آن وقت می گویی دست از این کارها بکشم؟»
❗️شهید همان زمان که مدیر نظام بود، منبع درآمدش از دوخت روسریهایی بود که شبها در زیر زمین خانهاش میدوخت.
#شهید
#لاجوردی
#مدیر
@m_o_hoseini
قسمت ۱۹
لاجوردی، در میان مردماش(زندانیها)
بدون هیچ حائل و فاصله.
یک جا در نقش امام جماعت، یک جا در اردو، یک جا در نمازجمعه، یکجا...
#شهید
#لاجوردی
#مدیر
@m_o_hoseini
قسمت ۲۰
در این عکس، سیداسدالله، آمده دیدار زندانیِ تازه آزاد شدهای به نام حاج آقا روحالله.
آن زمانی که فکر نمیکرد که خودش یک روز «مرد پولادین» زندانهای شاه شود.
و چند سال بعدتر، رئیس ندامتگاههای حکومت الهیِ آقا روحالله باشد.
#شهید
#لاجوردی
@m_o_hoseini
قسمت ۲۱
یکم شهریور ۱۳۷۷
این تصاویرِ پیکر آقا سید اسدالله در مسجد امام بازار تهران است.
چند دقیقه بعد از ترور ایشان.
لاجوردی در اینجا هنوز نبض دارد.
بدن که پای پلههای مسجد امام به خیابان ۱۵ خرداد میرسد، آنجا دیگر نبض از کار میافتد.
سید همانجایی شهید شد که ۳۵ سال قبلترش - سال ۴۲- ایستاده بود و شعار «یا مرگ یا خمینی» را فریاد زده بود.
#شهید
#لاجوردی
@m_o_hoseini